☑️ دیباج بیست و ششم
باز باران با ترانه
نمیدانم روزی که در پایه چهارم دبستان معلم رسید به درس «باز باران با ترانه»، هوا بارانی بود یا آسمان دل من نمناک، اما هر چه بود، این طربناکی و تازگی ماند در وجودم تا جایی که هنوز هم خود را همان کودک شادابی که زیر شُرشُر نیزههای باران شادمانی میکند تصور میکنم.
این شعر با این تصویر، همواره برایم تری و تازگی دارد. گاه همان چند بیت اولش را با خودم زمزمه میکنم و برخورد قطرههای باران را روی گونههایم و بوی بهار را در مشامم احساس میکنم.
شعر مثل عطر است که گاه بیتی از آن، حجمی از گذشته عمر آدمی را مقابل چشمانش میآورد.
«با دو پای کودکانه
میدویدم همچو آهو
میپریدم از سر جو
دور میگشتم ز خانه»
#باران
#شعر
#گلچین_گیلانی
#جنگل
#گیلان
#کودکی
#یادمانه (برابرنهاد پارسیِ نوستالژی)
@Deebaj
🔶خدای من! خواهش میکنم مرا با دورساختنِ از حسین، ادب نکن!
به هنگام پیری مرانم ز پیش
که صرف تو کردم جوانی خویش
الا ای جگر گوشه فاطمه
که بُردی دل اهل دل را همه
کیام من؟ که باشم هوادار تو
هوادار تو هست دادار تو
من از کودکی عاشقت بودهام
قبولم نما گرچه آلودهام
به عشق تو هرکس که منسوب شد
اگر بد بُوَد، عاقبت خوب شد
غمت حاصل زندگانی من
به راه تو طی شد جوانی من
من از ریزهخواران خوان توام
اگر چه بدم میهمان توام
به عشقت از آن دم که خُو دادیام
به چشم همه آبرو دادیام
ز در راندگانت حسابم مکن
گدایم، کرم کن جوابم مکن
ازین رو سپیدم بَرِ داورم
که من هم سیاهی این لشگرم
مبادا برانی مرا از درت
به بازوی بشکسته مادرت
#حسین_علیهالسلام
#کودکی
#کربلا
#شعر
@Deebaj