#پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
ماه رمضان، ماه خداست؛ ماهى كه خداوند، حسنات را در آن، دو برابر مى كند و سيّئات را محو مى كند، ماه بركت، ماه بازگشت به سوى خدا، ماه توبه، ماه آمرزش، ماه آزاد شدن از آتش و دست يافتن به بهشت. پس، در اين ماه از هر حرامى بپرهيزيد و در آن، زياد قرآن تلاوت كنيد و در آن، حاجت هاى خويش را بخواهيد و در آن، به ذكر پروردگارتان بپردازيد و مبادا ماه رمضان نزد شما، مانند ماه هاى ديگر باشد؛ چرا كه آن نزد خداوند، نسبت به ماه هاى ديگر، حرمت و برترى دارد و مبادا در ماه رمضان، روز روزه دارى تان مثل روز خوردنتان باشد
فضائل الأشهر الثلاثة، صفحه 95
📡انتشار حداکثری با شما
@Dastane_amozande
#پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
من و على، پدران اين امّتيم. هر كس ما را بشناسد، خداى عزّوجلّ را شناخته است و هر كس ما را نشناسد، خداى عزّوجلّ را نشناخته است
كمال الدين، صفحه261
@dastane_amozande
🌸 #پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
🍃هر كس بسيار استغفار كند
خدا براى او از هر غمى گشايش،
از هر تنگنايى رهايى و ازجايى كه
انتظار ندارد روزى مى دهد...
@dastane_amozande
❣️ #پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
🔹تفریح وبازى کنید، زیرا دوست ندارم در دین شما خشونتى دیده شود.
📚 نهج الفصاحه، ص ۲۵۹
@dastane_amozande
✨﷽✨
🔴عفو بی نظیر
✍عبدالله بن عباس گوید: وقتی #پیامبر(ص)به جنگ بنی اَنمار می رفت،در محلی فرود آمد و سپاه اسلام نیز توقف کرد.
در آنجا از لشکر دشمن کسی دیده نمی شد.پیامبر برای قضای حاجت از لشکر دور شد. در همان حال باران شروع به باریدن کرد.به طوری که آب زیادی بر زمین جاری شد و باعث شد تا برگشت پیامبر دشوار شده وبین او ولشکر فاصله بیفتد.
پیامبر بدون هر وسیله دفاعی در زیر درختی نشست تا باران و جریان آب بند بیاید که در این هنگام حویرث بن حارث محاربی اورا مشاهده کرد. به یاران خود گفت:این محمد است که از اصحاب خود جا مانده است،خدا مرا بکش اگر او را نکشم!
به طرف پیامبر حرکت کرد،چون نزدیک او رسید شمشیر کشید وحمله کردو گفت:چه کسی تو را از دست من نجات می دهد؟
پیامبر درزیر لب این دعا را زمزمه کرد:
«اللهُم اکفِنی شَرَّ حُویرث بنِ الحارِث بِما شِئتَ»
خدایا!هرگونه که می خواهی مرا از شر حویرث حفظ فرما.
همین که حویرث خواست شمشیر خود را با قدرت بر حضرت فرود آورد،لغزید و شمشیر از دست او افتاد.
پیامبر به سرعت شمشیر را از زمین برداشت و فرمود: اکنون چه کسی تو را از دست من نجات می دهد؟
عرض کرد: هیچ کس.
حضرت فرمود: ایمان بیاور تا شمشیرت را به تو باز گردانم.
گفت:ایمان نمی آورم ولی پیمان می بندم که با تو و پیروانت نجنگم و به کسی که بر علیه توست کمک نکنم.
حضرت شمشیر را به او داد.حویرث سلاح خود را گرفت و گفت:والله!تو از من بهتری!
حضرت فرمود:من باید از تو بهتر باشم!
وقتی حویرث به طرف یاران خود برگشت،پرسیدند:چه شد که شمشیر کشیدی اما پیروز نگشتی؟ وچه شد که افتادی در حالی که کسی تو را نینداخت؟
گفت:همین که شمشیر کشیدم مثل این که کسی بر کتف من بزند بر زمین افتادم وشمشیر از دستم افتاد.محمد آن را برداشت و اگر می خواست مرا بکشد می توانست،ولی نکشت به من گفت:اسلام بیاور!
قبول نکردم اما پیمان بستم با او نجنگم و کسی علیه او نشورانم.
📚 محجه البیضاء ، ج 4 ، صفحه 147.
📚 قصه های تربیتی / محمد رضا اکبری
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴عاقبت فریب مردم
✍️ #امام_صادق عليه السلام مى فرمايد:
شخصى به تنگدستى مبتلا شد، هر چه فعاليت كرد، موفق به اصلاح معاش مادى خود به نحوى كه مى خواست نشد، #شيطان او را #وسوسه كرد تا پايه گذار دينى شود و از اين راه به نان و نوايى برسد.
دينى را از پيش خود اختراع كرد و مردم ساده دل و عوام را به آن دعوت كرد و بيش از آنچه كه مى خواست به نان و نوا رسيد، پس از مدتى پشيمان شد و تصميم به #توبه گرفت، پيش خود گفت: آنان كه به من #ايمان آوردند، بايد همه را جمع كنم و اعلام نمايم كه من در تمام برنامه هايم دروغ گفتم.
همه را جمع كرد و به آن ها اعلام نمود، ملت در جوابش گفتند: نه، #دين تو دين صحيحى است، ولى خود تو در آيينت دچار شك و وسوسه شده اى! چون اين وضع را ديد، زنجير غل دارى تهيه كرد و به گردن انداخت و پيش خود گفت: از گردنم بر نمى دارم تا خداى مهربان مرا بيامرزد. به #پيامبر زمانش خطاب رسيد كه به او بگو:
💢به عزتم قسم اگر توبه ات تا قطع شدن تمام اعضايت ادامه پيدا كنند قبول نخواهم كرد مگر كسانى كه به آيين تو مرده اند. زنده كنى و آن ها را از اين گمراهى برهانى!💢
📚 عرفان اسلامی - حسین انصاریان / جلد 3 صفحه 197
📚 سفینه البحار: 260/5، باب العناد، ذم اضلال الناس
✅ #تلنگر
یه مقایسه بسیار عجیب
۱_ چون اون آقا اهل #مسجد هست و فلان اشتباه رو کرد، پس من دیگه مسجد نمیرم!😶
۲_ چون فلان کس که #نماز میخونه، فلان کار رو انجام داد، پس من دیگه نماز نمیخونم!😐
۳_ چون فلان خانم که #چادری هست، فلان اشتباه رو انجام داد، پس من دیگه چادر نمی پوشم!😑
*یه سوال خیلی مهم:*⁉️
۱_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که چلوکباب می خوره، فلان اشتباه رو کرد من دیگه چلوکباب نمیخورم؟)😜🥙
۲_ چرا هیچ کس نمیگه (چون فلانی که بنز آخرین سیستم رو سوار هست، دزدی کرد ، من دیگه بنز سوار نمی شم؟)🚖
۳_ چرا هیچ کس نمیگه( چون فلان خانم #بیحجاب، فلان اشتباه رو کرد، من دیگه باحجاب میشم؟)😉
*چرا ما سریع از دین مایه میذاریم، نه از دنیا؟!*🤫
هیچ کس به غیر از #پیامبر اسلام صل الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام #معصوم نیست.
پس هر کسی ممکنه اشتباه کنه.(انسان ممکن الخطاست، جایز الخطا نیست)
پس بخاطر دین و ایمان، سر خدا و خداپرستها منت نذاریم. انقدر هم سریع دین گریز نشیم.
مسلمان واقعی کسی است که هم ظاهر وهم باطنش درست باشه
گویند در عصر #سليمان_نبی ،
پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد،اما چند #كودك را بر سر بركه ديد،پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند.همينكه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اين بار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن #آب به آن بركه مراجعه نمود .
#پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من متصور نيست.پس نزديك شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد
و چشم پرنده معيوب و نابينا شد.
#شكايت نزد سليمان برد.#پیامبر آن مرد را احضار، کرد، محاكمه و به #قصاص محكوم نمودو دستور به كور كردن چشم داد.آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت؛"چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند،بلكه ريش او بود كه مرا #فريب داد!و گمان بردم كه ازسوى او ايمنم
پس به #عدالت نزديكتراست اگر محاسنش را بتراشيدتا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند"
#عالم_بی_عمل
#شیعه_واقعی
#حکایت_روایت
#استاد_پناهیان
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨
✳️ دلت کجاست؟
✍ یکی از اقوام امیرالمومنین علیه السلام به خدمت ایشان آمدند. برادر یا دوست او مدتی بود از دنیا رفته بود و او بسیار اظهار دلتنگی میکرد. حضرت به وی فرمودند: آیا میخواهی او را ببینی؟ پاسخ داد: بله. حضرت امیر علیه السلام ردای #پیامبر را بر دوش انداختند، عصای پیامبر را به دست گرفتند و به قبرستان رفتند. سپس از خداوند طلب کردند که آن فرد از قبر خارج شده و قیام کند. وقتی که وی از قبر بیرون آمد، سلامی کرد که به غیر از لسان عربی بود. #حضرت_علی علیه السلام از او پرسیدند: مگر هنگام فوت، عربزبان نبودی؟ پاسخ داد: بله. دوباره پرسیدند: پس این چه زبانی است؟ آن فرد پاسخ داد: من #محبت و #ولایت کسی را پذیرفتم که زبان او این بود؛ تمام وجود من تبدیل شد به آن چیزی که محبوبم بوده است. زبانم نیز تغییر کرد. و این، زبان #اهل_آتش است. چون محبوب و ولیّ من اهل نار بود.
این روایت برای ما، با وضعی که داریم و محبتهایی که در دل داریم تأثرآور است. ببینید #عشق و محبت چیست و چه اثری دارد! انسان ممکن است ماشین یا خانهای را دوست داشته باشد و عشق و علاقهاش را به این امور منصرف کند. اگر انسان در این حالت بمیرد، در روایت آمده است با این تعلقی که دارد، همراه با محبوبش محشور میشود.
👤 استاد محمدرضا عابدینی
📚 از کتاب ادب عاشقی ص 80
↶
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
‼️ سـبـحـان الـلـه ... 😳
پیکر مطهر یک #پـیـامـبـر در همدان کشف شد
الله اکبر ... بدن سالم سالمه 😮
🎥اگه طاقت داری فیلمشو ببین 😭👇
https://eitaa.com/joinchat/4016833072C9dda66533c
جل الخالق انگار همین الان فوت کردن🥺👆