eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
1.1هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
35.1هزار ویدیو
123 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال 📚داستان یا پند📚
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ #part_148 #رمان_زندگی_شیرین با خانواده‌اش خداحافظی کردیم و داخل شدیم.
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ حواسم جمع پدر و امیرعلی شد، انگار آن‌ها احساسات من را درک می‌کردند که سعی در آرام کردن مادر و شیوا داشتند. من دیگر تنها نبودم شخصی را داشتم که در هر کلماتش مالکیت را نشان می‌داد. شیوا که از بی‌خیال و بی‌اهمیتی من کفری شده بود امیر علی را کنار زد و غرید. - می‌دونی لیاقتت همینه، اینا نمی‌اومدن تو رو بگیرن کی میگرفتت. انقدر ارزشت پایینه که تا الان کسی سراغت نیومده وقتی هم اومدن اینا اومدن. همه که مثل من لیاقت ندارن، برو کلی دعا کن که همینم گیرت اومده وگرنه تا آخر عمرت رو گردن ما مونده بودی. تو خانواده شوهر و فک و فامیل جرأت نمی‌کنم از خواهری مثل تو حرف بزنم. صدای شکستن آشنایی را در گوش‌هایم حس کردم، باز هم مانند همیشه تیر‌ به سمت قلبم پرتاب کرده بودند. این بار دلم هزار برابر روز‌های قبل شکست، توقع داشتم در روز خواستگاری که مهم‌ترین روز من بود خواهرم مهربان‌تر باشد و با دلم راه بیاید. اما مانند همیشه تیکه‌هایش را روانه‌ام کرده بود. - نمی‌دونم چه بدبختی سر زندگیه ما افتاده، تا قبل این نقل همسایه ها بودیم که دخترش ترشیده از بس خاستگار نداره... با شنیدن تیکه مادرم چشم بستم و بغض کهنه‌ام را فرو خوردم. -از الان به بعدم میگن که دخترش رفت زن صیغه ای شد. شیوا پشت حرف مادر را گرفت. - وای نگو مامان من شدم نقل فامیل و اشنای امیرعلی تا منو میبینن میگن خواهرت ازدواج نکرد؟ به سمت من برگشت و ادامه داد. - . الانم که شرش از روی سر ما کم شده.... امیر‌علی با چهره سرخ شده وسط حرفش غرید. - شیوا بس کن پشت بند حرفش به سمت اتاقی که شانلی خواب بود رفت. بغض در گلویم نشست، دست لرزانم را بلند کردم و روی صورتم کشیدم. اشک در چشمانم نشست بود ولی آن‌قدر پلک نزدم تا در چشم‌هایم خشک شوند. خواستم حرفی بزنم ولی با بیرون آمدن امیرعلی سکوت کردم. پالتوی شیوا را با عصبانیت و یک دست تنش کرد و غرید. ادامه دارد... ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e 🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574