کانال 📚داستان یا پند📚
꧁❤️🔥بیراه عشق❤️🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا #بیراه_عشق #پارت_ششصد_و_نه پرهام از سالن بیرون رفت. احتیا
꧁❤️🔥بیراه عشق❤️🔥꧂
بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا
#بیراه_عشق
#پارت_ششصد_و_ده
(113)
شروین ماشین را جلوی تالار متوقف کرد و رو به سها گفت:
- شماها پیاده شید. تا من برم یه جای مناسب برای پارک پیدا کنم.
اول از همه آزیتا از صندلی عقب ماشین پیاده شد و صبا را از آغوش سها گرفت و کمی عقب تر ایستاد تا سها بتواند دامن بلند لباسش را جمع کند و از ماشین پیاده شود. سها به سمت عقب ماشین نگاه کرد و رو به پسر کوچکش که دست به سینه به پشتی صندلی تکیه داده بود و با آن چشم های سیاه و براقش خیره به سها نگاه می کرد، گفت:
- سینا جان شما چرا پیاه نمی شی.
سینا شانه ای بالا انداخت و گفت:
- من می خوام با، بابا برم قسمت مردونه.
- نه عزیزم شما بیا همراه من.
سینا لجبازانه دوباره شانه ای بالا انداخت و از سها رو برگرداند و نگاهش را از پنجره ماشین به بیرون دوخت. آزیتا شاکی گفت:
- بیا دیگه.
شروین رو به سها که معلوم بود از این مسئله راضی نیست کرد و گفت:
- برو خیالت راحت.
سها نفسی گرفت و با اکراه از ماشین پیاده شد ولی قبل از رفتن سرش را از پنجره ماشین به داخل برد و رو به شروین، گفت:
- حواست بهش باشه ها. نذاری زیاد شیرینی بخوره. دستشویی هم ...............
شروین با خنده گفت:
- باشه بابا حواسم هست خیالت راحت.
و ماشین را جلوی چشم های نگرانی سها به حرکت در آورد. آزیتا دست سها را گرفت و گفت:
- بیا بریم. دیر شد.
- کاشکی سینا رو با خودمون می اوردیم.
- با، باباشه با غریبه که نیست.
- شروین سرش گرم حرف زدن با این و اون می شه حواسش از بچه پرت می شه.
آزیتا همانطور که از پله های منتهی به تالار بالا می رفت، گفت:
- خیلی سخت می گیری. حواسشم پرت بشه اونجا پر آدمه اتفاقی نمی افته. یه ذره کوتاه بیا.
سها آهی کشید و چیزی نگفت. پنج سال از ازدواجش با شروین می گذشت حالا یک پسر سه سال و نیمه و یک دختر یک ساله داشت. شروین مرد خوبی بود و عاشقانه او و بچه ها را دوست داشت و در خانواده هم بسیار مورد اعتماد و احترام همه بود. وقتی شروین به خواستگاریش آمد، پدرش بر خلاف پرهام که به خاطر آشنایتی که با حاج صادق داشت هیچ تحقیقی نکرده بود. خودش برای تحقیق رفت و از هر کس که می توانست در مورد شروین پرس و جو کرد و بعد از این که از هر لحاظ خیالش راحت شد با ازدواج آنها موافقت کرد.
#ادامه_دارد...
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺