هم پَریشانِ حُسینم هم پَریشانِ حسن
ای بِه قربانِ حسین و ای بِه قربانِ حسن
روزِ اوّل مادرم چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آنِ یکی آنِ حسن
هر شبی که فاطمه بر روضههامان میرسَد
هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن
نه که دنیا، دینمان را هم کریمان میدهند
من که ایمان دارم از اوّل به قرآنِ حسن
زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی میرسد
یا حسن جان مینویسم زیرِ ایوانِ حسن
هر کجا رفتم دیدم کار دستِ مجتبی است
بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن
نه که تنها این دو شب کُلِّ محرم میشویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن
قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت:
میرود جانِ حسین و میرود جانِ حسن
نعره شد: إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی
تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن
شد حسن یک ضربه زد اَزرق همان جا شد دو تا
نعره زد عباس؛ ای جانم به قربانِ حسن
روضههای ما همه لطفِ امام مجتبی است
شُکر هر شب میروم در زیرِ بارانِ حسن
پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم
هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن
💠مرحوم آیتالله حائری شیرازی یکی از خاطرات زندگی خود را اینگونه تعریف نموده است:
بعضی از روحانیون در این دهۀ محرم #تبلیغ نرفتند، گفتند: مطالعه میکنیم، مباحثه می کنیم!
سالها پیش در قم، درس مرحوم آیت الله العظمی آقای داماد شرکت میکردم. این آقایانی هم که الآن جزء رده اوّل های حوزه هستند مثل حضرت آیت الله مکارم، آیت الله آقا موسی [شبیری] زنجانی و ... در بحث فقه صبح های ایشان شرکت میکردند. بعد از ماه رمضان، رفتم درس مرحوم آقای داماد. ایشان گفت که ماه رمضان جایی برای تبلیغ رفتی؟ گفتم: نه! در حالی که در آن ماه رمضان، من به شدت مشغول مطالعه بودم و گاهی تدریس می کردم.
ایشان گفت: «کوتاهی کردی! باختی!»
دهۀ محرم [و ماه مبارک رمضان]، وقت تبلیغ است. کسانی که میروند تبلیغ، بدانند که به درسشان افزوده می شود. به تحقیقشان افزوده می شود. خدا از جای دیگری وقت را برکت میدهد. جبران می کند.
هر چیزی حد خودش را دارد و حدود هر چیزی باید رعایت شود. من به هر روحانی که نرفته در روستا برای تبلیغ، میگویم «باخته»، و هر روستایی هم که روحانی نیاورده، او هم باخته. بله اگر پیگیری کردید و نامه نوشتید و نشد، مسئول نیستید.
خود مرحوم آقای داماد با اینکه مرجع تقلید بود اما در مسجد بازار، منبر میرفت. روضه میخواند و گریه میگرفت. شما چه میدانید آن صحبت مختصری را که میکنید چه اثری در مستمع ایجاد میکند.
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
💠 ذکر نجات بخش!
یکی از تجّار تهران که از مریدان حضرت آیت الله شاه آبادی(ره) [استاد اخلاق امام] بود، بعد از مدتی بر اثر تبلیغات مسموم علیه آقا ، مردّد شد که در درس آقا شرکت کند یا نه ...
و چند وقت بعد، خواب دید قیامت شده و در صحرای قیامت جمعیت زیادی در آتش بودند. طبقه طبقه، مثل پله های استادیوم ورزشی، آتش بود و همه در این آتش بسیار عجیب می سوختند، وقتی که این جمعیت در درون آتش چشمشان به من افتاد صدایم زدند، فلانی به دادمان برس. گفتم: من برایتان چکار کنم؟
گفتند: باید بروی پیش آقای شاه آبادی، یک ذکری بگیری و ما را نجات بدهی. گفتم آقای شاه آبادی را ازکجا پیدا کنم؟ گفتند در آن باغ. دیدم باغ بزرگی است و وارد آن شدم و آقای شاه آبادی را دیدم که در یک سالن بزرگ و مرتب نشسته اند.
وقتی قضیه را برایشان گفتم ایشان فرمودند: " برو به آنها بگو من ذکری بالاتر از ذکر « #یاحسین » ندارم."
من هم آمدم به آن جمعیت گفتم و آن ها یک «یاحسین» گفتند و همه نجات پیدا کردند.
بعد از خواب پریدم و فهمیدم اشتباه کردم. وقتی آقای شاه آبادی این مطلب را شنیدند، فرمودند: "بُعدی ندارد که «یاحسین» علیه السلام یکی از اسماء الهی باشد."
📚برگرفته از کتاب آسمانی ، چاپ نهم ، 1388 ، ص 88
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۰۵۴
امروز هفتم محرمه،روزیه که ابن زیاد به عمر بن سعد نامه نوشت که آب رو بر حسین و اصحابش ببندن...
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله جوادی آملی
صحنهای تکان دهنده از امام حسین (علیهالسلام) که عمر سعد را به گریه انداخت
#روضه