داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم دهم امام هشتم؛ حضرت رضا علیه السلام
پراکنده شدن ازدحام مردم با اشاره امام رضا (ع)
✅ یاسر خادم میگوید: هنگامی که مأمون از خراسان به قصد بغداد بیرون آمد، (فضیل ذوالریاستین) (برای بدرقه) بیرون آمد، من نیز همراه حضرت رضا (ع) بیرون آمدم، در یکی از منزلگاهها، نامهای از جانب (حسن بن سهل) (برادر فضل) بدست فضل رسید، در آن نوشته بود: (من از روی حساب نجوم دریافتهام که تو در روز چهارشنبه فلان ماه، حرارت آهن و آتش را می چشی، از این رو عقیده من این است که در همان روز، با مأمون و حضرت رضا (ع) به حمام بروید و تو حجامت کنی و روی دستت خون بریز، تا نحوست آن (حرارت آهن) از تو دور گردد).
حسن بن سهل برای مأمون نیز، در این باره نامه نوشت و از او خواست که از حضرت رضا (ع) تقاضا کند تا باهم به حمام بروند.
♻️ مأمون به حضور حضرت رضا (ع) نامه نوشت که فردا به حمام برویم، امام رضا (ع) جواب داد: (من فردا حمام نمیروم و عقیده ندارم که تو و فضل نیز به حمام بروید).
مأمون بار دیگر نامه نوشت و از امام رضا (ع) در خواست کرد که فردا به حمام برویم.
امام رضا (ع) در پاسخ نوشت: من حمام نمیروم زیرا شب گذشته رسول خدا (ص) را در خواب دیدم به من فرمود: (فردا حمام نرو).
از این رو به عقیده من تو و فضل نیز فردا به حمام نروید.
مأمون برای حضرت نوشت که راست میگوئی و پیامبر (ص) نیز راست فرمود، من نیز فردا به حمام نمیروم، فضل خودش بهتر میداند.
یاسر میگوید: وقتی که شب شد، امام هشتم (ع) به ما فرمود: (آنچه را که از حوادث تلخ امشب پدید میآید به خدا پناه میبرم).
ما پیوسته این سخن را میگفتیم، وقتی که حضرت رضا (ع) نماز صبح را (در اول وقت) خواند، به من فرمود: (برو پشتبام ببین آیا صدائی می شنوی)
یاسر میگوید: به پشتبام رفتم، فریادی شنیدم و کمکم صدای شیون بلند شد، پائین آمدم و دیدم مأمون از آن دری که از خانهاش به خانه امام رضا (ع) باز میشود، به حضور امام رضا (ع) آمد و به امام گفت: (خدا به تو در مورد مرگ فضل، اجر دهد، او سخن شما را نپذیرفت و به حمام رفت و بر سرش ریختند و او را کشتند، سه تن از مهاجمین دستگیر شدهاند که یکی از آنها پسر خاله او (فضل بن ذی القلمین) است.)
یاسر میگوید: سرداران و هواخواهان فضل در خانه مأمون اجتماع کردند و میگفتند: مأمون او را غافلگیر کرده و کشته است و ما باید از او خونخواهی کنیم و آتش آوردهبودند که خانه او را بسوزانند.
مأمون به حضرت رضا (ع) عرض کرد: (ای سرور من! اگر صلاح میدانید بروید و مردم را پراکنده کنید.)
یاسر میگوید: امام سوار شد و به من فرمود: تو نیز سوار شو، باهم از خانه بیرون، آمدیم، مردم فشار میآوردند، امام رضا (ع) با دست اشاره کرد و فرمود: (تفرقوا تفرقوا: متفرق و پراکنده شوید).
اشاره امام آنچنان اثر کرد، که مردم بهگونهای شتابان بازمیگشتند و پراکندهمیشدند که روی هم میافتادند، آنحضرت به هرکس اشاره کرد، او با شتاب از آنجا رفت (308)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ داستانی جالب از #علامه_جعفری
📌 مردی که از امام رضا علیه سلام
#جایگاهش رو مطالبه میکنه !!
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/505479184C4108af7ddd
2_1152921504622164545.ogg
1.45M
🍃 تاریخ پیامبران
📜 خلقت حضرت آدم
📌 تفاوت در خلقت
🔷️ عالم ذر چیست؟
🔷️ چرا این همه تفاوت و دگرگونی؟
🔷️ هدف از این همه اختلاف چیست؟
📎 قسمت ۵
⏰ ۱۰ دقیقه
🎙 میثم ذوالقدر
👈 بازگشت به فهرست موضوعی
#تاریخ_پیامبران
#خلقت_حضرت_آدم
https://eitaa.com/meysamzolghadr
🌏 mzolghadr.ir 👈 سایت
حکایت زندگی معنوی امام خمینی(ره) از زبان محافظ ایشان.pdf
567.3K
حکایت زندگی معنوی امام خمینی ره از زبان محافظ ایشان
#امام_خمینی
مداحی_آنلاین_راه_ما_امتداد_راه_علی_است_مهدی_رسولی.mp3
2.69M
🔳 #رحلت_امام_خمینی(ره)
🌴راه ما امتداد راه علی است
🌴کام مان تلخ بود و بغض آلود
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #مداحی_واحد
#رحلت_امام_خمینی
#متوسطه_به_بالا
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ توی شهرهای آمریکا مثل سانفرانسیسکو، طرح فلسطینی برای ماشین تبدیل به مُد شده...
جهان دیگه هیچوقت به قبل 7اکتبر برنمیگرده😎
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅داستان بسیار زیبا از خانمی که سالها همسایه آیت الله بهجت بود و ایشان هنگام وفات آن خانم با کهولت سن زیاد تا قبرستان او را تشییع کردند
🔰استاد#حسینی_قمی
#زیارت
🌺🌺🌺🌺
🕌@ziarat_et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽چادری شدن در حرم امام رضا علیه السلام
📽 حجتالاسلام #ماندگاری
#امام_رضا علیه السلام
🌺🌺🌺🌺
🕌@ziarat_et