eitaa logo
دانلود
☑️☑️ علامه محمدباقر مجلسی از محدثان و فقیهان مشهور شیعه در قرن یازدهم هجری بود. علامه مجلسی از میان شاخه‌های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث‌نگاری علاقه داشت. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام بحارالانوار است. 🔺او با تربیت شاگردان و آثار پرتعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روش‌های علمی علمای پس از خود تاثیرگذاشت. 🔻محمدباقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته‌است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ‌برهزارتن ذکرکرده‌اند. علامه مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه تخصص داشت و به نگارش آثاری دراین‌زمینه‌ها پرداخت. او نویسنده‌ای بسیار پر کار بود و بر اساس برخی محاسبات، در طول حیات علمی خود (بعد از دوران بلوغ) به طور متوسط روزانه ۶۷ سطر می‌نوشت. از جمله آثار فارسی محمد باقر مجلسی می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد👇 عین الحیاة که شرحی است بر وصیت پیامبر به ابوذر مشکاة الانوار در باب قرآن و دعا حیاة القلوب در باب سرگذشت پیامبران و درباره امامت جلاء العیون در باب تاریخ و مصائب چهارده معصوم(ع) حلیة المتقین در باب آداب معاشرت و مستحبات زندگی حق الیقین در اعتقادات تحفة الزائر در باب زیارات پیامبر اکرم و ائمه معصومین 🌀 در تقویم رسمی ایران، روز ۳۰ مرداد به عنوان روز بزرگداشت علامه مجلسی تعیین شده‌است. 📚ویکی شیعه با تلخیص @Dastanqm https://chat.whatsapp.com/CzyHzA7kcizBgcIEVfQqWM
ملا محمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵-۱۳۲۹ق) معروف به آخوند خراسانی از مراجع تقلید و عالمان اصول فقه در قرن چهاردهم قمری، مؤلف کتاب کفایة الاصول و از حامیان اصلی نهضت مشروطه ایران بود. او مشروطه را وسیله‌ای برای جلوگیری از ظلم و ستم به مردم می‌دانست و شرکت در این جنبش را بر همه مسلمانان واجب می‌دانست. آخوند پس از به توپ بسته شدن مجلس در ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ق توسط محمدعلی شاه قاجار، حکم به جهاد و مبارزه علیه استبداد محمدعلی شاه داد. آخوند خراسانی در طول عمر خود شاگردان و مجتهدان بسیاری تربیت کرد. او در سال ۱۳۲۹ق، در ۷۴ سالگی، درگذشت. برخی مرگ او را مشکوک دانسته‌اند. 📚ویکی شیعه @Dastanqm https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
✅ ✅اهل خراسان بود و مشهور به آخوند خراساني. دلش را دركربلا جاگذاشته بود و برمي‌گشت. خسته بود.خوابيد ... وارد خانه‌اي شد كه پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) و امامان (عليهم‌السلام) به ترتيب درآنجا نشسته بودند. بعد از امام زمان (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) جايي براي آخوند بازكردند. رفت و نشست. كسي وارد شد. مولي محمدتقي مجلسي بود، دوست آخوند. گلاب در دست داشت، به همه تعارف كرد، به آخوند هم. مولي محمدتقي رفت و با بچه‌اي قنداقي برگشت. رو به پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) گفت:«براي اين طفل دعا بفرماييد كه خداوند، او را مروج دين كند». پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) كودك را درآغوش گرفت و دعا كرد. علي (عليه‌السلام) نيز همين‌طور ... نوبت به امام زمان (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) رسيد. او نيز همين‌كار را كرد و كودك را به آخوند داد و دعا كرد. آخوند هم براي كودك دعا كرد. ✅ بيدار شد، تصميم‌گرفت قبل از خراسان، به ديدار محمدتقي برود. به اصفهان رفت. محمدتقي، برايش گلاب آورد و بعد كودكي را به آغوش او داد و گفت: «فرزندم امروز به دنيا آمده، برايش دعا كن تا از مروجين دين باشد». آخوند، متعجب شد. كودك را درآغوش گرفت. بوييد و بوسيد و دعا كرد. نام كودك را گذاشتند: محمدباقر. 📚علامه مجلسی ایتا @Dastanqm واتساپ https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
ماجرای مجلس گناه و حضور علامه مجلسی ✔️✔️ یکی از خیرین اصفهان که به علامه مجلسی ارادت داشت شبی بعد از نماز جماعت خدمت ایشان آمد و گفت : گرفتاری مهمی برایم پیش آمده است . علامه مجلسی گفت: چه گرفتاری ؟ آن مرد گفت: لوطی باشی محل ، به من خبر داده است که امشب با دوستانش می خواهند به خانه من بیایند و شام میهمان من باشند و قهرا می دانم اسباب لهو و لعب را هم می آورند و موجبات ناراحتی ما را فراهم می کنند و ما را در حرام می‌اندازند . علامه مجلسی گفت: خودم می آیم و به لطف خداوند مساله آنرا آنطوری که خدا بخواهد حل و فصل می کنم . جناب علامه از راه مسجد جلوتر از میهمان ها به خانه آن مرد رسید ، وقتی بعد از مدتی لوطی باشی و رفقایش وارد شدند ، ناگهان چشمشان به شیخ الاسلام اصفهان ؛ مرحوم مجلسی افتاد ، تنبک و تنبورهای خود را پنهان کردند و مؤدبانه در محضر او نشستند. اما لوطی باشی از میزبان سخت ناراحت و دلگیر شده که او علامه مجلسی را موی دماغ و مزاحم عیششان کرده بود. لوطی باشی شروع به سخن گفتن کرد و گفت : جناب مجلسی ؛ ما لوطی ها صفات خوبی هم داریم ، کمتر از اهل علم هم نیستیم. علامه مجلسی گفت: من که چیزی از خوبی های شما نمی‌دانم. لوطی باشی گفت: جناب مجلسی تو با ما معاشرت نداری که بدانی ما چه صفات خوبی داریم ؛ ما در نمک شناسی بی نظیریم. لوطی کسی هست که اگر نمک کسی را چشید تا آخر عمر یادش نمی رود و به صاحب نمک خیانت نمی کند . علامه گفت: من این حرف شما را نمی توانم بپذیرم که شما نمک شناسید و نمکدان نمی شکنید . بگو ببینم چند سال از سن ما می گذرد؟ لوطی باشی گفت: چهل سال. علامه مجلسی گفت: چهل سال است نعمت خدا را می خوری و معصیت خدا را می کنی ای نمک به حرام! این جمله را که علامه گفت مثل آبی که به آتش بریزند لوطی باشی خاموش شد و راستی که او را تحت تاثیر قرار داد و تا آخر مجلس دیگر یک کلمه هم حرف نزد و در فکر فرو رفت . مجلس تمام شد و هر کس به خانه اش رفت . لوطی هم به خانه اش رفت تا بخوابد اما مگر خوابش می برد ! چرا که چهل سال عوض نمک شناسی نسبت به کسی که به او همه چیز داده ؛ سلامتی ، بضاعت ، ثروت ، و . . . نمک بحرامی کرده فکر کرد و فکر کرد تا آخر تصمیم خود را گرفت . فردا صبح پس از اذان ، علامه مجلسی شنید که کسی در خانه اش را می زند ، در را باز کرد ، دید لوطی باشی است . گفت : آقای شیخ ! آیا اگر من توبه کنم خدا مرا می بخشد و می آمرزد و قبولم می کند ؟ علامه مجلسی گفت : بله ، البته خدا کریم و غفور است ، انسان هر قدر هم گناهش زیاد باشد اما اگر حقیقتا پشیمان شود و به درگاه خداوند بزرگ توبه کند خداوند تعالی گناهان او را می بخشد و او را قبول می کند . پس لوطی باشی گفت : من پشیمانم و توبه کردم تو از خدا بخواه تا مرا بیامرزد. 📚علامه مجلسی ایتا @Dastanqm واتساپ https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژگی‌هاى بزرگ اخلاقى‏ اباعبدالله الحسین علیه السلام بخشنده و بزرگوار ✔️✔️ روزى یك اعرابى نزد امام حسین آمد و عرض كرد: اى فرزند رسول خداصلى‌الله‌علیه‌وآله من پرداخت دیه ‌اى كامل را ضمانت كرده‏‌ام امّا از اداى آن ‏ناتوانم. با خود گفتم كه از بزرگوارترین مردم، آن را تقاضا می‏كنم و از خاندان رسول اللَّه كسى را بزرگوارتر و بخشنده ‏تر نیافتم. پس امام حسین به وى فرمود: "اى برادر عرب از تو سه پرسش مى‏كنم ‏اگر یكى از آنها را پاسخ گفتى ثلث آن دیه را به تو میدهم و اگر دو پرسش ‏را جواب دادى دو ثلث آن را به تو مى‏پردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ‏ گفتى تمام مالى را كه مى‏خواهى به تو مى‏دهم". اعرابى عرض كرد: آیا كسى مانند تو كه اهل علم و شرف است از چون‏ منى مى‏خواهد بپرسد؟ حضرت فرمود: "آرى. از جدّم رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله شنیدم كه مى‏فرمود.معروف به اندازه معرفت است". اعرابى عرض كرد: آنچه مى‏خواهى بپرس اگر پاسخ دادم (كه هیچ) و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه. امام علیه السلام پرسید: "برترین اعمال چیست؟" اعرابى گفت: ایمان به خدا. آن‏حضرت براى ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار را میخواند: - چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنكه از بین برود، بر مردم ببخش حضرت سؤال كرد: "راه رهایى از نیستى و نابودى چیست؟" اعراى گفت: اعتماد به خداوند. امام حسین پرسید: "زینت دهنده انسان چیست؟" اعرابى گفت: علم همراه با حلم. امام پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابى گفت: مال همراه با مروّت. حضرت پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابى گفت: "فقر همراه با صبر". حضرت پرسید: "اگر این نشد؟" اعرابى گفت: در این صورت صاعقه‏اى از آسمان بر او فرود آید و بسوزاندش كه او سزاوار آن است. آن‏حضرت براى ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار را میخواند: - چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنكه از بین برود، بر مردم ببخش. آنگاه امام حسین ‏علیه السلام خندید و كیسه‏اى كه در آن هزار دینار بود، به او داد و انگشترى خود را كه نگین آن به دویست درهم مى‏ارزید، بدو بخشید و فرمود: "اى اعرابى این طلا را به طلبكارانت بده و انگشترى رابه مصرف خود برسان." اعرابى تمام آنها را گرفت و گفت: "خدا داناتر است كه رسالتش را دركجا نهد. اعیان الشیعه - سیّد محسن امین، ص‏40 - 29. بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان @Dastanqm https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«کاروان عشق در راه کربلا» وقایع روز اول الحرام؛ خواب امام حسین (علیه السلام) عقبه بن سمعان مي‌گويد : هنگامی كه از قصر بنی مقاتل گذشتيم و ساعتی را پيموديم، خواب كوتاهی حسين را گرفت و پس از لحظه‌ای بيدار شد و دوباره اين جمله را بر زبان جاري كرد، فرمود: «انا لله و انا اليه راجعون و الحمد الله رب العالمین.» دوبار، سه بار آن را تکرار کرد. فرزند آن حضرت، علی بن حسين كه بر اسبی سوار بود پيش آمده به پدر گفت: پدر جان، قربانت گردم چه سبب شد كه كلمه استرجاع بر زبان جاري كردی؟ و بر ای چه الحمد الله گفتی؟ حسين (علیه السلام) فرمود: اسب‌سواری در پيش نمودار شد و گفت: اين گروه همچنان پيش می‌روند و مرگ نيز به سويشان پيش می‌رود .من دانستم كه آن پيك، جان ماست كه خبر مرگ ما را می‌دهد. ❓علی بن حسين گفت: پد رجان! خدا هرگز برای شما بدی پيش نياورد، مگر ما بر حق نيستيم؟ ❗️فرمود: چرا! سوگند بدان خدايی كه بندگان به سويش بازگشت كنند، حق با ماست. علی بن حسين گفت: پدر جان! در اين صورت ما از مرگ باكی نداريم که بر حق بمیریم. حسين فرمود: خدايت پاداشی نيك دهد بهترين پاداشی كه فرزندی از پدر خويش بيند. 📚ستاره @Dastanqm https://chat.whatsapp.com/DBHmX88VWwW9ouXNYPbmGT
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا