eitaa logo
دانلود
یاران عاشورایی بریربن حضیر 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
2.ماجرای اسارت قسمت دوم(1).mp3
زمان: حجم: 26.32M
2⃣قسمت دوم: زنان قوی وقتی کاروان اُسرا را غرق در غل و زنجیر و به نحو توهین آمیزی به سمت کوفه برند، تصورشان این بود که آن‌ها را لِه کرده اند و آنها هم «ستم پذیر» شده اند؛ مخصوصا حالا مردانشان را شهید کرده باشند. پس آن ها هم سرشان را می اندازند پایین و نهایتا گریه و زاری می‌کنند؛ 🔺و این طور بنی امیه می‌تواند یک مانور قدرت در اتمسفر فرهنگی کوفه به راه بیندازد‼️ اما زینب و چند زن دیگر ورق را برگرداندند‼️ 🇮🇷ایران فردا؛ رسانهٔ بسیج فرهنگیان https://eitaa.com/iran_fardaa
یاران عاشورایی نافع‌بن‌هلال 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
19.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک دعای امام حسین (علیه السلام) 🤲💯 🎙 حجت الاسلام محمد کاظمی امام حسین علیه السلام بخاطر یادآوری نماز یک دعای ویژه به ابوثماثمه کردند🤲 علیه السلام 🆔 لینک کانال 👇 http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
یاران عاشورایی حنظله‌بن‌اسعدشبامی 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
یاران عاشورایی مدافعان حرم 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
یاران عاشورایی بشربن‌عمرو 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
یاران عاشورایی مسلم‌بن‌عوسجه 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
یاران عاشورایی عبدالرحمن‌بن‌عبدالله 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
یاران عاشورایی عابس‌بن‌ابی‌شعیب‌شاکری 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
یاران عاشورایی زهیربن قین بجلی 📚موسسه تنظیم و نشر آثار اهلبیت علیهم‌السلام
داستان‌های قرآنی و مذهبی
روایات: گوشه‌اى از اخلاق علیه‌السلام شادى دل مؤمن‏ از امام حسين عليه السلام نقل است كه گفت: براى من ثابت است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده: بهترين كارها پس از نماز، دلِ مؤمنى را شاد كردن است، اگر گناهى در كار نباشد. روزى آن حضرت غلامى را ديدند كه با سگى غذا می خورد. سبب پرسيدند، گفت: اى پسر رسول خدا صلى الله عليه و آله، غم‏زده هستم، می خواهم اين سگ را خوش دل ساخته تا خود دل خوش شوم، خواجه اى دارم كه يهودى است و آرزومندم كه از او جدا شوم. حسين عليه السلام دويست دينار نزد خواجه برد، خواست بهاى غلام را بپردازد و بخرد، خواجه به عرض رساند: غلام فداى قدمت و اين باغ را هم بدو بخشيدم و اين پول را هم به حضرتت بازمی گردانم. حسين عليه السلام گفت: من هم اين مال را به تو می بخشم. خواجه گفت: بخشش تو را پذيرفتم و آن را به غلام بخشيدم، حسين عليه السلام گفت: من غلام را آزاد می كنم و اين مال‏ها را بدو می بخشم. همسر خواجه كه ناظر اين نيكوكاری ها بود، مسلمان شده، گفت: من هم، مهرم را به شوهرم بخشيدم سپس، خواجه نيز اسلام آورد و خانه اش را به همسرش ببخشيد. با برداشتن يك گام، برده اى آزاد شد، نيازمندى بی نياز گرديد، كافرى مسلمان شد، زن و شوهرى با هم صميمى شدند و همسرى خانه دار گرديد و زنى از نعمت ملك برخوردار. اين گام، چگونه گامى بود؟!«1» كريم‏ ترين مردم‏ عربى بيابان نشين وارد مدينه شد و از كريم‏ترين مردى كه در آن ساكن است جويا شد، او را به حضرت امام حسين عليه السلام راهنمايى كردند، عرب وارد مسجد شده، حضرت را در حال نماز ديد؛ در برابر حضرت ايستاد و شعرى به اين مضمون سرود: آنكه بر در خانه ات حلقه كوبد، اميدش نا اميد نمی گردد، تو عين جود و سخايى و تو تكيه گاهى، پدرت هلاك كننده طاغيان نافرمان بود، اگر شما نبوديد دوزخ بر ما منطبق بود. حضرت به آن عرب سلام كرد و به قنبر فرمود: از مال حجاز چيزى باقى نمانده؟ گفت: آرى، چهار هزار دينار، فرمود: آن را بياور كه او از ما به آن مال سزاوارتر است سپس رداى مباركش را از دوشش برداشت و دينارها را در آن پيچيد و دست باكرامتش را به سبب حياى از آن عرب از روزنه در بيرون كرد و شعرى به اين مضمون سرود: اين مال را از من بگير كه من از تو پوزش می خواهم، بدان كه من نسبت به تو مهربان و دوستدارم، اگر حكومت در اختيار ما بود باران جود و سخاى ما بر تو فرو می ريخت ولى حوادث زمان امور را جابه جا می كند و فعلًا دستِ دهنده ما تنها همين اندك را می تواند انفاق كند. عرب، مال را گرفت و به گريه نشست، حضرت فرمود: شايد آنچه را به تو عطا كردم كم و اندك است، گفت: نه، گريه ام از اين است كه خاك چگونه اين دست دهنده را خواهد خورد!«2» نشانه خدمت‏ در حادثه كربلا بر پشت شانه حضرت امام حسين عليه السلام اثرى زخم مانند يافتند، از حضرت امام زين العابدين عليه السلام درباره آن پرسيدند، حضرت فرمود: اين نشانه و اثر، برجا مانده از سنگينى كيسه چرمى پر از مايحتاج بيوه زنان و ايتام و تهيدستان است كه همواره آن حضرت براى رساندن به آنان به دوش می كشيد.«3» درودى برتر انس بن مالک می گويد: نزد حضرت امام حسين عليه السلام بودم، كنيزش بر او وارد شد و دسته اى ريحان به عنوان شاد باش و تحيت تقديم حضرت كرد، حضرت به او فرمود: در راه خدا آزادى! به حضرت گفتم: دسته اى ريحان بی قدر و قيمت تقديم شما كرد و شما در برابرش او را آزاد كرديد! حضرت فرمود: خدا اين گونه ما را ادب كرده، آنجا كه فرموده: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها».«4» و هنگامى كه به شما درود گويند، شما درودى نيكوتر از آن، يا همانندش را پاسخ دهيد؛ يقيناً خدا همواره بر همه چيز حسابرس است. احسان نيكوتر از احسان او، آزاد كردن او از بند بردگى بود.«5» ارزش انسان‏ عربى به محضر حضرت امام حسين عليه السلام رسيد و گفت: پسر پيامبر خدا! ديه كامله اى را ضامن شده ام و از پرداختش ناتوانم، نزد خود گفتم: آن را از كريم‏ترين مردم درخواست می كنم و كريم‏تر از اهل بيت‏ پيامبر سراغ ندارم. حضرت فرمود: برادر عرب سه مسأله از تو می پرسم، اگر يكى را جواب دادى يك سوم مال درخواستى را به تو می دهم، اگر دو مسأله را پاسخ گفتى دو سوم آن را می پردازم، اگر هر سه را جواب گفتى همه مال را می دهم. عرب گفت: آيا مانند تو كه از اهل دانش و شرفى از مثل من مسأله می پرسد؟ حضرت فرمود: آرى، از جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه می گفت: ارزش به اندازه معرفت است، عرب گفت: بپرس اگر توانستم پاسخ می دهم و اگر نتوانستم از حضرتت ياد می گيرم و تاب و توانى جز به يارى خدا نيست.