❣ #عند_ربهم_یرزقون
آیتالله میردامادی استاد شهید تورجی زاده نقل می کرد:
بعد از شهادت محمدرضا خوابش رو دیدم
و بهش گفتم:محمدرضا! این همه از حضرت زهرا سلامالله علیها گفتی و خوندی، چه ثمری برات داشت؟
شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همین که در آغوش فرزندش حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجهم جان دادم برام کافیه...
🌹 شهید محمدرضا تورجی زاده
🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴معجزه ی ذکر "ایّاک نعبد و ایّاک نستعین"
✳️طلحه گفت: با حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله در بعضی از غزوات بودم،
چون کار سخت می شد و جبهه جنگ و کارزار گرم می گشت و مسلمانان با مشرکین در نبرد بودند.
🌸حضرت رسول صلی الله علیه و آله سر بر می داشت و می فرمود:
*یا مالک یوم الدین،ایّاک نعبد وایّاک نستعین*
🔥یک وقت مشاهده کردم،دیدم سرهای کفّار از پیکرهایشان جدا می شد و بر زمین می افتاد
🔴 و من کسی را نمی دیدم که به آنها شمشیر بزند، ولی کافرین یا کشته و یا مجروح می شدند و یا فرار می کردند.
🌼از پیغمبر صلی الله علیه و آله ماجرا را پرسیدم ،حضرت فرمود:
فرشته ها بودند که سرها را از بدن جدا می کردند و شما آنها را نمی دیدید.
💐در روایت است که :
وقتی کار بر مؤمن تنگ شود،مداومت به گفتن مالک یوم الدین ایاک نعبد وایاک نستعین کند؛
کار بر او سهل و آسان شود.
📕قصه های قرآنی
📗زبدة التفاسیر،ص۹۳
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز
عنایت حضرت زهرا به جوان گناه کار
🎙استاد دانشمند
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔰 فهمیدم این جوان عاشق شده!
💠 شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابانها را سفید پوش کرده بود؛ از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است!
باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده! جلو رفتم دیدم او یک جوان است! او را تکانی دادم!
بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنی! گفتم: جوان مثه اینکه متوجه نیستی! برف، برف ! روی سرت برف نشسته! ظاهرا مدتهاست که اینجایی خدای ناکرده میمیری!!!
جوان که گویی سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشارهای به روبرو کرد! دیدم او زل زده به پنجره خانهای! فهمیدم این جوان "عاشـق" شده!
نشستم و با تمام وجود گریستم!!! جوان تعجب کرد! کنارم نشست! گفت تو را چه شده ای پیرمرد! آیا تو هم عاشـــــق شدی؟!
گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشقم! "عاشق مهدی فاطـمه" ولی اکنون که تو را دیدم چگونه برای رسیدن به عشقت از خود بیخود شدی؛ فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایی بیش نبوده!
مگر عاشق میتواند لحظهای به یاد معشوقش نباشد!!!
🖇 منبع: http://mshrgh.ir/508340
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝سلام من به مادری که حاجتش شهادت است
🎙نوحه ای خاطره انگیز از حاج #منصور_ارضی
⏯ #مداحی_تصویری
📎 #فاطمیه
📎 #مداحی_فارسی
📎 #نوستالوژی
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از گسترده مارال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصری دخترم دوستاشو آورد خونه تا درس بخونن توخونه چیزی برای پذیرایی نداشتیم 😔
نشستم با ناراحتی باگوشیم سرگرم شم که یهو چشمم خورد به این 😍☝️
در عرض #نیم_ساعت عصرونه درست کردم براشون لاکچری😎 عالی شد 🤗😋
http://eitaa.com/joinchat/4024041476Cd9ea1840b4
الان همه مامانها پی وی منو ترکوندن که اینا رو چه جوری درست کردی بچه ام منو کچل کرده🤣🤣🤣
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
#بطری_نوشابه هات رو دور نریز🍾🍾
بیا اینجا 👇
http://eitaa.com/joinchat/4024041476Cd9ea1840b4
ترفندهای جالب با بطری خالی نوشابه 😳😮
تااااازه #درآمدماهیانه هم دارم
http://eitaa.com/joinchat/4024041476Cd9ea1840b4
تو این اوضاع اقتصادی غنیمته😐❌🙄
اگه #کاردرمنزل میخای بدو بیا 🔵🔜
سلام صاحب ما ، مهدی جان
در ابعاد این دلواپسی ها ، دلخوشیم که شما بر بی کسی های ما ناظرید ، برایمان دعا می کنید و در پناه امن حضورتان ، حفظمان می نمایید ...
شکر خدا که شما را داریم ...
#فاطمیه
هدایت شده از تبلیغات حلال
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
آهای خانومی که عاشق #بافتنی هستی ولی وقت و هزینه کلاس نداری❌
🛑(میل وقلابتو بردار وبیا👇)🛑
آموزش #رج_به_رجی و #فارسی 😍
#دومیل #قلاببافی
#تپستری #تونسی_بافی
#ویگلی_بافی #گلیم_بافی
صفرتاصد #رایگان با آسونترین روش👏👇🏽😍
https://eitaa.com/joinchat/2625110232Cf96be2ffab
☝️☝️☝️☝️
اینجا بی حرف پیش #بافنده میشی
4_6016904055303968524.mp3
4.04M
🔴 بسیار شنیدنی
#توصیف آخرالزمان از زبان پیامبر اکرم (ص)
🎙 شهید حاج شيخ احمد كافے
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#داستانک 📚
روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است.ساعت معمولی بود امّا با خاطره ای از گذشته همراه بود و ارزش عاطفی داشت.
کشاورز در میان علوفه بسیار جستجو کرد اما آنرا نیافت، پس از گروهی از کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند ، کمک خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت می کند .
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود، پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد.کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد.بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد.
کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد.پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"
پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم."
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از سابقه گسترده جوان ❤
🔸 فراخوان جشنواره مدافعان اقتصاد مردمی منتشر شد
🔹طراحــى و اجــراى جشــنواره #مدافعــان_اقتصــاد_مردمــى، قــرار اســت ویژگى هاى الگوهاى مناسب مدیریتى در حوزه مردمی سازی اقتصاد را نمایان و در بلند مدت مطالبه چنین الگوهایى را فرهنگ سازى کند، بهطورى که پرورش این سطح از مدیران به یک ارزش اجتماعى تبدیل شوند.
🔹علاقمندان میتوانند، با مراجعه به سایت EHfestival.ir فرم روایت نامزد خود را تکمیل و آن را به نشانی info@EHfestival.ir ارسال کنند تا در مسیر بررسی توسط داوران قرار گیرد.
✅ کانال اطلاع رسانی جشنواره
https://eitaa.com/joinchat/2683175156Ca873b3ca12
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
#طنز
واکنش امیرمهدی ژوله به شاهین نجفی که میگه ما الان وسط انقلابیم 😂😂😂😂
https://eitaa.com/joinchat/1072169065Ca5c0824b56
از خنده فرشو گاز میگیری🙊
✨﷽✨
🔴عاقبت وحشتناک فکر و حسرت گناه
✍مردي در كنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف (( منجاب)) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد چشمش به مردی افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد:حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت : حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى گناه كرد.زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، حيله اي به ذهنش رسيد و گفت :
من هم كمال اشتياق با تو بودن را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم .
مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى خواند: ... اين الطريق الى حمام منجاب؟(( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ))؟
مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور را در حسرت آن زن مى خواند، و با اين حال از دنيا رفت و عاقبت به شرشد
📚نفل از كتاب عالم برزخ ص 41 يا كشكول شيخ بهائى 1/232
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#تلنگـــــــر
✍مردی درحالیکه به قصرها و خانههای زیبا مینگریست به دوستش گفت:
«وقتی این همه اموال را تقسیم میکردند ما کجا بودیم.»
دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت:
« وقتی این بیماریها را تقسیم میکردند ما کجا بودیم ! »
انسان زمانی که پیر میشه تازه میفهمه نعمت واقعی همون سلامتی، خانواده، عشق، شادی، باهم بودن، انرژی جوانی و ...
"همین چیزای ساده بوده که همیشه داشته ولی هرگز بهشون اهمیت نداده و دنبال نداشته ها بوده "
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از تبلیغات گسترده VIP
❎ این پاستیل های خومشزه رو میبینی ؟
همشون ارگانیکن و با ژلاتین حلال گاوی تهیه شدن 😍
✴️ همشون هم خیلی خوشمزه تر ونرم تر از پاستیلهای بازاری هستن😍
🔴 قیمتشون هم فقط ۲۸/۰۰۰ تومان هست 😍 فروش کیلویی هم داریم 😍
🔺اگه میخواین دل دخترا و خانمای شکموتون و ببرید معطل نکنید 😁👇
https://eitaa.com/joinchat/1519059016C326678611c
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
❌ فرصت بی تکرار | عرضه اختصاصی و مستقیم آجیل پنج مغز اعلا فقط به قیمت ۱۶۲/۰۰۰ تومان😍
🔴 محتویات : پسته ، فندق، بادام هندی ، مغز بادام درختی و بادام زمینی اعلا
🔺 فروش ویژه آغاز شد😍😍👇
https://eitaa.com/joinchat/1519059016C326678611c
🔴 گرهگشا باشیم
امام حسن مجتبی علیهالسلام در مسجد معتکف بودند که مردی نزد ایشان آمد و گفت:
«ای فرزند رسول خدا! من مقروضم و میخواهند به خاطر بدهیام مرا حبس کنند.»
امام حسن علیه السلام فرمودند:
«در حال حاضر مالی در اختیار ندارم که قرض تو را بپردازم.»
آن شخص گفت:
«پس وساطت کنید تا به من مهلت دهند.»
امام حسن برخاستند تا همراه بدهکار بروند.
((ابن مهران)) که آنجا حضور داشت به ایشان گفت:
«ای فرزند رسول خدا ! آیا اعتکاف را فراموش کردید؟»
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:
«فراموش نکردهام، ولی جدّم رسول خدا فرمودند:
کسی که در راه برآوردن حاجت برادر مسلمانش بکوشد، چنان است که نُه هزار سال خدا را عبادت کرده باشد. عبادت کسی که روزها را روزه گرفته و شبها را به شب زندهداری و عبادت مشغول باشد.»
📚من لایحضره الفقیه، جلد۲، صفحه ۱۸۹
📚وسائل الشیعه، جلد ۱۰، صفحه ۵۵۰
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از تبلیغات گسترده VIP
🌈🌈دنیایزیبای #گلسر_بچگانه🌈🌈
❌بروزترین مدلها اینجاااس💪❌
🛍یه کانال رنگی رنگی..
پر از #تنوع و #زیبایی💝💜
🔴یه #هدیه_ویژه برا دختراینازتون🎁🎁🎁🎁
📛گران نخــــــــــــرید📛
🛍💯 درصد باکیفیت✅
🛍ارسال #فوووری✈️✈️
بدو تا پاکش نکردم..🔥🔥👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2141519996Cae7edc4636
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
❌مرکز فروش #خاص_ترین_گل_سرهای مجلسی
50درصد زیر قیمت بازار کشور❌
معتبرترین و پرفروش ترین فروشگاه در ایتا اینجاااس👌😍😍😍
https://eitaa.com/joinchat/2141519996Cae7edc4636
#یک_داستان_یک_پند
✍مرد مؤمنی بود پارسا، و او را پسری بود که بسیار او را آزار میداد. چند سالی گذشت و آن مرد صاحب دو پسر شد که یکی صالح بود و دیگری ناصالح و ناسازگار!!! روزی پدر مرد مؤمن به فرزند خویش روی کرد و گفت: پسرم! تو میدانی که ناصالح بودی و ناسازگار، پس خداوند یکی از پسرانت را ناسازگار کرد تا تقاص گناهان ناسازگاری با پدرت را بدهی و دیگری را صالح کرد. گمان نکن صالح بودن فرزند دوم تو به خاطر اعمال صالح توست، بلکه آن به خاطر صالح بودن اعمال پدر توست، که خداوند اراده فرموده است از او ذریۀ صالح را تداوم بخشد؛ و چنین است اسرار خداوند که کمتر کسی بر آنها قدرت وقوف و آگاهی دارد.
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم نماز حاجت که مکرراً تجربه شده است.
از حجت الاسلام مرحوم آشیخ محمد جواد طاب ثراه ( نوه مرحوم آیت الله ملا علی کنی ره) که از محدثین معروف بودند
که برای حاجت مهم شرعی در حرم بالای سر دو رکعت نماز هدیه به حضرت عبدالعظیم علیه السلام بخواند و در هر گوشه حرم یک صد صلوات بفرستد هدیه کند به امام علی النقی علیه السلام که استاد آن جناب(حضرت عبدالعظیم) است و بالای سر ( حضرت عبدالعظیم) پنج مرتبه حضرت عبدالعظیم را به حضرت امام علی النقی علیه السلام قسم دهد، حاجت برآورده خواهد شد انشاءالله.
کشکول شمس، صفحه ۴۵۳، سید عطاءالله شمس دولت آبادی، چاپ مهر قم، مرداد ۱۳۵۹.
هدایت شده از تبلیغات گسترده VIP
⭐️از هوش و استعداد فرزندت خبرداری؟⭐️
💎میدونستی همه کودکان بااستعداد و باهوشن ولی همیشه خودشون رو دست کم میگیرن؟
😇 وظیفه ما به عنوان والدین و مربی اینه که کمکشون کنیم تا استعدادهاشون رو بشناسن و شکوفا کنن.
برای پرورش هوش و استعداد فرزندتون حتما این کانال رو دنبال کنید👇
🆔️ https://eitaa.com/joinchat/2498756846Cb0cec73ae6
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
☹️ زمان ما به هوش و استعدادمون اهمیت نمیدادن. درسی رو خوندیم که با شخصیتمون جور نبود و وارد شغلی شدیم که ازش لذت نبردیم و عمرمون به آزمون و خطا گذشت.
👸 اگر ما هم از بچگی استعدادیابی میشدیم و میدونستیم چه توانمندیهایی داریم الان زندگیمون خیلی بهتر بود.
⭐️ اما برای فرزندم این اشتباه رو نکردم. از بچگی تلاش کردم استعدادش رو پیدا کنم و پرورش بدم تا آیندشو نجات بدم. این کانال خیلی کمکم کرد👇
https://eitaa.com/joinchat/2498756846Cb0cec73ae6
☝☝مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند.
*مقبل گوید* رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خواندن اشعارم:
*نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت*
*نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت*
*هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید*
*عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید*
*بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد*
*اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد*
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها
غش کرد .
مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .
ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد .
مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم .
فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند.
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از اطلاع رسانی رهپویان🌼
🔴ماجرای شفاعت حضرت زهرا از جوان فاسد🔵
اون وقتا يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم،که شده بود خونه گناه و معصيت.. شب عاشورا بود ،گفتم ماشينو بردارم برم يه گشتي بزنم.تو راه که ميرفتم یه دخترخانم چادري داشت ميرفت حسينيه.خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم،به بهونه ی ميرسونمت و این حرفا...ولی بردمش توي اون خونه ي مجردي....اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن.گفتم برو بابا ،من به امام حسين شما کار ندارم، اين چیزا مال عرباس ...توي گريه یهو گفت که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم...گفتم من فاطمه ی زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جوانی کردن...بعد هم پاشدم که چادرشو از سرش بکشم ولی یهو دیدم دختره ....👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db
#یا_زهرا👆دل ادم میلرزه😭
هدایت شده از تبلیغات داستان&ترفند
دیشب یکی از بدترین شبای کاریم بود...
این اولین باری بود که واقعا نتونستم جلوی خودمو بگیرم و گریه نکنم...😔من توی مرکز اورژانس کار میکنم دیشب رفته بودیم ۲ تا مصدوم تصادفی رو برسونیم بیمارستان. داشتیم بر میگشتیم پایگاه که دقیقا ۱۰ متر جلوتر از ما، یه موتوری که زن و بچه ش پشت سرش نشسته بودن داشت با سرعت میرفت که یه دفعه چادر زنه گیر کرد به لاستیک عقب موتور پرت شد پایین (دقیقا این صحنه رو دیدم) به همکارم گفتم یا ابوالفضل خدا کنه طوریش نشده باشه سریع زدیم کنار و رفتم بالای سرش... همین که رسیدیم خواستم علائم حیاتیشو چک کنم ولی صحنه ای رو دیدم که قلب سنگو آب میکرد......😭👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db
جیگر آدم میسوزه😔👆
💠 عاشق روضه ی مادر پهلو شکسته بود!
🔸 بالاخره به او اجازه دادند که در عملیات والفجر ۳راهی منطقه شود. در یکی از گردانها بی سیم چی بود. وقتی دو روز قبل از حمله برای توجیه بچه های مخابرات به دهلران رفتم، سراغ علی آقای ماهانی را گرفتم. پیدایش که کردم، در آغوش اوآرام گرفتم. در عملیات قبلی اجازه نداده بودم شرکت کند، وحالا داشت می رفت...
🔸 خوشحال بود، گفت:برادر کریمی، دیدی بالاخره نوبت ما هم رسید؟
🔸 گفتم انشالله به سلامتی بر می گردی.در حالی که دعوت می کرد که گوشه ای بنشینیم، گفت: این بار فرق می کنه ، من باید جواز زیارتی کربلا را بگیرم.
🔸 بلافاصله در ادامه حرفش گفت: می شه ازت خواهشی بکنم...
-چه خواهشی علی آقا؟
-می شه روضه ی حضرت زهرا(سلام الله علیها) را بخوانی؟
🔸 با بردن نام زهرا(سلام الله علیها)اشک هایش جاری شد.شروع کرد از مصیبت های بی بی تعریف کردن.او نوحه خوان شده بود، حالم را دگرگون کرده بود. توی این دنیا نبود. عاشق روضه ی مادر پهلو شکسته بود.
🔸 آن روز در جمع دو نفره ی ما او مداحی کرد و من گریستم. نمی خواستم از او جدا شوم. اما...رفتم و رفت... !
🌷شهید علی ماهانی
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande