eitaa logo
کانال 📚داستان یا پند📚
962 دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
34.2هزار ویدیو
118 فایل
کارکانال:رمان و داستانک،سلام و صبح بخیر،پیامهای امام زمانی عج، کلیپ طنز،سخنان پندی،سیاسی، هنری و مداحی پیامها به مناسبتها بستگی دارد. مطالبی که با لینک کانال دیگران است با همان لینک آزاده بقیه مطالب آزاده @Dastanyapand
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال 📚داستان یا پند📚
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ #part_320 #رمان_زندگی_شیرین تمام فامیل ها امده بودند. کمک می کردند اما
༺༽زندگی شیرین༼༻ ༺༺༽••💞••༼༻༻ -نون هم میاره مادرجون، نون ههم میاره عزیزجان، مگه تا الان گرسنه تون گذاشته؟ تو زنش هستی، می دونی الان بنده خدا عصابش خرده، تو باید بشی اروم جونش. مرد که خسته و کوفته میاد تو خونه منتظر واکنش زنشه، ببینه اون هم هی داره غر می زنه دیگه چی می مونه از اون مرد مادر؟ -من نمی تونم خانم بزرگ، باید بلند شه یه کاری بکنه یا نه؟ -بلند میشه اما نه با غر زدن های تو مامان، باید پشت مردت باشی، باید کنارش بمونی تا بتونه پاشه، مرد دلش به صبر زن خوشه، صبور باش مامان." مرد دلش به صبر زن خوش هست... چقدر خوب بود ان زمان ها فال گوش می ایستادم و حرف هایشان را می شنیدم، الا که خانم بزرگ را نداشتم اما تمام راهنمایی هایش بود تا کمکم کند. -شیرین جان اون سینی رو می دی؟ با حرف سمیرا خانم از فکر بیرون آمدم و سینی را از روی میز به دستش دادم. خودم هم به سمت جعبه ی شیرینی ها رفتم. -شیرین... شیرین... با صدای امیرعلی دستم روی جعبه خشک شد. به سمت صدا برگشتم که بیرون آشپزخانه مشغول صدا زدنم بود. به سمتش رفتم. -شیوا کجاست؟ نگاهی به اطراف کردم. باز معلوم نبود این دختر کجا رفته ست. -الان می گردم دنبالش می گم. ادامه دارد... ⚘تعجیل درفرج مولا صلوات⚘ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ه⚘ ⚘ 📚⃟✍჻ᭂ࿐☆🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/2162819174Cf3fe471b0e 🇮🇷⃟👌჻ᭂ࿐♡🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/3590717967C2bc519a574