eitaa logo
داستان
68 دنبال‌کننده
36 عکس
7 ویدیو
0 فایل
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام 1⃣ 🔻سفير امام، زمينه‌ساز قيام ☑️ بن ابي‌طالب 🔹اشاره 🔴«مسلم » پسر «عقيل» پسر «ابوطالب» عليه‌السلام است. عقيل برادر امام علي عليه السلام و مسلم پسر عموي حسين عليه‌السلام است. ✳️ كنيز بود و «عليه »نام داشت(۱) و عقيل او را از شام خريده بود . 🔸دعوت اهل كوفه از امام حسين 🔵هنگامي كه اهل كوفه نامه‌هاي فراواني به امام ارسال داشتند، آن حضرت مسلم را فراخواند و به همراه وي «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن بن عبدالله» و عده‌اي از فرستادگان را سفير خود نمود. آن حضرت، مسلم را به چند چيز امر فرمود :  ▪️الف . تقوي الهي داشته باشد؛ ▪️ب. اسرار حكومت را پنهان بدارد؛ ▪️ج. به مردم لطف و مرحمت داشته باشد؛ ▪️د. اگر مردم را با هم متحد يافت، به سرعت امام را باخبر كند . 🔻سپس امام نامه‌اي را به مردم كوفه به اين مضمون نوشتند :  ◼️اما بعد، به تحقيق برادر و پسر عمويم و مورد اعتماد از اهل بيتم، مسلم بن عقيل را به سوي شما فرستاده‌ام، ايشان را امر كرده‌ام تا كه برايم بنويسد كه آيا شما را با هم، همدل و همداستان مي‌يابد. پس به جانم قسم، امام نيست مگر كسي كه به حق قيام كند .(۲ ) ⚫️حركت مسلم از مكه 🔹اواخر ✳️ماه مبارك رمضان بود كه مسلم بن عقيل از مكه به مدينه منوره حركت كرد . ايشان به مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم رفت و در آنجا نماز گزارد .✳️ پس از آن با اهل و عيال خويش خداحافظي كرد. سپس از «قيس» دو راهنما اجاره كرد تا كه راه را به او نشان دهند. در راه، گرما و تشنگي آن دو را سخت آزار داد.(۳) مسلم راه را ادامه داد تا به محلي رسيد كه آنجا آب و آبادي بود . آن دو راهنما راه را به مسلم نشان دادند تا «بطن جنت»(۵)رسيد. آنجا با قيس نامه‌اي را از سختي راه و مشكلات براي امام عليه‌السلام ارسال داشتند . نامه مسلم اين‌گونه بود : ▫️«اما بعد، من از مدينه خارج شدم، در حالي كه دو راهنما را براي طي راه اجاره كرده بودم، راه را گم كرديم و به عطش افتاديم. چيزي نمانده بود كه آنها جان بدهند تا اين كه آخرالامر به آب رسيديم. تنها نجات ما در لحظات آخر، نفس ما بود. اين حادثه موجب شد كه آينده كار را نيكو نبينم .»( ۶ )  در پاسخ اين نامه امام عليه‌السلام اين‌گونه نوشت : ▪️ «اما بعد؛ البته من خوف اين را دارم كه آن گونه كه تو (بد) پيش‌بيني مي‌كني، غير آن باشد كه به تو تذكر داده‌ايم. همان گونه كه تو را رهنمون شده‌ام، حركت كن، والسلام .»( ۷ ) ♻️درسي كه مي‌توان گرفت: از اين ماجرا چند نكته به دست مي‌آيد: 🔻۱. از فال بد زدن به صرف برخورد با حوادث ناگوار در آينده بايد پرهيز كرد كه آن، گوياي وظيفه انساني نيست. 🔻۲. بايد در تشخيص وظيفه و انجام دادن كاري كه امام عليه‌السلام آن را توصيه مي‌كند، تلاش كرد؛  🔻۳. بايد در انجام دادن رسالت الهي مقاومت و استقامت داشت . ⚪️مسلم به محل آب‌خيز «طيي‌ء» رسيد. در آنجا قدري استراحت كرد. سپس حركت كرد تا اين كه به مردي رسيد كه تيرش آهويي را نشانه رفته بود. وقتي به حيوان رسيد آن را كشت. مسلم با ديدن آن صحنه گفت: «دشمن ما كشته خواهد شد، اگر خدا بخواهد».(۸ )
✅یاران و اصحاب امام 1⃣6⃣ اسدي 🔹«مسلم » فرزند «عوسجه»، فرزند «سعد» پسر «ثعلبة بن دوران» است(۲). او از اهالي كوفه(۳) او از اصحاب حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام بوده است(۴).مسلم چون «حبيب بن مظاهر» از قبيله بني‌اسد بود. ✳️او مردي شريف، عابد و اهل مروت و سخاوت بود(۵).تاريخ‌نويسان و سيره‌نويسان گفته‌اند مسلم بن عوسجه از كساني بود كه از كوفه به امام نامه نگاشت و سپس به امام وفادار ماند. او از زمره مرداني بود كه وقتي مسلم بن عقيل به كوفه وارد شد، از مردم براي او بيعت گرفت(۶). اگر چه در تاريخ از دوران پر بركت عمر ايشان به تفصيل سخني وجود ندارد، ولي بنابر زيارت ناحيه مقدسه، ✳️ او اول شهيدي است كه پيمان خويش با حسين عليه‌السلام را به انجام رسانيد و در اين زيارت‌نامه امام معصوم عليه‌السلام به پروردگار كعبه سوگند ياد كرده كه او از رستگاران است(۷ ). 🔶مسلم بن عوسجه در كوفه 🔷مسلم بن عقيل در كوفه خروج كرده بود. او با مسلم بن عوسجه درباره يك چهارم قبيله «مذحج» و «اسد» پيمان بسته بود كه در جنگ با يزيد وي را كمك رساند . «ابن‌قبابل» بر «ابن‌زياد» شوريد تا اين كه او را در قصرش زنداني كنند، اما ابن‌زياد از راه مكر همه را متفرق ساخت. مسلم از منزل «مختار» خارج شد و به منزل «هاني» رفت. عبيدالله به دنبال كشف محل اختفاي مسلم بن عقيل برآمد . بنابر اين به «معقل» غلامش سه هزار درهم داد تا مسلم را بيابد. معقل به مسجد جامع وارد شد و به سوي مسلم بن عوسجه رفت. مسلم بن عوسجه در زاويه مسجد مشغول نماز بود. معقل به انتظار نشست تا نماز مسلم بن عوسجه پايان يافت. به او نزديك شد و بر او سلام داد و گفت : 🔸«اي بنده خدا من مردي از اهالي شام غلام ذي‌كلاع هستم كه خداوند به محبت اين بيت و محبت دوستانشان بر من منت گذاشته است. اراده كرده‌ام كه با اين سه هزار درهم ملاقات كنم مردي از اهل بيت را كه خبردار شده‌ام به كوفه قدم نهاده است تا اين كه با فرزند رسول خدا بيعت كنم. اما كسي را نمي‌شناسم كه مرا به او رهنمون شود. چندي قبل، در مسجد نشسته بودم كه كساني مي‌گفتند : اين مردي است كه به اهل بيت علمي دارد. پس من خدمت شما آمدم تا اين مال را از من بگيريد و مرا بر دوستتان راهنمايي كنيد تا با او بيعت كنم، و اگر مي‌خواهيد قبل از ديدارشان از من بيعت بگيريد ».  🔹مسلم بن عوسجه فرمود : «خداي را بر اين ملاقات شما سپاس مي‌گويم. آري، خوشحال مي‌شوم كه آن چه خواسته‌اي برآورده سازم تا كه به بركت آن، خداوند اهل بيت رسولش صلي الله عليه و آله و سلم را ياري كند. اما اين كه تو مرا نشناخته‌اي مرا ناراحت مي‌كند. پيش از آن، كه خوف اين دارم كه اقتدار اين طاغوت رشد يابد ».  🔸پس از آن قبل از او بيعت گرفت و او را قسم‌هاي بسيار داد كه خيرخواهي كند و اين سر را پوشيده بدارد. مسلم بن عوسجه به معقل گفت : «با من چند روز رفت و آمد كن تا براي تو اجازه ملاقات گيرم ».معقل هم با مسلم رفت و آمد مي‌كرد تا اين كه براي او اجازه ملاقات گرفت و نزد مسلم بن عقيل آمد. معقل به عبيدالله بن زياد مخفيگاه مسلم بن عوسجه را نشان داد(۸). 🔸گفته‌اند: بعد از دستگيري و شهادت مسلم بن عقيل و هاني، مسلم بن عوسجه مدتي مخفي شد و پس از آن با اهل و عيالش به سوي امام حسين عليه‌السلام گريخت تا در كربلا به خمت امام رسيد و جان پاكش را در راه امام فدا كرد(۹ ). ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : اهل ايمان بايد از فريب‌كاري شياطين - چون ابن‌زياد - هميشه آگاه باشند تا گروهي خودفروخته - چون معقل - به اسرار آنها پي نبرند و در راه ريشه‌كن كردن اهل ايمان و رهبران آن به كار نگيرند. اي كاش مسلم بن عوسجه مخفيگاه مسلم بن عقيل را به مزدور ابن‌زياد نشان نمي‌داد تا و شهيد نمي‌شدند و خود از كار خويش شرمنده نمي‌بود . 🔻در 🔹شب عاشورا امام حسين ع اصحاب خود را گرد آورد و پس از اتمام حجت، بيعت خود را از گردن همه برداشت. بر اساس آن چه در زيارت ناحيه مقدسه آمده مسلم اين گونه امام را پاسخ داد:(۱۰) «ما شما را به كدامين عذر و بهانه‌اي رها كنيم؟ به خدا قسم، من از شما جدا نخواهم شد تا نيزه‌ام را به سينه دشمن فرو كنم و تا هنگامي كه دسته شمشيرم به دستم است آنها را مي‌كشم، و زماني كه سلاح با خود ندارم نيز با سنگ ستيزه مي‌كنم تا با شما كشته شوم»(۱۱ ). سخنان مسلم بن عوسجه را ابومخنف به گزارش «ضحاك بن عبدالله همداني» مشرقي نيز نقل كرد است(۱۲ ). ✳️درسي كه مي‌توان گرفت : وفاداران راه حق،نبايد در اعلان وفاداري خود دريغ ورزند، بلكه هر گاه خطر، رهبر و امام را تهديد مي‌كند، بايد با او تجديد بيعت و ميثاق نمايند تا موجب اطمينان خاطر او و ديگر ياران اسلام شود. همانند مسلم بن عوسجه كه اولين مرد بيعت‌كننده با امام عليه‌السلام بود . 🔻در ✳️مرحوم شيخ مفيد گزارش فرمود: هنگامي كه امام حسين عليه‌السلام ني‌هايي را در خ