eitaa logo
داستان آموزنده 📝
14.4هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
12 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 خطاب خداوند به حضرت موسی(ع): من نمی‌خواهم بندۀ من از کسی خجالت بکشد❗️ 📌حضرت موسی(ع) در راه طور سینا بود. در بین راه کسی پیش او التماس کرد و چنین گفت: من، گناه بدی کرده‏ام؛ از خدا بخواه که از من بگذرد. سپس گناهی را که مرتکب شده بود به حضرت موسی(ع) گفت. حضرت موسی(ع) به خداوند گفت : این بنده از تو پوزش می‎طلبد؛ او را مشمول رحمت و مغفرتت قرار بده! خطاب رسید که من او را بخشیدم؛ ولی به او بگو که از تو یک گلایه دارم؛ چرا این مطلب را به تو گفت که تو مطلع شوی و هر وقت تو را ببیند، از تو خجالت بکشد. من نمی‎خواهم بندهٔ من از کسی خجالت بکشد. در وسائل‏الشیعه، ابان بن‏تغلب از امام صادق(ع) نقل می‎کند: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَيْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَسْتَغْفِرَ». از امام صادق(ع) شنیدم هیچ بنده‎ای نیست که گناهی کرده و بعد پشیمان شده باشد، مگر این‏که خدا او را قبل از آنکه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه»1️⃣، می‎آمرزد؛ بنابراین ما پروردگارمان را نشناخته‏ایم. از نظر ظاهر هم این‏گونه است که خداوند فرشتگان مقرّب خود را می‎گمارد که برای ما استغفار کنند. 1️⃣الکافی، ج 2، ص 427- وسائل‏الشيعة، ج 16، ص 62- بحارالأنوار، ج 85، ص36 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
﷽ 📍 خطاب خداوند به حضرت موسی(ع): من نمی‌خواهم بندۀ من از کسی خجالت بکشد❗️ 📌حضرت موسی(ع) در راه طور سینا بود. در بین راه کسی پیش او التماس کرد و چنین گفت: من، گناه بدی کرده‏ام؛ از خدا بخواه که از من بگذرد. سپس گناهی را که مرتکب شده بود به حضرت موسی(ع) گفت. حضرت موسی(ع) به خداوند گفت : این بنده از تو پوزش می‎طلبد؛ او را مشمول رحمت و مغفرتت قرار بده! خطاب رسید که من او را بخشیدم؛ ولی به او بگو که از تو یک گلایه دارم؛ چرا این مطلب را به تو گفت که تو مطلع شوی و هر وقت تو را ببیند، از تو خجالت بکشد. من نمی‎خواهم بندهٔ من از کسی خجالت بکشد. در وسائل‏الشیعه، ابان بن‏تغلب از امام صادق(ع) نقل می‎کند: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَيْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ يَسْتَغْفِرَ». از امام صادق(ع) شنیدم هیچ بنده‎ای نیست که گناهی کرده و بعد پشیمان شده باشد، مگر این‏که خدا او را قبل از آنکه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه»1️⃣، می‎آمرزد؛ بنابراین ما پروردگارمان را نشناخته‏ایم. از نظر ظاهر هم این‏گونه است که خداوند فرشتگان مقرّب خود را می‎گمارد که برای ما استغفار کنند. 1️⃣الکافی، ج 2، ص 427- وسائل‏الشيعة، ج 16، ص 62- بحارالأنوار، ج 85، ص36 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📍 توسل یک مسیحی به (ع) ❗️ 🔴 من این ماجرا را برای دوستانم نقل کرده ام. سه یا چهار سال پیش رفته بودم پیش دندان پزشکی که از سادات است. در حالی که دندان من را اصلاح می کرد تلفن زنگ زد. بعد از صحبت کردن، به من گفت این خانمی که با من صحبت کرد، مسیحی است و من با داماد او رفیق هستم. او هم پزشک است و با هم در ارومیه دوره گذراندیم. سال گذشته دامادش سردرد شدیدی گرفت که معلوم شد غدۀ بزرگ و خطرناکی در سرش هست و پزشکان هم می گفتند که اگر عمل کند می میرد. خیلی هم مضطرب بود؛ بالاخره عمل کرد و خوب شد. گذشت تا اینکه چندی قبل که من می خواستم بروم مشهد، این خانم به من گفته بود که هر وقت خواستی بروی من را هم خبر کن. وقتی می خواستم بروم، زنگ زدم. او آمد و یک بسته آورد و گفت: می روی مشهد، این را بده به آستان؛ پول است. گفتم: ماجرا چیست؟ گفت: وقتی دامادم آن طور شد و می خواستیم عمل کنیم، نذر کردم برای امام هشتم(ع)... می گفت من همین طور مات و مبهوت شدم. این ها «کارآی زنده» هستند و هیچ تفاوتی هم نمی گذارند؛ هر کسی که به درِ خانۀ این ها برود دست خالی برنمی گردد؛ به این می گویند «عزیز». (ره) • اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📍 توسل یک مسیحی به (ع) ❗️ 🔴 من این ماجرا را برای دوستانم نقل کرده ام. سه یا چهار سال پیش رفته بودم پیش دندان پزشکی که از سادات است. در حالی که دندان من را اصلاح می کرد تلفن زنگ زد. بعد از صحبت کردن، به من گفت این خانمی که با من صحبت کرد، مسیحی است و من با داماد او رفیق هستم. او هم پزشک است و با هم در ارومیه دوره گذراندیم. سال گذشته دامادش سردرد شدیدی گرفت که معلوم شد غدۀ بزرگ و خطرناکی در سرش هست و پزشکان هم می گفتند که اگر عمل کند می میرد. خیلی هم مضطرب بود؛ بالاخره عمل کرد و خوب شد. گذشت تا اینکه چندی قبل که من می خواستم بروم مشهد، این خانم به من گفته بود که هر وقت خواستی بروی من را هم خبر کن. وقتی می خواستم بروم، زنگ زدم. او آمد و یک بسته آورد و گفت: می روی مشهد، این را بده به آستان؛ پول است. گفتم: ماجرا چیست؟ گفت: وقتی دامادم آن طور شد و می خواستیم عمل کنیم، نذر کردم برای امام هشتم(ع)... می گفت من همین طور مات و مبهوت شدم. این ها «کارآی زنده» هستند و هیچ تفاوتی هم نمی گذارند؛ هر کسی که به درِ خانۀ این ها برود دست خالی برنمی گردد؛ به این می گویند «عزیز». (ره) اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
﷽ 📍 بالاترین مرتبه و درجۀ برای امام حسین(ع)، ثَارَ اللِه بودن است❗️ 📌یک سنخ ابتلائات هستند که اولیای خاص خداوند پیدا می‌کنند. برای آن‌ها معیار ارزشی مطرح نیست. سرآمدش امام‌حسین(ع) بود. پیغمبراکرم(ص) فرمودند: «إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ وَ إِذَا أَحَبَّهُ الْحُبَّ الْبَالِغَ افْتَنَاهُ فَقَالُوا وَ مَا افْتِنَاؤُه‌ قَالَ لَا يَتْرُكُ لَهُ مَالًا وَ لَا وَلَداً»؛ هرگاه بنده، خدا را دوست داشته باشد، ابتلا پیدا می‌کند. آنجایی که حبّ بالغ باشد، افتنا می‌کند. بعد سؤال کردند که افتنا یعنی چه؟ فرمود: برای او مال و ولدی را باقی نمی‌گذارد. حبّ بالغ؛ یعنی اگر خداوند حبّ شدیدی نسبت‌به کسی داشته باشد. از حبّ شدید تعبیر به حبّ بالغ می‌کنیم. اگر خدا عاشق کسی بشود، این کار را با او می‌کند. مصداق روایت هم خیلی روشن است. چند روایت را در کنار هم گذاشتم و نتیجه گرفتم. بنابراین، صحنۀ امام‌حسین(ع) صحنه‌ای نبود که بگوییم: به مرتبه‌ای از مراتب و درجات رسیده است. درجه را برای انبیا(ع) گفتم که برای اولیا، کرامت است. نمی‌شود از نظر ارزشی معیار گذاری کرد. اگر انسان بخواهد تعبیری بکند _گرچه یک مقدار حضاضت دارد_ عشق بازی بود که خدا با او کرد. طبق روایت، بحث حبّ بالغ بود. حبّ خدا نسبت‌به او شدید شد. عشق بازی بود که خداوند با امام‌حسین(ع) کرد و امام‌حسین(ع) هم با خداوند در یک روز کرد؛ لذا معیار ارزشی روی آن نگذارید. در زیارتش می‌گوییم: «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللِه وَ ابْنَ ثَارِهِ». حالا تازه می‌فهمی ثار الله به چه معناست. تا نسبت‌به خداوند داد، خدا بی‌نهایت است و سقفی وجود ندارد. از درجه خبری نیست. لذا اینکه گفتم، با حساب بود و همۀ چیزهای دیگر، حساب شده بود. جهات کلامی، فلسفی، عرفانی و روایی‌ رعایت شده بود. ثارالله؛ یعنی تا این کار را که کردی، دیگر تمام شد؛ دیگر بی‌نهایت هستی. دیگر از درجه خبری نیست. در آن وادی، درجه کار نمی‌کند. اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
🙏دعا کن مسلمان از دنیا بری این ایام هم سالگرد رحلت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی و هم سالروز رحلت علامه مجاهد مصباح یزدی رحمه‌الله علیهما بود لذا تصمیم گرفتم که خاطره ای براتون بیان کنم که ناقل آن مرحوم علامه مصباح یزدی بودند. 🔹خوب است بدانید مرحوم علامه مصباح از دوستان حاج آقا مجتبی تهرانی ره و از مریدان و ارادتمندان پدر حاج آقا مجتبی یعنی مرحوم آیت الله آقامیرزا عبدالعلی تهرانی اعلی الله مقامه الشریف بوده‌اند و از مرحوم آقامیرزا عبدالعلی خاطرات زیادی دارند. آقامیرزاعبدالعلی تهرانی از مجتهدین و عرفای بزرگ تهران بوده اند. 🔹آقای مصباح می‌فرمودند: آقامیرزاعبدالعلی تهرانی ره از شاگردان سلوکی آقامیرزاجواد تبریزی اعلی الله مقامه بوده اند که مراتب سلوک را پیش ایشان طی کرده بودند. و در منزل خود در شب 23 ماه مبارک رمضان مراسم احیا داشتند که ما هم جهت بهره بردن به منزل ایشان در تهران می‌رفتیم و مفصلا از سر شب مراسم احیا و دعا برقرار بود. آخرهای شب و هنگام سحر که دیگه مراسم رو به اتمام بود آقامیرزاعبدالعلی خطاب به خدای متعال عرضه داشت: خدایا تو خودت خوب میدونی که من در ایام جوونی در دعاهام پام رو از مراتب توحید پایین نمی‌گذاشتم (یعنی فقط خودت رو طلب میکردم و در دعا درخواستم آمرزش و رزق و روزی و بهشت و ... نبوده) اما حالا که پیر شدم دعایم اینه که من رو مسلمان از دنیا ببری. [یعنی توحید و مقام فنا و ... پیشکش، نکنه کافر از دنیا بریم و بدبخت بشیم] پناه می‌بریم به خدای متعال از سوء عاقبت. . . 🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•