eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.3هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
28.3هزار ویدیو
324 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا چه قدر بزرگ است که از ته ظلمات چاه، از حال تک‌تک بندگانش خبر دارد و بنده اش را از عمق ظلمات چاه به عزیزی مصر می‌رساند.
🌸🍃🌸🍃 راوی می گوید: دیدم یک نفر در نخلستان‌ها دارد کار می کند... من هم خیلی گرسنه ام بود؛ چون از راه دور آمده بودم. گفتم پهلوی این مـــــرد که دارد کار می کــــند، می روم. شاید چیــــزی داشتــــه باشــــد. آمـــدم و ســــلام کـــــردم و گفتـــــم: «برادر! من گرسنه ام. چیزی هست؟» فرمودند: «پهلوی آن عصا نان هست؛ می خواهی، بردار و بخور». می گویـــد: «آمدم آنجا. دیدم پارچه اي بود؛ باز کردم. نان جوی خشکیده اي بود؛ برداشتم و هر چه دندان زدم، دیدم نمی شود آن را شکست». گفتم: برادر! این نان خشکیده، مال خودت. من نمی توانم بخورم. تو چطور این نان را می خوری؟» فرمودند: «برو مدینه به منزل حسن بن علی. وضع او خوب است و تو را اداره می کند». آمدم آنجا؛ دیدم سفره حسابی است. غذایم را خوردم و پنهاني یک مقدار آن را. زیر لباس‌هایم گذاشتم، تا برای آن پیرمرد که در نخلستان کار می کرد، ببرم همين‌كه آمدم بروم، حضرت امام حسن علیه السلام فرمودند: «برادر! زیر لباست چه گرفتی؟ عرض کردم: «پیرمردی است در نخلستان کار می کند. من دیدم نانی در توشه او بود که دندان‌های من نتوانست آن را خرد كند. اين غذاها را برای او می برم». حضرت فرمودند: «همة اين دستگاه، مال خود او است؛ اما استفاده نمی كند» @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 مسجد مقدس جمکران در نزدیکى شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذیراى زائرینى از نقاط مختلف ایران و جهان است. این مکان مقدس، تحت توجهات خاصه حضرت مهدی(عج) قرار دارد و آن حضرت از شیعیانشان خواسته‌اند که به این مکان مقدس روى آورند، چرا که این مکان، داراى زمین شریفى است و حق‌تعالی آن را از زمین‌های دیگر برگزیده است. شیخ صدوق در کتاب ‌«مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» و در روایت مشهوری که به‌نظر می‌آید تنها سند موجود و معتبر برای ساخت این مسجد باشد، آورده است: «شیخ حسن‌بن مثله جمکرانی گوید: من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳ ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: برخیز و مولای خود، مهدی(ع) را اجابت کن که تو را طلب کرده است. آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده، جوانی 30 ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته است، آن پیر، خضر نبی(ع) بود که مرا امر به نشستن کرد، حضرت مهدی(عج) مرا به نام خودم خواند و فرمود: برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی می‌کند) بگو، این زمین شریفی است و حق‌تعالی آن را از زمین‌های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند. عرض کردم: یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانه‌ای داشته باشم و‌گرنه مردم حرف مرا قبول نمی‌کنند. امام فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه‌هایی برای آن قرار می‌دهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن‌الرضا (یکی از علمای قم ) برو و به او بگو حسن‌بن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا کند. به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آن‌را عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گذارند. آنگاه امام(عج) فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد. چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: بزی در گله جعفر کاشانی است، آن‌را خریداری کن و بدین مکان بیاور و آن‌را بکش و بین بیماران انفاق کن، هر بیمار و مریضی که از گوشت آن بخورد، حق‌تعالی او را شفا دهد. حسن‌بن مثله جمکرانی می‌گوید: من به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ «علی المنذر» رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام علیه‌السلام، حدود بنای مسجد را نشان می‌داد. سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سحر در انتظار توست. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت:... ... @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 از سوى خدا به موسى وحى شد: هر غيبت كننده اى كه با توبه از دنيا برود، آخرين كسى است كه به بهشت وارد مى شود .هر غيبت كننده اى كه بر آن اصرار داشته باشد غیبت کردن عادت او شده باشد و با اين حال از دنيا برود و توبه نكند، اوّلين كسى است كه داخل دوزخ مى گردد. وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى علیه السلام: مَنْ مَاتَ تَائِباً عَنِ الْغِيبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ يَدْخُلُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَيْهَا فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ النَّار ١ص۱۱۶ جالب اینجاست که اگر غیبت کننده توبه کند و خدا هم او را ببخشد باز ننگ غیبت کردن کاملا از بین نمیرود و او از جمله کسانی است که آخرین نفر وارد بهشت می‌شوند، پس به امید اینکه بهش میگیم رضایتش رو میگیریم! یا غیبتش نیست صفتشه! یا جلو روشم میگم! یا میخواست نکنه! یا... غیبت نکنید که اینها همه بهانه است و خدا قبول نمیکند و اگر روزی توبه کنید باز صحرای قیامت معطلید تا جزو آخرین افراد وارد بهشت شوید. پس با آبروی مومن بازی نکنید... @DastaneRastan_ir
✨🌸✨ ✍از حکیمی پرسیدند :چرا گوش دادنت از سخن گفتنت بیشتر است؟ گفت: چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم. کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی، چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی، از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند، یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❣ تلنگر 🌼🏃‍♂پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟ 🌼🏃‍♂دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. 🌼🍃پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... 🌼🏃‍♂هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. 🌼🏃‍♂پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ 🌼🏃‍♂مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمین‌گیر نشدم ازش مراقبت می‌کنم. 🌼🍃پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد. 🌼🍃زن جوان انگار با نگاهش به او می‌گفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!خيلى شرمنده ام! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
امام علی (علیه‌السلام) : 💐 چهار‌چيز است كه به هركه داده شود خير دنيا و آخرت به او داده شده : 🔅 راستگــــويــــى، 🔅 امــــانتـــــدارى، 🔅 حــــلال خـــــورى، 🔅 و خـوش اخـلاقـى... 📚 غررالحكم، ح۲۱۴۲ 💐 بـه خدا سـوگند، بنده بـا تقوايى را نمى‌شناسم كه تقوايش او را سود دهد مگر آن كه زبانش را نگه دارد... 📚 خطبه ۱۷۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی زیبا از مناجات با امام زمان عج اگر دلتون لرزید ✨ التماس دعا
این متن را دلم میخواد روزی صد بار به اشتراک بزارم افلاطون راگفتند : چرا هرگز غمگین نمیشوی؟ گفت دل برآنچه نمی ماند نمی بندم. فردایک راز است ; نگرانش نباش. دیروزیک خاطره بود ; حسرتش رانخور و امروزیک هدیه است ; قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر.* از فشار زندگي نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه.. نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فرداهم هست...مااولين باراست كه بندگي ميكنيم. ولى اوقرنهاست که خدايى ميكند پس به خدايى او اعتمادكن و فردا و فرداها رابه اوبسپار...
#پیام_معنوی ⚡️💥 آبرو 💥⚡️ 💠🔴 آبرو بزرگترین سرمایه ی هر انسان است. باید این سرمایه را نزد خدا سپرده گذاری کرد. 🔷🔸 مهمترین راه افزایش این سرمایه⬅️ خرج کردن آن در راه خداست 🔶🔹ویکی از راه های خرج این سرمایه در راه خدا،👈 صرف آن برای رفع گرفتاری های مردم است. 💠 همانطور که صرف این آبرو در راه حب مقام موجب بی آبرویی انسان میشود!⚠️ ♻️ علیرضا پناهیان ♻️
💠 دعای مادر 💠 🍃 آیت الله میلانی نقل می کنند: روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. 🍃 از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟ 🍃 پاسخ داد و پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. 🍃 یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. 🍃 وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟ 🍃 هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. ✨ وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.✨ 🍃 و این شد که من هربار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم.
خدای مهربانم❤️ ... 🌸 مشتاقانه از تو میخواهم ... آنقدر بمن و دوستان و عزیزانم ایمان و توکل عطا کنی که هر چه برایمان مقدر ساخته ای را با جان و دل بپذیریم ... و آنقدر به ما شجاعت و ایمان، عطا فرمائی ... تا نومیدی و رنج را از خود برانیم ! 🌸 پروردگارا !❤️ به ما بردباری، فروتنی و تسلیم و رضا در برابر خواست خودت عطا فرما و بر ما منت گذار ! و تمام گرفتاریها ،سختیها و غمها را از ما و همه بندگانت دور بگردان.... 🌸 🙏آمین یارب العالمین🙏 ـــــــــــــــــــــــــــ
🌸✨ ✍امام باقر عليه السّلام : خداوند براى هر انسان رزق حلالى را مشخص و حتمى كرده است كه به طور كامل به او خواهد رسيد، و از طرفى رزق حرامى از طريق ديگر به او عرضه مى شود، پس اگر از آن حرام مقدارى برداشت به همان اندازه از مال حلال او كم مى شود و پيش خدا علاوه بر آن دو مال، زيادى و افزونى است كه خداوند در قرآن فرمايد: از فضل و زيادى كه پيش خدا است از او درخواست كنيد. 📚بحارالانوار ج ۱۰۳ ص۱۱
✨﷽✨ ✅حکایت‌های پندآموز ✍پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره . مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.» پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می دهید انجام خواهم داد.» زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد: «خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. دراین صورت امروز شما زیباترین چمن را در کل شهرخواهید داشت» مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک درحالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی راگذاشت. مغازه دارکه به صحبت های اوگوش داده بود، گفت: «پسر از رفتارت خوشم آمد. به خاطراینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به توبدهم.» پسر جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند. 💥کاش ما هم گهگاهی عملکرد خود را بسنجیم. 📚مجموعه شهر حکایات
🌸✨🌸✨🌸 ✨مَا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ﴿۱۳﴾ 🔷 شما را چه شده که به عظمت و بزرگی خدا امید ندارید؟ (۱۳) ✨وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا ﴿۱۴﴾ 🔷در حالی که شما را مرحله به مرحله [خاک، نطفه، علقه، مضغه، گوشت، استخوان و...] آفریده است (۱۴) ✨سوره نوح 🔹 آیات 13 و 14
🌸جمـلاتی زيبـا🌸 👈در یکـی از فروشگاههـا،بجای اینکـه روی در فروشـگاه بنـویسنـد: بخاطـر ادای نمازتعـطیل اسـت. نوشته بودند: مابـرای ادای نمـاز ازشمـا سبقـت گرفته ایم،پس شمـاهـم به ماملحـق بشویـد. "زیبایـی اندیشه ای مثبـت در بیـان حـق" 👈وقتـی دختـرکوچولویـش از دنیـا رفـت!! در حالیکـه اشکـ در چشمانـش بـود با لبخنـد گفـت:به امیـد آن روزی که مـن در بهشـت را بزنـم و تو در را بـروی مـن بـاز بکنی! "اینگونـه بر مصیبتهـا شکیبایـی پیشـه شـود" 👈قبل ازاینکه غیبت برادرمسلمانت بکنی! چشمانـت را لحظاتی ببنـد،و تصور کن تو داری یک تکه گوشت سرخ و خام دردهانت میجوی وبین دندانهایت باخونش جویده میشود! گر این تصور مورد پسندت هست پس چشمانـت را باز کن و به غیبـت خودت ادامه بده 👈از زیباترین خاطرات کودکی!! این اسـت،که تو درگوشه ای ازخانه خوابت میبـرد، اما درحالی از خواب پامی شـدی که تو در تختخوابت بـود." پروردگا را پدر و مادرم را مورد رحمت خودت قرار بده همانگونه که آنها مرا بزرگ وپرورده کردند" 👈تو بیمارستان!! درسمـت راست بیمارستان مـردی خوشحال درحالیکه گواهی تولد فرزنـدش راتحویل میگیـردو در سمـت چپ دیگری غمگیـن، گواهی فـوت پدرش را! "صحنه ای که مختصـر بـودن این زندگی را به نمـایش میگـذارد." 👈جوانی میگوید:هرگاه دختـر جوانی با آرایش و عطـروزینتش ازکنارم میگذردنفس هایم را درسینـه حبس میکنـم؛ تا بوی عطرش به مشامم نرسـد و بخاطر آن زناکار نوشته نشود. 🌹دین واخلاق🌹
✨﷽✨ ✅جوش صورت و نگاه حرام ✍هادی ذوالفقاری صورتش از نوجوانی پر از جوش بود، توی نوجوانی از وضعیت صورتش خیلی ناراحت بود، بعد میره دکتر پوست و دکتر هم بهش چند تا کرم و پماد و دارو میده، اما فایده نداشت. چند روز قبل از شهادت رفیقش بهش میگه این صورتت رو نمیخوای درمان کنی؟ اونم میخنده و و میگه: ای بابا، دیگه فقط یه انفجار میتونه جوش‌های صورتم رو درمان کنه. چند روز بعد هم انفجار شدید یه انتحاری، جوش‌های هادی ذوالفقاری رو درمان میکنه. هادی ذوالفقاری دوست داشت شهید بشه، همیشه میگفت: نگاه حرام، راه شهادت رو میبنده.. (مطالب بالا به نقل از کتاب پسرک فلافل فروش) 💥هر کس از نگاه‌های حرام صرف نظر کند و سرش را پایین بیاندازد، خداوند به او مزه عبادتی میچشاند که شیرینی آن را در قلبش حس میکند و او را شادمان میکند. 📚نهج الفصاحه، ص ۷۱۱ 📚مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۷۰
🌸🍃﷽🍃🌸 امیرالمومنین علی (ع) فرمود: ⚡️ إتَّقُوا باطل الامل، فرُبَّ مستقبلِ يومٍ ليس بمستدبره، و مغبوط في أول الليل، قامتْ بَواكيه في آخره. 💢 از آرزوهای باطل، نادرست و بيهوده بپرهيزيد؛ 💢 زيرا چه بسيارند كسانی كه روز را آغاز كرده، ولی به آخر نرساندند، 💢 چه بسيارند كسانی كه در آغازِ شب به آنها غبطه خوردند، ولی در پايانِ همان شب، بر آنها گریستند. 📚 غررالحكم، ص ۸۶.
✍امام على عليه السلام اگر نمازگزار بداند كه چه هاله اى از جلال خدا او را فرو مى پوشاند، هرگز دوست ندارد كه سر خود را از سجده اش بر دارد. 《لَو يَعلَمُ المُصَلِّي ما يَغشاهُ مِن جَلالِ اللّهِ ما سَرَّهُ أن يَرفَعَ رَأسَهُ مِن سُجودِهِ》 📚ميزان الحكمه جلد6 صفحه 285
🌙 همگی رهگذر هستیم به کسی کینه نگیرید دل بی کینه قشنگ است به همه مهر بورزید به خدا مهر قشنگ است بشناسید خدا را هر کجا یاد خدا هست هر کجا نام خدا هست سقف آن خانه قشنگ است
✍خدایا! شاد کن دلی را که گرفته و دلتنگ است! بی نیاز کن کسی را که به درگاهت نیازمند است! امیدوار کن کسی را که ناامید به آستانت آمده! بگیر دستانی که اکنون بسوی تو بلند است! مستجاب کن دعای کسی که با اشکهایش تو را صدا می زند! حامی آن دلی باش که تنها شده است! با دستهای مهربانت ، با تمام قدرت و عظمت و تواناییت. ببار رحمتت را بر بندگانت ... 💥آمین اى مهربان ترين ...
🌸🍃🌸🍃 ✅ موجب ⇩ حضرت عیسی بر گروهی گذشت که شادی می کردند سبب را از آنان پرسید ، گفته شد: دختر فلانی را برای فلان خانه می برند لذا به خاطر این جشن عروسی شادمانند . فرمود: عروس آنان امشب می میرد .چون فردا صبح رسید گفته شد: او زنده است پس حضرت با مردم به سوی خانه اش رفتند و شوهرش بیرون آمد ، حضرت عیسی (ع) بدو فرمود: از همسرت بپرس دیشب چه کار خیری از او سر زده است؟ همسرش گفت: هیچ کاری نکرده ام جز آن که طبق معمول هرشب جمعه گدایی دیشب آمد و فریاد کرد اما جوابی نشنید پس گفت: برایم سخت است که صدایم شنیده نمی شود و عیالم امشب گرسنه می ماند لذا برخاستم و به طور ناشناس مقداری مثل همیشه به او رساندم عیسی (ع) به او فرمود: از جای خود کنار برو وقتی کنار رفت ناگهان زیر جامه اش یک افعی که دم خود را گاز گرفته بود هویداشد.
✨🌸✨ ✍لقـــمان حکیم گـــفت: من سیصدسال با داروهای مختلف مردم را مداوا ڪردم و در این مدت طــــولانی به این نتیـــجه رســـیدم: ڪه هیچ دارویی بهتر از محـــبت نیست! تا فرصت هست به یڪدیگر محـــبت ڪنیــم.
✳️جدول اعداد فرد در قرآن کریم ✅قرآن کریم 114 سوره دارد که به ترتیب از 1 تا 114 قراردارند؛ حال اگر شماره سوره ها را با هم جمع نمائیم برابر میشود با عدد6555 ✅جدول اعداد فرد شامل اعداد فردی است که از حاصل جمع شماره سوره و تعداد آیات همان سوره بدست می آید. ✅حال اگر "جمع فرد" در جدول اعداد فرد را با هم جمع کنیم به عدد 6555 یعنی مجموع شماره سوره های قرآن می رسیم! ✅این نظم عددی به قدری همشمندانه است که مثلا اگر بطور فرض سوره "الفاتحه" به جای 7 آیه 8 آیه داشت ، درآنصورت تمام این نظم عددی در جدول زوج و فرد به هم می ریخت و هرگز به عدد 6555 و 6236 نمی رسیدیم! ✅یا اینکه مثلا اگربطور فرض شماره سوره های اول (فاتحه) و سوره دوم (البقره) با هم جابجا میشد ، درآنصورت این نظم عددی به هم می ریخت و باز هم عدد 6555 و 6236 به دست نمی آمد! 👌کانال عجایب قرآن 👇👇 🆔 @Ajayeb_Quran
✨﷽✨ ✅روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه‌ی سکه‌ی مردی غافل را می دزدد هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما ✍اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت: ✨صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.ان گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است...! 🔺و این روزها عده ای هم دزد خزانه مردمند و هم دزد باورهای شان ... !!!