✅به مناسبت دیدار مبلغان و طلاب با رهبر عزیز انقلاب اسلامی
📣روی لینک زیر کلیک نمایید👇
🔶پیچیدن به «پروپا»ی «پروپا»گاندا
#بازنشر
@Deebaj
✅دیباج صدم
🔶تبلیغ نسلی و خانوادگی
🖊علیرضا مکتبدار
📌روزی دوستی فاضل از من پرسید:
بهنظر شما در مواجهه با افکاری که ذهن جوانان، اعم از دانشجو و یا افراد عادی را پر کرده و آنان را به سراب رهایی از هرگونه باور و عقیده و سرانجام به سمت پرتگاه الحاد سوق میدهد، چه باید کرد؟
چه اسباب و عواملی باعث بیاعتنایی جوانان به آموزههای رهاییبخش دین و اشتیاق آنان به پذیرش پسماندههای اندیشههای اومانیستی و لیبرالیستی شده است؟
📌با پاسخ به سؤال دوم آن دوست فاضل، سخنم را آغاز کردم. به او گفتم از نظر من، مهمترین مؤلفه غایب در فرایند باورپذیرساختن آموزههای دین، هنر است. آری، هنر. هنر عرضه دین، با تمام جلوه های زیبایش به مخاطب.
هنر پیراستن دین از خرافهها و امور آویخته به دین که هیچ نسبتی با چهره دلربای دین ندارند.
📌هنر دین را به خدمت انسان درآوردن و زان پس، انسان را مشتاقانه پایبند دین کردن.
به او گفتم ما نیازمند فراگیری هنر اصلاح اجتماعی هستم، البته چنانچه پیشتر گوهر وجود خویش را هنرمندانه به زیباییهای دین آراسته باشیم.
📌به او گفتم تنها دانستن اصول و فقه و تفسیر و... بسنده نیست، باید انسان را شناخت، جامعه را شناخت، هنر را شناخت و خیلی شناختهای دیگر لازم است تا بتوان تصویر دین را آنگونه که شایسته است در آینهی جانها تاباند که در این صورت، هر دل پاکی آنرا پذیرا خواهد شد و هر جسمی، دوش خود را به آن خواهد سپرد.👇
📌برای پاسخ به پرسش نخستش اما، گامی پیش و گامی پس میگذاشتم. خارخار تردید آرامم نمیگذاشت. شاید آنچه میخواستم بگویم، ادعایی سِتُرگ مینمود، اما چه باید کرد وقتی دیو الحاد فضای جامعه و نخبگان را درنودیده و اکنون در پشت درِ خانهها، انگشت سیاه خود را بر روی زنگ گذاشته و آنرا را به صدا درآورده است و از قضا، در نواختن زنگ بسیار هم اصرار دارد!
📌در یک نسل پیشتر، آن زمان که عروس هزاررنگ و فریبای شبکههای اجتماعی و تولیدات چندرسانهای، عقل و هوش از سر جوانان نربوده بود، بزرگترها در جمعهای خانوادگی، به فراخور احوال و شرایط، آموزههای ارزشمند دین را با شراب محبت و الفت و انس آمیخته و کام فطرت جوانان را خنکا بخشیده و عطش دانستن آنان را فرومینشاندند.
📌این تبلیغ نسلی و خانوادگی، همواره دژخیم الحاد را پشت دروازههای شهر نگاه میداشت و از ورود او به داخل شهر مانع میشد، تا چه رسد به آنکه هوس دقالباب کردن خانهها در سرش بیفتد.
اما امروزه بهنظر میرسد یا ما خود، در را به رویش گشودهایم و یا او با بالارفتن از دیوار، پای به درون خانههایمان گذارده است.
📌پندهای شیرین پیران خردمند امروزه جای خود را به زهر اضطراب و دلهرهای داده است که از رهگذر وسایل ارتباط جمعی اعم از ماهواره و اینترنت و... در رگ رگ وجود جوانان تزریق میشود و به تردید و درنهایت، الحاد آنان دامن میزند.
📌توقعی نابجاست اگر بخواهیم جوان را از همآغوشی با این عروس خوشرنگ هزارچهره بیرون کشیم اما شاید بتوانیم به او بیاموزیم که:
1⃣اولا؛ باید این عروس را بر اساس شرع به عقد خود درآورد و آنگاه که به شرع تمکین نمود، او را در آغوش کشد.
2⃣ثانیا؛ با فرمان عقل به تمشیت امور او قیام کند تا او پا را از دایره انسانیت فراتر نگذارد و دین و دنیای جوان را بر باد ندهد.
3⃣ثالثا؛ مصاحبانی فرهمند از کتاب و پند و اندرز بزرگان را همنشین او سازد تا به داشتههای اندک خویش غره نشود و روزبهروز بر کمال و زیبایی خود بیفزاید.
#تبلیغ
#رسانه
#جوان
#الحاد
#عقیده
#خانواده
#شرع
@Deebaj
✅دیباج صد و یکم
🔶دُردانه
🖊علیرضا مکتبدار
📌از کودکی هرگاه پدرم به سفر میرفت، غروبها چشمانم را به امتداد راه تا آنجا که با افق تلاقی میکرد میدوختم و گوشهایم را به موسیقی باد میسپردم تا خبری از بازگشت او به من برسانند.
📌اما اینجا در این شهر، چند روزی است که در خرابه جایمان دادهاند. نمیدانم کجاست اما هر جا هست، نفسم در هوایش تنگی میکند. نگاه مردمان این شهر جور خاصی است و من از نگاهشان هراسناکم.
📌چند روزی است که از پدرم بیخبرم. هربار از عمه سراغش را میگیرم، با صدایی شکسته و ضعیف میگوید: بابایت به سفر رفته و بعد از من رو میگیرد و در خود فرو میرود.
📌خود را از دیوار خرابه بالا میکشم و به افق خیره میشوم. اما نمیدانم چرا آسمان بهنظرم تیره و تار میرسد. شاید سوی چشمانم کم شده.
📌 گوشهایم را برای شنیدن دَرای کاروان که مژده بازگشت پدر را میدهد، تیز میکنم اما چیزی جز ناله شوم جغدی که بر روی دیواری فروریخته نشسته و چون مردمان آن شهر نفرین شده، نگاهش را به خرابه دوخته است، نمیشنوم.
پاهایم زخمی شده است. اگر پدر با ما همراه بود مرا در آغوش میگرفت و از میان سنگ و خارها عبور میداد و نمیگذاشت خارها پایم را آزار دهند.
حالا دیگر شب چادر سیاهش را بر همه جا گسترده و ما را تا حدی از تلخی نگاه نامحرمان بدچشم پوشیده داشته است.
تاریکی برای کودک خردسالی چون من خوفناک است. از ترس به خودم میلرزم. سرم درد میکند.
عمه تکه پارچه ای به سر من بسته و سر خود را هم میان دستانش گرفته است.
درست است که اینجا خرابه بی سقف و سایبانی است، اما حضور عمه چون سایبانی است بر سرمان.
👇
همچنان بازگشت پدر را انتظار میکشیدم. خواب دیدم پدر بازگشته و من خودم را در آغوشش افکنده ام. مرتب دست به موهایم میکشد و از گل گونه هایم، بوسه میچیند.
ناگاه از خواب پریدم و بی اختیار از عمق جان ناله سر دادم و پدرم را صدا زدم و با ناله سوزناک خود گویا در آتش آرام گرفته شیون زنان دوباره دمیدم.
همه سراسیمه دوروبرم جمع شدند و هر یک تلاش میکرد آبی بر آتش دلم بریزد و مرا آرام کند. اما مگر عده ای زنان همسر و فرزند از دست داده که شعله های غم از درونشان شراره میکشد، میتوانند آتش گُر گرفته دیگری را فرونشانند؟
دیگربار به دامن عمه پناه بردم. وجود عمه اقیانوس صبر و آرامش بود و چون خود را در او می افکندم، تمام وجودم آرام میگرفت.
#خرابه_شام
#اسارت
#محرم
#زینب_س
#کربلا
#حسین_ع
#رقیه_س
📣پادکست صوتی این متن را اینجا بشنوید.
@Deebaj
✅دیباج صد و دوم
🔶سروش رهایی
🖊علیرضا مکتبدار
📌پس از آنکه خورشید رسالت در مغرب تاریخ ادیان برای ابد آرام گرفت، ماه فروزان امامت در آسمان بشریت پدیدار گشت و حقیقتپویان همواره در پرتو انوار امامت راه پیموده و همای سعادت را بر بام زندگی خویش نشاندهاند. اما منکران، ناباورانه بر چهره تابناک حقیقت پرده تردید افکنده و بر صورت خورشید هدایت، خاک انکار پاشیدهاند، غافل از آنکه:
مه فشاند نور و سگ عوعو کند
هر کسی بر خلقت خود میتند
📌نور حقیقت و حقیقتِ نور، حجابها را پاره خواهد کرد و سیمای دلربای خویش را به انسانها خواهد نمود و آنکه سرطان لجاجت و طاعون تردید، بندبند وجودش را تسخیر نکرده باشد، به خورشید حقیقت لبخند خواهد زد و خود را بر شعاعهای نورش تا عرش برخواهد کشید.
📌امام حسین علیه السلام، آن ماه فروزان امامت و هدایت، در تمام عمر بابرکت خویش و حتی آن زمان که جهل و دنیاخواهی امت جدش، بدنش را به گودال قتلگاه کشاند، روحش از نورافشانی باز نایستاد و از هدایت دیگران نومید نشد.
📌او سروش رهایی بود که به سنگ نادانی، سنگ خورد و از تیغ عصبیت زخم برداشت، اما از افشاندن نور هدایت بازنایستاد.
📌حسین فانوس هدایت در تاریکی گمراهی و کشتی نجات در اقیانوس تباهی است.
درود خدا و فرشتگانش، هماره بر او باد.
#امام_حسین_ع
#محرم
#کربلا
#عاشورا
#هدایت
#رسالت
#امامت
@Deebaj
✅دیباج صد و سوم
🔶از اسیری تا امیری
🖊علیرضا مکتبدار
📌با سیاست بیگانه بود اما با معرفت و مرام، یار دیرینه.
ابهت و جذبه مردانهاش همراه با تعهدی که به انجام وظیفه و مسئولیت خویش داشت، از او انسانی قابل اعتماد ساخته بود.
📌نظامی بود و نظم و فرمانبری از مافوق، سرلوحه کارهایش، اما از ایمان و باور نیز بهره داشت، فقط پا در مسیر اشتباهی گذارده بود و کافی بود تلنگری بخورد تا از راه رفته بازگردد. خاندان او در جاهلیت و پس از اسلام، از خاندانهای بزرگ عرب بودند.
📌او که از مشهورترین جنگاوران کوفه بود، مأمور شد با هزار تن سرباز، راه را بر فرزند پیامبر سد کند و او و اهل بیت و یارانش را در سرزمینی بیآب و علف و خشک و سوزان فرود آورد؛ سرزمین «کربلا».
📌بیشک تبلیغات گسترده دستگاه حکومت اموی بر ضد خاندان پیامبر، امر را بر بسیاری افراد از جمله او مشتبه ساخته و تشخیص درست از نادرست و سره از ناسره را برایشان دشوار ساخته بود.
📌اما زمین طینت پاک و باطن بیآلایش او، آماده پذیرش بارانی حیاتبخش بود تا دوباره جان گیرد و میوههای شیرین ایمان و ادب بر شاخسار درخت ایمانش پدیدار گردد.
📌او با سپاه امام در ذی حُسم روبرو شد. مأمور به نبرد با امام نبود، بلکه وظیفه داشت امام را نزد ابن زیاد ببرد، از اینرو مقابل توقفگاه امام با سپاهش صفآرایی نمود.
📌شدت تشنگی، او و سپاهیانش را مستأصل ساخته بود. امام فرمود به او سربازانش آب داده و اسبانشان را نیز سیراب کنند.
📌هنگام نماز ظهر او از امام اجازه خواست تا خود و سپاهیانش نماز را به امام اقتدا کنند و امام نیز اجازه فرمود!
📣پادکست متن را اینجا بشنوید.
👇
📌اقتدای سرلشکری برجسته از دستگاه اموی به امامی از خاندان نبوی در نماز، خود گویای باورمندی او به حقانیت امام بود، اما هنوز ابرهای سیاه تردید از مقابل دیدگان جانش به کناری نرفته بود و او نمیتوانست خورشید حقیقت را بهوضوح ببیند.
📌امام قصد داشت به کوفه برود اما او مأمور بود مانع از رفتن امام به سمت کوفه و یا بازگشت ایشان به مدینه شود، از اینرو به امام پیشنهاد کرد راه مقصدی دیگر را در پیش گیرد تا او از ابن زیاد کسب تکلیف کند.
📌او با آنکه فرمانده سپاه دشمن بود، اما بر جان امام نگران بود و به امام میگفت:
"به خاطر خدا، حرمت جان خویش را نگه دار که من یقین دارم که اگر جنگی صورت گیرد، کشته خواهی شد."
📌دوم محرم، امام و همراهانش با حر و سپاهیانش به نینوا رسیده بودند که پیک ابن زیاد نامهای به حر داد که بر اساس آن وی مأموریت داشت امام را در زمینی بیآب و علف و بدون حصار متوقف سازد.
و سرانجام کاروان حسین علیه السلام در کربلا از حرکت بازایستاد و بزرگترین حماسه تاریخ در آنجا رقم خورد.
📌ادب و احترام حرّ بن یزید ریاحی نسبت به امام، ابرهای تردید را از مقابل دیدگانش کنار زد و دریچهای رو به روشنایی برابرش گشود و او را در دو جهان، آزاده ساخت.
📌اکنون او در مقام دفاع از امام خویش به سرزنش کوفیانی برخاسته که از امام برای رفتن به کوفه دعوت کرده بودند:
«ای مردم کوفه! مادرانتان به عزایتان بنشینند؛ آیا این مرد شایسته را به سوی خود خواندید و گفتید: در یاری تو با دشمنانت خواهیم جنگید، اما اکنون که به سوی شما آمده، دست از یاریاش برداشتید، در برابر او صف بسته میخواهید او را بکشید؟
شما جان او را به دست گرفته، راه نفس کشیدن را بر او بستهاید، و از هر سو او را محاصره کردهاید و از رفتن به سوی زمینها و شهرهای پهناور خدا جلوگیریش کردهاید، آن سان که هم چون اسیری در دست شما گرفتار شده، نه میتواند به نفع خود کاری انجام دهد و نه میتواند زیانی را از خود دور کند، و آب فراتی که یهود و نصاری و مجوس از آن میآشامند و خوکهای سیاه و سگان در آن میغلطند را بر روی او و زنان و کودکان و خاندانش بستهاید، تا جائی که از شدت تشنگی بیحال افتادهاند. چه بد محمد(ص) را درباره فرزندانش رعایت کردید! خدا در روز تشنگی (محشر) شما را سیراب نکند!»
📌او به جبران آنکه نخستین کسی بوده که راه را بر امام بسته است، از امام خواست نخستین کسی از سپاه امام باشد که به دشمن یورش میبرد و امام به او رخصت فرمود.
📌حرّ دلاورانه جنگید و جان خویش را بر سر ایمان خویش گذارد.
حر قهرمانی بود که پیش از دیدار با امام، همچو بیدی بر سر ایمان خود میلرزید اما آفتاب جانبخش وجود امام، او را به درختی استوار بدل ساخت که سهمگینترین طوفانها نیز توان به لرزهدرآوردنش را نداشتند.
می آمد و سر بهزیر و شرمندهی تو
با گریهاش آمیخت، شکرخندهی تو
«حُر» بود اسیر،تا امیری میکرد
آن روز امیر شد که شد بندهی تو
از خویش تهی شد،از تو پر شد آخر
یک قطره نبود بیش و، دُر شد آخر
آن سر که ز شرمندگی افکند به زیر
اسباب سرافرازی «حُر» شد آخر
درود و رحمت خدا بر او باد!
#محرم
#امام_حسین_ع
#حر_بن_یزید_ریاحی
#کربلا
📣پادکست صوتی این متن را اینجا بشنوید.
@Deebaj
✅دیباج صد و چهارم
🔶 پنجه بر چهره آفتاب
🖊علیرضا مکتبدار
📌بر اساس آمارهای معتبر جهانی، دین مقدس اسلام و تعالیم نورانی قرآن کریم، روز به روز حصار مغزها و قلبها را میشکند و تا عمیقترین لایههای اندیشه و جان افراد آگاه و حقیقتجو، رسوخ مییابد.
📌رسوخ تعالیم روحبخش قرآن در جان انسانهای آزاده و ستمدیده، هیچگاه خوشایند جاهطلبانی که ذهن و جسم دیگران را در خدمت بیچون و چرای منافع خود خواستهاند، نبوده و نیست. از اینرو، زمانی با سحر و افسانه خواندن آن، دیگران را از نیوشیدن پیامهای روحبخشش بیبهره ساخته، زمانی تلاوتکنندگان امین قرآن را به تیغ جهل سپرده، گاهی دریچه گوشهای خود را با سرانگشت جهل بسته و گاه نیز با پاشیدن خاک تهمت و افترا، روشنای آن را در دیدگان مردمان تیره و تار ساختهاند.
📌اما این همه تلاش نافرجام، جز بر رسوایی خفاشانی که پنجه بر چهره آفتاب انداختهاند، نیفزوده است.
📌قرآن کریم خورشیدی تابناک است که جز شبپرگان جزماندیش، پنجه بر چهره آن نمیافکنند. تعالیم حیاتبخش قرآن کریم، چون جویباری پاک و زلال، در رگ رگِ درخت اندیشه انسان جاری میشود و بر شاخسار آن میوههای گوارا و شیرین میرویاند. هر کس جرعهای از این جویبار بنوشد، پنجرههایی از نور و روشنایی بهسویش گشوده میشود و هر کس خود را در جاری آن افکند، از هر چه آلودگی است، پالوده میگردد و تمام وجودش صبغه ملکوت میگیرد.
👇
📌این کتاب حیاتبخش، هر چند در طول تاریخ –گاه و بیگاه- در معرض خوارداشت سُفلگان و بدسرشتان قرار گرفته است اما بهرغم تلاش نافرجام آنان، پرتو انوارش چشم دل بسیاری از مردمان را روشنایی بخشیده و آنان را به گواهی دادن به عظمت این کتاب مقدس و کُرنش در برابر شکوهش واداشته و این موضوع زمینه هراس و وحشت دشمنان آفتاب را فراهم ساخته و آنان را به اهانت به ساحت قدسی آن واداشته است.
📌به آتش کشیدن این کتاب مقدس و یا سبکشمردن آن از سوی بدخواهان، تاریخی دراز دارد. این کار همواره واکنشی از سر استیصال و درماندگی بوده است و امروزه در غرب متمدن، به بهانه آزادی بیان صورت میگیرد در حالیکه این دست اقدامات درست بر عکس، عین سلب آزادی بیان از دیگران است. تلاش بدخواهان همواره دستاوردی معکوس برای آنان به همراه داشته است و انسانهای آزاده را به سمت پژوهش بیشتر درباره قرآن سوق داده است.
📌عالمان و فرهیختگان مسلمان امروزه باید سنگینی بار مسؤولیتی دوچندان در مواجهه با تلاشهای دشمنان قرآن را بر دوشهای خویش احساس کنند.
📌ترجمه قرآن به زبانهای رایج، نگارش تفسیرهای متقن درباره قرآن کریم، تولید محصولات چندرسانهای پرمغز و جذاب با استفاده از آموزههای جانبخش آن به زبانهای مختلف و پرمخاطب دنیا، برگزاری همایشهای علمی -به دور از ریخت و پاشهای حرام و غیرضروری-، حمایت از پایاننامهها و رسالههای علمی قوی با رویکرد قرآنی، حمایتهای مالی هدفمند از فعالیتهای قرآنی ثمربخش و... میتواند گام کوچکی باشد در مسیر شفافسازی نگاه مردمان برای دیدن روشنای قرآن.
#قرآن_کریم
#اسلام
#اهانت
#آزادی_بیان
#سوئد
#آفتاب
@Deebaj