eitaa logo
داستان
94 دنبال‌کننده
38 عکس
8 ویدیو
0 فایل
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخ نیکی بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روزی کنیزی از کنیزهای امام حسن(ع) یک شاخه گل برای امام حسن(ع) آورد و به او هدیه داد. امام حسن(ع)نیز در مقابل آن هدیه، او را آزاد نمود. بعضی از حاضران گفتند: در مقابل یک شاخه گل، او را آزاد کردی؟ امام حسن(ع) فرمود: خداوند این ادب را به ما آموخته است; آن جا که در سوره نساء آیه 86 می فرماید: (و هنگامی که کسی به شما تحیّت می گوید (احترام می کند)، پاسخ او را بهتر گویید. ) در این مورد، تحیّت بهتر، همان آزاد کردن اوست. بر گرفته از: محمد محمدی اشتهاردی ⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
تبلیغ بد بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم آیة الله مطهری (ره) می گوید: یک وقتی یک داستان خارجی در مجله ای خواندم، نوشته بود: دختری خیلی مذهبی بود. یکی از شاه زادگان عیّاش و شهوت ران، عاشق و علاقه مند این دختر بود و می خواست او را در دام خود بیندازد. این دختر به دلیل عفّت و نجابتی که داشت و این که پای بند اصول دیانت بود، به هیچ وجه تسلیم این آقا نمی شد. هر وسیله ای برانگیخت که او را گول بزند، نشد که نشد. دیگر تقریباً مأیوس شده بود که یک روز دید کسی از طرف این دختر پیغامی آورده و آمادگی خود را برای این که مدتی با هم خوش باشند اعلام کرده است. شاه زاده تعجب کرد، رفت سراغ او و در صدد تحقیق بر آمد که چرا این دختر نجیب و عفیف به عیّاشی و فسق و فجور روی آورده است. معلوم شد قضیه از این قرار است که یک آقای کشیشی بعد از این که احساس می کند این دختر یک روح مذهبی دارد به خیال خودش برای این که او را مذهبی تر کند، به او می گوید: من برای تو هدیه ای آورده ام، ظرفی بوده و روی آن حوله ای قرار داشته است. هدیه را جلوی او می گذارد و حوله را بر می دارد تا آن را نشان بدهد. یک وقت آن دختر می بیند یک کله مرده از قبرستان آورده. تا چشمش می افتد، تکان می خورد، می گوید: این چیست؟ کشیش می گوید: این را آوردم تا شما در باره اش فکر و مطالعه کنید، ببینید دنیا چقدر بی وفاست. با این صحنه، آن چنان نفرتی در دل این دختر به وجود آمد که با خود فکر کرد و گفت: من به عکسش عمل می کنم. دنیایی که عاقبتش این است چرا باید این چهار روز عمر را به این اوضاع بگذرانیم، لذا به سوی عیّاشی کشیده شد. ببینید این هم یک جور موعظه و نصیحت کردن است. باور کنید که در میان مواعظ و نصایحی که افراد انجام می دهند، امر به معروف و نهی از منکرهایی که صورت می گیرد، بسیاری از خود همین ها، منکر است. برگرفته از: حماسه حسینی، ج 2، ⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بســــــــــمـ رب النـــــور... 💫✨ ⬅️ دعای هر روز ماه صفر💥🌙 📚📕در مفاتیح الجنان آمده است که اگر کسی خواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🤲🏻أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊️ ⃟ ⃟ کپی مطالب آزاد باذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج 🍃┅🦋🍃┅─╮ انجمن قرآن و دعا https://eitaa.com/joinchat/2442461601C72aa4ac014 ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفت نجات بخش انسان است بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم بسيارى از بزرگان در كتابهاى خود آورده اند: شخصى به نام حسن بن عبداللّه ، فردى زاهد و عابد بود و مورد توجّه عامّ و خاصّ قرار داشت . روزى وارد مسجد شد، امام موسى كاظم عليه السلام نيز در مسجد حضور داشت ، همين كه حضرت او را ديد فرمود: نزد من بيا. چون حسن بن عبد اللّه خدمت امام عليه السلام آمد، حضرت به او فرمود: اى ابوعلىّ! حالتى كه در تو هست ، آن را بسيار دوست دارم و مرا شادمان كرده است و تنها نقص تو آن ست كه شناخت و معرفت ندارى ، لازم است آن را جستجو كنى و بيابى . حسن اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! فدايت گردم ، معرفت چيست و چگونه به دست مى آيد؟ فرمود: برو نسبت به مسائل دين فقيه شو و اهل حديث باش . حسن توضيح خواست كه از چه كسى معرفت بياموزم ؟ حضرت فرمود: از فقهاء و دانشمندان اهل مدينه بياموز، و چون مطلبى را فراگرفتى ، آن را نزد من آور تا راهنمائيت كنم . حسن بن عبداللّه حركت نمود و مسائلى را از علماء فراگرفت و نزد حضرت باز گشت ، وقتى حضرت چنين حالتى را از او ديد، فرمود: برو معرفت را فراگير و آن را بشناس . اين حركت چند بار تكرار شد، تا آن كه روزى امام موسى كاظم عليه السلام در مزرعه اش بود، حسن با حضرت ملاقات كرد و گفت : فرداى قيامت در پيشگاه خداوند بر عليه تو شكايت مى كنم ، مگر آن كه مرا بر شناسائى حقيقت معرفت ، هدايت و راهنمائى كنى ؟ بعد از آن ، امام عليه السلام فرمود: اوّلين امام و خليفه رسول اللّه اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام است ؛ و سپس امام حسن ، امام حسين ، امام علىّ ابن الحسين ، امام محمّد باقر، امام جعفر صادق (صلوات اللّه و سلامه عليهم ). حسن گفت : يا ابن رسوال اللّه ! امام امروز كيست ؟ حضرت فرمود: من امام و حجّت خدا هستم . گفت : آيا دليل و نشانه اى دارى كه با آن استدلال كنم ؟ فرمود: نزد آن درخت برو، و بگو كه موسى بن جعفر مى گويد: حركت كن و به سوى من بيا. حسن گويد: به خداوند قسم ، چون نزديك درخت آمدم ؛ و پيام حضرت را رساندم ، ديدم زمين شكافت و درخت به سوى حضرت حركت كرد تا آن كه جلوى آن بزرگوار آمد و ايستاد، سپس امام عليه السلام به درخت اشاره نمود: برگرد، پس آن درخت برگشت اصول كافى : ج 1، ص 286، ح 8، الثّاقب فى المناقب : ص 455، ح 383، خرائج : ج 2، ص 650، ح 2 إ علام الورى طبرسى : ج 2، ص 18 ⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نجات گمشده و عنایت به زائرین بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم خادم و کلید دار حرم و مکبر مرحوم آقای روحانی(که از علمای قم و امام جماعت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام بوده اند) می گوید: شبی از شبهای سرد زمستان در خواب حضرت معصومه علیها السلام را دیدم که فرمود: بلند شو و بر سر مناره ها چراغ روشن کن. من از خواب بیدار شدم ولی توجهی نکردم. مرتبه دوم همان خواب تکرار شد و من بی توجهی کردم در مرتبه سوم حضرت فرمود: مگر نمی گویم بلند شو و بر سر مناره چراغ روشن کن! من هم از خواب بلند شده بدون آنکه علت آن را بدانم در نیمه شب بالای مناره رفته و چراغ را روشن کردم و بر گشته خوابیدم. صبح بلند شدم و درهای حرم را باز کردم و بعد از طلوع آفتاب از حرم بیرون آمدم با دوستانم کنار دیوار و زیر آفتاب زمستانی نشسته، صحبت می کردیم که متوجه صحبت چند نفر زائر شدم که به یکدیگر می گویند: معجزه و کرامت این خانم را دیدید! اگر دیشب در این هوای سرد و با این برف زیاد، چراغ مناره حرم این خانم روشن نمی شد ما هرگز راه را نمی یافتیم و در بیابان هلاک می شدیم. خادم می گوید: من نزد خود متوجه کرامت و معجزه حضرت و نهایت محبت و لطف او به زائرینش شدم محمدصادق انصاری، ودیعه آل محمد، ص 14 ⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثر ایمان در کودک بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم هنگامی که حضرت یوسف را در بازار مصر در معرض فروش قرار دادند, مردی با دیدن چهره پاک و مـعـصـومـانـه آن حـضرت متاثر شدو رو به مردمی که برای خرید و فروش برده جمع شده بودند گفت : به این کودک غریب و بی گناه رحم کنید و با او مهربان باشید . حـضـرت یوسف که با وجود سن کم , از ایمان و اعتماد به نفس کاملی برخوردار بود, به آن مرد رو کرد و گفت : آن کس که خدا را دارد,گرفتار غربت و تنهایی نمی شود مجموعه ورام , ج 1, ص 33 ⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡ 🟥گروه داستان‌هاوحکمت‌های پندآموزدرایتا https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b 💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃 کانال داستان https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5 @DastanD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🎆 --» قصه های قرآنــی «-- 🎆 --» عکس نوشته های‌ قرآنی «-- 🎆 --» تفسیر روزانه «-- ‌‌ 🎆--» تلاوت‌های‌ دلنشین «-- 💫 دعا و ذکرهای روزانه💫 💫ختم هفتگی قرآن💫 با ما همراه باشین👇👇 در گروه ✅ «قــــــرآن و دعا» ✅ انجمن قرآن و دعا https://eitaa.com/joinchat/2442461601C72aa4ac014 ╰─┅🍃🦋🍃