🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#به_خدا_مرا_كشتند....
🌷وقتی "مهدی" اسير شد، همسرش دو ماهه حامله بود. اميدوار بود روزی بچهاش را در ايران ببيند. برای بچههای اردوگاه خيلی تلاش میكرد. كارها را سر و سامان میداد و عراقیها هم به او حساس شدند. روزی كه بيمار شد هر روز خون استفراغ میكرد. او را برای عمل جراحی به بيمارستان نظامی تموز بردند. چند روز بعد....
🌷چند روز بعد، يكی از بچهها از بيمارستان آمد و اين خبر را آورد: در بيمارستان، روی ديوار، بالای يكی از تختها با قاشق كنده شده بود: "به خدا مرا كشتند؛ مهدی صادقی". سال ۶۹ كه همبندهايش بازگشتند، فرزندش هم به استقبال آمده بود. خيلی دوست داشت برای نخستين بار پدرش را ببيند؛ اما....!
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مهدی صادقی
#راوی: آزاده سرافراز ابراهيم ايجادی
📚 کتاب "شهدای غریب"
منبع: سایت نوید شاهد
✾📚 @Dastan 📚✾