eitaa logo
داستان راستان
11.6هزار دنبال‌کننده
404 عکس
107 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 : : 2⃣1⃣ : ✍جلال الدین آشتیانی در کتاب مدیریت نه حکومت می گوید:گرچه به ظاهر گفته می‌شود فراعنه ی دارای قدرت بی‌بدیلی بودند و مردم همچون خدایان آنها را می پرستیدند،اما در واقع فراعنه سخت وابسته به کاهنان و عامل برنامه های ایشان بودند و گاهی حتی قربانی برنامه‌های کاهنان می‌شدند. کاهنان با استفاده از دین و سیاست هم بر مردم و هم بر حکومت می کردند.۱ 🧪عمده دانش آن روز که پزشکی بود و همچنین علوم خفیه به شکل انحصاری در اختیار کاهنان بود.آنها با استفاده از علوم مختلفی چون نجوم، ریاضیات، هندسه،، جادوگری، و علم حروف، بالاترین طبقه اجتماعی را در مصر به خود اختصاص داده بودند. در واقع فقط وظیفه دینی نداشت و معبد می توانست یک طبیعی دان یا ریاضیدان یا مورخ هم تربیت کند.  اما بازهم این همه قصه نیست و دانش و قدرت کاهنان مصری در این ها خلاصه نمی شود.در بیشتر جوامع سِری،عرفان و قدرت با هم همراه هستند.در مصر باستان هم اینچنین بود.کاهنان از عرفانی به نام کابالا پیروی می کردند که عرفانی بسیار پیچیده و راز آلود بود. تشکیلات کاهنان معبد آمون بسیار سری بود و سلسله مراتب بسیار پیچیده‌ داشت تا بتواند با تمام وجود از ماهیت و حقیقت کابالا دفاع کند. به همین دلیل ما هرگز نمی توانیم بفهمیم کابالا واقعا چه بوده است. 🗞محمد عبدالله عنان در کتاب تاریخ جمعیت های سری و جنبش های تخریبی مینویسد: کاهنان معبد آمون از مناسک و عقایدی خاص پیروی می کردند.آنان از صمیم قلب سوگند یاد می گردند که تعلیمات خود را از سایر مردم مخفی نگه دارند کاهنان به قدری در حفظ اسرار دقت داشتند که ما از شعائر و اعتقادات دقیق ایشان کمتر اطلاعاتی در دست داریم. آنان در این مسئله به حدی جدی بودند که دانشمندان دیگر کشور ها هم هراس داشتند در مورد این خبری گزارش دهند. در مورد اسرار آمیز کاهنان مصری می‌نویسد:من به واقعیت آنها آشنا هستم ولی مایلم امنیت خود را حفظ کنم. 📚منابع: مستند فرقه های سری، قسمت دوم @DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 #زندگینامه_معصومین #قسمت_یازدهم #امام_حسن_علیه_السلام امام حسن مجتبی (ع) پس از فراخوان نبرد
🌸🍃🌸🍃 💢 پذیرش صلح تحمیلی با معاویه بالاخره همان عواملی که امام علی (ع) و سپاهش را در مقابل معاویه متوقف ساخت، دوباره کارساز شد و صلح را بر امام حسن (ع) تحمیل ساخت و وضعی برای امام دوم شیعیان (ع) پیش آمد که جز صلح با معاویه، راه حل دیگری نمانده بود. البته امام حسن (ع) مقاومت زیادی نمود، ولی موقعی تن به صلح داد که یارانش از پیرامونش متفرق شدند و او را تنها گذاردند. معاویه وقتی وضع را مساعد یافت، به امام حسن (ع) پیشنهاد صلح کرد. امام حسن (ع) جهت مشورت با سپاهیان خود، خطبه‌ای ایراد و آن‌ها را به جانبازی و یا صلح ـ یکی از این دو راه ـ تحریک و تشویق فرمود. عده زیادی خواهان صلح بودند. عده‌ای نیز با زخم زبان خود، آن امام معصوم (ع) را آزردند. سرانجام پیشنهاد صلح معاویه، مورد قبول امام حسن (ع) واقع شد. البته معلوم بود کسی، چون معاویه، دیر زمانی پای بند تعهدات صلح نخواهد ماند و در آینده نزدیکی آن‌ها را یکی پس از دیگری، زیر پای خواهد نهاد و در نتیجه ماهیت ناپاک معاویه و عهد شکنی‌های او و عدم پای بندی او به دین و پیمان، بر همه مردم آشکار خواهد شد. امام حسن (ع) هم با پذیرش صلح، از بردار کشی و خونریزی که هدف اصلی معاویه بود و می‌خواست ریشه شیعه و شیعیان آل علی (ع) را به هر قیمتی قطع کند، جلوگیری فرمود. بدین صورت، چهره تابناک امام حسن (ع) ـ چنان که جد بزرگوارش رسول خدا (ص) پیش بینی فرموده بودند ـ به عنوان «مصلح اکبر» در افق اسلام نمودار گشت. معاویه در پیشنهاد صلح، هدفی جز مادیات محدود نداشت و می‌خواست که بر حکومت استیلا پیدا کند. ولی امام حسن (ع) بدین امر راضی نشد، مگر بدین جهت که مکتب خود و اصول فکری خود را از انقراض محفوظ بدارد و شیعیان را از نابودی برهاند. از شروطی که در پیمان صلح مذکور آمده بود و خدا و رسول خدا (ص) و عده زیادی را بر آن شاهد گرفته بودند چنین بود؛ «معاویه موظف است در میان مردم، به خدا و کتاب و سنت رسول خدا (ص) و سیرت خلفای شایسته عمل کند و بعد از خود، کسی را به عنوان خلیفه تعیین ننماید و مکری علیه امام حسن (ع) و اولاد علی (ع) و شیعیان آن‌ها درهیچ جای کشور اسلامی نیاندیشد و نیز سبّ و لعن بر علی (ع) را موقوف دارد و ضرر و زیانی به هیج فرد مسلمانی نرساند.» سپس معاویه با افرادی به کوفه آمد تا قرارداد صلح در حضور امام حسن (ع) اجرا شود و مسلمانان در جریان امر قرار گیرند. سیل جمعیت به سوی کوفه روان شد. ابتدا معاویه بر منبر آمد و سخن گفت. از جمله آن که: «هان‌ای اهل کوفه! می‌پندارید که به خاطر نماز و روزه و زکات وحج با شما جنگیدم؟ ... به جنگ بر خاستم که بر شما حکمرانی کنم و زمام امر شما را به دست گیرم، و اینک خدا مرا بدین خواسته نایل آورد، هر چند شما خوش ندارید، اکنون بدانید هر خونی که در این فتنه بر زمین ریخته شود، هدر است و هر عهدی که با کسی بسته‌ام، زیر دو پای من است.» بدین طریق معاویه عهد نامه‌ای را که خود نوشته، پیشنهاد کرده و پای آن را مهر نهاده بود، زیر پا نهاد و خود را به زودی رسوا کرد! امام حسن بن علی (ع) هم با شکوه و وقار امامت ـ. چنان که چشم‌ها را خیره و حاضران را به احترام وادار می‌کرد. ـ. بر منبر آمد و خطبه تاریخی مهمی ایراد فرمود. پس از حمد و ثنای خداوند جهان و درود فراوان بر رسول خدا (ص)، فرمود: «.. به خدا سوگند من امید می‌دارم که خیرخواه‌ترین خلق برای خلق باشم و سپاس و منت خدای را که کینه هیچ مسلمانی را به دل نگرفته ام و خواستار ناپسند و ناروا برای هیچ مسلمانی نیستم ...» سپس فرمود: «معاویه چنین پنداشته که من او را شایسته خلافت دیده ام و خود را شایسته ندیده ام. او دروغ می‌گوید. ما در کتاب خدای عزوجل و به قضاوت پیامبرش از همه کس به حکومت اولی تریم و از لحظه‌ای که رسول خدا وفات یافت، همواره مورد ظلم و ستم قرار گرفته ایم.» آن گاه به جریان غدیر خم و غصب خلافت پدرش امام علی (ع) و انحراف خلافت از مسیر حقیقی اشاره کرد و فرمود: «این انحراف سبب شد که بردگان آزاد شده و فرزندانشان ـ یعنی معاویه و یارانش ـ نیز در خلافت طمع کردند.» @DastaneRastan