eitaa logo
دانلود
19.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناسور 🎬قسمت سوم انیمیشنی زیبا در مورد واقعه 🌹 علیه السلام
24.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناسور 🎬قسمت هفتم انیمیشنی زیبا در مورد واقعه کربلا🌹 دراین قسمت ماجرای شهادت حضرت عباس(ع) را می بینیم💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان‌های قرآنی و مذهبی
ورود اسیران کربلا به کوفه سيدبن‌طاووس مى‌نويسد: عمر‌بن‌سعد، سر مبارك امام‌حسين(عليه السلام) را در‌همان‌روزعاشورا با «خولى‌بن‌يزيداصبحى» و «حميدبن‌مسلم‌اَزْدى» به‌نزد «ابن‌زياد» فرستاد و بقيه سرها را با «شمر‌بن‌ذى‌‌الجوشن» و «قيس.بناشعث» و «عمر‌بن‌حجّاج» روانه‌كوفه‌كرد. خود عمرسعد تا ظهر روز دوم (روز يازدهم) در كربلا ماند، سپس با اسيران حرم حسينى به‌سوى‌كوفه‌ روانه‌شد. زنان را بر شتران بى‌جهاز سواركرد و آن‌ها را بدون‌ پوشش مناسب، ميان‌دشمنان حركت‌داد و مانند اسيران بلاد كفر و درنهايتِ مصيبت و اندوه، كوچ‌داد. 🔴هنگامى‌كه كاروان اسيران به‌كوفه نزديك‌شدند، مردم براى تماشاى آنها اجتماع‌كردند. 💠در‌آن‌ميان زنى‌ازكوفيان از بالاى بام فرياد زد: «مِنْ أَىِّ الاُْسارى أَنْتُنَّ؟»؛ (شما ازكدامين‌اسيرانيد؟) پاسخ‌دادند: «نَحْنُ اُسارى آلِ مُحَمَّد»؛ (ما اسيران از خاندان محمديم!). 💠آن‌زن وقتى اين‌سخن را شنيد، ازبام به‌زيرآمد و مقدارى مقنعه و لباس و چادر به آن‌ها داد، تا خود را (به‌طوركامل) بپوشانند. مردم كوفه كه چنين‌صحنه‌هايى را مشاهده‌كردند، گريه‌وزارى سردادند. 🔶️امام‌زين‌العابدين(عليه السلام) وقتى گريه آنها را ديد، فرمود: «اَتَنُوحُونَ وَ تَبْكُونَ مِنْ اَجْلِنا، فَمَنِ الَّذي قَتَلَنا»؛ (آيا براى ما نوحه و گريه مى‌كنيد، پس چه‌كسى ما را كشته‌است؟) (1) مردى به نام «مسلم‌جصّاص» (گچ‌كار) مى‌گويد: ابن‌زياد مرا براى تعمير دارالاماره به‌كوفه فراخواند. من مشغول گچ‌كارى درگاه‌هاى دارالاماره بودم كه صداى هياهويى را شنيدم. از خادمى كه با ما بود، پرسيدم: اين‌سروصدا و هياهو براى چيست؟ گفت: هم‌اكنون سر يك‌تن‌خارجى را كه بر يزيد شورش‌كرده مى‌آورند! گفتم: آن خارجى كيست؟ گفت: حسين‌بن‌على(عليه السلام). من گفتگوى با آن‌خادم را رهاكرده، منتظرماندم تا وقتى‌كه وى از آن‌جا بيرون‌رفت؛ از اندوه شديد چنان‌ضربه‌اى بر صورتم زدم كه ترسيدم چشمم نابينا‌شود، سپس دست‌هايم را شستم و از پشت قصر بيرون‌آمدم و به محله «كُناسَه» كوفه رسيدم. در آن‌جا‌ديدم كه مردم منتظر رسيدن اسيران و سرها هستند. طولى‌نكشيد كه چهل‌كجاوه را ديدم كه بر چهل‌شتر نهاده‌اند و بانوان و كودكان از فرزندان فاطمه(عليها السلام) بر آن‌ها سوارند. در‌اين‌ميان چشمم به امام‌على‌بن‌الحسين(عليهما السلام) افتاد كه بر شترى بدون روپوش سوار است و از رگ‌هاى گردنش خون جارى‌است و درحالى‌كه مى‌گريست اين اشعار را مى‌خواند: «يا أُمَّةَ السَّوءِ لا سُقْيَا لِرَبْعِكُمْ * يا اُمَّةً لَمْ تُراعِ جَدَّنا فينا لَوْ أَنَّنا وَ رَسُولُ اللهِ يَجْمَعُنا * يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ تَقُولُونا؟ تُسَيِّرونا عَلَى الاَْقْتابِ عارِيَةً * كَأَنَّنا لَمْ نُشَيِّدْ فيكُمْ دينا بَني اُمَيَّةَ ما هذَا الْوُقُوفُ عَلى * تِلْكَ الْمَصائِبِ لا تُلَبُّونَ داعِيَنا تُصَفِّقُونَ عَلَيْنا كَفَّكُمْ فَرَحاً * وَ أَنْتُمُ في فِجاجِ الاَْرْضِ تَسْبُونا أَلَيْسَ جَدّي رَسُولُ اللهِ وَيْلَكُمْ * أَهْدَى الْبَرِيَّةَ مِنْ سُبُلِ الْمُضِلِّينا يا وَقْعَةَ الطَّفِ قَدْ أَوْرَثْتِني حَزَناً *** وَاللهُ يَهْتِكُ أَسْتارَ الْمُسيئينا»؛ (اى امّت بد[كردار] هرگز بر شما باران نبارد؛ اى امتى كه احترام جدّ ما را درباره ما مراعات‌نكرديد. اگر در روز قيامت ما و رسول خدا گردهم‌آييم [و شما ما را در كنار رسول خدا ببينيد] چه‌پاسخى براى ما خواهيدداشت؟ ما را بر شتران برهنه سوارمى‌كنيد و [در شهرها] مى‌گردانيد؛ گويا ما همان‌كسانى نيستيم كه پايه‌هاى دين را درميان شما محكم‌ساختيم. اى‌بنى‌اميه! شما بر مصيبت‌هايى كه برما واردمى‌شود، واقفيد؛ ولى فريادهاى ما را پاسخ‌نمى‌دهيد. شما از شادى [اسارت ما] كف‌مى‌زنيد و ما را در گستره زمين به‌اسارت‌مى‌بريد. واى‌برشما! آيا جدّ من رسول خدا نيست؟ همان كسى‌كه مردم را از راه‌هاى گم‌راهى [به راه راست] هدايت‌كرد. اى واقعه كربلا! براى من اندوه به‌هم‌راه آورده‌اى، ولى خداوند پرده از كار بدكاران كنارخواهدزد و آنها را رسواخواهدساخت). مسلم‌جصّاص مى‌افزايد: از‌سوى‌ديگر ديدم مردم كوفه به كودكانى كه داخل محمل‌ها بودند، نان و خرما مى‌دادند؛ كه در اين ميان مشاهده‌كردم، ام كلثوم فرياد زد: «يا أَهْلَ الْكُوفَةِ! اِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَيْنا حَرامٌ»؛ (اى كوفيان! صدقه بر ما حرام است). (2) در‌آن‌حال، مردم گريه‌مى‌كردند كه جناب ام‌كلثوم(عليها السلام) فرمود: «صَهْ يا أَهْلَ الْكُوفَةِ، تَقْتُلُنا رِجالُكُمْ، وَ تَبْكينا نِساؤُكُمْ؟ فَالْحاكِمُ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللهُ يَوْمَ فَصْلِ الْقَضاءِ»؛ (ساكت‌باشيد اى‌كوفيان! مردانتان ما را مى‌كشند و زنانتان برما مى‌گريند؟ داور ميان ما و شما در روز قيامت خداوند است). بقیه👇
داستان‌های قرآنی و مذهبی
وى هم‌چنان با مردم سخن‌مى‌گفت كه سرهاى شهدا را آوردند و پيشاپيش آن سرها، سر مقدّس امام‌حسين(عليه السلام) بود. ديدم سر آن حضرت همانند ماه و ستاره زهره مى‌درخشد و شبيه‌ترين‌مردم به رسول خداست. محاسنش سياه بود و گويا خضاب شده‌باشد. آن سر نورانى هم‌چون ماهى كه طلوع كرده‌باشد، مى‌درخشيد. دراين‌ميان زينب(عليها السلام) نگاهى به سر برادرش انداخت (بى‌اختيار شد) و از شدت اندوه سرش را به چوبه محمل زد، تاآن‌جا كه ديدم خون از زير مقنعه‌اش جارى‌شد. آن‌گاه با سوز و گداز ـ درحالى‌كه به سمت سر آن حضرت اشاره‌مى‌كرد ـ اين‌اشعار را خواند (كه سه‌بيت آن چنين است): «يا هِلالا لَمَّا اسْتَتَمَّ كَمالا * غالَهُ خَسْفَهُ فَأَبْدا غُروبا ما تَوَهَّمْتُ يا شَقيقَ فُؤادي * كانَ هذا مُقَدَّراً مَكْتُوبا يا أَخى! فاطِمَ الصَّغيرَةَ كَلِّمْها *** فَقَدْ كادَ قَلْبُها أَنْ يَذُوبا»؛ (اى هلال من كه چون كامل‌شدى، خسوف تو را فراگرفت و غروب كردى اى پاره‌دلم! هرگز گمان‌نمى‌كردم كه چنين‌صحنه‌اى مقدّرشده‌باشد اى برادر! با فاطمه كوچك خود سخن بگو، چرا كه نزديك است قلبش [از شدّت اندوه] ذوب‌شود). (3) نگاهى به اين‌حوادث غم‌انگيز نشان‌مى‌دهد على‌رغم تلاش فراوانى كه دستگاه تبليغاتى بنى‌اميه براى وارونه‌نشان‌دادن واقعه كربلا به‌كارگرفت و آن را به‌عنوان قيام يك گروه از خارجيان برضد اسلام معرفى‌كرده‌بود، به‌زودى پرده‌ها كناررفت و طشت رسوايى آنها ازبام‌افتاد و مردم كوفه از جنايت عظيمى كه در نزديكى شهر آنها رخ‌داده‌بود، آگاه‌گشتند و سخت ناراحت و برآشفته و غم‌گين‌شدند به‌گونه ‌اى كه كوفه مبدل به عزاخانه گشت و بذر انقلاب ازهمان‌زمان دراين‌سرزمين پاشيده‌شد! (4) پی نوشت: (1). ملهوف (لهوف)، ص 189 - 192 (با تلخيص). (2). مى دانيم كه صدقات بر دو قسم است: صدقات مستحب و صدقات واجب كه از آن به زكات نيز تعبير مى شود و اين قسم دوم از صدقات، بر فرزندان زهرا(عليها السلام) حرام است و كوفيان از همين قسم از صدقات كه براى رساندن آن به فقرا و ديگر نيازمندان كنار گذاشته بودند، به كودكان حرم حسينى مى دادند و همين امر، مورد اعتراض جناب ام كلثوم(عليها السلام) قرار گرفت. (3). بحارالانوار، ج 45، ص 114 - 115. (با اندكى تلخيص) (4). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام‏، قم‏، 1388 ه. ش‏، ص 557. 📚پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
آيه ۹۷ تا ۱۰۰ سوره مومنون، عالم برزخ: وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿٩٧﴾ و بگو: پروردگارا! از وسوسه‌های شیطان‌ها به تو پناه می‌آورم، وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ ﴿٩٨﴾ و پروردگارا! به تو پناه می‌آورم از اینکه [شیطان‌ها] نزد من حاضر شوند. حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿٩٩﴾ [دشمنان حق از دشمنی خود بازنمی‌ایستند] تا زمانی که یکی از آنان را مرگ در رسد، می‌گوید: پروردگارا! مرا [برای جبران گناهان و تقصیرهایی که از من سر زده به‌دنیا] بازگردان؛ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ ۚ كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٠٠﴾ امید است در[برابر] آنچه [از عمر، مال و ثروت در دنیا] واگذاشته‌ام کار شایسته‌ای انجام دهم. [به او می‌گویند:] این‌چنین نیست [که می‌گویی] بدون‌تردید این سخنی بی‌فایده است که او گوینده آن است، و پیش رویشان برزخی است تا روزی که برانگیخته می‌شوند. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 https://eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm