✅ #جناب_مسلم_بن_عقیل علیه السلام 1⃣
🔻سفير امام، زمينهساز قيام
☑️ #مسلم_ابن_عقيل بن ابيطالب
🔹اشاره
🔴«مسلم » پسر «عقيل» پسر «ابوطالب» عليهالسلام است. عقيل برادر امام علي عليه السلام و مسلم پسر عموي حسين عليهالسلام است.
✳️ #مادر_مسلم كنيز بود و «عليه »نام داشت(۱) و عقيل او را از شام خريده بود .
🔸دعوت اهل كوفه از امام حسين
🔵هنگامي كه اهل كوفه نامههاي فراواني به امام ارسال داشتند، آن حضرت مسلم را فراخواند و به همراه وي «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن بن عبدالله» و عدهاي از فرستادگان را سفير خود نمود. آن حضرت، مسلم را به چند چيز امر فرمود :
▪️الف . تقوي الهي داشته باشد؛
▪️ب. اسرار حكومت را پنهان بدارد؛
▪️ج. به مردم لطف و مرحمت داشته باشد؛
▪️د. اگر مردم را با هم متحد يافت، به سرعت امام را باخبر كند .
🔻سپس امام نامهاي را به مردم كوفه به اين مضمون نوشتند :
◼️اما بعد، به تحقيق برادر و پسر عمويم و مورد اعتماد از اهل بيتم، مسلم بن عقيل را به سوي شما فرستادهام، ايشان را امر كردهام تا كه برايم بنويسد كه آيا شما را با هم، همدل و همداستان مييابد. پس به جانم قسم، امام نيست مگر كسي كه به حق قيام كند .(۲ )
⚫️حركت مسلم از مكه
🔹اواخر ✳️ماه مبارك رمضان بود كه مسلم بن عقيل از مكه به مدينه منوره حركت كرد . ايشان به مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم رفت و در آنجا نماز گزارد .✳️ پس از آن با اهل و عيال خويش خداحافظي كرد.
سپس از «قيس» دو راهنما اجاره كرد تا كه راه را به او نشان دهند. در راه، گرما و تشنگي آن دو را سخت آزار داد.(۳) مسلم راه را ادامه داد تا به محلي رسيد كه آنجا آب و آبادي بود . آن دو راهنما راه را به مسلم نشان دادند تا «بطن جنت»(۵)رسيد. آنجا با قيس نامهاي را از سختي راه و مشكلات براي امام عليهالسلام ارسال داشتند . نامه مسلم اينگونه بود :
▫️«اما بعد، من از مدينه خارج شدم، در حالي كه دو راهنما را براي طي راه اجاره كرده بودم، راه را گم كرديم و به عطش افتاديم. چيزي نمانده بود كه آنها جان بدهند تا اين كه آخرالامر به آب رسيديم. تنها نجات ما در لحظات آخر، نفس ما بود. اين حادثه موجب شد كه آينده كار را نيكو نبينم .»( ۶ )
در پاسخ اين نامه امام عليهالسلام اينگونه نوشت :
▪️ «اما بعد؛ البته من خوف اين را دارم كه آن گونه كه تو (بد) پيشبيني ميكني، غير آن باشد كه به تو تذكر دادهايم. همان گونه كه تو را رهنمون شدهام، حركت كن، والسلام .»( ۷ )
♻️درسي كه ميتوان گرفت: از اين ماجرا چند نكته به دست ميآيد:
🔻۱. از فال بد زدن به صرف برخورد با حوادث ناگوار در آينده بايد پرهيز كرد كه آن، گوياي وظيفه انساني نيست.
🔻۲. بايد در تشخيص وظيفه و انجام دادن كاري كه امام عليهالسلام آن را توصيه ميكند، تلاش كرد؛
🔻۳. بايد در انجام دادن رسالت الهي مقاومت و استقامت داشت .
⚪️مسلم به محل آبخيز «طييء» رسيد. در آنجا قدري استراحت كرد. سپس حركت كرد تا اين كه به مردي رسيد كه تيرش آهويي را نشانه رفته بود. وقتي به حيوان رسيد آن را كشت. مسلم با ديدن آن صحنه گفت: «دشمن ما كشته خواهد شد، اگر خدا بخواهد».(۸ )