کانال 📚داستان یا پند📚
꧁❤️🔥بیراه عشق❤️🔥꧂ بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا #بیراه_عشق #پارت_چهارصد_و_هفتاد_و_هفت پرهام از ماشین پیا
꧁❤️🔥بیراه عشق❤️🔥꧂
بـنـــ﷽ـــام خــ💖ــدا
#بیراه_عشق
#پارت_چهارصد_و_هفتاد_و_نه
پرهام داد زد:
- آره زنگ بزن. منم شکایت دارم می خوام ببینم این آقا زن من و کجا قایم کرده.
شروین که از عصبانیت سرخ شده بود، داد زد:
- حرف دهنت و بفهم مرتیکه.
- فکر کردی نمی دونم توی بی ناموس نشستی زیر پای زن من.
- بی ناموس تویی که داری به زنت تهمت می زنی.
خون جلوی چشمهای پرهام را گرفت. دیگر نمی توانست تحمل کند. دوباره به سمت شروین حمله کرد. ولی این دفعه شروین بود که با مشت توی دهان پرهام کوبید. زهرا دوباره جیغ کشید. دو پسر به جان هم افتادند و نوید و عباس سعی کردند که جدایشان کنند. نهال پشت تلفن به التماس افتاده بود:
- سها تو رو خدا بیا. شروین و پرهام دارن همدیگر و می زنن. الانه که همدیگر رو بکشن.
وقتی سها به آتله رسید. پلیس ها توی آتلیه بودند. شروین با صورت زخمی و موهای آشفته روی صندلی نشسته بود و عباس لیوان آبی به دستش می داد. پرهام که لباسش پاره شده بود و از گوشه لبش خون می آمد، با چشم هایی که از شدت عصبانیت سرخ، سرخ شده بود به سها نگاه می کرد. یکی از دو افسر پلیسی که به آتلیه آمده بودند، با نوید و نهال صحبت می کرد و آن یکی که قد بلند تری داشت چیزی را در دفترش یادداشت می کرد.
سها با خجالت به شروین نگاه کرد و به سمت پرهام رفت. پرهام شاکی رو از سها برگرداند. سها سرش را با تاسف برای پرهام تکان داد و گفت:
- دستت درد نکنه. فقط آبروم تو محل کارم نرفته بود که اونم به لطف تو رفت.
پرهام با حرص گفت:
- تقصیر خودته. بیست بار بهت گفتم بیا هم دیگر رو ببینیم. بیا با هم حرف بزنیم. اگه می اومدی این طور نمی شد.
پلیس قد بلند دست از نوشتن برداشت و رو به شروین گفت:
- اگه شکایت دارید، باید بیاین پاسگاه.
شروین نگاهی به صورت سها کرد. سها با چشم هایش از شروین خواهش کرد که شکایت نکند. شروین بی حوصله رو برگرداند و گفت:
- شکایت ندارم.
سها نفس راحتی کشید. به اندازه کافی دردسر داشت. می دانست شکایت از پرهام یعنی درگیری دوباره با خانواده ها و او آمادگی آن را نداشت. شکایت از پرهام چیزی را درست نمی کرد، فقط اوضاع را پیچیده تر می کرد. شاید حق با پرهام بود و او نباید خودش را قایم می کرد. هر چقدر هم ناراحت بود، باید می ایستاد و حرفش را می زد.
#ادامه_دارد...
@Dastanyapand
📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌺