eitaa logo
داستان
100 دنبال‌کننده
38 عکس
8 ویدیو
0 فایل
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
مشاهده در ایتا
دانلود
🔮آشنایی با یاران سیدالشهداء علیه السلام 1⃣جناب مسلم بن عقیل سفیر امام،زمینه ساز قیام👈اینجا ورود مسلم به کوفه👈اینجا نامه مسلم به امام حسین👈اینجا 2⃣عبدالله بن یقطر حمیری👈اینجا 3⃣سلیمان بن رزین👈اینجا 4⃣قیس بن مسهر صیداوی سفیر امام👈اینجا شهادت قیس👈دانلود 5⃣عبدالرحمن بن عبد رب انصاری خزرجی👈اینجا 2⃣7⃣حنظلة بن سعد👈اینجا ✅ یاران امام حسین علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/2059338177C21ef0f1beb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام 1⃣ 🔻سفير امام، زمينه‌ساز قيام ☑️ بن ابي‌طالب 🔹اشاره 🔴«مسلم » پسر «عقيل» پسر «ابوطالب» عليه‌السلام است. عقيل برادر امام علي عليه السلام و مسلم پسر عموي حسين عليه‌السلام است. ✳️ كنيز بود و «عليه »نام داشت(۱) و عقيل او را از شام خريده بود . 🔸دعوت اهل كوفه از امام حسين 🔵هنگامي كه اهل كوفه نامه‌هاي فراواني به امام ارسال داشتند، آن حضرت مسلم را فراخواند و به همراه وي «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن بن عبدالله» و عده‌اي از فرستادگان را سفير خود نمود. آن حضرت، مسلم را به چند چيز امر فرمود :  ▪️الف . تقوي الهي داشته باشد؛ ▪️ب. اسرار حكومت را پنهان بدارد؛ ▪️ج. به مردم لطف و مرحمت داشته باشد؛ ▪️د. اگر مردم را با هم متحد يافت، به سرعت امام را باخبر كند . 🔻سپس امام نامه‌اي را به مردم كوفه به اين مضمون نوشتند :  ◼️اما بعد، به تحقيق برادر و پسر عمويم و مورد اعتماد از اهل بيتم، مسلم بن عقيل را به سوي شما فرستاده‌ام، ايشان را امر كرده‌ام تا كه برايم بنويسد كه آيا شما را با هم، همدل و همداستان مي‌يابد. پس به جانم قسم، امام نيست مگر كسي كه به حق قيام كند .(۲ ) ⚫️حركت مسلم از مكه 🔹اواخر ✳️ماه مبارك رمضان بود كه مسلم بن عقيل از مكه به مدينه منوره حركت كرد . ايشان به مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم رفت و در آنجا نماز گزارد .✳️ پس از آن با اهل و عيال خويش خداحافظي كرد. سپس از «قيس» دو راهنما اجاره كرد تا كه راه را به او نشان دهند. در راه، گرما و تشنگي آن دو را سخت آزار داد.(۳) مسلم راه را ادامه داد تا به محلي رسيد كه آنجا آب و آبادي بود . آن دو راهنما راه را به مسلم نشان دادند تا «بطن جنت»(۵)رسيد. آنجا با قيس نامه‌اي را از سختي راه و مشكلات براي امام عليه‌السلام ارسال داشتند . نامه مسلم اين‌گونه بود : ▫️«اما بعد، من از مدينه خارج شدم، در حالي كه دو راهنما را براي طي راه اجاره كرده بودم، راه را گم كرديم و به عطش افتاديم. چيزي نمانده بود كه آنها جان بدهند تا اين كه آخرالامر به آب رسيديم. تنها نجات ما در لحظات آخر، نفس ما بود. اين حادثه موجب شد كه آينده كار را نيكو نبينم .»( ۶ )  در پاسخ اين نامه امام عليه‌السلام اين‌گونه نوشت : ▪️ «اما بعد؛ البته من خوف اين را دارم كه آن گونه كه تو (بد) پيش‌بيني مي‌كني، غير آن باشد كه به تو تذكر داده‌ايم. همان گونه كه تو را رهنمون شده‌ام، حركت كن، والسلام .»( ۷ ) ♻️درسي كه مي‌توان گرفت: از اين ماجرا چند نكته به دست مي‌آيد: 🔻۱. از فال بد زدن به صرف برخورد با حوادث ناگوار در آينده بايد پرهيز كرد كه آن، گوياي وظيفه انساني نيست. 🔻۲. بايد در تشخيص وظيفه و انجام دادن كاري كه امام عليه‌السلام آن را توصيه مي‌كند، تلاش كرد؛  🔻۳. بايد در انجام دادن رسالت الهي مقاومت و استقامت داشت . ⚪️مسلم به محل آب‌خيز «طيي‌ء» رسيد. در آنجا قدري استراحت كرد. سپس حركت كرد تا اين كه به مردي رسيد كه تيرش آهويي را نشانه رفته بود. وقتي به حيوان رسيد آن را كشت. مسلم با ديدن آن صحنه گفت: «دشمن ما كشته خواهد شد، اگر خدا بخواهد».(۸ )
🔴ورود مسلم به كوفه 🔹مسلم به سمت كوفه اسب مي‌راند تا اين كه در پنجم وارد كوفه شد.(۹) او به منزل «مختار بن ابي‌عبيد» وارد شد.(۱۰) مختار شيعيان را دعوت كرد تا همه گرداگرد مسلم فراهم آيند. پس نامه حسين عليه‌السلام را كه پاسخ به آنها بود خواند. 😭آنها همه از شوق گريه كردند. 🔸در محضر او خطبا و سخنوران كوفي، چون «عابس شاكري»، «حبيب اسري» خطبه خواندند.(۱۱) اين خبر به «نعمان بن بشير انصاري» كه استاندار يزيد در كوفه بود رسيد. او از جاي برخاست و براي مردم خطبه‌اي ايراد كرد و آنها را تهديد كرد. پس از آن «عبدالله بن سعيد حضرمي» كه با بني‌اميه هم قسم بود به اعتراض از جاي برخاست و جلسه را ترك كرد. او و «عمارة بن عقبه» داستان نعمان را در نامه‌اي به يزيد نوشتند و تصريح كردند كه حاكمي كه گماشته است ضعيف است يا اين كه خود را به ناتواني زده است .( ۱۲ ) پس از عبدالله، ساير جيره‌خواران حكومتي از قبيل «عمارة بن وليد» و «عمر بن سعد بن ابي‌وقاص» نامه‌هاي مشابهي براي يزيد فرستادند.(۱۳) ✳️علت ورود مسلم به منزل مختار اين بود كه مختار از زعماي شيعه به شمار مي‌آمد و به امام حسين عليه‌السلام وفادار بود. علاوه بر اين، مختار داماد «نعمان بن بشير» - حاكم وقت كوفه - بود . بي‌ترديد تا زماني كه مسلم در خانه مختار بود نعمان بن بشير متعرض او نمي‌شد. اين انتخاب مسلم گوياي درايت و احاطه او به موقعيت‌هاي اجتماعي است .( ۱۴ ) 🔵بيعت با مسلم در كوفه 🔸مردم پس از آگاهي از ورود مسلم، فوج فوج با نماينده امام بيعت كردند تا اين كه نام بيعت‌كنندگان در دفتر مسلم از مرز هشتاد هزار نفر گذشت .( ۱۵ ) 🔻درباره تعداد بيعت‌كنندگان با سفير امام عليه‌السلام قدري اختلاف وجود دارد كه از آنها به شرح زير ياد مي‌كنیم: ▫️ ۱. تعداد بيعت‌كنندگان با مسلم را بالغ بر هجده هزار نفر نوشته‌اند؛ (۱۶) ▫️ ۲. تعداد بيعت‌كنندگان بيست و پنج هزار نفر بوده است؛(۱۷) ▫️ ۳. تعداد بيعت‌كنندگان بيست و هشت هزار نفر بوده است؛(۱۸) ▫️۴. تعداد بيعت‌كنندگان سي هزار نفر بوده است؛(۱۹) ▫️ ۵. تعداد بيعت‌كنندگان با مسلم را بالغ بر چهل هزار نفر بوده است؛(۲۰ ) ⚫️محورهاي بيعت مردم با مسلم مردم با شوق فراوان بيعت خود با مسلم را بر چند اصل استوار ساختند :  🔻۱ . دعوت مردم به كتاب خدا و دعوت رسول او؛  🔻۲. پيكار با بي‌دادگران؛  🔻۳. دفاع از مستضعفان؛ 🔻۴. رسيدگي به حال محرومان جامعه؛  🔻۵. تقسيم غنائم به طور مساوي در بين مسلمانان؛  🔻۶. رد مظالم (بازگرداندن حق مظلوم) به اهل آن؛  🔻۷. ياري اهل بيت عليهم‌السلام؛  🔻۸.مسالمت با كساني كه سر ستيز ندارند؛  🔻۹. پيكار با متجاوزان .( ۲۱ ) ♻️درسي كه مي‌توان گرفت : بايد به اين اصول معقول و مقبول نگريست و اين كه چگونه مردم به درستي راه حق را بازيافته بودند .
🔴نامه مسلم به امام حسين 🔹بيعت اكثر مردم، مسلم را مطمئن كرده بود كه امام اگر به كوفه باز آيد، همه چيز از نو بنا خواهد شد. او در نامه‌اي به حضرت نوشت كه هيجده هزار نفر از مردم كوفه بيعت كرده‌اند . از امام خواست كه با شتاب به كوفه رهسپار شوند؛ چرا كه مردم سخت مشتاق ديدار اويند. مسلم نامه خود را ضميمه نامه اهل كوفه كرد و به «عابس بن ابي‌شبيب شاكري» سپرد تا به همراه «قيس بن مسهر صيداوي» به خدمت امام برسانند.(۲۲ ) 🔵يزيد و كوفه 🔸خبر ارسال نامه مسلم به يزيد رسيده بود. او به والي تازه براي كوفه مي‌انديشيد. «سرجون»(۲۳) غلام وفادار پدرش (معاويه) را احضار كرد و از وضع كوفه، «نعمان بن بشير» و بيعت مردم آگاه ساخت و در مورد والي جديد كوفه از او نظر خواست. سرجون گفت: «اگر پدرت معاويه اينك زنده مي‌شد نظر او را به كار مي‌بستي؟». يزيد گفت: «آري». سرجون كينه يزيد به ابن‌زياد را مي‌دانست . فرمان معاويه را كه قبل از مرگ براي عبيدالله نوشته و او را به حكومت كوفه نصب كرده بود بيرون آورد و به يزيد نشان داد. پس از آن بود كه يزيد عبيدالله بن زياد را كه والي بصره بود به ولايت كوفه نيز گماشت. اين فرمان به همراه نامه‌اي توسط «مسلم بن عمرو باهلي» براي عبيدالله بن زياد فرستاده شد.(۲۴)يزيد نامه‌اي براي عبيدالله نوشت: «افرادي كه روزي مورد ستايش‌اند، روز ديگر به ننگ و نفرين دچار مي‌شوند، و چيزهاي ناپسند به صورت دلپسند در مي‌آيند و تو در مقام و منزلتي قرار داري كه شايسته آن هستي. ⬛️به قول شاعر عرب: ▪️تو بالا رفتي و از ابرها پيشي گرفتي و بر فراز آنها جاي گرفتي. ▫️ براي تو جز مسند خورشيد جايگاهي نيست».(۲۵ )  🔹او در اين نامه به عبيدالله فرمان داد كه در عزيمت به كوفه شتاب كند و پس از دستگيري، مسلم بن عقيل را به قتل رساند يا تبعيد كند .( ۲۶ )  ♻️درسي كه مي‌توان گرفت: گاه اهل خلافت در كنار يكديگر قرار مي‌گيرند تا كه به اهداف باطل خود برسند. بر اهل ايمان و تقوا است كه با وجود وجوه اشتراك فراوان، متحد شوند و سپاه كفر و شرك را به زانو در آورند . ------------------------- 📚پی نوشت ها :  ( ۱ ) الطبقات الكبري، ج ۴، ص ۲۹ . ( ۲ ) «اما بعد فقد ارسلت اليكم اخي عمي و ثقتي من اهل بيتي، مسلم بن عقيل و امرته ان يكتب لي ان اريكم مجتمعين، فلعمري ما الامام الا من قام بالحق » ، تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۹ . ( ۳ ) ترجمه برگرفته از متن ابصار العين، ص ۷۹ . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۷۹ . ( ۵ ) جنت محل آبي بوده كه به قبيله كلب متعلق بوده است. معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۴۳ . ( ۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۴. «اما بعد. فاني أقبلت من المدينة معي دليلان لي فجارا عن الطريق و ضلا و اشتد علينا العطش فلم يلبثا ان ماتا حتي انتهينا الي الماء فلم ننج الا بحشاشة انفسنا، فقد تطيرت من وجهي هذا ». ( ۷ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵. «اما بعد؛ فقد خشيت الا يكون حملك علي الكتاب الي في الاستعفاء من الوجه الذي وجهتك له الا الجبن، فامض لوجهك الذي وجهتك له والسلام». با اندكي تفاوت و در الارشاد، ج ۲، ص ۴۰ . ( ۸ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ . ( ۹ ) مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۴۸ . ( ۱۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ . ( ۱۱ ) درباره سخنان «عابس» و «حبيب» در ضمن بحث از هر كدام سخن خواهيم گفت . ( ۱۲ )  ، ص ۸۰ . ( ۱۳ ) الارشاد، ج ۲، ص ۴۱ . ( ۱۴ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۵ . ( ۱۵ ) اللهوف، ص ۱۶ . ( ۱۶ ) الارشاد، ج ۲، ص ۴۱ . ( ۱۷ ) نفس المهموم، ص ۵۸ . ( ۱۸ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۲۴۷ . ( ۱۹ ) تاريخ ابي‌الفداء، ج ۱، ص ۲۰۰؛ حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۲۴۷ . ( ۲۰ ) تاريخ ابي الفداء، ج ۱، ص ۲۰۰؛ حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۷؛ مثير الاحزان، ص ۱۱ . ( ۲۱ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۵ . ( ۲۲ ) مثير الاحزان، ص ۳۲ . ( ۲۳ ) «سرجون بن منصور» از نصاراي شام بود. معاويه براي اداره حكومت با او مشورت مي‌كرد. پدرش منصور از طرف «هرقل» قبل از فتح شام مسئوليت بيت المال را به عهده داشت. پسر سرجون نيز در دولت اموي داراي پست و مقام بود. پيش از اين عمر بن خطاب از استخدام مسيحيها در امور كشوري منع كرده بود، مگر اين كه مسلمان شوند. مقتل الحسين مقرم، پاورقي، ص ۱۴۸ . ( ۲۴ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۵؛ سماوي، ابصار العين، ص ۸۰ . ( ۲۵ ) رفعت و جاوزت السحاب و فوقه فما لك الا مرقب الشمس معقد اين عبارات گوياي كينه قبلي يزيد به عبيدالله بود كه اينك به سبب ضرورتي كه پيش آمده بود از او اين همه مدح و ثنا مي‌گفت . ( ۲۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۱۴۸ . ✅ یاران امام حسین علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/2059338177C21ef0f1beb
✅سفير امام، زمينه‌ساز قيام 🔻 🔹«عبدالله » فرزند «يقطر» بوده است. ✳️ مادرش پرستار امام حسين عليه‌السلام بوده است، همچون «ام‌قيس بن ذريح» كه پرستار دوران شيرخوارگي امام مجتبي عليه‌السلام بوده است.(۱) ✳️به جهت اين كه مادر عبدالله پرستار امام حسين عليه‌السلام بوده است و امام با عبدالله برادر رضاعي‌اند.(۲ ) 🔸✳️اما حق اين است كه امام حسين عليه‌السلام بر اساس احاديث معتبر تنها از سينه مادرش فاطمه زهرا عليهاالسلام شير نوشيده و گاه از سر انگشت يا دهان مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تغذيه كرده است .( ۳ ) 🔹تاريخ‌نگاران گفته‌اند بعد از اين كه امام حسين عليه‌السلام از مكه خارج شد، پاسخ نامه «مسلم بن عقيل» را نوشت و به «عبدالله بن يقطر» داد تا آن را به مسلم برساند. مسلم در نامه خود عنوان كرده بود كه مردم با او بيعت كردند و شرائط براي آمدن امام مناسب است. عبدالله تا قادسيه به تاخت رفت تا «حصين بن تميم»(۴ ) او را در قادسيه دستگير كرد. و او را به سوي «عبيدالله بن زياد» فرستاد. ابن‌زياد از رسالت او پرسيد، ولي «ابن‌يقطر» پاسخ نگفت . ابن‌زياد از سفير امام چنين خواست: 🔻«تو بايد به بالاي قصر روي و به دروغگو، فرزند دروغگو لعنت كني. پس از فراز قصر پايين آي، تا من رأي خود را درباره تو اعلان كنم». 🔻«عبدالله» برفراز قصر رفت تا اين كه بر مردمي كه در پايين ايستاده بودند، مشرف شد. آن گاه فرمود: «اي مردم! من فرستاده حسين بن فاطمه دختر رسول خدا به سوي شما هستيم تا اين كه او را عليه پسر مرجانه و پسر سميه، آن حرامزاده پسر حرامزاده، ياري و كمك رسانيد .»( ۵ )  🔸«ابن‌زياد » دستور داد عبدالله را از بالاي قصر به زمين پرتاب كنند. استخوان‌هاي عبدالله شكسته شد. او هنوز رمقي جان در تن داشت كه ✳️«عبدالملك بن عمير لخمي »كه و كوفه بود، سر رسيد و او را با كارد . مردم او را سرزنش كردند. ✳️او در پاسخ گفت: «با اين كار خواستم او را راحت كنم».(۶ ) «ابن‌قتيبه» و «ابن‌عساكر» گويند : امام حسين عليه‌السلام «قيس بن مسهر» را به سوي مسلم فرستاد؛ اما «عبدالله بن يقطر »را به همراه مسلم (به كوفه) فرستاده بود تا هنگامي كه مسلم متوجه شد كه مردم او را تنها نهادند، پيش از اين كه به دست دشمن افتد «عبدالله» را به سوي امام حسين عليه‌السلام بفرستد تا اوضاع را به آن حضرت گزارش كند. عبدالله حركت كرد تا به دست «حصين بن نمير» دستگير و به سوي ابن‌زياد فرستاده شد و آن حادثه به وقوع پيوست .( ۷ ) 🔹پيش از اين گذشت(۸) كه وقتي خبر شهادت عبدالله يقطر، مسلم بن عقيل و هاني بن عروه به امام حسين عليه‌السلام رسيد، آن حضرت سخت آزرده‌خاطر شد و نوشته‌اي را در برابر جمع ياران اين گونه قرائت فرمود : ✳️«اما بعد، خبر فاجعه‌آميز كشته شدن مسلم بن عقيل، هاني بن عروه و عبدالله بن يقطر، به ما رسيده است. 😭البته شيعيان ما، ما را ذليل و خوار كرده‌اند. پس از شما هر كه قصد بازگشت دارد برگردد كه هيچ منعي بر او نيست و بر گردن او چيزي نيست .»( ۹ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۹۳ . ( ۲ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۴۹ . ( ۳ ) كافي، ج ۱، ص ۴۶۵؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۸؛ كامل الزيارات، ص ۵۷، ح ۴ . ( ۴ ) شيخ مفيد نام او را «حصين بن نمير» دانسته‌اند. (الارشاد، ج ۲، ص ۶۹ ). ( ۵ ) «ايها الناس، انا رسول الحسين بن فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اليكم لينصروه و توازروه علي ابن‌مرجانة و ابن‌سمية الدعي ابن‌الدعي .» ( ۶ ) الارشاد، ج ۲، ص ۷۱؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص۳۹۸ . ( ۷ )  ، ص ۹۴ . ( ۸ ) ر ك: منزل زباله، ش ۱۴ . ( ۹ ) الارشاد، ج ۲، ص ۷۵ . ✅ @DastanD
✅ سفير امام، زمينه‌ساز قيام 🔻 3⃣ 🔹«سليمان بن رزين» ✳️ از حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام بوده است. ايشان نيز از سفيران امام عليه‌السلام به سوي رؤساي پنج‌گانه بصره بوده است. امام هنگامي كه در مكه اقامت داشت، سليمان را به بصره فرستاد.(۱) اين نامه را امام به رؤساي پنج‌گانه و اشراف بصره نوشتند. آنها عبارت بودند از: ▪️«مالك بن مسمع بكري»، ▪️«احنف بن قيس تميمي»، ▪️«منذر بن جارود عبدي»، ▪️«مسعود بن عمرو ازدي»، ▪️«قيس بن هيثم» و «عمرو بن عبيدالله بن معمر» امام عليه‌السلام براي همه آنها تنها به يك نسخه، نامه نوشته‌اند كه متن آن چنين است:(۲ ) 🔸«اما بعد، پس البته خداوند محمد را بر خلقش برگزيد و او را به نبوت خويش مكرم داشت و براي رسالتش او را اختيار فرمود. سپس خداوند (روح مبارك) او را گرفت در حالي كه خيرخواه بندگانش بود؛ و آن چه به ايشان فرستاده شده بود تبليغ كرد (و به مردم رسانيد)؛ و ما اهل و اولاد و جانشينان او هستيم؛ و از همه مردم به مقام آن بزرگوار نسبت به مردم سزاوارتريم، پس قوم ما براي رسيدن به آن (حكومت) بر ما سبقت گرفتند. پس ما رضايت را دوست و از تفرقه نفرت نشان داديم؛ و بر ما سبقت گرفتند. پس ما رضايت را دوست و از تفرقه نفرت نشان داديم؛ و بر شما عافيت و سلامت را دوست داشتيم. ما خود را مي‌دانيم كه ما بر (حكومت) از كساني كه اين ولايت را در دست گرفته‌اند، سزاوارتريم؛ و بنابراين، من فرستاده خود را با اين نامه به سوي شما فرستاده‌ام. من به كتاب خدا و سنت پيامبر شما را دعوت مي‌كنم، چرا كه به درستي سنت مرده و بدعت زنده شده است. پس اگر گفتارم را بشنويد امرم را اطاعت كنيد شما را به راه رشد هدايت مي‌كنم .»( ۳ ) 🔹در پاسخ نامه امام عليه‌السلام مردم به چندگونه برخورد كردند :  🔻 ۱ . گروهي نامه را از ديگران پنهان داشتند؛  🔻 ۲. برخي در پاسخ عذرخواهي كردند؛  🔻 ۳ . عده‌اي قول به اطاعت و پيروي دادند و به وعده، كار را پايان بخشيدند . 🔸اما «منذر بن جارود» پنداشت كه اين نامه دسيسه عبيدالله بن زياد است. او كه پدر زن ابن‌زياد بود و دخترش «بحريه» را به عقد او در آورده بود نامه را گرفت و نامه‌رسان را دستگير كرد و هر دو را نزد عبيدالله بن زياد فرستاد . ابن‌زياد در بصره بود، فرداي آن روز قصد سفر به كوفه كرد. او چون نامه را خواند دستور داد كه سليمان را گردن زنند و پس از آن در همان صبحدمان بر فراز منبر رفت و مردم را ترسانيد؛ سپس به سمت كوفه رهسپار شد تا قبل از حسين عليه‌السلام خود را به كوفه برساند.(۴ ) ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۹۴ . ( ۲ ) «اما بعد فان الله اصطفي محمدا علي خلقه و اكرمه بنبوته، و اختاره لرسالته، ثم قبضه الله اليه و قد نصح لعباده، و بلغ ما ارسل فيه، و كنا اهله و اوليائه و اوصيائه و ورثته و احق الناس بمقامه في الناس، فاستأثر علينا قومنا بذلك، فرضينا و كرهنا الفرقة، و نحن نعلم انا احق بذلك الحق المستحق علينا ممن تولاه، و قد بعثت اليكم رسولي بهذا الكتاب، و انا ادعوكم الي كتاب الله و سنة نبيه، فان السنة قد ميتت و ان البدعة قد احييت. فان تسمعوا قولي و تطيعوا امري اهدكم سبيل الرشاد». ابصار العين، ص ۹۵ . ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۷ . ( ۴ )  ، ص ۹۵ . ✅ @DastanD
✅سفير امام، زمينه‌ساز قيام 🔻 4⃣ 🔹«قيس بن مسهر» فرزند «خالد بن جندب» پسر «منقذ بن عمرو» از قبيله «صيدا» بود كه همان بني‌اسد مي‌باشد.(۱) قيس مردي شجاع، شريف و خالص در محبت به اهل بيت عليهم‌السلام بوده است . 🔸حركت قيس به سوي امام حسين ▪️«ابومخنف » گزارش كرده كه بعد از مرگ معاويه، شيعيان در منزل «سليمان بن صرد خزاعي رضي الله عنه» اجتماع كردند. در نتيجه نامه‌اي براي امام حسين عليه‌السلام نوشتند و حضرت را براي بيعت دعوت كردند. نامه توسط «عبدالله بن سبع» و «عبدالله بن وال» به امام ارسال شد. دو روزي نگذشت كه نامه ديگري به حضرت نوشتند و آن را توسط «قيس بن مسهر صيداوي» و «عبدالرحمن بن عبدالله ارحبي » ارسال داشتند. دو روز ديگر تحمل كردند و نامه‌اي نوشتند و توسط «سعيد بن عبدالله» و «هاني بن هاني» به دست امام رساندند. نامه، چنين بود: ▫️«به حسين بن علي عليه‌السلام از طرف شيعيان مؤمن، اما بعد، پس شتاب كن كه مردم در انتظار شمايند. رأي آنها تنها به شماست، پس عجله كن والسلام».(۲)  ▪️پس از اين نامه، امام حسين عليه‌السلام مسلم بن عقيل را فراخواند و ايشان را به كوفه روانه ساخت. همراه مسلم، «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن ارحبي» را فرستاد . داستان «بطن جنت» را پيش از اين در بخش حركت مسلم به كوفه بيان كرده‌ايم . پس از آن بود كه مسلم، قيس را با نامه‌اي كه حاكي از وضع خود بود به خدمت امام حسين عليه‌السلام فرستاد. قيس نامه را به امام و پاسخ آن را به مسلم رسانيد و خود همراه او به كوفه رفت . ▫️ابومخنف گزارش كرده كه وقتي مسلم ديد مردم با او در كوفه درباره امام حسين عليه‌السلام بيعت كردند؛ نامه‌اي را كه گوياي وضع كوفه و مردم بود به امام حسين عليه‌السلام نوشت. مسلم آن نامه را توسط قيس و ياران او «عباس شاكري» و «شوذب» كه غلامش بود به مكه فرستاد تا به خدمت امام عليه‌السلام برسد . آنان نامه را در مكه به خدمت امام رسانيدند و ملازم امام شدند تا با آن حضرت از مكه به كربلا آمدند(۳ ). ابومخنف مي‌گويد: كه وقتي امام به «حاجز» رسيد، نامه‌اي به كوفه براي مسلم و شيعيان كوفه نگاشتند و توسط قيس آن را ارسال فرمودند. اما «حصين بن تميم» قيس را دستگير كرد. اين واقعه پس از شهادت حضرت مسلم بود كه عبيدالله سواران سپاه كوفه را منظم كرده بود، به گونه‌اي كه بين «خفان» تا «قادسيه»، و «قطقطانه » تا «لعلع» را پوشش دهند . 📝نامه امام به اهل كوفه 🔹نامه امام اين‌گونه بود : ▪️«از حسين بن علي به برادران مؤمن و مسلمانش، سلام عليكم. پس من شكر خدا مي‌گويم، همان معبودي كه هيچ خدايي جز او نيست. اما بعد؛ نامه مسلم به من رسيد كه در آن مرا از حسن نظر شما خبردار ساخته بود و اين كه همگي بر ياري ما و طلب حق ما اجتماع كرده‌ايد. پس از خداوند متعال مي‌خواهم كه براي ما خوبي بخواهد و به شما پاداشي نيكو عنايت فرمايد. ✳️از مكه روز سه شنبه هشتم ذي حجة - روز ترويه - به سوي شما حركت كرده‌ام، پس هنگامي كه فرستاده‌ام به شما رسيد، همگي به او در كارها مراجعه و در اين امر تلاش كنيد. پس من در همین روزها به سوي شما - ان شاء الله - مي‌آيم. سلام و رحمت خدا و بركاتش بر شما باد»(۴ )
🔴شهادت قيس بن مسهر 🔹در تاريخ آمده وقتي كه «حصين»، «قيس» را دستگير كرد، او را به سوي عبيدالله فرستاد. ▪️پس عبيدالله از نامه سراغ گرفت، ▫️قيس گفت: «آن را پاره كرده‌ام ». ▪️ ابن‌زياد پرسيد: «چرا؟» ▫️قيس گفت: «براي اين كه نداني در آن چيست». ▪️ابن‌زياد گفت: «اگر به من خبر نمي‌دهي، پس بالاي منبر برو و آن بسيار دروغگو پسر كذاب را لعنت كن». منظور او امام حسين عليه‌السلام بود. پس از آن، قيس بر فراز منبر رفت و گفت : «اي مردم، به درستي كه حسين بن علي بهترين خلق خداست و او پسر فاطمه دختر رسول خداست و من فرستاده او به سوي شما هستم. البته از او در حاجر جدا شده‌ام، پس او را اجابت كنيد ». سپس به عبيدالله بن زياد و پدرش لعنت فرستاد و بر اميرمؤمنان عليه‌السلام درود فرستاد. پس از آن، ابن‌زياد دستور داد او را به بالاي دارالاماره بردند و او را از فراز آنجا به زمين پرتاب كنند. اندام مطهر قيس شكسته شد و جان داد(۵ ). 🔵خبر شهادت قيس بن امام 🔻پس از شهادت قيس، ✳️عده‌اي آماده پيوستن به امام شدند. طبري گويد: هنگامي كه امام حسين عليه‌السلام به «عذيب الهجانات» رسيده بود و حر مانع راه امام شده بود، چهار نفر به راهبري «طرماح بن عدي طائي» و در همجواري «نافع مرادي» به امام حسين عليه‌السلام ملحق شدند. پس از آن حسين عليه‌السلام از مردم و فرستاده خود پرسيد. آنها هم وضع مردم را به اطلاع امام رسانيدند. و سپس پرسيدند: «منظورتان از  فرستاده كيست؟» آن حضرت فرمود: «قيس » ، «مجمع عائذي» گزارش داد: «حصين او را دستگير كرد و نزد ابن‌زياد فرستاد . ابن‌زياد او را امر كرد كه شما و پدرتان را لعنت كند. اما او بر شما و پدرتان درود فرستاد و ابن‌زياد و پدرش را لعنت كرد، و ما را به ياري شما فراخواند و خبر داد كه شما در راه هستيد. ابن‌زياد پس آن دستور را داد كه او را از بالاي دارالاماره به پايين پرتاب كنند». اشك در چشمان حسين عليه‌السلام حلقه زد و فرمود : ⚫️«فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر » ( ۶) ؛  ⚪️پس برخي از آنان جان دادند و بعضي از آنها در انتظارند، خداوندا، بهشت را براي ما و آنها منزل قرار ده و ما و آنها را مستحق رحمتت فرما، و ما را به آن چه دوست داري، نائل فرما »( ۷ ).  ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) براي اطلاع بيشتر براي نسل ايشان درباره نسل ايشان ر ك: ابصار العين، ص ۱۱۲ . ( ۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۲۵۲-۲۵۳. «للحسين بن علي عليه‌السلام من شيعته من المومنين. اما بعد؛ فحيهلا، فان الناس ينتظرونك، لا رأي لهم في غرتك، فالعجل، العجل، والسلام ». ( ۳ ) ابصار العين، ص ۱۱۲ . ( ۴ ) «من الحسين بن علي الي اخوانه من المومنين و المسلمين؛ سلام عليكم، فاني احمد عليكم الله الذي لا اله الا هو، اما بعد؛ فان كتاب مسلم جائني يخبرني فيه بحسن رأيكم و اجتماع ملئكم علي نصرنا و الطلب بحقنا. فسألت الله ان يحسن لنا الصنع، و ان يثبكم علي ذلك احسن الاجر، و قد شخصت اليكم من مكة يوم الثلاثاء لثمان مضين من ذي الحجة يوم التروية، فاذا قدم رسولي عليكم فانكمشوا في امركم و جدوا. فاني قادم عليكم في ايامي هذه. انشاء الله و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳ . ( ۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۵؛ ابصار العين، ص۱۱۲ . ( ۶ ) احزاب، آيه ۲۳ . ( ۷ ) قال عليه‌السلام: «(فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر). اللهم اجعل لنا و لهم الجنة منزلا، و اجمع بيننا و بينهم في مستقر رحمتك، و رغائب مذخور ثوابك». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۵؛ ، ص ۱۱۳-۱۱۴ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻 🔷اشاره 🔶عبدالرحمن از اصحاب و ياران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود و نيز از آن حضرت روايت نقل كرده است. او از مخلصان و ياران امام اميرالمؤمنين عليه‌السلام بود. 🔹ابن‌عقده گويد: به ما حديث كرد محمد بن اسماعيل بن اسحاق راشدي، از محمد بن جعفر نميري، از حسن عبدي، از اصبغ بن نباتة كه گفت وقتي امام علي عليه‌السلام از صحابه پيامبر شاهد گرفت و فرمود : كساني كه از پيامبر اكرم روز درباره ولايت و خلافت شنيدند از جاي برخيزند و شهادت دهند. پس عده‌اي از جاي برخاستند كه عبارت بودند از ابوايوب انصاري، ابوعمرة ابن‌عمرو بن محصن، ابوزينب، سهل بن حنيف، خزيمة بن ثابت، عبدالله بن ثابت، حبشي بن جنادة السلولي، عبيد بن عاذب، لقمان بن عجلان انصاري، ثابت بن وديعة انصاري، ابوفضالة انصاري، و عبدالرحمن بن عبد رب انصاري. پس همگي گفتند: 🔻ما خود شهادت مي‌دهيم كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيده‌ايم كه فرمود : ▪️«الا ان الله عز و جل وليي و انا ولي المؤمنين، الا، فمن كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و احب من احبه، و ابغض من ابغضه، و اعن من اعانه ( ۱۴ ) ؛ ▫️آگاه باشيد به درستي كه خداوند، ولي من است و من ولي مؤمنين هستم، آگاه باشيد پس كسي را كه من مولاي او هستم، علي مولاي اوست. پروردگارا، دوست بدار هر كه او را دوست دارد و دشمن بدار هر كه او را دشمني كند. و محبوب بدار، هر كه او را محبوب داشته، و مبغوض بدار هر كه او را مبغوض داشته است، و هر كه او را ياري كند تو ياريش كن ». 🔹اين حديث شريف در اسد الغابة آمده كه گفته شده در جاهاي متعددي اينان از جاي برخاسته و به ولايت حضرت امير عليه‌السلام شهادت داده‌اند(۱۵).  🔸در كتاب حدائق آمده  «كان علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام هو الذي علم عبدالرحمن هذا القرآن و رباه ( ۱۶ ).  علي بن ابيطالب عليه‌السلام به عبدالرحمن اين قرآن را آموخته و او را تربيت كرده بودند». شيخ طوسي رحمه الله عنه او را از اصحاب امام حسين عليه‌السلام دانسته است(۱۷ ). 🔻شهادت عبدالرحمن 🔹عبدالرحمن همراه امام حسين عليه‌السلام از مكه به كربلا آمده بود و در حمله نخستين به فوز شهادت نائل آمد.(۱۸) «ابن‌شهر آشوب» گفته او در ميدان رزم جنگيده تا به شهادت رسيده است.(۱۹). رضوان خدا بر او باد . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) «ان الله تعالي اذن في قتلكم و قتلي في هذا اليوم، فعليكم بالصبر و القاتل». مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۵ . ( ۲ ) مقتل الحسين مقرم ص ۲۷۷ . ( ۳ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۷ . ( ۴ ) براي اطلاع بيشتر از اين خطبه ر ك: مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۸-۲۸۱. خطبة الاولي . ( ۵ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۳-۲۸۵؛ خطبه زهير را ذيل نام شريف او خواهيم آورد . ( ۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۵-۲۸۶، خطبه برير را ذيل نام شريف او خواهيم آورد . ( ۷ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۶-۲۸۹؛ ر ك: سخنان حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام . ( ۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۱ . ( ۹ ) نحل، آيه ۱۲۵ . ( ۱۰ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۲ . ( ۱۱ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۲ . ( ۱۲ ) اللهوف، ص ۴۴ . ( ۱۳ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۲ . ( ۱۴ ) الغدير، ج ۲، ص ۴۹ . ( ۱۵ ) اسداالغابة، ج ۳، ص ۶۰۵ . ( ۱۶ ) الحذائق الورديه، ج ۱، ص ۲۱۱ . ( ۱۷ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۶ . ( ۱۸ )  ، ص ۱۵۸، مقصد ۵ . ( ۱۹ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳، ابن‌شهر آشوب ايشان را عبدالرحمن ارجني ناميده است . ✅ @DastanD
✅اشاره 🔷«نضر»(۱ ) و «نعمان» و «نعيم» سه پسران عجلان بوده‌اند. اين سه برادر از ياران و اصحاب علي عليه‌السلام بوده‌اند. در جنگ صفين نقش جدي داشته و وقايع‌نگاران صفين از آنها به خوبي ياد كرده‌اند(۲). هر سه نفر در شجاعت و سرودن شعر شهرت داشته‌اند. پيش از حادثه كربلا، نضر و نعمان دار فاني را وداع گفته بودند. ليكن برادرشان نعيم در كوفه در قيد حيات بود. هنگامي كه امام به سوي عراق حركت فرمود، او كه از علاقمندان به خاندان عترت بود، از كوفه خارج شد و خود را به امام خويش رسانيد(۳ ). 🔻شهادت نعيم 🔶پس از اين كه نعيم به سپاه امام ملحق شد، پيوسته همراه امام بود تا روز عاشورا براي مبارزه از ديگران پيشي گرفت و در حمله نخستين به مقام رفيع شهادت نائل گشت(۴ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) شيخ طوسي رضي الله عنه ايشان را از ياران امام حسين عليه‌السلام دانسته‌اند. رجال شيخ طوسي، ص ۸۰ . ( ۲ )  ، ص ۱۵۸ . ( ۳ ) ابصار العين، ص ۱۵۸ . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۱۵۸ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻عمران بن كعب بن حارث الاشجعي 🔷«عمران»(۱ ) فرزند «كعب»، و او فرزند «حارث الاشجعي» است. او «عمروبن كعب انصاري» نيز دانسته شده است. در واقع در اسم شريفشان اختلاف است. گاه گفته شده «عمرو » ، «عمران» يا «عمر» بن كعب بن ابي‌كعب. البته درباره ايشان در كتب رجال چيزي يافت نشده است . تنها در زيارت رجبيه آمده است: «السلام علي عمرو بن أبي‌كعب؛ سلام بر عمرو پسر كعب ».( ۲ ) 🔶عمران از شهداى كربلاست كه در حمله اول به درجه شهادت رسيد. شيخ طوسى او را در زمره ياران امام حسين علیه السلام شمرده است.(۳ ) ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) مناقب آل ابي‌طالب عليه‌السلام، ج ۴، ص ۱۱۳ . ( ۲ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۷ . ( ۳ ) تنقيح المقال، مامقانى، ج۲، ص۳۵۱ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻قاسط بن زهير بن حرث تغلبي 🔷«قاسط» پسر «زهير تغلبي» و برادرش «كردوس» از شهداي كربلا مي‌باشند(۱). سماوي مي‌گويد : ايشان و دو برادرانش از اصحاب عليه‌السلام بوده‌اند كه همراه امام در جنگ‌هاي متعدد شمشير زده‌اند. سپس عليه‌السلام را همراهي كرده و در كوفه مانده‌اند. از اينان در جنگ‌ها و به ويژه صفين ياد شده است . 🔶وقتي امام حسين عليه‌السلام وارد كربلا شدند اين از كوفه خارج شدند و شبانه به امام پيوستند و در حضور او به فوز شهادت رسيدند(۲ ). ابن‌شهر آشوب مي‌گويد كه در حمله نخستين به شهادت نائل آمده‌اند ( ۳ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۳۷ . ( ۲ )  ، ص ۲۰۰ . ( ۳ ) مناقب آل ابي‌طالب عليه‌السلام، ج ۴، ص ۲۶۷ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻كردوس بن زهير بن حرث تغلبي 🔹«کردوس» پسر «زهير تغلبي» و برادرش «قاسط» از شهداي كربلا مي‌باشند(۱). 🔸سماوي مي‌گويد :  ▪️ايشان و ✳️دو برادرانش از اصحاب عليه‌السلام بوده‌اند كه همراه امام در جنگ‌هاي متعدد شمشير زده‌اند. سپس عليه‌السلام را همراهي كرده و در كوفه مانده‌اند. از اينان در جنگ‌ها و به ويژه صفين ياد شده است . وقتي عليه‌السلام وارد كربلا شدند اين از كوفه خارج شدند و شبانه به امام پيوستند و در حضور او به فوز شهادت رسيدند . ابن‌شهر آشوب مي‌گويد كه کردوس در حمله نخستين مانند برادرش قاسط به شهادت نائل آمده‌اند(۱ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل الحسين عليه‌السلام، ش ۳۸ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻كنانة بن عتيق تغلبي 🔹«كنانة» پسر «عتيق» از قبيله بني‌تغلب است(۱). «كنانه» از كوفه بود . او مردي و قرآن بود كه به سوي امام حسين عليه‌السلام شتافت و به فوز شهادت نائل آمد ( ۲ ). ▪️شيخ طوسي رضي الله عنه كنانه را از شهدا و ياران امام حسين عليه‌السلام دانسته است(۳ ). ▪️«ابن‌شهر آشوب» او را از شهداي حمله نخستين دانسته است.(۴ ) ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل الحسين عليه‌السلام، ش ۳۹ . ( ۲ )  ، ص ۱۹۹ . ( ۳ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۹ . ( ۴ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻زاهر بن عمرو كندي 🔹«زاهر» مردي شجاع، اهل تجربه و رزم‌آوري مشهور بود(۱). شيخ طوسي رضي الله عنه و ديگران گفته‌اند :محمد بن سنان الزاهري كه از حضرت امام هشتم عليه‌السلام و امام جواد الائمه عليه‌السلام روايت نقل كرده و در سال ۲۲۰ هجري رحلت فرموده از نوادگان اين ياور حسين عليه‌السلام است ( ۲ ). ✳️او از محبان شناخته شده اهل بيت عليهم‌السلام بود. 🔸تاريخ‌نگاران نگاشته‌اند كه وقتي عمرو بن حمق بر عليه زياد قيام كرد، همراه او زاهر به پا خاست. او در گفتار و رفتار عمرو را همراهي كرد. وقتي كه معاويه عمرو را دستگير كرد، زاهر را نيز تعقيب نمود . عمرو به شهادت رسيد، ولي زاهر فراري شد، تا اين كه در سال ۶۰ هجري زاهر به حج مشرف شد و در آن سفر با حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام ملاقات كرد. پس از آن همراه امام شد و تا كربلا با او بود ( ۳ ). 🔹شهادت زاهر 🔻سروي مي‌گويد كه زاهر در حمله نخستين به مقام شهادت فائز شد(۴ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، مقصد ۲۷، ص ۱۷۳ . ( ۲ ) معجم رجال الحديث، ج ۱۶، ص ۱۵۱ . ( ۳ ) سماوي، ابصار العين، مقصد ۷، ص ۱۷۳ . ( ۴ ) مناقب آل ابي‌طالب عليه‌السلام، ج ۴، ص ۱۱۳؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۲ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻حارث بن امرو القيس كندي 🔹اشاره 🔸«حارث» از شجاعان و اهل عبادت به شمار مي‌رفت. در كتب جنگ‌آوران از او ياد شده است .✳️ او به ياري ابن‌سعد آمده بود. اما وقتي ديد كه ابن‌سعد كلام امام عليه‌السلام را رد كرد، به حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام تمايل يافت و در ركاب حضرتش به مقام شهادت دست يافت .( ۱ ) ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، مقصد ۷، ص ۱۷۳ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻يزيد بن ثبيط عبدي بصري 🔹اشاره 🔸جناب «يزيد بن ثبيط» از شيعيان و از اصحاب «ابي‌الاسود» بود . او مردي شريف در بين قوم خويش بوده است(۱ ). 🔹حركت به سوي امام ابوجعفر طبري گزارش كرده: ماريه دختر «منقذ عبدي»، خود شيعه بود و ✳️ براي احياي تشيع سعي بليغ داشت. ✳️ منزل او محل انس شيعيان بود. و در آن محل احاديث اهل بيت عليهم‌السلام بيان مي‌شد. به ابن‌زياد خبر رسيده بود كه امام حسين عليه‌السلام روي به عراق نهاده و اهل عراق با امام نامه‌هايي رد و بدل كرده‌اند. او به استاندار خود دستور داد كه ديدبان‌هايي بگمارد تا راه را ببندند .در اين هنگام بود كه يزيد بن ثبيط همگان را جمع كرده بود تا به سوي امام به حركت در آيد. ايشان داراي ده فرزند پسر بود كه آنها را به رفتن نزد امام دعوت كرد و گفت: كدام يك از شما با من به پيش مي‌افتد؟ دو نفر از فرزندانش به نام «عبدالله» و «عبيدالله » او را پاسخ مثبت دادند . در همان خانه ماريه دوستان را چنين مورد خطاب قرار داد : من قصد خروج دارم، چه كساني با من همراه مي‌شوند؟ در پاسخ به او گفتند: ما از ياران ابن‌زياد بيم داريم. آري او در پاسخ گفت: به خداوند سوگند اگر همگان سخت پايمردي كنند، در برابر همت و طلب من خار و بي‌مقدارند . 🔹او از خانه خارج شد، پس از او دو فرزندش و اصحابش، «عامر» و غلامش، و نيز «سيف بن مالك» و «ادهم بن اميه» نيز خارج شدند. آنها بيابان خشك و بي‌آب و علف را پيمودند تا كه در ابطح مكه به حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام ملحق شدند. خيمه‌اي در كنار امام برافراشتند. يزيد بن ثبيط قدري استراحت كرد. سپس به خيمه امام عليه‌السلام رهسپار شد تا حضرت را ملاقات كند. همين زمان بود كه به امام خبر رسيده بود كه يزيد بن ثبيط به منزلگاه امام فرود آمده است. ✳️حضرت از اين و آن سراغ او را مي‌گرفتند تا به خيمه‌گاهش فرود آمدند. به امام گفته شد او به سوي محل سكونت شما رفته است. امام در اردوگاه يزيد به انتظارش نشستند. تا اين كه يزيد بازگردد. به او كه امام را نيافته بود، خبر داده شده بود كه امام به دنبال او آمده‌اند. به خيمه‌گاه برگشت.✳️ همين كه چشمش به سرور آزادگان عالم افتاد اين آيه را تلاوت كرد: 🔻«قل بفضل الله، و برحمته، فبذلك فليفرحوا»( ۲ ) ؛ 🔺بگو به فضل خدا و رحمتش، پس به آن دلشاد باشيد». سپس عرض كرد : ✋🏻«السلام عليك يابن رسول الله؛ سلام بر شما، اي پسر رسول خدا » ، امام او را جواب دادند و او نزد امام نشست و آن چه بر او اتفاق افتاده بود به امام خبر داد. امام عليه‌السلام او را دعاي خير فرمود و خيمه‌گاه او به خيام خود ملحق كرد ( ۳ ). 🔻شهادت يزيد بن ثبيط 🔹يزيد بن ثبيط پيوسته از ابطح تا كربلا همراه امام بود تا اين كه در كربلا در برابر امام و در حال مبارزه به فوز شهادت نائل آمد ( ۴ ). هنگام شهادت او در حمله نخستين بوده است(۵ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، ص ۱۸۹ . ( ۲ ) يونس، آيه ۵۷ . ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳-۳۵۴ . ( ۴ ) مناقب آل ابي‌طالب عليه‌السلام، ج ۴، ص ۱۱۳؛ تسمية من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۴۳ . ( ۵ ) مناقب ال ابي‌طالب عليه‌السلام، ج ۴، ص ۱۱۳ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻عامر بن مسلم عبدي بصري 🔹اشاره 🔸«عامر» فرزند «مسلم عبدي» است. او از ✳️شخصیت‌های برجسته شیعه در شهر بصره بود .  نام کاملش عامر بن مسلم بن حسان بن شریح بن سعد بن حارثه السعدی البصری بود . وی از طایفه عبدی و به روایتی از طایفه سعدی بود. عبدی و سعدی هر دو از تیره های قبیله عبدالقیس و عدنانی بودند . پدرش مسلم در خدمت امام علی علیه‌السلام بود که در جنگ صفین شهید شد . 🔹این از فضایل عامر است که خودش در خدمت امام حسین و پدرش در خدمت امام علی علیهماالسلام به فیض شهادت رسیدند . وقتی عامر بن مسلم بصری از خیانت مردم کوفه به مسلم بن عقیل، سفیر حسین بن علی علیه‌السلام باخبر و مطلع شد،  همراه غلامش «سالم» به همراهي «يزيد بن ثبيط» به سوي امام حسين عليه‌السلام شتافت و به آن حضرت ملحق شد. او امام را از ابطح تا كربلا همراهي كرده است ( ۱ ). 🔻شهادت عامر 🔸عامر در کربلا و در روز عاشورا، به همراه غلام و دیگر دوستانش در گروه یاران امام علیه‌السلام در یورش اولیه و همه جانبه لشگر عمر سعد به میدان جنگ رفت و آن‌قدر جنگید تا به شهادت رسید ( ۲ ).  ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، ص ۱۹۱ . ( ۲ ) ابصار العين، ص ۱۹۱ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻سالم مولي عامر بن مسلم عبدي 🔹اشاره 🔸سالم غلام جناب «عامر بن مسلم»(۱ ) و از شيعيان بصره و از تابعين مورد اطمينان بود كه پس از دعوت «يزيد بن ثبيط» در بصره همراه مولاي خود به امام پيوست و تا كربلا آن حضرت را همراهي كرد(۲ ). نام کامل او سالم بن ابوالجعد است . ✳️ نامش در زيارت ناحيه مقدسه است ( ۳). 🔻شهادت سالم به ادعاي ابن‌شهر آشوب، «سالم» در حمله نخستين به شهادت رسيد(۴ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۴۷ . ( ۲ )  ، ص ۱۹۱ . ( ۳ ) انصار الحسين، ص ۷۴ .  ( ۴ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻سيف بن مالك عبدي بصري 🔹اشاره 🔸«سيف » پسر «مالك عبدي» از شيعيان و جنگاوران بصره است. سیف منسوب به عبدالقیس بن افعی بن ربیعه بن نزار، اهل قبیله عبدی است. ابن‌شهر آشوب نام او را «سيف بن مالك نمري» ضبط كرده است(۱ ).  سيف از كساني بود كه در خانه ماريه با جمع شيعيان حضور مي‌يافت و همراه يزيد بن ثبيط و به دعوت او، خود را به امام رسانيد و از ابطح تا كربلا همراه امام بود . 🔻شهادت سيف بن مالك 🔹ابن‌شهر آشوب شهادت او را در حمله نخستين دانسته است؛(۲) اما سماوي شهادت او را بعد از نماز ظهر دانسته و گفته است كه وي به خدمت امام شرفياب شد و اذن جهاد گرفت و به شهادت رسيد(۳ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ( ۲ ) مناقب آل ابي طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ( ۳ )  ، ص ۱۹۲ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻حباب بن عامر بن كعب بن تميمي 🔹اشاره 🔸«حباب» پسر عامر پسر كعب از بني‌تميم است. ابن‌شهر آشوب او را «حباب بن حارث» دانسته است(۱ ).  ✳️او از شيعيان اهل كوفه بود كه با مسلم بن عقيل بيعت كرد. پس از اين كه مسلم را مردم تنها گذاشتند، حباب از كوفه خارج شد و در بين راه امام را ملاقات كرد و به او پيوست . 🔻شهادت حباب 🔹حباب پس از ملحق شدن به امام، پيوسته با آن حضرت بود تا در كربلا در برابر امام به شهادت رسيد(۲). سروي شهادت او را در حمله نخستين دانسته است(۳ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ( ۲ )  ، ص ۱۹۵ . ( ۳ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻نعمان بن عمرو الراسبي 🔷اشاره 🔶«نعمان»(۱ ) فرزند «عمرو راسبي» و از قبيله «بجيلة» بوده است(۲). ✳️ ايشان از اهالی كوفه و از اصحاب و ياران حضرت علي عليه‌السلام بوده است(۳ ). 🔻شهادت نعمان 🔷صاحب حدائق گويد : جناب «نعمان» ✳️همراه با لشكر عمر سعد از كوفه به كربلا آمد. وقتي ابن‌سعد شروط امام حسين عليه‌السلام را رد كرد،✳️ شبانه به امام پيوست. او پيوسته در خدمت امام بود تا اين كه به فوز شهادت نائل آمد ( ۴ ). ابن‌شهر آشوب شهادت او را در حمله نخستين دانسته است(۵ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۸۴.مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ( ۲ ) تسمية من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۸۴ . ( ۳ )  ، ص ۱۸۷ . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۱۸۷ . ( ۵ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴ ص ۱۱۳ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻حلاس بن عمرو ازدي راسبي 🔷اشاره 🔶«حلاس»برادر نعمان و فرزند «عمرو راسبي» است. او چون برادرش اهل كوفه و از ياران اميرمؤمنان عليه‌السلام بوده است(۱).  ✳️گويند او از مأموران انتظامي امام علي عليه‌السلام در كوفه نيز  بوده است(۲). شيخ طوسي وي را از اصحاب امام حسين عليه‌السلام دانسته است(۳ ). 🔻شهادت حلاس 🔷صاحب ابصار العين گزارش كرده كه ايشان چون برادرش به همراهي سپاه ابن‌سعد از كوفه به كربلا وارد شد و وقتي عدم پذيرش شروط امام را توسط ابن‌سعد ديد، ✳️شبانه رو به امام عليه‌السلام حركت كرد و در راه امام به شهادت رسيد(۴ ). سروي شهادت او را در حمله نخستين دانسته است(۵ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) رجال شيخ طوسي، ص ۳۹ . ( ۲ ) ابصار العين، ص ۱۷۸ . ( ۳ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۳ . ( ۴ )  ، ص ۱۸۷ . ( ۵ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ✅ @DastanD
✅اصحاب و ياران امام 🔻عمار بن أبي سلامة دالاني 🔷اشاره 🔶عمار پسر «ابي‌سلامة بن عبدالله بن عمران راس بن دالان»(۱) است. ✳️فرزندان دالان همگي از تيره «همدان» بوده‌اند(۲).  سماوي از «كلبي» و «ابن‌حجر» نقل كرده كه ابوسلامه و عمار هر دو از صحابه بوده‌اند و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را رؤيت كرده بودند(۳ ). 🔷«ابوجعفر طبري» گزارش كرده: عمار بن ابي‌سلامه از اصحاب امام علي عليه‌السلام و مجاهدين در برابر امام در جنگ‌هاي سه‌گانه (صفين، جمل و نهروان) بوده است . گفت‌و‌گوي او با امام، هنگامي كه امام عليه‌السلام از ذي‌قار به سوي بصره حركت مي‌فرمود، چنين است: ▪️«يا اميرالمؤمنين، اذا قدمت عليهم فماذا تصنع؟ فقال :ادعوهم الي الله و طاعته. فان ابوا قاتلتهم، فقال ابوسلامه: اذن لن يغلبوا داعي الله؛ ▪️اي اميرمؤمنان، وقتي كه (به اهل بصره) فرود آمديد چه مي‌كنيد؟ آن حضرت فرمود: آنها را به سوي خداوند و اطاعت او دعوت مي‌كنم. پس اگر سرپيچيدند با آنها مي‌جنگيم. ابوسلامه گفت: در اين هنگام است كه آنها به دعوت‌كننده به سوي خداوند غلبه نخواهند كرد»(۴ ). 🔻شهادت عمار بن ابي‌سلامه 🔷«ابن‌حجر » گفته است، كه عمار در كربلا در خدمت امام حسين عليه‌السلام بود و همراه با آن حضرت با دشمن جنگيد تا به شهادت رسيد(۵)، صاحب مناقب شهادت او را در حمله نخستين دانسته است. او همراه عده‌اي از ياران به شهادت رسيد(۶ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمة من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۹۷ . ( ۲ ) ابصار العين، ص ۱۳۳ . ( ۳ )  ، ص ۱۳۳ . ( ۴ ) ر. ك: ابصار العين، ص ۱۳۴ . ( ۵ ) الاصابة في تمييز العابة، ج ۵، ص ۱۰۷ . ( ۶ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ . ✅ @DastanD