eitaa logo
داستان
68 دنبال‌کننده
36 عکس
7 ویدیو
0 فایل
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
مشاهده در ایتا
دانلود
✅اصحاب و ياران امام 🔻رافع بن عبدالله مولي مسلم ازدي 🔹رافع(۱) فرزند «عبدالله» و «غلام مسلم ازدي» است . همچنین  فضيل بن زبير وي را غلام اهل شنوئة  دانسته است(۲ ). ✳️ايشان همراه مولاي خود مسلم به امام حسين عليه‌السلام پيوست و بعد از او به مقام شهادت نائل آمد. «مامقاني» گفته شهادت ايشان پس از مسلم در حال مبارزه، بعد از نماز ظهر اتفاق افتاده است(۳ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل الحسين عليه‌السلام، ش ۹۲ ( ۲ ) (شنوئة شاخه‌اي از قبيله أزد مي‌باشد. معجم قبال العرب ج ۱، ص ۱۵ و ج ۲، ص ۶۱۴ ) ( ۳ ) تنقيح المقال، ج ۱، ص ۲۳۶ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 🔻جندب بن حجر (حجير) كندي خولاني 🔹«جندب » پسر «حجر بن عدي كندي خولاني» است(۱).شيخ طوسي وي را از اصحاب امام حسين عليه‌السلام دانسته است(۲). «حجر» پدر «جندب» از ياران و اصحاب امام علي عليه‌السلام بود كه معاويه او را به سبب حمايت بي‌دريغش از مولا علي عليه‌السلام كشت و در محلي بنام «مرج عذرا» در شام مدفون است(۳). جناب «جندب» خود از بزرگان شيعه بوده است(۴ ). 🔸به نقل از «ابن‌عساكر» او نيز امير دو قبيله بزرگ «بني‌كنده» و «ازد» بوده است(۵). جندب ✳️قبل از اينكه حر به سپاه امام عليه‌السلام برخورد كند به سپاه حضرت ملحق شده بود و تا كربلا امام را همراهي كرد و سرانجام در روز عاشورا به شهادت رسيد(۶ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) منتهي الامال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۲ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۲ ( ۳ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۴ ) ابصار العين، ص ۱۷۴ ( ۵ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۶ ) ابصار العين، ص ۱۴۷؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۲۳۶ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 🔻جنادة بن كعب بن الحرث انصاري خزرجي 🔹«جناده » فرزند «كعب انصاري» است. ✳️او با اهل و عيال خود و فرزندش «عمرو» در مكه معظمه به خدمت امام حسين عليه‌السلام رسيد و تا روز عاشورا در ركاب آن حضرت باقي ماند(۱).  در زيارت «ناحيه مقدسه» آمده است: ▪️«السلام علي جنادة بن كعب الانصاري الخزرجي ». 🔸شهادت جنادة بن كعب 🔹«جناده » از جمله شهدايي است كه پيش از ظهر روز عاشورا به درجه رفيع شهادت نائل آمده است(۲). او هنگام تاختن به سوي دشمن اين رجز را ترنم مي‌كرد : ▪️«انا جنادة و انا بن الحارث لست بخوار و لا بناكث‌عن بيعتي حتي يرثني وارثي اليوم ثاري في الصعيد ماكث ( ۳ ).  ▪️من جناده پسر حارثم، نه ضعيفم و نه پيمان‌شكن. بر بيعت خود ثابت رأي هستيم تا به وارث خود اين عهد را ارث نهم، در حالي كه امروز اعضاي بدنم در اين زمين شكسته خواهد شد». او سرانجام در روز عاشورا، و در حمله نخستين به شهادت رسيد(۴ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴؛ ابصار العين، ص ۱۵۸ ( ۲ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۳ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۰۴ ( ۴ )  ، ص ۱۵۸ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 🔻قاسم بن بشر ازدي 🔹«قاسم » پسر «بشر الازدي» است(۱). او مردي شجاع و از شيعيان كوفه بوده است. او همراه لشكر «ابن‌سعد» از كوفه به كربلا حركت كرد. قاسم بن حبيب هنگامي كه ظلم امويان و مظلوميت حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام را مشاهده كرد به امام و ياران آن حضرت پيوست . 🔻شهادت قاسم 🔸قاسم پس از جنگ با دشمن پيش از ظهر روز عاشورا به مقام شهادت نائل آمد(۲). برخي گفته‌اند او در حمله نخستين در پيش روي امام به شهادت رسيده است(۳).شيخ طوسي رحمه الله او را از اصحاب امام حسين عليه‌السلام دانسته است(۴ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل الحسين عليه‌السلام، ش ۹۰،سماوي نام پدر وي را «حبيب بن ابي‌بشر» دانسته است. (ابصار العين، ص ۱۸۶ ) ( ۲ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۳ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۲ ( ۴ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۹ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 🔻جوين بن مالك بن قيس بن ثعلبة «جوين » پسر «مالك» از قبيله «قيس بن ثعلبة»بود(۱). ✳️او كه از شيعيان بود با قبيله خود براي جنگ با امام حسين عليه‌السلام خارج شده بود؛ ولي وقتي ابن‌سعد شروط امام را نپذيرفت، با عده‌اي شبانه به اردوگاه حسيني ملحق شد(۲ ). 🔻شهادت جوين 🔸ابن‌شهر آشوب شهادت جوين را در حمله نخستين دانسته است(۳). بنابراين او پيش از ظهر عاشورا به مقام شهادت رسيده است(۴ ). ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : بي‌شك عده‌اي بر مبناي جهالت وارد معركه‌اي مي‌شوند؛ اما شهادت در انتخاب راه صحيح پس از شناخت آن كاري بس دشوار و شيوه رادمردان است جوين يكي از آن رادمردان بود . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل الحسين عليه‌السلام، ش ۹۰،سماوي نام پدر وي را «حبيب بن ابي‌بشر» دانسته است. (ابصار العين، ص ۱۸۶ ) ( ۲ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۳ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۲ ( ۴ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۹ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 🔻امية بن سعد بن زيد طائي 🔹«اميه » پسر «سعد» از قبيله «طي» است(۱). او از بزرگان اصحاب اميرمؤمنان عليه‌السلام است. او از زمره رزم‌آوران بود و در كوفه اقامت داشت(۲). او در شب هشتم محرم در كربلا به امام حسين عليه‌السلام و يارانش پيوست(۳ ). 🔻شهادت اميه 🔸اميه نيز چون بسياري از ياران امام عليه‌السلام قبل از ظهر روز عاشورا به فوز شهادت نائل گشت(۴ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل الحسين عليه‌السلام، ش ۶۶ ( ۲ )  ، ص ۱۹۸، مقصد ۱۳ ( ۳ ) تنقيح المقال، ج ۲، ص ۱۴۸ ( ۴ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۶ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 8⃣3⃣ 🔷زهير پسر بشر است كه در كربلا حضور يافت و در حمله نخستين به فوز شهادت نائل آمده است(۱). در زيارت رجبيه اين گونه آمده است: ▪️«السلام علي زهير بن البشر؛ ▪️سلام بر زهير پسر بشر (بشير)(۳ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳؛ وسيلة الدارين، ص ۹۴؛ الامام الحسين في كربلا، ج ۴، ص ۲۶۸، ش ۲۵؛ ابصار العين، ص ۱۷۰ ( ۲ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۸؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۲ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 9⃣3⃣ 🔹«عبدالله » پسر «بشر» پسر «ربيعة بن عمرو» از شجاعان نام‌آور عرب بوده است. پدر عبدالله نيز از رزم‌آوران بوده است. عبدالله ✳️از جمله كساني بود كه همراه لشكر ابن‌سعد خارج شد، ولي سرانجام از ياران امام حسين عليه‌السلام گشت(۱ ). 🔸شهادت عبدالله عبدالله پيش از ظهر عاشورا به فوز شهادت رسيد(۲ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۷۰ ( ۲ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۶ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 0⃣4⃣ 🔹«بشر » پسر «عمرو» پسر احدوث و از مردم «حضرموت» و از قبيله كنده بوده است.✳️ او از نيكان و ياران حضرت امام علي عليه‌السلام است. دلاوري فرزندان او در نبردها زبانزد است. بشر در ايامي كه هنوز امام حسين عليه‌السلام با ياران يزيد در حال گفت‌وگو بودند، به امام حسين عليه‌السلام پيوست(۱ ). ✳️امتحاني ديگر 🔶«سيد داودي» نقل كرده: روز عاشورا فرارسيد و جنگ آغاز شد. در همان حال به بشر خبر رسيد كه ✳️پسرت عمر در مرز ري به اسارت گرفته شد. او در پاسخ گفت: 😭به حساب خداوند مي‌گذارم. من دوست ندارم كه او اسير شود و من بعد از او زنده باشم(۲). خبر اين جريان به امام حسين عليه‌السلام رسيد. حضرت به او فرمودند : ▪️«رحمك الله انت في حل من بيعتي، فاذهب و اعمل في فكاك ابنك؛ ▪️خداي تعالي تو را رحمت كند، تو از بيعت با من آزادي، پس برو و در آزادي پسرت كوشش كن» 🔹 بشر عرض كرد: ✳️«اكلتني السباع حيا ان انا فارقتك يا اباعبدالله؛ 😭اي اباعبدالله! درندگان مرا زنده زنده بخورند، اگر از شما جدا شوم» 🔹پس امام فرمود: «اينها را به پسرت محمد بده (محمد نيز پدر را در كربلا همراهي مي‌كرد) اين لباس‌هاي بردي است كه مي‌تواند در آزادي برادرش از آن كمك گيرد». امام به او پنج لباس دادند كه قيمت آنها هزار دينار مي‌شد(۳ ). ✳️درسي كه مي‌توان گرفت: معرفت ويژه بشر در كربلا به امام و هدف او باعث شد تحت تأثير عواطف پدري قرار نگيرد . 🔻شهادت بشر 🔸بشر در كربلا پيش از ظهر عاشورا به مقام رفيع شهادت نائل آمده است(۴).  در زيارت ناحيه مقدسه آمده، ▪️«السلام علي بشر بن عمرو الحضرمي» ▪️درود بر بشر پسر عمرو حضرمي». سروي نيز شهادت او را در حمله نخستين دانسته است(۵ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، مقصد ۷، ص ۱۷۳ ( ۲ ) «عند الله احتسبه و نفسي ما كنت احب ان يؤسر و ان ابقي بعده .» ( ۳ ) تنقيح المقال، ج ۱، ص ۱۷۳ ( ۴ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۵ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 1⃣4⃣ تميمي بصري 🔹«حجاج » پسر «بدر» و اهل «بصره» و از «بني‌سعد» است. سيد داوودي نقل كرده است : امام حسين عليه‌السلام به منذر بن جارود عبدي، يزيد بن مسعود نهشلي، احنف بن قيس و ديگران از رؤساي پنج‌گانه و اشراف نامه نوشتند، كه هر كدام به گونه‌اي با آن برخورد كردند. ✳️احنف امام را به صبر دعوت و اميدوار كرد، اما پيام‌آور امام را به ابن‌زياد تحويل داد كه او را كشتند. 🔺اما مسعود قوم خود، بني‌تميم، بني‌حنظله، بني‌سعد و بني‌عامر را جمع كرد و خطبه‌اي بر آنها خواند. سپس نامه‌اي به امام حسين عليه‌السلام نوشته و توسط حجاج بن بدر سعدي آن را به سوي امام ارسال داشت(۱).  او نامه «مسعود بن عمرو» را از بصره به خدمت امام آورد و تا آخر راه همراه امام باقي ماند(۲). وقتي حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام نامه را دريافت كردند، پس از مطالعه فرمود : ▪️«ما لك! آمنك الله من الخوف، و اعزك و ارواك يوم العطش الاكبر (۳)؛ ▪️تو را چه مي‌شود! خداوند تو را از ترس ايمن دارد و عزتت عنايت كند و روز تشنگي بزرگ سيرابت كند ». 🔻شهادت حجاج بن بدر 🔸تاريخ‌نگاران گفته‌اند، حجاج در حمله نخستين پيش از ظهر به شهادت رسيده است(۴).  در زيارت «ناحيه مقدسه» مورد سلام و درود امام عليه‌السلام قرار گرفته است : «السلام علي حجاج بن بدر السعدي(۵)؛ سلام بر حجاج پسر بدر سعدي ». ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تفصيل خطبه مسعود (ابن‌مسعود) تهشلي و سخنان جدي او و نامه سراسر ولائي‌اش ر. ك: سماوي، ابصار العين، ص ۲۱۴ تا ۲۱۲ آمده است ( ۲ ) ابصار العين، ص ۲۱۲؛ منتهي الامال، ج ۱، ص ۶۵۶ ( ۳ ) ابصار العين، ص ۲۱۳ و ۲۱۴ ( ۴ ) ابصار العين، ص ۲۱۴؛ منتي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۵ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۸ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 2⃣4⃣ بن عبدالله عائذي مذحجی 🔹«عائذ » پسر «مجمع بن عبدالله عائذي» است. او همراه پدرش «مجمع» با جمعي از دوستداران، پس از شهادت «قيس بن مسهر» به دست ابن‌زياد، از كوفه به كربلا هجرت كردند و در «عذيب الهجانات» به امام ملحق شدند. تاريخ‌نگاران تنها از چهار هم‌سفر نام برده‌اند كه آنها عبارت‌اند از: «عمرو بن خالد، جناده، مجمع و پسرش عائذ» اما از «واضح» غلام «حرث»، «سعد» غلام «عمرو بن خالد» ياد نكرده‌اند، چنان كه از «طرماح» راهنماي آنها ياد نكرده‌اند(۱ ). 🔻شهادت عائذ 🔸عائذ بن مجمع پس از پيوستن به جمع ياران حسين عليه‌السلام در خدمت امام بود تا اين كه در روز عاشورا به مقام شهادت نائل آمد(۲ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، ص ۱۴۶-۱۴۷ ( ۲ ) تسمية من قتل الحسين عليه‌السلام، ش ۶۴ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 3⃣4⃣ 🔹«قارب» فرزند «عبدالله دئلي » است. ✳️عبدالله كسي است كه به هنگام هجرت از مدينه و خروج رسول الله صلي الله عليه و آله از غار «ثور» به سوي مدينه منوره، در نزد او به اسلام تشرف يافته و با آن حضرت از بيراهه به مدينه همراه شده است. ✳️گفته شده كه مادر «قارب» افتخار خدمت در محضر امام حسين عليه‌السلام را داشته است(۱). او از مدينه تا مكه و از مكه تا كربلا امام را همراهي كرده است(۲ ). 🔻شهادت قارب 🔸قارب در حمله نخستين، ساعتي قبل از ظهر به فوز شهادت نائل شد(۳). در زيارت ناحيه مقدسه آمده است : ▪️«السلام علي قارب مولي الحسين بن علي عليه‌السلام ( ۴).  ▪️درود بر قارب غلام حسين بن علي عليه‌السلام ». ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۹۶؛ منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۲ ) ابصار العين، ص ۹۶ ( ۳ ) ابصار العين، ص ۹۶ ( ۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۶ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 4⃣4⃣ 🔹«منجح» فرزند «سهم» است، ✳️او غلام امام حسين عليه‌السلام بود(۱) و با فرزندان آن امام به كربلا آمد(۲ ). 🔻شهادت منجح 🔸در كتب تاريخ درباره هنگام شهادت منجح سخني به ميان نيامده است؛ اما ابن‌شهر آشوب او را در زمره شهداي حمله نخستين دانسته است : ▪️«و عشرة من موالي الحسين و موليان من موالي اميرالمؤمنين عليه‌السلام (۳ )  ▪️ده نفر از غلامان حسين عليه‌السلام و دو نفر از غلامان حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام در كربلا به شهادت رسيده‌اند ». 🔸ناگفته نماند كه سماوي شهادت ايشان را به نقل از صاحب حدائق در اوايل درگيري دانسته است(۴) در زيارت ناحيه مقدسه آمده : «السلام علي منجح؛ درود بر منجح»(۵ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل الحسين عليه السلام، ش ۲۲؛ ترجمة الحسين و مقتله، ص ۱۷۶. تاريخ الامم و الملوك،، ج ۵، ص۶۹ ( ۲ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۳ ) مناقب آل ابي‌طالب،ج ۴، ص ۱۱۳ ( ۴ ) ابصار العين، ص ۹۶ ( ۵ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۳ و ۳۴۶ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 5⃣4⃣ مولي علي بن ابي‌طالب 🔹«سعد » فرزند «حرث» (حارث) بوده است. عده‌اي از مورخان او را از ✳️صحابه رسول الله صلي الله عليه و آله دانسته‌اند(۱).  ✳️در حالي كه او از جمله غلامان آزاد شده امام علي عليه‌السلام نيز بوده است(۲).  او را از شرطة الخميس (همراهان امام علي عليه‌السلام) دانسته‌اند. ✳️او در زمان حكومت مولي از طرف آن حضرت به عنوان والي و استاندار آذربايجان منصوب شده است(۳).  ✳️پس از مولي علي عليه‌السلام او از ملازمان امام مجتبي عليه‌السلام بوده و سپس امام حسين عليه‌السلام را تا كربلا همراهي كرده است(۴ ). 🔻شهادت سعد بن حرث 🔸سعد از زمره كساني است كه به فيض شهادت رسيده است. ابن‌شهر آشوب ادعا كرده كه او در حمله نخستين به شهادت رسيده است ولي ديگر مورخان نامي از او نبرده‌اند(۵ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) الاصابة في تمييز الصحابة، ج ۳، ص ۴۲ ( ۲ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴ ( ۳ ) مستدركات علم رجال الحديث، ج ۴، ص ۲۷ ( ۴ ) ابصار العين، ص ۹۶ ( ۵ )  ، ص ۹۶ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 6⃣4⃣ حبشي مدني 🔹«نصر » فرزند «ابي‌نيزر» و غلام امام علي عليه‌السلام است. برخي از مورخان «ابي‌نيزر» را از نوادگان پادشاهان عجم دانشته‌اند كه به رسول خدا صلي الله عليه و آله هديه داده شده و پس از آن، به اميرالمؤمنين رسيده است(۱ ). 🔸پدر نصر ابي‌نيزر ✳️پدر نصر، «ابي‌نيزر» بوده است. او در نخلستان امام علي عليه‌السلام و در خدمت او كشاورزي مي‌كرده است(۲).گويند «ابي‌نيزر» مردي بلندقد و خوش‌سيما بود و رنگ او چون اهل حبشه نبود. آري، اگر او را مي‌ديدي مي‌پنداشتي كه او مردي عرب است(۳). گويند ابي‌نيزر از فرزندان نجاشي، پادشاه حبشه بوده است(۴). او را در اوان كودكي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آوردند. او به اسلام رغبت نشان داد و مسلمان شد. پس از آن تحت تربيت و توجه پيامبر اسلام قرار گرفت(۵).ابي‌نيزر پس از مسلمان شدن، براي ديدار رسول گرامي اسلام از حبشه به مدينه آمد و در آنجا براي هميشه اقامت گزيد. پس از مرگ نجاشي، مردم حبشه به مدينه آمدند تا تنها بازمانده او - ابي‌نيزر - را براي نصب پادشاهي به حبشه ببرند، ولي او گفت : ▪️«ما كنت لاطلب الملك بعد ان من الله علي بالاسلام؛(۶ )  ▪️يك ساعت در خدمت رسول الله بودن برايم از يك عمر پادشاهي شما و حبشه برتر است». ابي نيزر در ماجراي حفر چاه و قناتي كه به نام او اختصاص يافت، يعني «عين ابي‌نيزر» و «بغيبغه»، در خدمت علي عليه‌السلام بوده است. امام در متن آن وقف‌نامه از او نام برده‌اند. متن اولين قناتي كه براي آن وقفنامه نوشته شد، چنين است: «به نام خداوند بخشنده مهربان. اين، صدقه‌ي بنده خدا، علي اميرمؤمنان است. او دو چشمه «ابي‌نيزر» و «بغيبغه» را به فقيران ساكن مدينه و بين راه‌ماندگان صدقه داده است تا خدا به واسطه‌ي وقف اين دو چشمه (و قنات) چهره‌اش را از گرماي آتش روز قيامت حفظ كند. اين دو چشمه فروخته نشود و بخشيده هم نگردد تا خداوند آن را به ارث برد، او بهترين ارث‌برندگان است. مگر اين كه حسن و حسين محتاج آن دو سرچشمه شوند، در اين صورت آن دو مالك بي‌قيد و شرط آن دو نهر خواهند بود، و كسي جز آن دو نفر بر آن مالكيتي نخواهد داشت(۷ ). 🔻بيدار فكري نصر 🔹«نصر » نيز چون پدرش از ياران امام علي عليه‌السلام و پس از آن حضرت از علاقمندان حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام بود. او از مدينة النبي امام را تا كربلا همراهي كرده است. اين فرزند خلف «ابي‌نيزر» همان روحيه پدر را داشت و در پاسخ امام حسين عليه‌السلام - هنگامي كه او را اجازه بازگشت دادند و بيعت را چون بقيه ياران از او برداشتند - اين گونه بيان كرد: ▪️«نه، به خدا، هرگز و هرگز... اگر رفتني بوديم به اينجا نمي‌آمديم.» شايد منظورش اين بود كه اگر عافيت‌طلب بودم آن زمان كه پدرم را براي پادشاهي خواندند به حبشه بازگشته بودم . 🔻شهادت نصر بن ابي‌نيزر 🔸«نصر » مردي شجاع بود كه پس از نبرد و كشتن جمعي از دشمنان ولي خدا، خود شربت شهادت نوشيد(۸) آن عزيز از سواره‌نظام بود كه اسب او پي شد و سپس خود در حمله نخستين به شهادت رسيد(۹ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۷ ( ۲ ) ذخيرة االدارين، ص ۴۵۷ ( ۳ ) الكامل في اللغة و الادب، ج ۳، ص ۲۰۷ ( ۴ ) الكامل في اللغة و الادب؛ ج ۳، ص ۲۰۷؛ ابصار العين، ص ۹۷ ( ۵ ) الحسيني الشيرازي، ذخيرة الدارين، ص ۱۱۲ ( ۶ ) بسم الله الرحمن الرحيم. هذا ما تصدق به عبدالله علي اميرالمؤمنين، تصدق بالضيعتين المعروفتين بعين ابي‌نيزر و البغيبغه علي فقراء اهل المدينة و ابن السبيل، ليقي الله بهما وجهه حر النار يوم القيامه. لا تباعا و لا توهبا حتي يرثهما الله و الله خير الوارثين، الا ان يحتاج اليهما الحسن و الحسين فهما طلق لهما و ليس لاحد غيرهما... (الكامل في اللغة و الادب، ج ۳، ص ۲۰۷-۲۰۸ ). ( ۷ )  ، ص ۹۸ ( ۸ ) ابصار العين، ص ۹۸ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 7⃣4⃣ 🔹«حبشي » فرزند «قيس بن سلمه» فرزند «طريف» پسر «ابان بن سلمه» از «آل همدان» بوده است(۱). حبشي از كساني است كه در ايامي كه هنوز درگيري پيش نيامده بود، به امام حسين عليه‌السلام ملحق شد(۲ ). 🔻شهادت حبشي 🔸به نقل از سماوي، «ابن‌حجر عسقلاني» او را از شهيدان همراه حضرت اباعبدالله الحسين دانسته است(۳ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۳۴ ( ۲ ) ابصار العين، ص ۱۳۴ ( ۳ ) ابصار العين، ص ۱۳۴ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 8⃣4⃣ 🔹«حارث » پسر «نبهان» بود. «نهبان» خود غلام «حمزه سيد الشهداء» عموي پيامبراسلام(۱) و سواري شجاع بود. «حرث» پسر نبهان به حضرت علي عليه‌السلام پيوسته بود. سپس امام مجتبي را همراهي كرده و نيز با امام حسين عليه‌السلام به كربلا آمده بود(۲ ). حارث در حمله نخستين در راه امام حسين عليه‌السلام و اهداف او به فوز شهادت نائل آمد(۳ ).  ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تسمية من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۲۴.الحدائق الوردية، ج ۱، ص ۱۲۱ ( ۲ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴؛ الحدائق الوردية، ج ۱، ص ۱۲۱ ( ۳ ) ابصار العين، ص ۹۸ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 9⃣4⃣ 🔹«سالم » غلام «بني‌مدينه» بود كه آنها تيره‌اي از «كلب» بودند. او از شيعيان كوفه بود. در ايامي كه هنوز جنگ آغاز نشده بود به امام و يارانش ملحق شد(۱ ). 🔻شهادت سالم در كتاب حدائق آمده است كه سالم پيوسته در خدمت بود تا اين كه در كربلا به شهادت رسيد(۲). ابن‌شهر آشوب هنگام شهادت سالم را در حمله نخستين پيش از ظهر عاشورا دانسته است(۳). در زيارت ناحيه مقدسه نام او آمده و مورد سلام واقع شده است(۴ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۸۲-۱۸۳ ( ۲ ) ابصار العين، ص ۱۸۳ ( ۳ ) ابصار العين، ص ۱۸۳ ( ۴ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۲ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 0⃣5⃣ همداني جابري 🔹وقتي «سيف» پسر «حرث» و «مالك» پسر «عبدالله» به امام حسين عليه‌السلام ملحق شدند(۱)، «شبيب» غلام حرث هم آنها را همراهي مي‌كرد. ايشان مردي شجاع و جنگاور بود(۲ ). 🔻شهادت شبيب 🔸ابن‌شهر آشوب گزارش كرده كه شبيب در حمله نخستين به شهادت رسيده است. هنگام آن پيش از ظهر روز دهم محرم كه همراه جمعي از ياران امام به شهادت رسيد(۳ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) انشاءالله بعد از اين درباره سيف و مالك و نحوه شهادت آن دو مرد بزرگ سخن خواهيم گفت ( ۲ ) ابصار العين، ص ۱۳۳ ( ۳ )  ، ص ۱۳۳ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 1⃣5⃣ 🔹«عمرو » فرزند «جناده» شهيد كربلا است(۲). ✳️او در حالي كه عمري بيش از يازده سال نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگيرد. حضرت او را اذن ميدان نداد و فرمود: 😭«پدر اين نوجوان در اولين حمله كشته شده است. شايد مادرش كشته شدن او را خوش نداشته باشد»(۳).  😭✳️نوجوان گفت: «البته مادرم مرا به جهاد امر كرده است»(۴).  پس از آن امام به او اجازه جنگيدن داد. او در هنگام ورود به ميدان اين بيت را ترنم مي‌كرد : ▪️«اميري حسين و نعم الامير سرور فؤاد البشير النذيرعلي و فاطمه والده و هل تعلمون له من نظير ( ۵ ). ▪️سالارم حسين است و چه نيك اميري، كه نشاط دل پيامبر و مژده‌دهنده (به سعادت) و بيم‌دهنده (از انحراف و دوري از حق) است. علي و فاطمه پدر و مادر اويند و آيا مانند او كسي را مي‌شناسيد؟ » 🔻شهادت عمرو 🔸پس از اجازه امام «عمرو» بي‌درنگ به ميدان رفت و پس از كارزاري نه چندان طولاني به شهادت رسيد. اين نوجوان نيز همراه پدرش در زيارت ناحيه مقدسه مورد سلام امام است: ▪️«السلام علي جنادة بن كعب الانصاري الخزرجي، و ابنه عمرو بن جناده؛ سلام بر جناده پسر كعب انصاري خزرجي و فرزندش عمرو پسر جناده ». ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، ج ۱۸۰ ( ۲ ) كتاب الفتوح، ج ۵، ص ۱۱۰ ( ۳ ) عبارت امام از ابومخنف گزارش شده است: عن الحسين عليه‌السلام: «ان هذا غلام قتل ابوه في المعركة و لعل امه تكره ذلك». مقتل الحسين عليه‌السلام مقرم، ص ۲۵۳ ( ۴ ) فقال الغلام: «اني امي هي التي امرتني». ابصار العين، ص ۱۵۹ ( ۵ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۰۴ ✅ @DastanD
 ۷۸ ( ۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹. فضيل بن زبير نام وي را «عبدالله بن عمر بن عياش» دانسته است. تسمية من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۷۶ ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹ ( ۴ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷ ( ۵ )  ، ص ۱۷۹، مقصد ۹ ( ۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹ . ( ۷ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹ ( ۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۳ ( ۹ ) الارشاد، ج ۲ ص ۱۰۱ ( ۱۰ ) الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۲ ( ۱۱ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۰۱ ( ۱۲ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷ ( ۱۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۸ ( ۱۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۰، علامه مجلسي عبارت امام را قدري ظريف‌تر آورده‌اند: «ارجعي، يا ام‌وهب، انت و ابنك مع رسول الله صلي الله عليه و آله؛ اي ام‌وهب، برگرد، تو و پسرت با رسول خدا (محشور) هستيد ». بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷ ( ۱۵ ) و هي تقول: «اللهم لا تقطع رجائي فقال الحسين لا يقطع الله رجاك». مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۸ ✅ @DastanD
✅ یاران و اصحاب امام 3⃣5⃣ ، همسر عبدالله بن عمیر 🔹«ام وهب» دختر «عبدالله» و همسر «عبدالله بن عمير الكلبي» و مادر «وهب نمريه قاسطيه» است(۱). ✳️او وارد معركه جنگ شد، در حالي كه به شوهر خود مي‌گفت: 😭«پدر و مادرم فداي تو، آري، تو اي مرد در راه پاكان نسل محمد صلي الله عليه و آله و سلم مبارزه كن»(۲) عبدالله، - شوهر او - هر چه كرد تا همسرش را به خيمه برگرداند موفق نشد. آن زن پيراهن همسرش را مي‌كشيد و مي‌گفت: 😭«اني لن ادعك دون ان الموت معك؛ 😭تو را رها نمي‌كنم تا با تو كشته شوم» ✳️امام با مشاهده او فرمود : 😭«از خاندان پيامبرتان جزاي خير بينيد، به خيمه برگرد چون بر زنان و بانوان جهاد نيست » پس او به جانب خيمه‌گاه بازگشت(۳).  🔸روز عاشورا پس از حمله شمر و يارانش به جانب چپ سپاه امام، «عبدالله بن عمير كلبي» به اسارت گرفته شد و به شهادت رسيد. 😭بعد از شهادت وي ناگهان همسر باوفايش، ام‌وهب خود را به بالين او رسانيد و در كنار او نشست. خون از صورت او برگرفت و اين گونه مي‌گفت : ▪️😭«هنيئا لك الجنة، اسأل الله الذي رزقك الجنة ان يصحبني معك؛(۴)  ▪️بهشت بر تو گوارا باد، از خداوندي كه بهشت را روزي تو گردانيد طلب مي‌كنم مرا همنشين با تو قرار دهد ». 🔻شهادت ام‌وهب 🔹شمر «رستم» غلام خود را صدا زد تا با عمود به فرق زن بزند. آن غلام با عمود آهنين حمله‌ور شد و ام‌وهب در دم جان داد. ✳️او اولين بانوي شهيد از ياران حسين است كه در روز عاشورا در ميدان جهاد، جسم پاكش به خون نشست(۵ ). ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : اگر وهب تازه مسلمان باشد و اسلام‌نمايان مدعي در جبهه مخالف، غرورهاي زشت، آخر الامر ما را در كدام جبهه قرار مي‌دهد؟مبادا به هنگام ظهور مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف تازه مسلمانان با صلابت‌تر از ما به ميدان آيند ! 🔻طلب كمك و هدايت الهي 🔸عده زيادي از ياران امام به شهادت رسيده بودند. راوي مي‌گويد : ✳️امام محاسن شريف را گرفت در حالي كه از شدت خشم چهره‌اش برافروخته شده بود، فرمود : 🔻«بر يهود خشم الهي شدت يافت؛ چرا كه براي خدا فرزند تراشيدند و خشم او بر نصاري نيز شدت يافت، چون سه‌گانه‌پرست شدند. بر زرتشتيان نيز خشم گرفت چرا كه او را نپرستيدند و به پرستش خورشيد و ماه روي آوردند. غضب خدا بر اين قوم شدت يابد كه بر قتل پسر دختر پيامبرشان متحد شده‌اند. آري! به خدا سوگند هرگز آنها را به آن چه از من طلب مي‌كنند اجابت نخواهم كرد، تا اين كه خداوند را با محاسني گلگون از خونم ملاقات كنم »(۶ ). ترديدي نيست كه آنها بيعت با ظلم را از امام درخواست داشتند، ولي امام دست رد به سينه يزيد و خلفاي دروغين زد تا مسلمانان بدانند روش اهل بيت عليهم‌السلام ظلم ستيزي همراه با حفظ عزت نفس است.سپس امام فرياد برآورد: ✳️«آيا پناه دهنده‌اي هست كه ما را پناه دهد؟ و آيا حمايت‌كننده‌اي هست كه دشمن را از حرم رسول الله دور سازد؟»(۷).  🔹در پاسخ اين نداي الهي ناگهان عده‌اي از لشكر كفر به سمت امام روي آوردند كه به آنها اشاره‌اي خواهيم داشت. درسي كه مي‌توان گرفت: براي دعوت به حق نه تنها عقل و منطق، بلكه گاه تحريك احساسات و عواطف زنده ديگران، كارآمد است .نداي غربت امام در آخرين روز حيات، دل‌هاي بي‌رمق پاره‌اي را كه هنوز از حيات برخوردار بودند چنان تحت تأثير قرار داد كه اين گروه به ريسمان محكم الهي چنگ زدند و در اردوگاه حسيني براي هميشه بارنهادند. تلاش براي بيداري از جهالت، رسالتي است كه در لحظه لحظه عاشورا در رفتار امام حسين عليه‌السلام متبلور مي‌شود؛ اما امام هرگز از ابزار نامناسب و مخالف شرع و عقل استفاده نكرد. شعار معروف «هدف وسيله را توجيه مي‌كند» غلط روشن و فاحشي است كه امامان معصوم ما از آن بيزار و متنفر بوده‌اند، البته يكي از ابزارهاي اهل دنيا همين شعار بوده و هست . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، ص ۲۲۷ ( ۲ ) «فداك ابي و امي، قاتل دون الطيبين ذرية محمد صلي الله عليه و آله » ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۰؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۴؛ اعيان الشيعه، ج ۱، ص ۶۰۳، وقعة الطف، ص ۲۱۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۱ ( ۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۸ ( ۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۸؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۸؛ ابصار العين، ص ۲۲۷ ( ۶ ) اما و الله لا اجيبهم الي شيي مما يريدون حتي القي الله و انا مخضب بدمي» سيد بن طاووس، اللهوف، ص ۴۴ ( ۷ ) «ثم صاح: اما من مغيث يغيثنا، اما من ذاب يذب عن حرم رسول الله.» سيد بن طاووس، اللهوف، ص ۴۴ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 4⃣5⃣ بن سريع 🔹«مالك » پسر «عبدالله» فرزند «سريع» برادر مادري «سيف بن الحارث» است. در واقع مالك با سيف عمو نيز بوده است(۲) و هر دو از تيره همدان بوده‌اند(۳)  ✳️هنگامي كه اين دو برادر به خدمت امام مشرف شدند، شبيب كه غلام آنها بود نيز همراه آنها به اردوگاه امام آمد(۴) و در روز عاشورا، اين دو يار دلاور قدم پيش نهادند و 😭در محضر امام سخت گريستند. ✳️حضرت علت گريه آنان را جويا شد و فرمود : ▪️«اي پسران برادرانم! چه چيز شما را به گريه آورده است؟ پس به خدا قسم، پس از ساعتي هر دوي شما چشمتان روشن خواهد شد »( ۵ ).  😭آن دو در پاسخ گفتند : «خداوند ما را فداي شما كند، نه به خدا قسم ما براي خود گريه نمي‌كنيم. گريه ما بدين سبب است كه اين گونه گرفتاري‌ها بر شما وارد مي‌شود، در حالي كه ما قادر به رساندن هيچ نفعي به شما نيستيم ». 🔻امام عليه‌السلام فرمود : «اي دو پسر عمو! خداوند به سبب مواسات و خيرخواهي شما بهترين پاداش اهل تقوي را به شما عنايت فرمايد »( ۶ ). 🔻شهادت مالك بن عبدالله 🔸امام حسين عليه‌السلام هر دو يار را دعا كرده بود. آنها در كنار امام به جهاد پرداختند، تا اين كه پس از مبارزه‌اي سخت به مقام شهادت نائل آمدند(۷). اين دو دلاور در زيارت ناحيه مقدسه مورد درود و سلام واقع شده‌اند(۸ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) موسوعة الكلمات الامام الحسين عليه‌السلام، ص ۴۴۸ ( ۲ ) «سيف بن الحارث» شهيد ديگر كربلا است كه بعد از «مالك بن عبدالله» به شرح حال ايشان خواهيم پرداخت ( ۳ ) انساب الاشراف، ج ۳، ص ۱۹۸. تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳ ( ۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳. ابصار العين، ص۱۳۲ ( ۵ ) فقال عليه‌السلام: «اي ابني اخي، ما يبكيكما؟ فوالله! انا لارجوا ان تكونا قريري عين عن ساعة » ( ۶ ) فقال عليه‌السلام: فجزاكما الله، يا ابني اخي عن وجه كما من ذلك، و مواساتكما اياي بانفسكما احسن جزاء المتقين». ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۸ ( ۷ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۴، تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳؛ اعيان الشيعه، ج ۱، ص ۶۰۷ وقعة الطف، ص۲۴۳؛ بحارالانوار، ج ۴۵ ص ۳۱ ( ۸ ) اقبال اعمال، ج ۳، ص ۷۹ 🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 5⃣5⃣ بن سريع جابري 🔹«سيف » فرزند «حارث» فرزند «سريع» از قبيله همدان است(۱). او به همراه برادر مادري خود «مالك بن عبد بن سريع» كه پسر عموي او نيز بود در كربلا حضور يافت و در حمايت از امام و اهداف زنده او به شهادت رسيد(۲ ). 🔻شهادت سيف بن حارث 🔸پيش از ورود به ميدان نبرد، او و پسر عمويش «مالك» متوجه امام حسين عليه‌السلام شدند و عرض كردند : «السلام عليك يابن رسول الله؛ اي پسر پيامبر! سلام بر تو باد» امام در پاسخ فرمود : ▪️«و عليكما السلام و رحمة الله؛ بر هر دوي شما سلام و رحمت الهي باد»(۳)  ▪️اين ياور فداكار در «زيارت رجبيه» و در زيارت ناحيه مقدسه مورد سلام امام واقع شده‌اند(۴ ). 🔸ابومخنف حادثه‌اي را نقل فرموده كه خواندني است: اين دو برادر (سيف و مالك) در خدمت امام بودند. به ناگاه «حنظلة بن سعد» پيشي گرفت و به موعظه قوم پرداخت و جنگيد تا به شهادت رسيد(۵). در اين هنگام بود كه اين دو مرد از ديگران پيشي گرفتند و به خدمت امام آمدند و اذن نبرد گرفتند. پس از آن، هر كدام از ديگري حمايت مي‌كرد و هوادار او مي‌بود تا اين كه هر دو به شهادت رسيدند(۶ ). ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : مؤمنان دو گونه‌اند: برخي امام را براي منافع خود مي‌خواهند و برخي خود و تمام هستي خويش را براي امام مي‌خواهند. گروه اول، خودپرستاني‌اند كه از امام و دينشان براي خود و دنياي خويش سرمايه مي‌اندوزند، ولي گروه دوم، بحق مسلمان‌اند و امام را پيشوا و رهبر واقعي خود دانسته‌اند. و از اين راه، اهل ولايت و معرفت‌اند . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) سماوي نام پدر «سيف» را «حرث» ضبط كرده است، ، ص ۱۳۲ ( ۲ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۸ ( ۳ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۱ ( ۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۳۴۵ ( ۵ ) پس از اين درباره «حنظلة بن اسعد» و موعظه او سخن خواهيم گفت ( ۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳؛ مثير الاحزان، ص ۶۶ ✅ @hosenih_maghtal
✅یاران و اصحاب امام 6⃣5⃣ بن حراق غفاري 🔹«عبدالله » فرزند «عروة» بوده كه او فرزند «حراق» و از قبيله «بني‌غفار» است . «عبدالله» از شيعيان امام علي عليه‌السلام و از بزرگان قوم خود به شمار مي‌آمده است. جد ايشان حراق از اصحاب حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام بوده كه در سه جنگ (صفين، جمل و نهروان) شركت داشته است(۱ ). 🔻شهادت عبدالله 🔸ماجراي شهادت «عبدالله» بدين گونه است كه عبدالله و برادرش در روز عاشورا نزد امام آمدند و گفتند: ✳️«اي اباعبدالله! سلام ما بر شما باد، دشمن به شما نزديك شده درحالي كه دوست داريم در كنار شما بجنگيم، دشمن را از شما دور كنيم و مانع آنها بشويم» امام فرمود: «آفرين بر شما، نزديك شويد»(۲). آن دو نزديك شدند و با دشمن جنگ سختي كردند و به شهادت رسيدند(۳). سروي شهادت عبدالله را در حمله نخستين دانسته است(۴). در زيارت ناحيه آمده «السلام علي عبدالله و... ابني عروة بن حراق الغفاريين؛(۵) سلام بر عبدالله و... دو پسران عروه پسر حراق غفاري ». ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۷۵، مقصد ۸ ( ۲ ) «قال عليه‌السلام: مرحبا بكما، ادنوا مني». موسوعة كلمات الامام الحسين، ص ۴۴۸ ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵ ص ۴۴۲؛ وقعة الطف،۲۳۴، البداية و النهاية، ج ۸، ص ۲۰۰ ( ۴ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ ( ۵ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۸۷. بحارالانوار، ج ۳ ص ۷۸.بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۱ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 7⃣5⃣ بن حراق غفاري 🔹«عبدالرحمن » برادر «عبدالله» و ديگر فرزند عروه است. «عبدالرحمن» چون برادرش «عبدالله » از شيعيان و ارادتمندان امام علي عليه‌السلام و از بزرگان قبيله «بني‌غفار» بوده است . 🔻شهادت عبدالرحمن 🔸اين دو برادر، به خدمت امام آمدند و از نزديك شدن سپاه «عمر سعد» به اردوگاه امام، حضرت را مطلع ساخته و خود در برابر امام در حالي كه يكي مي‌جنگيد و ديگري او را حمايت مي‌كرد و كار را تمام مي‌كرد به مقابله با دشمن پرداختند تا سرانجام به فوز شهادت نائل آمدند(۱) او چون برادر شجاعش در زيارت رجبيه و نيز ناحيه مقدسه مورد سلام واقع شده است : «السلام علي عبدالله و عبدالرحمن ابني عروة بن حراق الغفاريين »( ۲ ). 🔹شعار حماسي عبدالله و عبدالرحمن 🔸در حين مبارزه، اين دو برادر اين گونه دشمن را مورد خطاب قرار مي‌داده‌اند : «قد علمت حقا بنو غفار و خندف بعد بني نزارلنضربن معشر الفجار بكل عصب صارم بتاريا قوم ذودوا عن بني الاطهار بالمشر في و العنا الخطار »( ۳). درسي كه مي‌توان گرفت: تا پاي جان بايد، در حفظ شخص و شخصيت امام كوشا بود . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، مقصد ۸، ص ۱۷۵ ( ۲ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۸ ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۲ ✅ @DastanD
✅یاران و اصحاب امام 8⃣5⃣ صيداوي 🔹«عمرو » فرزند «خالد» است كه چون «حبيب بن مظاهر» و نيز «قيس بن مسهر» از قبيله «بني‌اسد» بوده است. عمرو از مردان شريف اهل كوفه بوده است. او مردي دوستدار اهل بيت عليهم‌السلام بود كه ✳️ پيش از آن در كوفه همراه «مسلم» قيام كرد تا اين كه اهل كوفه به سفير امام خيانت كردند. «عمرو» چاره‌اي جز رفتن به پناهگاهي امن نداشت؛ هنگامي كه خبر شهادت «قيس بن مسهر» به گوش او رسيد و مطلع شد كه اباعبدالله عليه‌السلام به «حاجر» رسيده است، به آن سمت حركت كرد(۱). 🔸در اين سفر عده‌اي چون «سعد» غلام او و «مجمع العائذي» و نيز پسرش، و «جابر بن حارث سلماني»(۲) و غلام «نافع بجلي» را به همراه داشت. راهنماي اينان «طرماح بن عدي طائي»(۳) بود. چون راه‌ها همگي بسته بود، ✳️ آنها از بيراهه به سختي و با ترس و خوف گذاشتند، تا در «عذيب الهجانات» به خدمت امام رسيدند. پس از سلام و احوال‌پرسي اشعاري را خدمت آن حضرت خواندند .  امام فرمود : ▪️«ام و الله اني لارجوا ان يكون خيرا ما اراد الله بنا، قتلنا او ظفرنا؛ ▪️آگاه باشيد، به خدا سوگند، اميد دارم هر چه خدا براي ما بخواهد خير در آن باشد، خواه كشته شويم يا پيروز شويم». 🔹ابومخنف مي‌گويد: هنگامي كه چشم «حر » به اين مردان تازه ‌وارد افتاد ، به امام حسين عليه‌السلام گفت: اين گروهي را كه از اهل كوفه هستند از همراهان شما به شمار نمي‌آورم. من اينها را دستگير مي‌كنم يا بازمي‌گردانم. ✳️امام حسين عليه‌السلام فرمود : 🔹«لامنعنهم مما امنع منه نفسي انما هولاء انصاري و اعواني و قد كنت اعطيتني الا تعرض لي بشي‌ء حتي يأتيك كتاب ابن‌زياد؛ البته هر چه از خود دور مي‌كنم از ايشان نيز منع مي‌دارم. اينها همگي ياران و انصار من هستند، تو عهد كردي كه به هيچ وجه متعرض ما نشوي تا نامه ابن‌زياد به دستت برسد». حر گفت: آري، اما اينها با شما نبوده‌اند. ✳️امام فرمود : «هم اصحابي، و هم بمنزلة من جاء معي، فان تممت علي ما كان بيني و بينك، و الا ناجزتك؛(۵ )  آنها ياران من‌اند، و به منزله كساني هستند كه همراه من آمده‌اند، پس اگر به عهد خود وفا كردي با تو كاري ندارم، و گر نه تو را به جزاي رفتارت مي‌رسانم» در نهايت، حر از آنها دست برداشت(۵ ).  🔻عمرو بن خالد در كربلا 🔸«عمرو» قدم پيش نهاد و به امام حسين عليه‌السلام عرض كرد : «اي اباعبدالله! فدايت شوم. همتم بر اين است كه به دوستانم ملحق شوم، نفرت از تخلف دارم در حالي كه شما را تنها مي‌بينم كه همه اهل شما كشته شده‌اند » ، آن حضرت فرمود : «پيش برو، كه ما هم به شما تا ساعتي ديگر ملحق خواهيم شد ». او حركت كرد(۶). «عمرو» با گروهي چون غلام خود «سعد»، «جابر بن حارث سلماني»، و «مجمع بن عبدالله العائذي»، كه از اهالي كوفه بودند، به ميدان آمدند و عرصه را بر اهل كوفه تنگ كردند. در اين درگيري دشمن، ياران حسين عليه‌السلام را از يكديگر جدا كرد. پس از اين غافل‌گيري، آنها امام را خواندند و طلب كمك كردند. امام برادرش - قمر بني‌هاشم - را براي كمك به آنها فرستاد. ✳️با ورود حضرت ابوالفضل ع ياران حسين عليه‌السلام نجات يافتند(۷ ). 🔻شهادت عمرو بن خالد 🔹پس از بازگشت از ميدان در حالي كه همه مجروح شده بودند، بار ديگر مورد حمله سهمگين دشمن قرار گرفتند. در اين محاصره، ديگر تاب مقاومت نداشتند و همگي به مقام شهادت نائل آمدند(۸). پس از شهادت عمرو، حضرت عباس عليه‌السلام به سوي امام حسين عليه‌السلام بازگشت تا شهادت ياران را خبر دهد(۹). وقتي امام مطلع شدند بارها براي آنها از خداوند طلب رحمت نمود(۱۰ ). «عمرو بن خالد الصيداوي» در زيارت ناحيه مقدسه نيز مورد سلام امام عليه‌السلام است(۱۱).  ✳️درسي كه مي‌توان گرفت: «عباس بن علي» همان‌گونه كه حامي امام است، پاسدار ياران حسين عليه‌السلام نيز هست. البته اين نكته منطقي است كه محبت به چيزي محبت به لوازم آن نيز خواهد بود . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، ص ۱۱۵. ذخيرة الدارين، ص ۴۱۴ ( ۲ ) برخي از منابع متأخر گزارشي كه براي جابر آمده اشتباها به جنادة بن حرث نسبت داده‌اند، در صورتي كه جنادة بن حرث يكي ديگر از شهداي كربلاست، با توجه به گزارش طبري مبني بر شهادت جابر به همراه اين چند نفر (تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۶) و نيز گزارش ديگر طبري مبني بر آمدن چهار نفر از سوي كوفه (تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۰۴) به نظر مي‌رسد، منابعي كه خبر از همراهي جنادة با اين افراد داده‌اند، دچار اشتباه شده‌اند . ( ۳ ) برخي مي‌پنداشتند كه طرماح فرزند عدي، فرزند حاتم طايي است كه شهرت به جود داشت. اما حقيقت غير اين است. فرزندان عدي همگي قبل از او در ركاب علي عليه‌السلام به فوز شهادت رسيدند و وقتي او را به نداشتن فرزند طعن مي‌زدند در پاسخ مي‌گفت: «و ددت ان لي الفا مثلهم لاقدمهم بين يدي علي الي الجنة؛ دوست داشتم كه براي
✅یاران و اصحاب امام 9⃣5⃣ مذحجي مرادي كوفي 🔹«جنادة » پسر «حرث» است كه او از مشاهير شيعه و از اهالي كوفه است(۱). او از صحابه اميرالمؤمنين عليه‌السلام بود و در كوفه به همراهي مسلم دست به قيام زد. او دريافت امام حسين عليه‌السلام تنها شده است. از كوفه به همراهي عده‌اي چون «عمرو بن خالد صيداوي» به سوي امام عليه‌السلام حركت كرد تا اين كه در «عذيب الهجانات» به امام ملحق شد. حر مانع الحاق آنها به امام شد، اما امام عليه‌السلام آنها را از خود دانستند و با حر برخورد كردند(۲ ). 🔻شهادت جناده 🔸جنادة در روز عاشورا بر ساير شهدا پيشي گرفت و در حمله‌اي با عده‌اي از ياران، صفوف اهل كوفه را از هم گسست. حضرت عباس بن علي عليه‌السلام به ياري آنها شتافت و آنها از دست دشمن خلاصي يافتند؛ اما آنها مايل نبودند كه سالم برگردند و دشمن را نظاره كنند؛ اين بود كه همگي در يك محلي با دشمن درگير شدند و به شهادت رسيدند(۳). سلام خدا بر همه آنها باد. شيخ طوسي رحمه الله ايشان را از شهداي كربلا و صحابه امام حسين عليه‌السلام دانسته‌اند(۴ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۴۴ ( ۲ ) ابصار العين، ص ۱۴۴ ( ۳ ) ابصار العين، ص ۱۴۴، گفتني است، اگر چه منابع متأخر همچنان كه گذشت گزارشي كه مربوط به جابر بن حارث است به جنادة نسبت داده‌اند؛ با اين حال فضيل بن زبير و بلاذري وي را از شهداي كربلا دانسته‌اند. (تسمية من قتل مع الحسين عليه‌السلام، ش ۶۸. انساب الاشراف، ج ۳، ص ۱۹۸ ) ( ۴ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۴ 🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 0⃣6⃣ اسدي صيداوي 🔹«سعد » غلام «عمرو بن خالد صيداوي» بود. او مردي با شرافت و داراي همتي بلند بود كه «عمرو» را با عده‌اي ديگر از ياران از كوفه تا رسيدن به امام حسين عليه‌السلام همراهي كرد. «سعد» نيز چون «عمر» از اهالي كوفه بود . 🔻شهادت سعد 🔸«سعد » همراه با «عمرو» و ديگران كه همراه آمده بودند، وارد ميدان شد و به شهادت رسيد(۱). پيش از اين درباره نحوه شهادت مولاي سعد - عمرو - سخن گفته‌ايم كه تكرار آن پرهيز مي‌كنيم. سعد در زيارت ناحيه مقدسه با عنوان سعيد مورد سلام امام عليه‌السلام واقع شده است(۲ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )   ، ص ۱۱۷؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص۴۴۶ ( ۲ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹ ✅ @DastanD
ن يزيد در يك مرحله و مرتبه ضلالت و گمراهي نيستند؛ گويا گاه طينت و فطرت خدادادي، آنها را به گفتاري حق‌گونه وادار مي‌كرده است؛ اما اين نيرو آن قدر توان نداشت كه بتواند آنان را در صف اولياي خدا قرار دهد. وظيفه مسلمانان مجاهد در برخورد با افراد نادان و جاهل صد چندان است و براي ارشاد اين گروه بايد از هر راه ممكن - چنان كه روش امام و يارانشان همين گونه بود - بهره برد. ديگر بار كه فطرت «شبث» او را قدري تكان داده، شامگاه عاشورا بود. آن هنگام كه «شمر» به آتش كشيدن خيمه‌ها را فرمان داد، «شبث» مخالفت كرد. ولي چگونه او هرگز نمي‌تواند خود را از اين منجلاب ضلالت برهاند؟ آيا رياست‌طلبي و اين كه مسئوليت پياده‌نظام سپاه را داشت، او را از حق باز داشته است؟ يا عامل انحرافش را بايد در جاي ديگر جست و جو كرد؟ چرا وقتي امام نام افرادي كه به او نامه نوشته‌اند را در اولين خطبه روز عاشوراء در برابر جمع يزيديان برخواند: «اي شبث بن ربعي، حجاز بن ابجر، قيس بن اشعث و زيد بن حارث، مگر شما به من ننوشتيد كه اي حسين! به سوي ما بيا كه در اين سرزمين درختانمان سبز است و ثمر داده است، حال كه آمده‌ام بر من اين گونه لشكركشي كرده‌ايد؟» در پاسخ امام همه به دروغ گفتند ما نامه‌اي ننوشته‌ايم(۲۴). اما چرا «شبث» شهامت راستگويي نداشت؟ آري، پس از آن دروغ شبث احساس راحتي نمي‌كند. بنابراين، او در تلاش برمي‌آيد تا وجدان ناآرام خويش را آرام كند. او به سخن آمد و گفت : «آيا شما به حكم پسر عمويت كوتاه نمي‌آيي؟ آنها آن چه شما خوش داري برآورده مي‌كنند و هيچ بدي از آنها به شما نخواهد رسيد» امام مي‌فرمايند : «تو برادر برادرت هستي، آيا مي‌خواهي كه بني‌هاشم از تو بيش از انتقام خون مسلم بن عقيل طلب كنند؟» برادر «شبث» پيش از آن، در كوفه دست خود را به خون مسلم آلوده ساخته بود. ✳️در قرآن مجيد آمده است : ▪️«ثم كان عاقبة الذين أساءوا السوءي أن كذبوا بآيات الله )( ۲۵ ) ؛ ▪️آنها كه بدي‌هاي مكرر انجام مي‌دهند، سرانجام آيات خداوند را تكذيب مي‌كنند». او پيش از اين به وعده‌هاي ابن‌زياد دل خوش مي‌داشت و عهد و پيمان با حسين را به فراموشي سپرده، و در قتل مسلم شريك شده، و راه بازگشت را بر خود مسدود كرده است . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۵ ( ۲ ) براي مطالعه بيشتر در باب انساب جناب مسلم ر. ك: سماوي، ابصار العين، ص ۱۰۷ ( ۳ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۱۷۷ ( ۴ ) رجال شيخ طوسي، ص ۸۰ ( ۵ ) ابصار العين، ص ۱۰۷ ( ۶ ) ابصار العين، ص ۱۰۸ ( ۷ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۶ - ۷۷ ( ۸ ) الاخبار الطوال، ص ۲۳۵؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص۵۳۷؛ الارشاد، ج ۲، ص ۴۵؛ مقاتل الطالبيين، ص ۹۷ ( ۹ ) ابصار العين، ص ۱۰۹ ( ۱۰ ) «انحن نخلي عنك و بما نعتذر الي الله تعالي في اداء حقك؟ اما و الله لا افارقك حتي اطعن في صدورهم برمحي و اضرب بسيفي ما ثبت قائمه بيدي و لو لم يكن معي سلاح اقاتلهم به لقذفتهم بالحجارة دونك حتي اموت معك». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۹ ( ۱۱ ) ناگفته نماند كه مسلم بن عوسجه پس از اهل بيت امام اولين صحابي امام بود كه اين گونه پاسخ داد ولي از اهل بيت عليهم‌السلام اولين كسي كه به نطق آمد عباس بن علي عليه‌السلام بود كه در برابر جمع گفت: «چرا اين گونه كنيم ما شما را تنها بگذاريم تا بعد از شما باقي بمانيم هرگز! خداوند ما را به اين شيوه نبيند». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۹ ( ۱۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۹؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۵۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۹۲ ( ۱۳ ) «يابن راعية المعزي، انت اولي بها صليا». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۴؛ ابصار العين، ص ۱۰۹ ( ۱۴ ) «لا ترمه فاني اكراه ان ابدأهم في القتال». ، ص ۱۰۹، و در كتاب الارشاد، ج ۲، ص ۹۶ با اندك اختلاف در برخي از كلمات ( ۱۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۵؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۵ ( ۱۶ ) پيش از اين گفته‌ايم كه سمت راست سپاه ابن‌سعد كه «عمرو بن حجاج زبيدي » فرماندهي مي‌كرد، و طرف چپ سپاه امام عليه‌السلام را «زهير بن قين» رضي الله عنه فرماندهي مي‌كرد . ( ۱۷ ) «رحمك الله يا مسلم، فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا». احزاب، آيه ۲۳ ( ۱۸ ) الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۳-۱۰۴ ( ۱۹ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۸۸ ( ۲۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۵؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۵؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۷ ( ۲۱ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۶-۷۷ ( ۲۲ ) «صرع فخرجت صائحة واسيداه يابن عوسجاه» ابصار العين، ص ۱۱۰، مقصد ۲ ( ۲۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۶؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۵-۵۶۶ ( ۲۴ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۰ ( ۲۵ ) روم، آيه ۱۰ ✅ @DastanD
ن آن دو نفر داوري كردند. او سر حبيب را به حصين داد و حصين در بين لشكر به جولان پرداخت، در حالي كه✳️ سر را به گردن اسب آويخته بود. سپس سر را بازگردانيد و تميمي آن را گرفت و به اسب خود آويزان كرد تا آن كه نزد ابن‌زياد ببرد(۲۹). در اين هنگام بود كه امام حسين عليه‌السلام خود را بر بالين حبيب رسانيد و فرمود : ▪️«عندالله احتسب نفسي و حماة اصحابي ( ۳۰ ) ؛ ▪️خودم و اصحاب وفادارم را نزد خدا احتساب مي‌كنم». پس از آن، امام مكرر اين آيه را تلاوت فرمود : (انا لله و انا اليه راجعون )( ۳۱ ) ؛ ما از آن خداييم و به سوي او بازمي‌گرديم»(۳۲) در برخي از مقاتل آمده كه امام فرمود: ✳️«لله درك يا حبيب، لقد كنت فاضلا تختم القرآن في ليلة واحدة(۳۳ ) ؛ ▪️ آفرين بر تو اي حبيب تو مردي فاضل بودي كه در يك شب قرآن را ختم مي‌كردي». در زيارت ناحيه مقدسه آمده : «السلام علي حبيب بن مظاهر الاسدي؛(۳۴)درود بر تو اي حبيب بن مظاهر اسدي » ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : امتيازات حبيب: ▪️ ۱. امام حبيب را فاضل مي‌دانند؛  ▪️۲. او هر شب، كل قرآن را تلاوت مي‌كرد: ▪️۳. معرفت او به امام بر ديگران امتياز داشت.اما آيا انحراف دشمن حسين عليه‌السلام توجيه‌پذير است؟ آيا رياكاري و مقام‌طلبي حصين و شمشير به مزد بودن آن تميمي شايان عبرت نيست؟ ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۰۰ . ( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۵۴ . ( ۳ ) الاصابة في تمييز الصحابة، ج ۲، ص ۱۴۲ . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۱۰۱ . ( ۵ ) ابصار العين، ص ۱۰۱ . ( ۶ ) شيخ طوسي رضي الله عنه فضيل بن زبير را از ياران و اصحاب امام باقر و امام صادق عليهم‌السلام دانشته است. رجال شيخ طوسي، ص ۲۷۲ و ۱۳۲ . ( ۷ ) رجال الكشي، ص ۷۸؛ ش ۱۳۳ مامقاني، تنقيح المقال، ج ۲، ص ۳۲۸ . ( ۸ ) ابصار العين، ص ۲۵؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۳ . ( ۹ ) اللهوف، ص ۱۰۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۴۱؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۵۵؛ الاخبار الطوال، ص ۳۴۱ . ( ۱۰ ) «رحمك الله، لقد قضيت‌ها في نفسك بواجز من القول و انا و الله الذي لا اله الا هو لعلي مثل ما انت عليه». ( ۱۱ ) ابصار العين، ص ۵۷ . ( ۱۲ ) كتاب الفتوح، ج ۵، ص ۹۰-۹۱؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۲۵۴؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۶، باب ۳۷ . ( ۱۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۵۱۰ - ۵۱۱ . ( ۱۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۶ . ( ۱۵ ) «معاشر القوم: أما والله لبئس عندالله غدا قوم يقدمون عليه قد قتلوا ذريه نبيه، و عترته عليهم‌السلام و اهل بيته صلي الله عليه و آله و سلم و عباد اهل هذا المصر المجتهدين بالاسحار، و الذاكرين الله كثيرا». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۶-۴۱۷؛ مقتل الحسين مقرم، ص۲۵۶ . ( ۱۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۳ . ( ۱۷ ) «فقال لها: و الله لقد بلوتهم فما وجدت فيهم الا الاشوس الافمس، يستأنسون بالمنية دوني استيناس الطفل الي محالب امه» مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۵ . ( ۱۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۴۶ . ( ۱۹ ) «و نادي: يا اصحاب الحمية و ليوث الكريهه، فتطالعوا من مظاربهم كالاسود الضارية ». ( ۲۰ ) «و الله الذي من علينا بهذا الموقف، لولا انتظار امره لعاجلناهم بسيوفنا الساعة، فطب نفسا و قرعينا ». ( ۲۱ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۶ . ( ۲۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۹۵ . ( ۲۳ ) ابصار العين، ص ۱۰۴ . ( ۲۴ ) قال حبيب بن مظاهر «زعمت الصلاة من آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، لا تقبل و تقبل منك يا حمار ». ( ۲۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۹؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷ . ( ۲۶ )  ، ص ۱۰۵ . ( ۲۷ ) كتاب الفتوح، ج ۵ ص ۱۰۷؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۱۸؛ ابصار العين، ص ۱۰۵ . ( ۲۸ ) موسوعة كلمات الامام الحسين عليه‌السلام، ص۴۴۶، ش ۴۲۴ . ( ۲۹ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷ . ( ۳۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵ ص ۴۳۹-۴۴۰؛ مقتل الحسين عليه‌السلام خوارزمي، ج ۲، ص ۱۹۲؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷؛ البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۹۸؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۷؛ عوالم، ج ۱۷، ص ۲۷؛ اعيان الشيعة، ج ۱، ص ۲۰۶؛ وقعة الطف، ص ۲۳۰-۲۳۱؛ موسوعة كلمات الامام الحسين، ص ۴۴۶ . ( ۳۱ ) بقره، آيه ۱۵۶ . ( ۳۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۰۱ . ( ۳۳ ) موسوعة كلمات الامام الحسين، ص ۴۴۶، ش ۴۲۴، ص ۲۳۱. در ينابيع المودة، ج ۳، ص ۷۱ آمده «يرحمك الله يا حبيب، لقد كنت تختم القرآن في ليلة واحدة و انت فاضل؛ اي حبيب، خداوند تو را رحمت كند. كه در يك شب قرآن را ختم مي‌كردي و تو فاضل بودي ». ( ۳۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۸ و ۳۴۳ . ✅ @DastanD
عمي، و ثقي من اهل بيتي، مسلم بن عقيل و امرته ان يكتب الي بحالكم و امركم و رأيكم، فان بعث الي انه اجمع رأي ملئكم و ذوي الفضل و الحجا منكم علي مثل ما قدمت به علي رسلكم و قرأت في كتبكم اقدم و شيكا ان شاء الله. فلعمري ما الامام الا العامل بالكتاب و الاخذ بالقسط و الدائن بالحق و الحابس نفسه علي ذات الله، والسلام». الارشاد، ج ۲، ص۳۹؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳ ( ۳ )  ، ص ۲۱۷-۲۱۶ ( ۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ ( ۵ ) ابصار العين، ص ۲۱۷ ( ۶ ) «والله لا نخيلك حتي يعلم الله أنا حفظنا غيبة رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فيك، والله لو علمت اني اقتل ثم احيا ثم احرق حيا ثم أذر يفعل ذلك بي، سبعين مرة لما فارقتك حتي القي حمامي دونك، فكيف لا افعل ذلك و انما هي قتلة تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص۴۱۹ ( ۷ ) اللهوف، ص ۴۸ ( ۸ ) اللهم العنهم لعن عاد و ثمود، اللهم ابلغ نبيك عني السلام و ابلغه ما لقيت من الم الجراح فاني اردت ثوابك في نصرة نبيك. اللهوف. ص ۴۸ ( ۹ ) ذخيرة الدارين، ص ۳۳۲ ( ۱۰ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۷ ( ۱۱ ) اسرار الشهادة، ج ۱، ص ۶۵۳ و ج ۲، ص ۳۵۷ ( ۱۲ ) علق، آيه ۳ ( ۱۳ ) حاقه، آيه ۴۰ ( ۱۴ ) عبس، آيه ۱۶ ( ۱۵ ) انفطار، آيه ۱۱ ( ۱۶ ) عبس، آيه ۱۳ ( ۱۷ ) حجرات، آيه ۱۳ ( ۱۸ ) اسراء آيه ۷۰ ( ۱۹ ) حج، آيه ۵۰ ( ۲۰ ) كليات مفاتيح الجنان، بخشي از دعاي سحر ماه مبارك رمضان و دعاي افتتاح ✅ @DastanD
رمود : «سئلوهم ان يكفوا عنا حتي نصلي ( ۱۱ ) ؛ از آنها بخواهيد كه از (جنگ) با ما دست بردارند تا نماز را به جاي آوريم »در پاسخ «حصين بن تميم» گفت: «البته آن نماز از شما قبول نخواهد شد»(۱۲ ). ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : وقت‌شناسي در انجام دادن نماز آثار و بركات بسياري را به دنبال دارد؛ از جمله: ۱.انسان مورد دعاي امام خود قرار مي‌گيرد تا خدا او را از نمازگزاران قرار دهد؛  ۲. از ذاكرين كه خدا را هماره ياد مي‌كنند به شمار آيد . 🔻شهادت ابوثمامه الصاعدي 🔹ابومخنف گزارش كرده: نماز تمام شده بود و ابوثمامه با امام نماز گزارده بود. او كه به امام حسين عليه‌السلام عرض كرد : «اي اباعبدالله! من عجله دارم تا كه به دوستانم ملحق شوم.برايم ناخوشايند است كه بمانم و شما را تنها ببينم در حالي كه ياران شما كشته شده باشند» امام حسين عليه‌السلام به او فرمود : «تقدم، فانا لاحقون بك عن ساعة؛ پيش رو كه ما به زودي به شما ملحق خواهيم شد» ابوثمامه وارد ميدان شد و نبرد سختي كرد تا آن كه مجروح شد، پسر عموي او «قيس بن عبدالله صاعدي» در سپاه ابن‌سعد حضور داشت. او با ابوثمامه دشمني ديرينه داشت و «قيس» با ابوثمامه درگير شد و او را به شهادت رساند. (۱۳ ). 🔸ابوثمامه صاعدي در زيارت ناحيه مقدسه و رجبيه مورد سلام قرار گرفته است. او در ظهر روز عاشورا نيز مورد دعاي امام حسين عليه‌السلام قرار گرفته بود كه پيش از اين اشاره كرديم.درسي كه مي‌توان گرفت: عاقبت دو پسر عمو به گونه‌اي بود كه يكي در اعلي عليين و ديگري در اسفل السافلين جاي گرفت و اين شايان تأمل است . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) مثير الاحزان، ص ۶۶؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص۵۵۶ و ۵۶۹ ( ۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۵۵؛ ابصار العين، ص۶۶. گفتني است وي بنابر گزارش طبري با امام عليه‌السلام شرط نمودند در صورتي كه امام ياران خود را از دست دادند، بتوانند از امام كناره‌گيري كنند و امام به ايشان اجازه دادند، با توجه به اين كه ضحاك در اواخر درگيري و شهادت اصحاب امام عليه‌السلام اعلام آمادگي نمود، و از طرفي شرط كردند در صورت شهادت اصحاب جدا شوند؛ اين گزارش مورد قبول نيست، چون در اين زمان امام ياري نداشتند كه با امام عليه‌السلام اين شرط را بگذراند . ( ۳ ) مقتل العوالم، ص ۸۵؛ اقبال مناقب مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۵ ( ۴ ) ابصار العين، ص ۱۱۹ ( ۵ ) ابصار العين، ص ۱۱۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۴۶ ( ۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۱۷۷ ( ۷ )  ، ص ۱۱۹-۱۲۰ ( ۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۳۸ ( ۹ ) قال ابوعبدالله عليه‌السلام: ان اهل مصركم كتبوا الي ان اقدم علينا فاما اذا كرهتموني انصرفت عنكم» تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۰-۴۱۱؛ الارشاد، ج ۲، ص ۸۴-۸۵ ( ۱۰ ) قلم، آيه ۹ ( ۱۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۹؛ ابصار العين، ص ۱۲۰ ( ۱۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۰۱ . ( ۱۳ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۰۵؛ سماوي، ابصار العين، ص ۱۲۱ ✅ @DastanD
نامه طبيعي خود خارج خواهد شد و نه حيوان كاري برخلاف غريزه يا بر مبناي خرد انجام خواهد داد. تنها انسان است كه نيروي عقل و شهوت در او جمع است. او با انتخاب و اختياري كه خداي تعالي به او ارزاني كرده مي‌تواند از «اسفل السافلين» تا «اعلي عليين» را در پرتو تلاش و لطف خداوندي طي كند . اصحاب امام حسين عليه‌السلام كه به گفته امام تاريخ چنين ياراني به خود نخواهد ديد، پندآموز سالكان راه حق است. 🔻 و نماز امام 🔹زهير به همراه «سعيد بن عبدالله حنفي» به فرمان امام كه فرمود: «پيش روي من بايستيد تا نماز ظهر را به جاي آورم». ✳️سپر جان حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام شد. او تا پايان نماز از امام محافظت كرد . 🔻شعار حماسي زهير 🔸به روايت ابي‌مخنف، شهادت زهير پس از بود. در اين هنگام، آثار شكستگي بر چهره امام عليه‌السلام هويدا شد. زهير كه پس از سليمان (پسر عمويش) عازم ميدان جهاد و نبرد شده بود، دست‌هايش را بر دوش حسين عليه‌السلام نهاد و در قالب اشعاري اذن جهاد خواست. امام فرمود: «من هم به دنبال تو، رسول الله و اميرالمؤمنين را ملاقات خواهم كرد». (۲۴) .او در حين مبارزه اين ابيات را ترنم مي‌كرد: «انا زهير و انا ابن‌القين اذودكم بالسيف عن حسين‌ان حسينا احد السبطين من عترة البر التقي الزين‌ذاك رسول الله غير المين اضربكم و لا اري من شين (۲۵)  من زهير پسر قين هستم، با شمشير خود از حريم حسين دفاع مي‌كنم؛حسين يكي از دو نواده رسول است، از خانداني كه نيكي و تقوا زينت آنهاست؛و اكنون او فرستاده پاك خدا از دو نسل نبوي است، و من شما را مي‌كشم و عيب نمي‌دانم». درباره رزم او گفته‌اند: «و قاتل قتالا شديدا؛ (۲۶) او مبارزه‌اي سنگين را آغاز كرد» بنابر نقل راويان از جمله «محمد بن ابي‌طالب» او صد و بيست نفر از شجاعان كوفه را از دم تيغ گذراند . ( ۲۷ ) درباره شهادت او گفته‌اند: «فشد عليه كثير بن عبدالله الشعبي و مهاجر بن اوس التميمي، فقتلاه؛ (۲۸) دو نفر از سپاهيان ابن‌سعد به نام‌هاي كثير و مهاجر، پس از نبرد سختي او را به شهادت رساندند ». 🔻شهادت و دعاي امام به زهير 🔹امام حسين عليه‌السلام با مشاهده نعش ياور خود، در حالي كه ايستاده بود فرمود : «لا يبعدنك الله يا زهير، و لعن الله قاتليك، لعن الذين مسخوا قردة و خنازير؛ ( ۲۹ ) اي زهير خداوند تو را از رحمت خود دور نسازد، خداوند كشندگان تو را لعنت كند، (چون بني‌اسرائيل) كه به شكل بوزينه‌گان و خوكان درآمدند». 🔻در زيارت ناحيه مقدسه اين گونه آمده است : ▪️«السلام علي زهير بن القين البجلي القائل للحسين عليه‌السلام و قد اذن له الانصراف له:لا والله لا يكون ذلك ابدا اترك ابن رسول الله صلي الله عليه و آله، آله اسيرا في يد الاعداء و انجدنا؟ لا اراني الله ذلك اليوم؛ سلام بر زهير فرزند قين بجلي، آن كه چون امام به او اجازه بازگشت دادند در پاسخ گفت: نه به خدا سوگند، هرگز فرزند رسول الله را كه درود خدا بر او و آل است، ترك  نخواهم كرد. آيا فرزند رسول را در حالي كه اسير در دست دشمنان است رها كنم و خود را رهايي بخشم؟ خداوند آن روز را بر من نياورد». (۳۰ ) ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : رفتار آدمي نخست به شكل «حال» (۳۱) است. بدين گونه كه براي انجام دادن آن بايد تلاش كرد تا با دقت كامل، به مرحله عمل برسد؛ ولي بر اثر تكرار و ممارست آرام‌آرام انجام دادن آن عمل در شخص به شكل «ملكه» (۳۲) درمي‌آيد. در اين صورت آن رفتار به سادگي و به محض تصميم از شخص سر مي‌زند؛ مثلا كسي كه روزهاي اول رانندگي خود را مي‌گذراند، رفتار رانندگي او «حال» خواهد بود، ولي راننده كهنه‌كار «ملكه» رانندگي را داراست. رفتار آدمي هنگامي كه بر جان و روح او نشست، شكل باطني متناسب با خود را مي‌سازد. شكل واقعي در رفتار و نيات او تجلي مي‌يابد و او را از انسانيت مي‌اندازد و به اشكال متناسب با رفتارش درمي‌آورد. اين نكته بارها در قرآن و روايت و نيز در كشف و شهود اهل عرفان آمده است. (۳۳) آن كه ديگران را بازي مي‌دهد، در واقع چون ميموني است كه خود نمي‌داند و آنكه شهوتراني حرام‌خوار است چون خوكي است كه با كنار رفتن پرده‌ها حقيقت او بر همگان آشكار مي‌شود، چنان كه انسان متكبر در واقع مورچه‌اي است كه به زير دست و پا مي‌رود؛ او در واقع كوچكي است كه احساس بزرگي مي‌كند. امام كه هر چيز ناپيدا بر او عيان و آشكار است و او به واقع «عين الله الناظرة» (چشم بيناي الهي) و «اذنه الواعيه» (گوش شنواي خداوند) است، آن قوم را چون بوزينگان و خوكاني مي‌ديد كه از رحمت خداوند دور افتاده‌اند . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  ، ص ۱۶۲ ( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۹۱ ( ۳ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۰۷ ( ۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۶-۳۹۷؛ ا
لارشاد، ج۲، ص ۷۲ و ۷۳؛ ابصار العين، ص ۱۶۲ ( ۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۶. بلنجر از شهرهاي تركستان امروزي و بلاد روم قديم است. (ابصار العين، ص ۱۶۲ ) ( ۶ ) الارشاد، ج ۲، ص ۷۳ ( ۷ ) اذا ادركتم سيد شباب آل محمد فكونوا اشد فرحا بقتالكم معه بما اصبتم اليوم من الغنانم. ابصار العين، ص۱۶۲ ( ۸ ) الارشاد، ج ۲، ص ۷۳؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص۲۷۷؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۷ ( ۹ ) طبري، تاريخ، ج ۳، ص ۳۰۷ به نقل از سماوي، ابصار العين، ص ۱۶۲ ( ۱۰ ) اينجا حر نامه ابن‌زياد را دريافت كرده بود و در پاسخ گفت: «نه به خدا قسم قدرت (پذيرش اين پيشنهاد را) ندارم، چرا كه ابن‌زياد جاسوس بر من نهاده است». ابصار العين، ص ۱۶۳ ( ۱۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۰۹. ابصار العين، ص۱۶۳ ( ۱۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۰۹ ( ۱۳ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۳۳ ( ۱۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۷ ( ۱۵ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۵۶ ( ۱۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۷ ( ۱۷ ) مقتل الحسين مقرم؛ ر ك الارشاد، ج ۲، ص ۹۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۷؛ ابصار العين، ص ۱۶۴ ( ۱۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۴؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۶-۴۲۷ ( ۱۹ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۶ ( ۲۰ ) نحل، آيه ۱۲۵ ( ۲۱ ) حجرات، آيه ۹ ( ۲۲ ) دلائل الامامه، ص ۷۴ ( ۲۳ ) ابصار العين، ص ۱۶۶ ( ۲۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۸-۴۳۹ ( ۲۵ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۹ ( ۲۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۹ ( ۲۷ )  ، ص ۱۶۶ ( ۲۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۰۶ ( ۲۹ ) كتاب الفتوح، ج ۵، ص ۱۰۹. مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۰ ( ۳۰ ) مثير الاحزان، ص ۶۵ ( ۳۱ )  مقرم، ص ۳۰۶ ( ۳۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۱ ( ۳۳ ) مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۰؛ بحارالانوار، ج ۴۵:، ص ۲۶ ✅ @DastanD
. پس از آن، شمر قدمي پيش نهاد و نافع را گردن زد.(۱۹) 🔸«نافع» در زيارت ناحيه اين گونه مورد سلام واقع شده است: ▪️«السلام علي نافع بن هلال البجلي المرادي؛(۱۸ )  ▪️سلام بر نافع پسر هلال بجلي مردادي».درسي كه مي‌توان گرفت: آخرين گفتار نافع نشان مي‌دهد كه با عاقبت به خيري و ثابت قدمي به جنت الهي پركشيد . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ )  تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۴ ( ۲ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۸۰ ( ۳ ) قال الحسين عليه‌السلام: «ان الله لم يضل اخاك، ولكنه هدي اخاك و اضلك ». الكامل في التاريخ، ج ۲، ص۵۶۵؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۴؛ وقعة الطف، ص۳۲۳؛ ابصار العين، ص ۱۵۶، مقصد ۵ ( ۴ ) بقره، آيه ۲ ( ۵ ) ابصار العين، ص ۱۴۷ ( ۶ ) ابصار العين، ص ۱۴۷ ( ۷ ) «انت تعلم ان جدك رسول الله صلي الله عليه و آله لم يقدر ان يشرب الناس محبته و لا ان يرجوا الي امره ما احب و قد كان منهم منافقون يعدونه بالنصر و يضمرون له الغدر، يلقونه باحلي من العسل و يخلفونه بامر من الحنظل حتي قبضه الله اليه، و ان اباك علينا كان في مثل ذلك فقوم قد اجمعوا علي نصره و قاتلوا معه الناكثين و القاسطين و المارقين و قوم خالفوه حتي اتاه اجله و مضي الي رحمة الله و رضوانه و انت اليوم عندنا في مثل تلك الحالة فمن نكث عهده خلع نيته فلن يضر الا نفسه والله مغن عنه فسربنا راشدا معافي، مشرقا ان شئت و ان شئت مغربا: فوالله ما اشفقنا من قدر الله، و لا كرهنا لقاء ربنا فانا علي نياتنا و بصائرنا، نوالي من والاك و نعادي من عاداك». مقتل الحسين مقرم، ص ۲۲۰ ( ۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۴۵ ( ۹ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۴۶؛ ابصار العين، ص ۱۴۸، اين عبارات جمع بين دو نقل از اين دو كتاب است . ( ۱۰ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۴۶؛ مقتل الحسين ابصار العين، ص ۱۴۸ ( ۱۱ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۵ ( ۱۲ ) مقتل الحسين ، ص ۲۶۵ ( ۱۳ )  مقرم، ص ۲۶۵ ( ۱۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۴ ( ۱۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۵ ( ۱۶ ) ابصار العين، ص ۱۴۹ ( ۱۷ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۱؛ البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۱۹ ( ۱۸ ) البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۹۹؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۷ ( ۱۹ )  ، ص ۱۴۹ ✅ @DastanD
ماي شيعه و سني است. گفتار پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم اين است : «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا لن يفترقا حتي يردا علي الحوض؛ من مي‌روم و در ميان شما دو چيز گرانمايه مي‌گذارم، كه قرآن و عترت من است.زماني كه به اين دو چنگ زنيد هرگز گمراه نمي‌شويد، اين دو هرگز از هم جدا نمي‌شوند تا كه در حوض كوثر به من ملحق شوند ».  ۶ .به مردم راه حل مناسب داده كه اگر از عهد خود پشيمانيد، بگذاريد امام برگردد؛  ۷. آنها را به عنوان انسان متوجه عهد و وفاي پيشين خود كرده است. 🔵و اما برخورد دشمن با برير چگونه بود: ۱. تو زياد سخن مي‌گويي! ۲.حسين بايد تشنه بماند، چون قبل از او كساني تشنه بودند! ۳. خواست ما خواست ابن‌زياد است! ۴. نمي‌فهميم كه تو چه مي‌گويي! ۵. دست آخر انسانهاي بي‌منطق او را تيرباران مي‌كنند؛ يعني از زور در برابر منطق بهره مي‌گيرند . 🔻مباهله و شهادت برير 🔸در روز عاشورا «يزيد بن معقل» فرياد زد: ◾️«اي برير! رفتار خداوند با خودت را چگونه ديدي؟» ◾️برير پاسخ گفت: «جز خوبي از خداوند بر خودم و جز بدي بر توچيزي نديدم» ◾️يزيد گفت: «پيش از اين دروغگو نبودي، امروز دروغ مي‌گويي . آيا به ياد داري روزي را كه در بني‌لوذان با هم قدم مي‌زديم و تو مي‌گفتي معاويه گمراه است و امام هدايت، علي بن ابي‌طالب است» ◾️برير گفت: «آري، و به درستي اين مطلب شهادت مي‌دهم» ◾️يزيد گفت: «و من شهادت مي‌دهم تو از گمراهان هستي». 🔴برير او را به مباهله فراخواند. هر دو، دست به آسمان برداشتند و از خداي سبحان خواستند كه خود، دروغگو را رسوا سازد و او را بكشد و سپس به نبرد پرداختند. برير ضربتي به كلاهخود او زد كه مغزش متلاشي شد و از شدت ضربت برير، شمشير در فرق او گير كرده بود و «برير» تلاش مي‌كرد كه آن را از فرق او بيرون كشد، در آن گيرودار «رضي بن منقذ عبدي» به برير حمله كرد. هر دو دست به گريبان يكديگر داشتند كه برير او را بر زمين افكند و بر سينه او نشست. رضي ياران خود را فراخواند و از آنان كمك طلبيد. «كعب بن جابر عمرو اسدي» از پشت سر به برير حمله كرد. در اين هنگام «عفيف بن زهير» (كه خود از سپاهيان ابن‌سعد بود) فرياد زد: «اين برير بن خضير قاري بزرگي است كه بر ما در مسجد كوفه قرآن تلاوت مي‌كرد» كعب به گفتار منادي اعتنايي نكرد و نيزه خود را به كمر برير كوبيد. در اين حال بود كه برير بر روي سينه رضي افتاد و در حالي كه صورت رضي را به دندان گرفته بود از روي او به زمين افتاد و كعب با شمشير، ضربه‌اي به يار وفادار حسين عليه‌السلام زد، و او را به شهادت رساند. ✳️پس از آن كه كعب به سوي اهل و اعيال خود بازگشت، «نوار » - همسر او - برخورد تندي با شوهرش كرد و گفت: ⚫️«آيا تو بر فرزند فاطمه حمله‌ور شدي و سيد قراء را كشتي؟ عجب كار بزرگي را به انجام رساندي! سوگند به خدا ديگر با تو كلامي سخن نخواهم گفت».(۱۰ ) ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : داستان مسيحيان «نجران» در قرآن شريف اين گونه آمده: پيامبر اسلام به احتجاج برخاست و آخرالامر حاضر به مباهله شدند تا اين كه هر كدام از خداي تعالي بخواهند، حق روشن شود. هنگامي كه پنج تن آل عبا براي مباهله حضور يافتند، علماي مسيح از مباهله با پنج تن آل عبا عليهم‌السلام سر باز زدند و خود را در مخاطره قرار ندادند. در هر حال، يكي از راه‌هاي مجادله با اهل باطل، مباهله است كه مورد تأييد قرآن است .( ۱۱ ) ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص۱۲۴ ( ۲ ) مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۵ ( ۳ ) در برخي مقاتل است كه «فجائه الحسين عليه‌السلام، فبكي، و وضع فره؛ امام آمد، بر او گريست و صورت به صورت او نهاد» سپس آمده «ففتح عينيه و راه فتبسم، ثم صار الي ربه» مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۲۳، پس از اين بود كه «اسلم» چشم خود را باز كرد، و همين كه امام را ديد تبسمي كرد و به سوي پروردگارش شتافت . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۹۶ ( ۵ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۵؛ ابصار العين، ص ۱۲۱ ( ۶ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۶۱ ( ۷ )  ، ص ۱۲۱ ( ۸ ) اللهوف، ص ۳۵ ( ۹ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۵ ( ۱۰ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۴ ( ۱۱ ) افجزاء محمد هذا؟ ✅ @DastanD
0⃣7⃣ مولي ابي‌ذر الغفاري 🔹شيخ طوسي رحمه الله جون را از اصحاب امام حسين عليه‌السلام شمرده است.(۱) «جون»(۲) اهل «نوبه» و ✳️غلام سياه‌پوستي بود كه «ابي‌ذر غفاري» آن صحابي باوفاي پيامبر او را از قيد بندگي و بردگي آزاد كرده بود. «جون» از شيعيان امام علي عليه‌السلام شناخته مي‌شد. او پيوسته پس از ابوذر همراه اهل بيت عليهم‌السلام بوده است. زماني در خدمت امام حسن عليه‌السلام و هنگامي با امام حسين عليه‌السلام بود. او امام حسين عليه‌السلام را از مدينه تا مكه و سپس از مكه تا عراق همراهي كرده بود.(۳) گويند جون در ساخت و تعمير سلاح مهارت داشت. ▪️نقل شده جون، در شب عاشورا خيمه ويژه‌اي براي خود برپا ساخته بود تا سلاح ياران حسين عليه‌السلام را تعمير و اصلاح كند. در تاريخ آمده است، در روز عاشورا، امام درخواست او را براي جهاد اين گونه رد فرمود: 🔴«تو از جانب من اذن (كناره‌گيري از جنگ) داري، فقط و فقط تو ما را براي دست‌يابي به عافيت همراهي كرده‌اي. بنابراين، خود را به راه و شيوه ما مبتلا مساز».(۴)  ✳️گفته شده بعد از اين بود كه به خدمت دختر اميرمؤمنان، زينب عليهاالسلام و اطرافيان امام رسيد تا آنها را شفيع خود سازد. پس از آن از امام اجازه جهاد گرفت و وارد ميدان رزم شد. 🔸درسي كه مي‌توان گرفت: در راه احياي حق، هر كس بايد از ابزار ممكن كه مورد قبول نيز مي‌باشد، بهره‌مند شود . 🔻شهادت جون  🔹جون در روز عاشورا در مقابل امام حسين عليه‌السلام ايستاده و از آن حضرت اجازه رزم خواست. اما امام به او اذن جهاد ندادند و حضرت فرمودند: ما تو را براي ايام عافيت و آسودگي خريداري كرديم ولي الآن خود را گرفتار نكن» 😭جون خود را بر قدم‌هاي امام انداخت و بر آن بوسه مي‌زد و مي‌گفت: 😭«اي فرزند رسول خدا! من براي آسودگي خاطر خويش در گرفتاري از شما كمك مي‌گرفتم، (۵)  😭من خود مي‌دانم كه بوي خوشي ندارم، 😭خويشانم افرادي فرومايه‌اند 😭و رنگم سياه است. اما شما از من از آن نفس بهشت‌گونه‌تان بدميد تا كه خوش بو شوم، شرافت خويشاوندي يابم، و سيمایم سفيد شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا اين خون تيره‌ام با خون پاكتان مخلوط گردد» پس از آن گاه امام او را اجازه رزم دادند.(۶) او وارد معركه جنگ شد در حالي كه اين رجز را مي‌سرود: ▪️«كيف يري الكفار ضرب الاسود بالسيف ضربا عن بني‌محمداذب عنهم باللسان و اليد ارجوا به الجنة يوم الورود؛(۷)  ▪️اي كفار، ضرب شمشير سياه را چگونه مي‌بينيد؟ به شمشير ضربه‌اي از فرزند محمد، از آنها با زبان و دست حمايت مي‌كنم، در حالي كه به بهشت در روز قيامت اميدوارم» بعد از آن، بيست و پنج نفر از سپاه دشمن را به خاك انداخت. محمد بن ابي‌طالب مي‌گويد: ✳️😭«زماني كه جون به زمين خورد، حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام بر بالينش آمد و بر حق او اين گونه دعا فرمود: ▪️«اللهم بيض وجهه، و طيب ريحه و احشره مع الابرار، و عرف بينه و بين محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله؛ (۸)  ▫️پروردگارا! سيماي او را سفيد كن، و او را خوش بوي گردان، و با محمد صلي الله عليه و آله محشورش نما، و بين او و محمد، آشنايي برقرار ساز». ✳️علماي ما از امام باقر عليه‌السلام و از پدرشان امام زين‌العابدين عليه‌السلام نقل كرده‌اند: هنگامي كه بني‌اسد براي دفن شهدا، به معركه جنگ آمدند، بعد از چند روز ديدند كه بوي خوشي - چون مشك - از اندام جون متصاعد است.(۹)  سلام بر جون در زيارت ناحيه اين گونه آمده است: «السلام علي جون بن حوي ابن حرمي مولي ابي‌ذر الغفاري؛ (10)  سلام بر جون غلام ابي‌ذر غفاري». ♻️درسي كه مي‌توان گرفت: شناخت حق و رهروي آن به ظاهر افراد نيست. استجابت دعاي ولي خدا آن قدر با شتاب انجام مي‌پذيرد، به گونه‌اي كه خواندن او در واقع اجابت خداوند است . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص۱۳۸؛ موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص ۴۵۱؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۸ ( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص ۱۲۹ ( ۳ )  ، ص ۲۲۷ و فائده ۱۵ ( ۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹ و ۳۴۵؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۳ ( ۵ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۲ ( ۶ ) گاه نام ايشان را «حوي» ضبط كرده‌اند، و ليكن مشهور «جون» است. مقتل الحسين خوارزمي، ج ۱، ص۲۳۷، ولي مفيد رحمه الله او را جوين مولي ابي‌ذر دانسته است. الارشاد، ج ۲، ص ۹۳ ( ۷ ) ابصار العين، ص ۱۷۶ ( ۸ ) فقال عليه‌السلام: «انت في اذن مني، فانما تبعتنا طلبا للعافيه، فلا تبتل بطريقنا » ( ۹ ) «يابن رسول الله، انا في الرخاء الحس قصاعكم و في الشدة اخذلكم » ( ۱۰ ) اللهوف، ص ۴۷؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۳ ✅ @DastanD
1⃣7⃣ شاكري 🔹«عابس » فرزند «أبي‌شبيب» است.(۱) او از اصحاب حديث و از رؤساي قبيله «بني‌شاكر » بود از تيره همدان بود.(۲) قبيله «بنوشاكر» در روزگار صفين شديدا مورد مدح اميرمؤمنان عليه‌السلام قرار گرفتند. 🔸آن حضرت درباره آنها فرمود : «لو تمت عدتهم الفا لعبد الله حق عبادته؛(۳ )  اگر تعداد آنها به هزار مي‌رسيد، خداوند آن گونه كه سزاوار بود پرستش مي‌شد». او از شيعيان ائمه اطهار عليهم‌السلام، ✳️مردي اهل كمال، زهد و ورع بود. بسيار زنده‌دل و شب‌زنده‌دار بود. پاره‌اي از ويژگي‌هاي او را «ابومخنف» در باب كوفه و مسلم، مورد توجه قرار داده و نگاشته است.(۴ ) 🔻حمايت عابس از امام 🔸مسلم بن عقيل بعد از ورود به كوفه، وارد منزل مختار بن ابي‌عبيد گرديدند، و براي مردم نامه‌ي امام حسين عليه‌السلام را خواندند. در اين هنگام عابس بن ابي‌شبيب شاكري از جاي برخاستند و بعد از حمد و ثناي الهي گفتند: من از ديگران سخن نمي‌گويم و نمي‌دانم در دل‌هاي آن‌ها چه مي‌گذرد و از جانب آن‌ها وعده فريبنده نمي‌دهم، به خدا سوگند از چيزي كه تصميم گرفته‌ام سخن مي‌گويم، به خدا سوگند اگر دعوتم كنيد اجابت مي‌كنم و با دشمنانتان خواهم جنگيد، و در راه خدا با شمشيرم مي‌جنگم تا به شهادت برسم».(۵ ) او پس از شهادت شوذب وارد ميدان رزم شد و در برابر امام ايستاد. به آن حضرت سلام كرد و اين گونه گفت: ▪️«اي اباعبدالله! آگاه باش، به خدا سوگند، بر روي زمين خواه نزديك يا دور، كسي نزد من عزيزتر از شما نيست، و كسي را چون شما دوست ندارم. اگر قدرت داشته باشم كه ظلم را از شما به چيزي كه عزيزتر از جان و خونم باشد دور كنم، چنين خواهم كرد. سلام بر شما اباعبدالله! شهادت مي‌دهم كه بر هدايت شما و هدايت پدرتان استوار هستم ».( ۶ ) درسي كه مي‌توان گرفت: او با زبان و عمل در خدمت امام خود بود و تلاش مي‌كرد تا ادعاي خود را به زينت عمل بيارايد.گونه شهادتش شاهد اين بيان است . 🔻شهادت عابس 🔹«عابس بن شبيب شاكري» پس از بيان اراداتش به مقام ولايت در حالي كه شمشيرش آخته بود و زخمي بزرگ بر پيشاني داشت وارد ميدان رزم شد و با فريادي بلند مبارز طلبيد.(۷) «ربيع بن تميم همداني» مي‌گويد : «همين كه ديدم كسي به ميدان رومي‌آورد، او را شناختم. من عابس را در غزوات و جنگ‌ها ديده بودم. او شجاع‌ترين مردم بود. 🔴فرياد زدم: اي مردم: «هذا اسد الاسود هذا ابن‌شبيب؛ 🔵او شير شيران رزم، پسر شبيب است». سپس گفتم: «مبادا كسي به تنهايي با او درآويزد». پس عابس فرياد مي‌زد: «الا رجل، الا رجل؟؛ آيا مردم رزم نيست، مرد رزم نيست؟ »  هيچ كس به سوي او پاي پيش نمي‌نهاد. در اين ميان فرياد عمر بن سعد بلند شد كه او را سنگباران كنند .از هر طرف سنگ به سوي او پرتاب مي‌شد. ⚫️«عابس» وقتي هجوم ناجوانمردانه دشمن را ديد، ✳️زره از تن به در كرد و پشت‌بند را گشود و به دور انداخت . گوشت و پوست آن مرد دلاور با برخورد سنگ‌ها آسيب ديد، ولي او از مرگ هراسي نداشت. اين بود كه حمله سختي را آغاز كرد و با نبرد قهرمانانه‌اش بيش از بيست نفر از آن ذليلان را به خاك انداخت. سرانجام، طاقتي براي او نمانده بود كه به محاصره دشمن درآمد .( ۸ ) پس او را به شهادت رسانيدند و سر مباركش را از بدن جدا ساختند. پس از شهادتش ديدم كه بزرگ هر گروه مي‌گفت : «من او را كشته‌ام» و ديگري مي‌گفت: «من او را به قتل رسانيده‌ام» هر يك از آن سپاه سنگدل براي فخر و شرف خويش تلاش مي‌كرد تا كشتن او را به خود منسوب كند و سر بريده‌اش را به خود اختصاص دهد. ابن‌سعد به اين نزاع پايان داد و گفت: او را يك نفر نكشته است.(۹) آري، اين سر پس از «عبدالله بن عمير كلبي» و «عمر بن جناده» سومين سري بود كه به سوي امام حسين عليه‌السلام پرتاب مي‌شد.(۱۰) «عابس» در زيارت رجبيه و ناحيه مقدسه اين گونه مورد خطاب امام قرار گرفته است: ▪️«السلام علي عابس بن شبيب الشاكري؛(۱۱)  ◾️سلام بر عابس پسر شاكري ». ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : برهنه شدن عابس در برابر سنگ‌اندازان سزاوار تأمل است. برخورد او گوياي اوج ايمان، معرفت، و يقينش به ساحت مقدس امام و راه مستقيم آن ولي الله الاعظم است. آري هرگاه عشق به اوج كمال رسد، چنان انسان از خود بي‌خود مي‌شود كه همه چيز را خالصانه و بي‌پيرايه بر در دوست مي‌نهد . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۵ ( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲ ( ۳ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹ و ۳۴۶ ( ۴ ) طه، آيه ۳۹ ( ۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳ ( ۶ ) ابصار العين، ص ۱۲۶ ( ۷ )  ، ص ۱۲۷ ( ۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲ ( ۹ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ ( ۱۰ ) «قال: «يا اباعبدالله، اما و الله ما أمسي علي ظهر الارض قريب و لا بعيد اعز علي و لا احب الي منك و لو قدرت علي ان ادفع عنك الضميم و القتل بشي‌ء اعز علي من نفسي و دمي لفعلته. السلام عليك يا ا
2⃣7⃣ اسعد شبامي 🔹«حنظله»(۱ ) فرزند «اسعد» كه او فرزند شبام بن عبدالله از قراء و بزرگان شيعه است. او از قبيله همدان بود. حنظله مردي فصيح، بليغ و شجاع بود. او پسري به نام علي داشت كه در تاريخ از او ياد شده است. (۲) ابن‌شهر آشوب از او با نام «حنظله بن عمرو الشيباني» ياد كرده است.(۳) او پس از شهادت «برير» روانه ميدان شد، در حالي كه فريادش بلند بود : «اي قوم! من بر شما از روزي سخت، مثل روز احزاب و مانند حال و روز قوم نوح، عاد، ثمود و كساني كه پس از آنها بودند بيمناكم؛ آري، خداوند قصد ظلم و تعدي به بندگانش را ندارد؛ (۴) و اي قوم! من بر شما از روز تناد و فريادخواهي مي‌ترسم. روزي كه همه روي برگردانيد، براي شما در برابر خداوند پناهي نيست، و هر كس را كه خداوند در بيراهه وانهد، براي او راهنمايي نيست . ( ۵ ) اي قوم! حسين را نكشيد كه شما را خداوند به عذابي ريشه‌كن مي‌سازد، و البته هر كه افترا پيشه كند نوميد گردد ». ( ۶ ) .امام حسين عليه‌السلام در حالي كه او را مخاطب قرار داد، از خداي تعالي بر او پاداش نيك درخواست كرد و فرمود : «اي پسر سعد! خداوند تو را مورد مهرباني قرار دهد. هر آينه، اينها همان زماني كه به حق دعوت كردي و دعوتت را اجابت نكردند و به سوي تو حمله‌ور شدند تا خون تو و يارانت را بريزند سزاوار عذاب گشتند. (ديگر دير شده) چه اينها برادران نيكوكار تو را كشته) و دستشان به خون آنها آلوده شده است ( ۷ ) حنظله گفت : «اي فرزند رسول خدا! شما درست فرمودي. فدايت شوم،(۸) شما از من داناتر و به درك حق سزاوارتريد ».( ۹ ) ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : نكته اينجاست كه حنظله، در برابر قومي كه مدعي مسلماني است، ولي از قرآن بي‌خبر است، با تكيه به سه آيه (سوره مباركه غافر، آيات ۳۳، ۳۱،۳۰ و طه ۶۱ ) ديدگاه خود را بيان مي‌كند. شگفت اين كه امام سخن او را اصلاح مي‌كند و بيان مي‌دارد كه اكنون جاي استفاده از اين آيات نيست؛ چرا كه اينها با شروع به خونريزي، ديگر خود را مستحق و سزاوار عذاب خداوند كرده‌اند. اين انذار پيش از اين درگيري نتيجه‌بخش و كارآمد بود؛ ولي الآن براي بازگشت قدري دير شده است. توجه به اين نكته، شعار «ما با همه، در هر حال با لبخند برخورد مي‌كنيم» را رد مي‌كند، آري لبخند و موعظه و پند براي بيداري جاهلان است؛ ولي اگر كسي به حد عناد و لجاجت رسيد و دست به جنايت و ريختن خون اين و آن زد، ديگر روش امام مقابله مناسب است: «(و قاتلوهم حتي لا تكون فتنة»)؛ (۱۰ ) آنها را بكشيد تا فتنه‌اي باقي نماند ». 🔻شهادت حنظلة 🔸پس از آن «حنظله» از امام پرسيد : «آيا به سوي آخرت شتاب نكنم؟ و به برادرانم ملحق نشوم؟ » ( ۱۱ ) امام فرمود : «حركت كن به خير دنيا و آن چه در آن است، و (بشتاب) به سوي حكومتي كه كهنه نگردد» به او اذن جهاد داده است. او اين گونه با امام خداحافظي كرد: ▪️ «سلام بر تو اي اباعبدالله! درود خداوند بر شما و بر اهل بيت شما، (خداوند) بين ما و شما در بهشتش آشنايي برقرار كند »  ▪️سپس امام فرمود: «آمين، آمين» (۱۲)  و به كارزار پرداخت تا به فوز شهادت دست يافت. (۱۳) . در زيارت ناحيه مقدسه آمده : «السلام علي حنظلة بن اسعد الشبامي؛ (۱۴) درود بر حنظله پسر اسعد شبامي ». ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) اين نكته برير اشاره به بيان نبي اكرم است كه فرمود من از ميان شما مي‌روم اما دو چيز گرانمايه را به امانت مي‌نهم، آن قرآن و اهل بيت من است . ( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۵ و ۲۸۶؛ نفس المهموم، ص ۱۴۷ ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۱ - ۴۳۳؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۳۰۹ و ۳۱۰؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص۵۶۵ ( ۴ ) «فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءكم و نساءنا و نساءكم و أنفسنا و أنفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علي الكاذبين؛ بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان، و جان خودمان و جان خودتان را بخوانيم و سپس مباهله كنيم و هر كس، لعنت خداوند را بر دروغگو قرار دهد». آل عمران، آيه ۶۱ ( ۵ ) شيخ طوسي او را از اصحاب امام حسين عليه‌السلام دانسته است. رجال شيخ طوسي، ص ۷۳ ( ۶ )  ، ص ۱۳۰ ( ۷ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳ ( ۸ ) «يا قوم اني اخاف عليكم مثل يوم الاحزاب مثل دأب قوم نوح و عاد و ثمود، و الذين من بعدهم و ماالله يريد ظلما للعباد .» ( ۹ ) يا قوم اني اخاف عليكم يوم التناد. يوم يولون مدبرين مالكم من الله من عاصم و من يظلل الله فماله من هاد. غافر، آيه ۳۲ - ۳۰ ( ۱۰ ) يا قوم لاتقوا حسينا، فيسحتكم الله بعذاب و قد خاب من افتري طه، آيه ۶۱ ( ۱۱ ) «رحمك الله انهم قد استجيبوا العذاب حين ردوا عليك ما دعوتهم اليه من الحق و نهضوا اليك ليستجيبوك و اصابك، فكيف، فكيف بهم الان و قد قتلوا اخوانك الصالحين .» ( ۱۲ ) «قال: صدقت، جعلت فداك!» تاريخ ا