eitaa logo
داستانهای آموزنده
15.4هزار دنبال‌کننده
432 عکس
139 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 ترمذی (tarmazi) عارفی بود. ✍از همسرش پرسیدند، در خانه شیخ بر شما خشمگین می‌شود؟ : 🔸اگر ما خطا کنیم، محبت خود بر ما زیادتر می‌کند و شب و روز گریه می‌کند و می‌گوید : خدایا من تو را آزردم که اهل و عیالم مرا آزار می‌دهند. یقین تو خیر محضی و من فرمان تو نبردم که آن‌ها فرمان من کنون نمی‌برند. 🔹در اتاقی رفته و توبه می‌کند و ما را دعای خیر می‌کند، با دیدن حال او، ما نیز پی به اشتباه خود برده و توبه کرده و سمت او برای عذرخواهی می‌رویم. 🔸روزی شیخ پسرش را برای نماز صبح، بیدار کرد و پسرش بیدار نشد. پدر سخت دلگیر شده و در گوشه‌ای اشک ریخت. پسر چون این حالت پدر دید، دست پدر بوسید و عذر خواست. شیخ گریست و گفت: 🔹ناراحتی من از تو نیست پسرم، من خطایی کرده‌ام که تو کنون خطا می‌کنی. و بر نماز کاهلی کردی، بر حال خود گریه می‌کنم، نه نافرمانی تو! به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande