✅دیباج پنجاه و هفتم
🔶 غریبه ای در شهر
اولینبار بود که گذر مرد به مدینه می افتاد. از شام آمده بود. پس از گذر از کوچهها و پسکوچهها، ناگاه خود را در همهمه مردمی که در چارسوق بازار با هم گرم گفتگو بودند، یافت. گرد و غبار نشسته بر چهرهاش، خبر از خستگی میداد. در گوشه چارسوق، روی سکویی نشست. پیالهای آب از سقایی که کمی آنسوتر، مشکی بر دوش داشت و آستینهای گشاد پیراهن متقالش را برای اینکه دست و پا گیرش نشود، تا زده بود، طلب کرد. خنکای آب که در رگ رگ وجودش دوید، احساس کرد کمی حالش بهتر شده است. نسیم خنکی که از بادگیرهای بازار میوزید، بدن مرد را سست کرد و پلکهایش کمی سنگین شدند. بین خواب و بیداری، ناگاه چشمان بیرمقش به چهره مردی زیبا که بر شتری رام و خوشرفتار سوار بود، افتاد. غریبه، مردی به زیبایی و دلربایی او ندیده بود. بیاختیار به سمتش رفت. از مردم پرسید که او چه کسی است؟ گفتند: حسن بن علی علیه السلام.👇👇
با شنیدن نام حسن بن علی، دیگ خشم و کینه مرد که هیزم حسد، آتش زیر آن را شعلهورتر میساخت، شروع به جوشیدن کرد. با خود میگفت: من هیچگاه با خود نمیاندیشیدم که علی دارای چنین فرزند برومندی باشد!
خشمناک به سوی امام رفت و از او پرسید: تو پسر علی بن ابی طالبی؟ امام فرمود: بله، من پسر او هستم. تو بگو پسر که هستی و کیستی؟
مرد وقتی از نام و نسب بلند امام آگاه شد، از شدت حسادت، او و پدر بزرگوارش را به باد ناسزا گرفت و امام همچنان ساکت و خاموش، زمین را مینگریست! این سکوت تا آنجا که وجود مرد هتاک شامی کمی از سنگینی خشم سبک شود، ادامه یافت. غریبه که سکوت امام را دید، عرق شرم بر پیشانیاش نشست.
امام نگاه آرام خویش را از زمین برداشت و با خندهای دلنشین به چهره مرد غریبه نگریست و فرمود:👇👇
میپندارم در این شهر غریب هستی و مسافری هستی که از شام آمدهای. مرد پاسخ داد: بله. آنگاه امام به او فرمود: با من بیا، اگر نیاز به منزل داری، تو را منزل دهم، اگر نیاز به مال داری، مال در اختیارت میگذارم و اگر نیازی داشته باشی، آن نیاز را برآورده خواهم ساخت!
مرد شامی که انتظار چنین پاسخ کریمانهای از جانب امام را نداشت، از رفتار ناپسند خود شرمنده گشت و از کَرم و خلق پسندیده امام در شگفت شد. پس از آن برخورد کریمانه امام بود که مرد با کولهباری از عشق و محبت نسبت به امام، به شهر خود بازگشت.
کشف الغمة، ج 1، ص 561
#امام_حسن_علیه_السلام
#کریم_اهل_بیت_علیهم_السلام
#شام
#اخلاق
#داستان
@Deebaj
✅دیباج پنجاه و هشتم
🔶مردی که تکرار نخواهد شد!
آنگاه که وجود انسان از احساس عشق یا نفرت لبریز میشود، اگر قلم و یا زبان به کمک او نیاید، خشم گلوی زندگیاش را خواهد فشرد و هستی با همه بزرگیاش بر او تنگ خواهد شد. علی (ع) اگر رازداری فراخسینه مییافت، احساس خود را بر زبان جاری میکرد و سبک میشد و گرنه، سرریز احساسش را روانه چاهِ بیکسی مینمود.
او در عین حالیکه عقل مجسم بود، دریای احساس نیز بود. عقل و عاطفه در او به توازنی بیمانند رسیده بود. علی (ع) تجلی اسمای حسنای خداوند است. هم از علم و حکمت خداوند بهرهای کامل و هم از دریای بیکران رحمت و مهر او، نصیبی وافر برده است.
دلم همواره به من میگوید: علی (ع) دیگر تکرار نخواهد شد، پس سزاوار است عقربه قطبنمای وجودم را با شخصیت بیبدیل او هماهنگ سازم و با آسودگی کامل، پلکهای خود را روی هم گذارم و زورق هستیام را به کشتی وجودش پیوند زنم تا با او بر ساحل نجات و رستگاری پا نهم.
#علی_ع
#احساس
#نوشتن
#تجلی
#اسمای_حسنی
@Deebaj
✅دیباج پنجاه و نهم
🔶جاریِ قدر در جویبار زندگی
بر اساس باور توحیدی، خداوند علاوه بر آنکه آفریدگار جهان هستی است، تدبیرکننده امور آن نیز هست. پس او همچون ساعتساز لاهوتی نیست که جهان را آفریده و پس از آفرینش، از تدبیر آن دست کشیده و به گوشهای خزیده و یا دستانش از دخالت در امور هستی بسته باشد؛ بلکه همواره در کار جهان هستی است و هر لحظه آن را تدبیر میکند.
ذات اقدسش با استفاده از قدرت تدبیر و ربوبیت خویش، امور و مقدرات هر ساله بندگان را توسط فرشتگان بر حجت خود فرو میفرستد و فرشتگان، دور وجود او طواف میکنند و مقدرات هر فرد را به آگاهی او میرسانند. پس چون زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نیست، در هر سال شب قدر نیز وجود دارد و از آن جهت که نزول ملائکه نیازمند منزل و مهبط و طواف آنان نیازمند مطافی است، وجود حجت خداوند که مهبط و مطاف آنان بر روی زمین است نیز به اثبات میرسد.
پس با پذیرش وجود شب قدر در هر سال باید به وجود حجت خداوند که مقدرات انسانها در آن شب مبارک بر او نازل میگردد نیز اذعان نمود.
ملائکه در شب قدر میان عرش الهی و قلب حجت خداوند در رفت و آمدند و تقدیر تمام بندگان را برای امام آورده و به امضای ایشان میرسانند. پس او ظرف پدیدآمدن و رقم خوردن همه تقدیرها است و از این رو است که گفته اند: شب قدر، شب امام زمان است.
#شب_قدر
#لیلة_القدر
#رمضان
#حجت_الهي
#امام_زمان_عج
#تقدير
#هزار_ماه
@Deebaj
✅دیباج شصتم
🔶خریدار تهماندهی بساط
عیار هر چیز، ملاک رغبت و میل خریدار به خریدن آن است.
عیار انسان را با درجه ایمان و کردار شایسته میسنجند. هر چه ایمان و عمل افزونتر، عیار انسان بیشتر.
انسانهای پاک و شایستهی دارای بالاترین عیار که حسابشان روشن است. میمانند بندگان خردهپا و کمعیاری چون من، که اگر پرده فروافتد، هیچکس نگاه مفت هم به آنان نمیاندازد.
بازار از خریداران و کالا و متاعها که تهی و خلوت میشود، خدا از گوشهای بیرون میآید و تهماندهی بساط را یکجا میخرد. اصلا سبک و سنگین نمیکند که ببیند عیار کدامیک بیشتر است.
🔶 انسان جز خدا خریداری ندارد!
سَراسَر همه عیبیم بِدیدیّ و خَریدی
زِهی کاله* پُرعیب زِهی لُطفِ خَریدار
* کاله: کالا، متاع
#رحمت_الهی
#خداوند
#مولانا
#متاع
#عیب
#پرده_پوشی
@Deebaj
✅دیباج شصت و یکم
🔶آخرین منزل
پیش از حرکت، همه زِنهارها را به ما داده و به فراهمساختن اثاث سفر فرمان داده بودند، اما برخی گوشها چنان سنگین بودند که این هشدارها را نشنیدند و برخی چنان به زمین زیر پای خود چسبیده بودند که توان جداشدن از آن را نداشتند.
زمان سفر کم کم فرامیرسید؛ سفری دور و دراز به مقصدی بیمنتها؛ سفر به ابدیت!
برای چون مَنی که بیشتر حال و هوای مناجاتیان را دارد تا خراباتیان، هرگاه ابر سیاه اندوه بر سرم سایه میافکَنَد و تلخی رنج، کام دلم را زهرآگین میسازَد، اندیشیدن به آن منزلگاه ابدی و ترسیم تصویری هرچند نارسا از آن، سبب میشود آن ابر سیاه تهی از آب به ابری سرشار از رحمت بدل شود و بر آسمان دلم ببارد و غبار اندوه را از آن بزداید و آن شرنگ رنج، به انگبینی خوشطعم و رنگ بدل گشته و کام جانم را شیرین کند.
آری، تحمل رنج و اندوه و شکیبایی بر ناملایمات زندگی، با باور به ابدیت است که معنا مییابد. هرچند برخی، راههای دیگری را برای معنابخشیدن به زندگی برمیگزینند اما در منطق وحی، تنها ابدیت است که به زندگی مفهوم میبخشد و آنرا قابل زیستن میکند.
ابدیت، آخرین و بیکرانهترین منزل هستی است. پس باید برای نِیوشیدن زنهارها، پنبه هوا و شهوت را از گوش درآورد و از زمین مادیات خود را کَند تا آن هنگام که ندای رحیل سرداده شد، آن را شنیده و سبکبار پا در مسیر منزلگاه ابدی نهاد.
«تجهزوا رحمكم الله فقد نودي فيكم بالرحيل وأقلوا العرجة على الدنيا وانقلبوا بصالح ما بحضرتكم من الزاد فان أمامكم عقبة كؤودا»
#ابدیت
#علی_ع
#نهج_البلاغه
#منطق_وحی
#علامه_طباطبائی
#آخرت
#معنای_زندگی
#معنویت
@Deebaj
✅دیباج شصت و دوم
🔶اندوه شیرین
(به مناسبت هشتم شوال المکرم، سالروز تخریب قبرستان بقیع)
اندیشههای متحجرانه و نگاههای کینهتوزانه در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری همچون اخگری شوم بر خرمن یکی از مقدسترین اماکن مذهبی شیعیان در قبرستان تاریخی بقیع افتاد و مرقد مطهر امامان بزرگوار شیعه را به تلّی از خاک بدل ساخت. البته این نخستینبار نبود که دست دشمنان واقعی اسلام از آستین اندیشههای واپسگرایانه وهابیان بیرون میآمد و صحنههای ناگوار وخونباری را رقم میزد، پیشتر، در سال 1220 هجری قمری نیز وهابیان با اتکا به فتوای 15 تن از فقیهنمایان متحجر خود، مراقد امامان پاک شیعه و دیگر بقعههای این قبرستان تاریخی، مهم و مورد توجه حضرت ختمی مرتبت (ص) را منهدم ساختند. قبرستانی که علاوه بر درآغوش کشیدن بدنهای پاک چهار تن از امامان بزرگوار شیعه، صحابه و تابعین زیادی را نیز در دل خود جای داده است.
زائر بقیع که شوریدهسر به زیارت میرود، ناگزیر باید بغض خود را فروخورد، نفسش را در سینه حبس کند، به چشمه اشکش اجازه جوشیدن ندهد، شرار نالههایش را در تنور دلش بریزد و تکههای جگرش را در آن خاکستر کند، بکوشد تا شانههای خود را که از شدت اندوه به لرزه درآمده است، از چشمان پر از رشک و حسد دشمنان پوشیده نگاه دارد و همه عشق و مهر خود را در نگاهی غمبار خلاصه کند و به پیشگاه امامان خود تقدیم دارد.
و چه سخت است که این حجم از خوارداشت نسبت به مرقد و بقاع بهترین بندگان خدا را ببینی و دم فروبندی! چه دشوار است نتوانی عطش عشق خود را با خنکای در آغوشگرفتن تربت پاک امامانت فرونشانی!
👇👇👇
اما با وجود این همه، آنچه از ابتدا تاکنون شعله حرارت محبت امامان را در دلهای شیعیان پابرجا نگاه داشته، معرفت و شناخت آنان نسبت به مقام و منزلت آن بزرگواران است؛ چه بر قبرهای مطهر ایشان بارگاهی برافراشته باشد و چه مرقدهای مطهرشان، با زمین همسطح شود. بیشک آنچه در چشم دشمنان خار است، اصل وجود این تبار فرازمند است که وجود پاکشان به هیچ زشتی نیالوده و از همه عیبها پالوده است و این همه، اسباب رشک رشکبران و حسادتورزی تنگنظران متحجر را فراهم آورده است. شیعه پس از ویرانسازی بقیع بهدست بدخواهان متحجر و ممانعت از حضوریافتن بر سر مرقد بیشمع و چراغ امامان خود، اندوهی شیرین را در وجود خود احساس نموده که همان باعث استمرار پیوند قلبی او با آن برگزیدگان خداوند شده است.
#بقیع
#هشتم_شوال
#امام_حسن_ع
#امام_سجاد_ع
#امام_باقر_ع
#امام_صادق_ع
#شیعه
#عشق
#ولایت
@Deebaj
✅دیباج شصت و سوم
🔴عمامههای سرخفام
🔶علیرضا مکتبدار
در گوشهکنار جغرافیای شیعه، از دیرباز، کم نبودهاند عمامههایی که از سر افتاده و رنگ خون گرفتهاند:
در محراب عبادت، عمامه مولود کعبه، با تیغ جهل و ارتجاع شکافته شده، رنگ خون میگیرد.
در کربلا و در میانه قتلگاه، عمامه پیامبر (ص) که بر سر حجت خدا حسین (ع) نشسته است، به دست آن گروه ستمپیشه، سرخ فام میگردد.
شهید اول، شهید ثانی، قاضی نورالله شوشتری، شهدای محراب و نیکنامانی دیگر که عمامه، به خون سر رنگین ساختهاند، گواهانی راستین بر مظلومیت شیعه و ایستادگی و پایمردی عالمان دین در برابر اندیشههای انحرافی اند.
و تاریخ بهخوبی به یاد دارد:
چه بسیار عمامههای سبز، سپید و سیاهی که در مسیر پاسداشت آرمانها، رنگ خون گرفت.
تاجهایی که با سر بر زمین افتاد اما سرو وجود رادمردان آراسته به آن تاجها، بیش از پیش رشد و بالندگی یافت.
امروزه نیز، اندیشههای واپسگرایانه دوباره در جامعه سر برآورده و عمامهها را خون رنگ میسازند، به این خیال واهی که در شیپور تنفر و انزجار از این خادمانی که بیریا به دین خدا خدمت میکنند، بدمند و راه خود و ناآگاهان را به سوی دوزخ بیدینی هموار سازند.
شرمشان باد!
#عمامه
#طلبه
#شیعه
#روحانیت
@Deebaj
✅دیباج شست و چهارم
🔶 تَرَک بر گنبد غیرت دینی!
ایمان و باور به هر چیز-اعم از مقدس و غیرمقدس- ایجاب میکند فرد باورمند، نسبت به آن چیز از حساسیت ویژه و بالایی برخوردار باشد بهگونهای که ذهن و قلب و احساس او همچون لرزهنگاری قدرتمند، کوچکترین و ریزترین لرزههایی که میتواند بر بنیان باور او ترکی ایجاد کند را بهموقع تشخیص داده و از آسیبهای پیشِ رو جلوگیری نماید.
مربیان واقعی بشریت با تربیت و رشددادن به فطرت پاک انسانی، چنین بنیانی را بنا مینهند و حسگرهای قدرتمندی را در وجود او تعبیه میکنند تا در برابر هر امر بیگانه، آن بنیان فطرت تکان خورده و از خود واکنش بروز دهند.
حال اگر همین فطرت و بنیان پاک، درست تربیت نشود و یا در محیطی آلوده قرار گیرد، بهتدریج در برابر لرزههای مداوم خارجی و ایجاد ترکهای پیاپی در بنیان آن، به بنایی سست و در معرض فروریزش بدل خواهد شد و هستی فرد را به نابودی خواهد کشاند.
امروزه یکی از کارویژههای رسانههای آوردگاهِ الحاد و کفر، ایجاد و واردکردن لرزههای پیاپی در بنیان ایمان و باور باورمندان است؛ باورمندانی که در طیفی گسترده از ایمان قرار دارند. به هر میزان که ایمان فرد به انتهای طیف نزدیک شود، از حساسیت او نسبت به این لرزهها کاسته و در برابر لرزهها آسیبپذیرتر خواهد شد.
اما در آوردگاه ایمان، رسانههای پاک چه نقشی را در استحکامبخشی به بنیان باورهای مؤمنان ایفا میکنند؟ آیا سپاهیان این آوردگاه، همسنگ با سربازان و افسران جبهه مقابل هستند؟ آیا آنان به همه ابزارهای بهروز برای مقابله با هجوم بیامان دشمن مجهز هستند؟ 👇👇👇