eitaa logo
داستان آموزنده 📝
16هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
12 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ روزها از پےِ هم میگذرند و گناهانِ بے‌شمارِ ما نه تنها قلب‌تان را آزرده کہ در قرنطینہ تنهایے اسیرتان ڪرده استـ . روزها از پےِ هم میگذرند و ما براے ظهورتان کارے نڪرده ایم . روزها از پےِ هم میگذرند تنهایے پشتِ تنهایے و درد روے درد انبار میشود و تنها یڪ خبر حالِ تمـامِ عالم را خوب میکند خبرِ آمدنِ شما ... یامهدے مرادردیست‌‌دور‌از‌تو‌که‌‌نزد‌توست‌‌درمانش در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡رامےبینم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻩ ﺑﯿﻔﮕﻨﻨﺪ، ﯾﻮﺳﻒ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ! ﯾﻬﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ؟! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ...! ﯾﻮﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ با ﻣﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ...! ﺍﯾﻨﮏ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺴﻠﻂ ﮐﺮﺩ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ "ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻨﺪﻩﺍﯼ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩ..." ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﺯﻣﺮ، ﺁﯾﻪ36 • اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📜داستان درخت📜 در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند. عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت. بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟» ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی» 📚داستان کوتاه(سایت نمناک) اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📚 گویند مردی از فرط گرسنگی مشرف به مرگ گردید. شیطان برای او غذایی آورد و حاضر شد به شرط آنکه آن مرد دین و ایمانش را به شیطان بفروشد، غذا را به او بدهد. مرد گرسنه شرط را پذیرفت و غذا را از شیطان گرفت. اما پس از آنکه یک دل سیر از غذا را خورد، از دادن دین و ایمان خود به شیطان، حاشا کرد و گفت: آنچه را که در هنگام گرسنگی فروختی، توهمی بیش نیست؛ چون آدم گرسنه دین و ایمان ندارد. سوال من این است: آنانی که به اسم دین به مردم گرسنگی می دهند، آیا نمی دانند که آدم گرسنه دین و ایمان ندارد؟ اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔴چگونه روزه است زني كه غيبت مى كند!! پيغمبر اكرم يك روز را تعيين فرمود كه همه مسلمين روزه بگيرند و تا وقتيكه دستور نداده افطار نكنند، همه تا شام روزه گرفتند شامگاه مردم يك يك آمده عرض مى كردند يا رسول الله9 تا كنون روزه داشتيم اجازه افطار مى فرمائيد: آنجناب اجازه مى داد. مردى آمد و عرض كرد، دو دختر از خانواده ام روزه گرفته اند، خجالت مى كشند خدمت شما برسند اجازه مى فرمائيد افطار كنند. حضرت از او رو برگرداند. در مرتبه دوم نيز مراجعه كرد باز توجه نفرمودند. در سومين مرتبه فرمود از من اجازه افطار مى خواهى؟ آندو روزه نگرفته اند، چگونه روزه دار است كسيكه پيوسته از صبح مشغول خوردن گوشت مردم بوده (يعنى مشغول غيبت كردن بوده). برو بگو اگر روزه دار بوده اند استفراغ نمايند. آن مرد برگشته و فرمان پيغمبر را رسانيد، دختران استفراغ كردند از دهان هر كدام تكه گوشتى خارج شد. خدمت پيغمبر برگشت و جريان را به عرض رسانيد. آنجناب فرمود سوگند به حق آن كسيكه جانم در دست اوست اگر در شكم آنها باقى مى ماند آتش جهنم ايشان را فرامى گرفت. كشف الريبه شهيد عليه الرحمه، ص 287 اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
👈🏼 با نیت کار کن، خانواده ات هر چند نفر که هستند، به آنها نگاه نکن و به نیت همان تعداد از ائمه علیهم السلام از آنها پذیرایی کن. چند وقت که این کار را ادامه دادی، ببین چه می‌شود. با نیت کار کن، مثلاً در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز می‌شویی سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی می‌کنی، سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن. خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که می‌شویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همۀ فضای زندگی ات را پر می‌کند و راه سیرت باز می‌شود... 📚مصباح الهدی، صفحه ۲۱۴ اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨ 🌼محمّد بن جرير طبرى رحمه الله از محمّد بن حجاره نقل مى كند كه گفت: ✍امام حسن مجتبى عليه السلام را ديدم در حالى كه عدّه اى آهو از كنار او مى گذشتند. امام عليه السلام آنها را صدا زد، همگى جواب دادند و در مقابل او حاضر شدند. عرض كرديم: اى فرزند رسول خدا! اينها حيوانات وحشى هستند، معجزه اى آسمانى به ما نشان بده. امام عليه السلام به آسمان نگاه كرد، گويا درهاى آن باز شد، نورى فرود آمد و همه خانه هاى مدينه را احاطه كرد، آنگاه خانه‌ها شروع به لرزيدن كرد كه نزديك بود خراب شود. عرض كرديم: اى فرزند رسول خدا! آن را برگردان. امام عليه السلام فرمود: نحن الأوّلون والآخرون، ونحن الآمرون، ونحن النور، ننوّر الروحانيّين، ننوّر بنور اللَّه ونروّح برَوحه، فينا مسكنه وإلينا معدنه، الآخر منّا كالأوّل، والأوّل منّا كالآخر. ما اوّل هستيم كه آفرينش با ما آغاز شده، و ما آخر هستيم كه هستى با ما پايان مى پذيرد، و ما فرمانروايانى هستيم كه امر ما را همه موجودات تكويناً اطاعت مى كنند، ما نورى هستيم كه فرشتگان را روشنى مى بخشيم، به نور خداوند آنها را منوّر و به بشارت الهى آنها را مسرور مى گردانيم، جايگاه نور خداوندى در ما و معدن آن به سوى ما است. اوّل ما مانند آخر ما، و آخر ما همانند اوّل ما است. 📖نوادر المعجزات،ص103،ح 8 📖 دلائل الامامة،ص 168،ح13 📖مدينة المعاجز،ج٤،ص٢٣٦،ح 19
.... 🌷وقتی جنازه فرشاد مرعشی زاده پس از ۳۸ روز از منطقه عملیاتی بستان توسط رزمندگان به پشت جبهه آوده شد، مادرش بر بالینش حاضر گردید و با دیدن صحنه اصابت ۲ گلوله به گلوی فرزندش، غصه‌ای جانکاه وجودش را فراگرفت.... روزها گذشت و او با قاب عکس فرشاد درد دل می‌کرد که چطور تحمل آوردی ، ۲ گلوله به گلوی تو زخم وارد کرد و شهید شدی؟! 🌷"یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان قبل از اذان صبح خواب دیدم فرشاد به خانه قدیمی‌مان در شوشتر آمد و با او روبوسی کردم و ذوق زده گفتم: مادر جان همه فامیل اینجا هستند صبر کن یا الله بگویم آنها هم تو را ببینند. وقتی برگشتم او نبود با نگرانی و حسرت چند بار دور خودم چرخیدم ولی او نبود! لحظه‌ای بعد یک‌دفعه جلویم ظاهر شد. پرسیدم: کجا رفتی؟ گفت: مادر دیدی چطور در یک لحظه غیب شدم که مرا ندیدی؟ هنگام شهادت هم همینطور بود، در یک لحظه کوتاه تیر به من خورد و اصلاً رنجی احساس نکردم و شهید شدم." 🌷پس از آن خواب، دیگر مرهمی بر زخم دل مادر نهاده بودند و او با آرامشی خاص چشم در چشمان قاب گرفته‌ی فرشاد می‌دوخت. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز فرشاد مرعشی زاده 📚 کتاب "لحظه‌های آسمانی" اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🖇 فراهم شدن امر ازدواج بصورت معجزه آسا بدست امام زمان 【عج】 〽️ اسمش حسن بود، در شهر نجف اشرف زندگی میکرد، دانشجو بود، اوضاع و احوال روبراهی نداشت، با خودش گفت بار و بندیلم را جمع میکنم و به کربلا می روم، دعایی می کنم برای گشایش رزق و ازدواجم... 〽️ رسید کربلا، شب را خوابید ، هنوز به حرم مشرف نشده بود، در عالم رویا به خدمت مولا جانمان رسید، آقا فرمودند به او: فلانی دعا کن، پاسخ داد: ای مولای من ، به‌قصد دعا مشرف شدم... ✿ آقا فرمود: [همین جا بالای سر است، همین جا دعا کن]،دست به دعا برداشت و به حالت تضرع دعا کرد، آقا فرمود: نشد، برای بار دوم در حالیکه فکر می کرد بهتر از بار اول است دعا کرد، مولا باز فرمودند: نشد، برای بار سوم با تضرع و خشوع بیشتر دعا کرد، بازهم مولا فرمودند: [ نشد] ♡ دیگر عاجز شده بود، به امامش گفت: سیدی! آیا دعا کردن وکالت بردار هست ؟ آقا فرمودند: آری، گفت: من شما را وکیل کردم که برایم دعا کنید... آقا قبول کردند و برایش دعا کردند... ❗️دعای مولا برایش کافی بود، زندگی اش را از این رو به آن رو کرد، شخص تاجر همدانی که ساکن تهران بود به عتبات مشرف شد، آنجا به پیشنهاد و اصرار یکی از علما حسن را به دامادی پذیرفت، خلاصه اینکه صاحب زندگی شد و رزق و روزی اش گسترش پیدا کرد... ❗️می دانی این روزها که اجابت دعایم به تاخیر افتاده با خودم می گویم باید دست به دامن آقا بشومو از حضرتش بخواهم حال مرا هم مثل شیخ حسن زیر و رو کند، اما قبل از آن، دلم می خواهد، شبی برسد، سفره ی افطاری پهن کنم و آقا را مهمان نان و خرمایی کنم، دلم میخواهد، سر به شانه های زهرایی اش بگذارم و یک دل سیر گریه کنم...در این تلاطم دنیا ساحل آرامشش را می‌خواهم ... کنارِ نام تو لنگر گرفت کشتی عشق بیا که نام تو آرامشی ست طوفانی... 📚برداشتی آزاد از کتاب مستدرک البحاره اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🔵دستورالعمل امام صادق علیه السلام برای رهایی از 🔸 هركسى كه صد مرتبه: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ الملك الحقّ المبين» بگويد، خداى مقتدر و قاهر او را از فقر و تنگدستي در امان دارد، از وحشت قبر نجاتش مى‏‌دهد و بى‏‌نيازش مى‏‌كند، در روز قيامت به درب بهشت مى‏‌كوبد تا داخل آن شود. 📚 ثواب‌الأعمال و عقاب الأعمال ✨ نکته؛ ناگفته پیداست این گونه دستورالعمل‌های صادره از ائمه معصومین علیهم‌السلام منافی کار و تلاش برای کسب روزی حلال نیست، بلکه مداومت بر این اذکار باعث رفع موانع و برکت در کسب و کار می‌گردد. اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande