@shervamusiqiirani-8 - تصنیف : سرگشته.mp3
3.52M
#علیرضا_افتخاری
#تصنیف
#دستگاه_شور
به امیدی سر راهت نشستم
نگه در چشم زیبای تو بستم
چونین دامن کشان از من گذشتی
چرا خود را به این خاری شکستم
تو گفتی من به غیر از دیگرانم،
چونینم، در وفا داری چونانم
تو غیر از دیگران، بودی که امروز
نه میدانی، نه میپرسی نشانم
در آن چشمان افسونگر که داری
در آن دل غیر شور و شر که داری
گهی میرانی و گهی میرانی و
گه مینوازی
بگو ای نازنین در سر چه داری
مرا در عاشقی پروا نباشد
دلم را بیم از این غمها نباشد
از آن ترسم که از بسیاری غم
برای عشق در دل جا نباشد
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamusiqiirani-7 - ساز و آواز.mp3
3.32M
#علیرضا_افتخاری
#آواز
#دستگاه_شور
عجب آن دلبر زیبا کجا رفت
عجب آن سرو خوش بالا کجا رفت
میان ما چو شمعی نور میداد
کجا شد ای عجب بیما کجا رفت
دلم چون برگ میلرزد همه روز
که دلبر نیم شب تنها کجا رفت
برو در باغ پرس از باغبانان
که آن شاخ گل رعنا کجا رفت
چو دیوانه همیگردم به صحرا
که آن آهو در این صحرا کجا رفت
ز ماه و زهره میپرسم همه شب
که آن مه رو بر این بالا کجا رفت
دل و جانش چو با الله پیوست
اگر زین آب و گل شد لاکجا رفت
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamusiqiirani-6 - تصنیف : رهگذر.mp3
3.13M
#علیرضا_افتخاری
#تصنیف
#دستگاه_شور
خبر از من ندارد ، گل باغ و بهارم
ز فراقش چه گویم ، خبر از خود ندارم
به امیدِ نگاهی ، سرِ هر رهگذارم
ز خیالش جدا نیست ، نفسی گر برارم
گلِ باغ و بهارم ، سرِ هر رهگذارم
به امیدِ نگاهی، به رهش جان سپارم
شده ام محوِ رویش ، همه بت آرزویش
همه در جستجویش ، که ببخشد قرارم
به امیدِ نگاهی ، سرِ هر رهگذارم
ز خیالش جدا نیست ، نفسی گر برارم
گلِ باغ و بهارم ، سرِ هر رهگذارم
به امیدِ نگاهی، به رهش جان سپارم
نیِ محزون چه نالی ؟ چون من آشفته حالی
مکن آشفته حالم ، به سرِ عشق تو دارم
نی من با تو چه گویم ، غمِ دل با تو گویم
نفسی گر برارم ، جَهَد از من شرارم
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamusiqiirani-5 - ساز و آواز شور.mp3
1.22M
#علیرضا_افتخاری
#آواز
#دستگاه_شور
آنکه بیباده کند جان مرا مست کجاست
آنکه بیرون کند از جان و دلم دست کجاست
آنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم
آنکه سوگند من و توبهام اشکست کجاست
آنکه جانها به سحر نعره زنانند از او
آنکه ما را غمش از جای ببردهست کجاست
جان جانست وگر جای ندارد چه عجب
این که جا میطلبد در تن ما هست کجاست
غمزه چشم بهانهست و زان سو هوسیست
و آنک او در پس غمزهست دل خست کجاست
پرده روشن دل بست و خیالات نمود
و آنک در پرده چنین پرده دل بست کجاست
عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد
و آنک او مست شد از چون و چرا رست کجاست
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamusiqiirani-3 - تصنیف : پیام جانان.mp3
2.86M
#علیرضا_افتخاری
#تصنیف
#دستگاه_شور
سلامم را جوابی ده که درشهرتو مهمانم
غبارم را بیفشان تا بپایت جان برافشانم
بپرس ازخود کجا بود ی کجا هستی چه میجویی
نگاهم کن چه میگو یم سخن بشنو چه میخوانم
دلم گوید سخن با تو چنین روشن که من با تو
صفای این چمن با تو بیا مرغ سخن رانم
درآن ساحل چه میگردی ازآن دریا چه آوردی
به شهرخویشتن بازآ که من پیغام جانانم
به گلبانگ جهان تابم چه آ تشهاست در دلها
نمیگیرد چرا در تو نمیدانم
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamusiqiirani-1 - تصنیف : یار وفادار.mp3
2.54M
#علیرضا_افتخاری
#تصنیف
#دستگاه_شور
نور خدا جلوه كند در گل رخسار تو
تشنه ترم هر نفسي تشنه ديدار تو
باغ گل و لاله بود خنده ی زيباي تو
محو توام ، محو توام ، محو تماشاي تو
يار وفادار مني يار وفادار من
مهرِ تو روشنگرِ جان و دل من ، يار من
خندان شد گلشن جان تا تو شكفتي در آن
جان و جانان مني تاج سر دلبران
بسته به عشق تو ، به عشق تو بود ، هستيام
عشق دهد ، عشق دهد ، اين همه سرمستيام
در اين جهان مثل تو كي ، مثل تو پيدا كنم
بيا كه چون آيينه روي تو تماشا كنم
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamusiqiirani-8 - ساز و آواز شور.mp3
499.7K
#حسام_الدین_سراج
#آواز
#دستگاه_شور
از ناله عشاق، نوایی بردار
وز درد و غم دوست، دوایی بردار
از منزل یار، تا تو ای سست قدم
یک گام زیاده نیست، پایی بردار
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamosigiirani-3 - آواز شور.mp3
938.4K
#محمد_رضا_شجریان
#آواز
#دستگاه_شور
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان
بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم
کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان
دل داده را ملامت گفتن چه سود دارد
میباید این نصیحت کردن به دلستانان
دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو
تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان
من ترک مهر اینان در خود نمیشناسم
بگذار تا بیاید بر من جفای آنان
روشن روان عاشق از تیره شب ننالد
داند که روز گردد روزی شب شبانان
باور مکن که من دست از دامنت بدارم
شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان
چشم از تو برنگیرم ور میکشد رقیبم
مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان
من اختیار خود را تسلیم عشق کردم
همچون زمام اشتر بر دست ساربانان
شکرفروش مصری حال مگس چه داند
این دست شوق بر سر وان آستین فشانان
شاید که آستینت بر سر زنند سعدی
تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamosigiirani-9 - کانال شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
560.7K
#عبدالحسین_مختاباد
#تصنیف
#دستگاه_شور
من نه خود ميروم، او مرا مي کشد
کاه سرگشته را کهربا ميکشد
چون گريبان ز چنگش رها مي کنم
دامنم را به قهر از قفا مي کشد
گفتم اين عشق اگر واگذارد مرا
گفت اگر واگذارم وفا ميکشد
دست و پا ميزنم، ميربايد سرم
سر رها ميکنم دست و پا ميکشد
گفتم اين گوش تو خفته زير زبان
حرف ناگفته را از خفا ميکشد
گفت از اين پيشتر اين مشام نهان
بوي انديشه را در هوا ميکشد
سايهي او شدم چون گريزم از او
در پي اش ميروم تا کجا مي کشد
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamosigiirani-8 - تصنیف : پیمانه خالی.mp3
865.5K
#عبدالحسین_مختاباد
#تصنیف
#دستگاه_شور
شهر خالي، جاده خالي، کوچه خالي، خانه خالي
جام خالي، سفره خالي، ساغر و پيمانه خالي
کوچ کرده دسته دسته، آشنايان، عندليبان
باغ خالي، باغچه خالي، شاخه خالي، لانه خالي
واي از دنيا که يار از يار ميترسد
غنچههاي تشنه از گلزار ميترسد
عاشق از آوازهي ديدار ميترسد
پنجهي خنياگران از تار ميترسد
شه سوار از جادهي هموار ميترسد
اين طبيب از ديدن بيمار ميترسد
سازها بشکست و در شاعران از حد گذشت
سالهاي انتظاري بر من و تو بد گذشت
آشنا نا آشنا شد
تا بلي گفتم بلا شد
گريه کردم، ناله کردم، حلقه بر هر در زدم
سنگ سنگ کلبهي ويرانه را بر سر زدم
آب از آبي نجنبيد
خفته در خوابي نجنبيد
چشمه ها خشکيد و دريا خستگي را دم گرفت
آسمان افسانهي ما به دست کم گرفت
جامها جوشي ندارد، عشق آغوشي ندارد
بر من و بر نالههايم هيچ کس گوشي ندارد
باز آ تا کاروان رفته باز آيد
باز آ تا دلبران ناز ناز آيد
بازآ تا مطرب و آهنگساز آيد
تا گل افشانان نگار دلنواز آيد
بازآ تا بر در حافظ سراندازيم
گل بيافشانيم و مي در ساغر اندازيم
https://eitaa.com/DastgahSHur
@shervamosigiirani-2 - کانال شعر و موسیقی اصیل ایرانی.mp3
558.7K
#عبدالحسین_مختاباد
#آواز
#دستگاه_شور
اي گل باغ وفا، درد مرا درمان کن
جرعه اي ريز و مرا بنده نافرمان کن
راز ميخوارگيم از همه کس پنهان کن
گوشه چشم به حال من بي سامان کن
باشد آن شاهد دلدار سرايي بدهد
بر سر کوي تو اي مي زده، ديوانه شدم
عقل را راندم و وابسته به ميخانه شدم
دور آن شمع دل افروز چو پروانه شدم
به هواي شکن گيسوي تو شانه شدم
درد دل را به که گويم که دوايي بدهد
https://eitaa.com/DastgahSHur