eitaa logo
دفاع مقدس
382 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ۱ بهمن ۱۳۳۸ سالروز ولادت ، جانشین لشکر27محمدرسول‌الله‌(ص) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 💠 همه چیز را از حاج_احمد یاد گرفتم! 🌷شهید دستواره، از ارادت و دلدادگی خود نسبت به احمد متوسلیان می‌گوید: 🌴سید محمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای، سال 1338 در محلۀ علی‌آباد تهران یا همان "گود" به دنیا آمدم. تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات_سیاسی شدم. روز چهارم آبان 1357 در حال توزیع اعلامیه های امام توسط مأمورین ساواک بازداشت شدم و بعد از چند ساعت بازداشت، آزادم کردند. 🌻بعد از پیروزی انقلاب در 12 آبان سال 58 وارد سپاه شدم و از دی ماه همان سال به مناطق_آشوب_زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع، نقطه عطف زندگی من است. چون در این مأموریت با حاج_احمد متوسلیان آشنا شدم. 🌸 همان طور که بارها و در همه جا گفته ام، من از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه می شد. حتی وقتی توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود، چون امکان داشت آدمی بشوم که سپاهی‌گری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پُست بدهم و سر برج بروم و حقوق‌ام را بگیرم. 🍀من نمی خواهم از حاج احمد بُت بسازم؛ اما آدمی به اسم حاج احمد بر سر راه من قرار گرفت و وسیله ای شد تا من این جوری که الآن هستم بشوم و نخواهم به سپاهی‌گری به چشم یک شغل نگاه کنم. حاج احمد استاد من است. او مرا بار آورده! همه چیز را او به من آموخته. این حرف شعار نیست. وااله حرف قلب من است، ولو این که پایبندی به این مطلب، به اخراج من از سپاه منجر شود! 🆔 Defa_Moqaddas
39.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗓 ۱ بهمن ۱۳۳۸ سالروز ولادت ، جانشین لشکر27محمدرسول‌الله‌(ص) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🎥 فیلم | مروری بر زندگی و مجاهدت های شهید دستواره 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 شهید محمدرضا ، فرمانده ‌گردان حضرت‌زهرا(س)-لشگرامام‌حسین(ع)-اصفهان 🔹 در حال بستن سربند یکی از رزمنده ها 🆔 @Defa_Moqaddas
⚘﷽⚘ا : هیچ کس در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز برای حملاتتان بگذارید یا ببندید؛ اما در دوران دفاع مقدس،اسم مبارک سلام‌الله‌علیها و عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف از همه نام‌های مطهر دیگر بیشتر مطرح است... این نشانه توجه آن بانوی دو عالم است... 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🌷 شهید محمدرضا #تورجی_زاده، فرمانده ‌گردان حضرت‌زهرا(س)-لشگرامام‌حسین(ع)-اصفهان 🔹 در حال بستن سربند
🌷شهید محمدرضا تورجی زاده مداحی می کرد و صدای سوزناکی داشت. در اصفهان و دیگر شهرها مداحی هایش معروف شده بود. مخصوصا وقتی در گلستان شهدای اصفهان و در کنار مزار دوستان شهیدش و در فراق آن ها می خواند. 🌷شهید حاج حسین خرازی هم شیفته سوز صدای او بود: "... بی سیم چی مشغول صحبت با اسماعیل صادقی بود. حاج حسین هم آنجا بود. من هم مشغول ناهار. بعد گوشی را داد به محمد تورجی و گفت: اسماعیل شما رو کار داره. تورجی گفت: آخه الان! بعد به سفره و ظرف چلوکباب اشاره کرد. خندید و به شوخی گفت: اگه بیام از قافله عقب می مونم! اما بعد رفت پشت بی سیم. با برادر صادقی صحبت کرد. اسماعیل گفت: محمد، حاج حسین اینجا نشسته میگه برامون بخون! محمد کمی مکث کرد. یکباره حال و هوای او عوض شد بعد با حالت خاصی شروع کرد: در بین آن دیوار و در زهرا صدا می زد پدر دنبال حیدر می دوید از پهلویش خون می چکید و همین طور ادامه داد. همه اشک می ریختند. بعدها از سردار صادقی شنیدم که گفت: حاج حسین آنجا خیلی گریه کرد. داغ دوستان شهیدش برای او خیلی سنگین بود. وقتی حاج حسین منقلب شد بی سیم را گرفتم و گفتم: محمد ممنون ادامه نده! بچه های مخابرات صدای محمد را پشت همه بی سیم ها پخش کرده بودند... " (نقل از کتاب یا زهرا-س، صفحه 152) @Defa_Moqaddas
✍ بخشی از دفتر یادداشت یکی از رزمندگان لشکر14امام حسین(ع) در مورد "خودسازی" و رسیدگی به اعمال، نیات و رفتار خود 🌴 دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | آرزوی شهید مسلم رضایی، رزمنده لرستانی 🌴 دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران - دعای کمیل.mp3
21.44M
📢 صوت | حاج ☘🌸 دعای کمیل 🌸☘ 🌴 دوران 🆔 Defa_Moqaddas ✔️ JOIN
💠 دمشق - پادگان زبدانی – خرداد یا تیرماه سال ۱۳۶۱ 🌴 اولین حضور نیروهای ایرانی در لبنان و سوریه 🌿 حاج احمد متوسلیان ، قوای محمد رسول الله (ص) در میان سپاهیان و بسیجیان 🆔 @Defa_Moqaddas
💠سیدیحیی رحیم صفوی: #حاج_احمد_متوسلیان در بعد اخلاق نسبت به ضدانقلاب و دشمنان اسلام همچون طوفان می‌غرید و بسیار قاطعانه برخورد می‌کرد اما در برابر بسیجیان قلبش سراسر از عاطفه بود، گاهی وقت‌ها عصبانی می‌شد و فریاد می‌کشید و بعد آنها را در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید. 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 💠 چفيه چيست وچرا داراي احترام است؟ ➖ تکه پارچه اي سفيد که نخ هاي سياه آنرا راه راه نشان مي داد، چيزي فراتر از يک سلاح، و براي بچه هاي جبهه و جنگ شناخته شده بود. چفيه يادگار کساني است که در مقابل متجاوزان تا دندان مسلح ايستادند و حماسه دفاع مقدس هشت ساله را آفریدند. چفیه یار همیشه همراه رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، کاربردهای مختلف و البته گاهی عجیب و جالب در مناطق جنگی داشت. ➖ چفیه برای رزمندگان اسلام تنها یک پارچه با کاربردهای معمول نبود.شاید چفیه بسیاری از رزمندگان، بیشتر از سلاح هایشان با آنها همراه بوده است و به حتم یادگاران دفاع مقدس خاطرات جالب و شنیدنی از این یار همیشه همراه خود دارند . برخی از کارکردهای چفیه در دوران دفاع مقدس عبارتند از: ⚪️ چفیه از دور نشان گر خودی بودن فرد و کارت شناسایی اولیه رزمندگان اسلام در مناطق عملیاتی بود. 🌴چفیه گاهی به عنوان سجاده نماز، رزمنده ها استفاده میکردند و چفيه سجادة نماز عاشقان در دل شب بود. 🌗 چفیه در نیمه های شب، سر و صورت عاشقانی را می پوشاند که تلاش داشتند با گمنامی و ناشناس نجواهای خویش را با گریه و زاری نثار حق تعالی کرده و با سرازیر شدن قطرات اشک بر گونه هایشان در گوشه و کنار مناطق عملیاتی و پادگان های آموزشی ،کسی دیگر از این اسرار آگاهی نیابد؛ چه راز و نیازهای عاشقانه و چه اشک های عارفانه ای که در این شب ها رقم نخورد و چه دعاهایی که با استجابت آنها مجوز پرواز بسیاری از این عاشقان از دنیای خاکی به آسمان ها صادر نشد؟ ▪️چفیه گاهی جای زيرانداز در هنگام استراحت رزمندگان استفاده می شد. ▫️چفیه به هنگام خواب، کارکرد ملافه را داشت. ▪️چفیه در زير آفتاب شديد مناطق عملیاتی و برای فرار از گرمای طاقت فرسا، سايبان رزمندگان بود. ▫️چفيه در هنگام شناسايي مناطق عملیاتی و جنگهاي چريکي نقاب مي گشت تا چهره واقعی رزمندگان توسط دشمن کشف نشود. ▪️چفیه در هنگام نياز، بند اسلحه، کمربند و فانسقه می شد. ▫️چفیه بیشتر وقت ها سفره غذا می شد و صبح و ظهر و شام سفره میزبان رزمندگان مي شد ▪️چفیه هنگام رفتن به حمام ،حوله مي شد. ▫️چفیه هنگام گرما، عرق گير می شد تا عرق های سرازیر شده از سر و روی رزمندگان را پاک کند. ▪️چفیه هنگام سرما، شال کمر رزمندگان بود تا بدن آنها را از سرمای استخوان سوز حفظ نماید. ▫️چفیه هنگام بادهای شدید و هجوم گرد و خاک حکم محافظ بر روي صورت بود. ( نجف زراعت پیشه ) 🆔 @Defa_Moqaddas
📷 تصویر سمت چپ (فرد چفیه به گردن): سردار گمنام سپاه اسلام، شهید غلامرضا قربانی مطلق، یار و همرزم در سپاه پاوه ⏳ دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
📷 شهید غلامرضا قربانی مطلق و احمد متوسلیان - سپاه پاوه 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 شهید ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پاوه 🔹 در سال 1332 در محله «امير اتابك» تهران ديده به جهان گشود و سر نوشت چنين رقم خورد كه تنها فرزند خانواده باشد. از او پسري به نام حسن به يادگار مانده به اضافه چند قطعه عكس. شهيد «مطلق» از آن رو مورد توجه و در ياد ماندني است كه در مقابل جسم در خون طپيده او زانوي ادب بر زمين نهاد و چون ابر بهاري ،زاز زار گريست «حيدر» رزمندگان ،تعلق خاطر عجيبي به دو تن از رزمندگان داشت ،يكي همين غلامرضا مطلق و ديگري محمد توسلي. زاري و ناله حاج احمد را تنها در كنار پيكر اين دو تن ديده اند و بس .يك نكته قابل توجه ديگر نيز وجود دارد. ▫️«احمدمتوسليان» و «غلامرضا» از بدو آشنايي ،دوشادوش يكديگر در تمامي صحنه هاي مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پي آزاد سازي شهرستان« پاوه» در دي ماه 1358 كه سرپرستي فاتحان شهر را بر عهده داشت به جاي اينكه خود فرماندهي سپاه شهر را به دست گيرد اين مسئوليت را بر دوش «غلامرضا قرباني مطلق» نهاد و حكم فرماندهي سپاه به نام اين جوان قد بلند و خوش مشرب ،كه ريش انبوه و سياه و موهاي مجعدش جذابيت خاصي به او مي بخشيد ،صادر شد و فرماندهي عمليات سپاه «پاوه» را پذيرفت. اين عمل متوسلیان نشان دهنده اعتقاد و اطمينان وافر آن عزيز به توانايي و مديريت شهيد «مطلق» است . 🔸عروج زود هنگام «غلامرضا» اين فرصت را به نداد تا نتيجه نهايي سرمايه گذاري خود را ببيند. به يقين می توان گفت كه اگر شهادت زود هنگام در تقدير اين فرمانده هميشه خندان رقم نمي خورد ،او يكي از فرماندهان كليدي دفاع مقدس مي توانست باشد. پرچمداري كه چه بسا نامش همرديف «همت» و «موحد دانش» و «زين الدين» و ... برده مي شد . زماني كه او فرماندهي سپاه يك شهر مهم را بر عهده داشت ،قالب عزيزاني كه بعدا پرچمداران نام آور سپاه اسلام شدند نيروهاي ساده و گمنام بودند. 📝 در فروردين 1358 ،پس از يك دوره فشرده آموزشي در محل كاخ سعد آباد ؛ «غلامرضا» به سپاه تهران واقع در خيابان خردمند اعزام شد .در همان جا بود كه با هر دو همرزم جداناشدني خود آشنا شد؛ و ، و از آن پس تا اعزام به ،در« » ،« » و « » و سر انجام در دوشادوش يكديگر ،به ستيز با پرداختند . 🌾 صبح روز چهارم ارديبهشت ماه سال 1359 كه «غلامرضا» و جلوي مقر سپاه مشغول صحبت بودند، سفير مرگبار خمپاره 120 و پس از آن صداي مهيب چند انفجار شهر را به لرزه در آورد. «غلامرضا» و « علي» هر دو ميان غبار و دود ناشي از انفجار گم شدند و زماني كه نیروها خودشان را بالاي سر آنها رساندند ،تنها «علي» بود كه ناله مي كرد . 🌟 «غلامرضا» خاموش و غرق در خون افتاده بر پشت ، روي خاك دراز كشيده بود . يكي از پاهايش به طور كامل از زير كمر قطع شده و سينه و پهلويش ،مشبك شده يود .فرياد يا حسين فضاي پادگان را پر كرد، هر كس سر در گريبان خود گرفته بود و شیون و ناله مي كرد. 🔸زماني از ماجرا باخبر شد به زحمت خودش را كنترل كرد. سرانجام با رسيدن به بالاي سر جنازه ،بغضش تركيد. نشست و آرام و بي صدا ،اشك ريخت. ✳️ پيكر در هم كوفته «غلامرضا» را در غسل دادند و شب، همه شب را تا خروسخوان صبح در كنارش ماند و در خلوت خود تلخ گريست. «غلامرضا » اكنون در بهشت زهرا آرام گرفته و نظاره گر رفتار ماست. "خيلي غريبانه و گمنام" 🌷بهشت زهرا (سلام الله عليها) تهران – قطعه 24 ،رديف31-شماره31 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 شهیدان غلامرضا قربانی مطلق و محمد توسلی، دو تن از همرزمان حاج احمد متوسلیان که این سردار شجاع و سلحشور در فراغشان می گریست و بی‌تابی می کرد 🆔 @Defa_Moqaddas
🔺سردار شهید #غلامرضا_قربانی_مطلق فرمانده سپاه #پاوه در شرایط سخت و برفی کردستان، #حاج_احمد_متوسلیان طی سخنرانی گفته بود در برخی نقاط ارتفاع برف تا ۹ متر می‌رسد و ما با این شرایط در حال مقاومت هستیم 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 باز این غلامرضا بود که شروع کرد‼️ ▫️ با سلام و صلوات، در پی دیگران سوار شدم. مقصد شهرستان بود. سر اکیپ گروه، احمد متوسلیان روی رکاب مینی‌بوسی ایستاده بود و بچه‌ها تک‌تک از کنار او رد می شدند و روی صندلی‌های زه‌وار در رفته مینی‌بوس می‌نشستند. همه خندان و سبکبال، توی سر و کله هم می زدند و حتی سر به سر احمد می گذاشتند. 🔸صدای برادر احمد برای مدت کوتاهی همه را ساکت کرد: «همه هستن؟ کسی جا نمونه، برادرها چیزی را فراموش نکردند؟» 🍃 دستش را درست مثل بچه‌های کلاس اولی بالا برد و با جدیت گفت: «برادر احمد، ما لیوان آبخوریمان جا مانده، اشکالی نداره؟» 🌺 خنده از همه بچه‌ها بلند شد و هم ضمن لبخندی کمرنگ و نمکین، با دست به پشت راننده زد و بدین‌سان، حرکت رزم‌آوران اعزامی از سپاه خیابان خردمند تهران به سمت شهرستان آغاز شد. ✨ راه زیادی را طی نکرده بودیم و هر کسی به کاری مشغول بود، که دوباره صدای غلامرضا بلند شد: «برادرا توجه کنند، برای شادی ارواح شهدا و رفتگان این جمع، و برای سلامتی خودمان و برادر احمد ... 🍂 ... و پس از مکث کوتاهی ادامه داد: «اللّهمَ سردِ هوا، گرمه زمین، لبو لبو داغه، آش رو چراغه، شلغم تو باغه»!! در پایان هر فراز از رجز طنزآمیز مطلق، همه با هم و محکم جواب می دادیم: «هی»! 💠 ، چند بار سرش را به چپ و راست تکان داد. به راحتی می شد از چشمانش خواند: «باز این غلامرضا شروع کرد». لبخندی زد و از سر ناچاری با ما همراه شد... —(راوی: محمدعلی صمدی) 😊 در جبهه 🆔 @Defa_Moqaddas
📸 حاج احمد متوسلیان و شهید غلامرضا قربانی مطلق، پس از پاکسازی پاوه از ضدانقلاب - سال ۵۸ 🔹 احتمالا حاج اخمد از تهران بازگشته و از قنادی پدرش مقداری شیرینی و آورده و در حال پخش آن بین نیروها هستند 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 هم زمان که فرماندار [ ] و رسیدند. انفجار گلوله خمپاره شدت گرفت. یکی از گلوله ها کنار مطلق [ ]، فرمانده سپاه پاوه منفجر شد. فرماندار زمانی به او رسید که او برای همیشه آرام گرفته بود. صافی‌پور سراسیمه رسید و گفت: "دارند از سمت ارتفاع آتشگاه حمله می‌کنند. انگار خیالاتی دارند." او بیشتر در سامان دادن نیروهای بومی فعالیت می‌کرد. فرماندار نگاهی به قیافه پریشان او انداخت و گفت: "آماده شوید که مانع پیشروی آنها شویم." صافی پور جا خورد. فرماندار تفنگ فرمانده سپاه را از روی زمین برداشت و به صورت حرفه‌ای خشاب عوض کرد. به گفت: "نباید امان‌شان بدهید احمد." 🔸 پرید توی محوطه سپاه و نیروها را آماده رزم کرد. شدت آتش خمپاره که بیشتر شد فرماندار رگباری جلو کشید. صافی پور اما هنوز مات و متحیر رفته بود تو نخ رفتارهای حساب شده او که مثل یک نظامی در حال عقب راندن یک گروه مهاجم دمکرات بود. ها تا غرب تپه آتشگاه عقب نشینی کردند. 🔹 فرماندار به تخته سنگی تکیه داد و عرق از صورت پاک کرد. داشت می‌دید نگاه نسبت به او عوض شده است. یادش آمد که با ملاقات دارد. برگشت فرمانداری. بروجردی آمده بود تا رابطه فرماندار و سپاه را نزدیکتر کند. داشت برای تعیین فرمانده سپاه چند شهر نقشه می‌کشید. آخر شب بود که بروجردی رسید. اول رفت سراغ سر و صداهای سفر فرماندار به و بی مقدمه وارد بحث شدند... —(بخشی ازکتاب📚محمد؛ مسیح کردستان - زندگی نامه سردار شهید ) 🆔 @Defa_Moqaddas
📷 تصویر سمت چپ: آرم اولیه سپاه 💠 یونیفرم نیروهای سپاه پاسدارن ⏳ #اوایل_انقلاب 🆔 @Defa_Moqaddas
پاسداران رزمنده قهرمان سرفراز از شما دشت آزادگان لاله گون از شما دشت آزادگان لاله گون از شما دشت آزادگان جان نثاران قرآن و اسلام ودین افتخار آفرینان ایران زمین مکتب از خون شما پرتوان مکتب از خون شما پرتوان از دلیری و مردانگی شما مرز و بوم وطن شد ز ظلمت رها لاله رسته در جبهه از خونتان لاله رسته در جبهه از خونتان قتلگاه شما کربلای وطن خونتان چون حسین شد به جای کفن سرخ شد روی تاریخ از روی تان سرخ شد روی تاریخ از روی تان سالی از هجرتان ای عزیزان گذشت لحظه ای یادتانم فراموش نگشت نامتان تا ابد در جهان جاودان نامتان تا ابد در جهان جاودان از حسین یافتید درس آزادگی مرگ خونین به از ذلت و بردگی انقلاب از قیام شما یافته جان انقلاب از قیام شما یافته جان شد هویزه ز خون شما کربلا جان فدا کرده در راه دین خدا شد به خون غوطه ور پیکر پاک تان شد به خون غوطه ور پیکر پاک تان افتخار آفرین مادر هر شهید گرچه بعد از شهادت عزیزش ندید سرفراز است بین همه مادران سرفراز است بین همه مادران از شهیدان اسلام ببر این پیام گو به رهبر خمینی امامم سلام کن دعا روز و شب بهر رزمندگان کن دعا روز و شب بهر رزمندگان -(شاعر: حاج حبیب الله معلمی) 🆔 @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران-پاسداران رزمنده ی قهرمان.mp3
3.57M
📢 صوت| حاج #صادق_آهنگران پاسداران رزمنده ی قهرمان سرفراز از شما دشت آزادگان لاله گون از شما دشت آزادگان لاله گون از شما دشت آزادگان -(شاعر: حاج حبیب الله معلمی) 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 یک نکته از جنگ - تفاوت ها و نتایج 🔹 با توجه به شاخص های ذکر شده در جنگ ایران و عراق قاعدتاً باید ارتش عراق از تلفات کمتری برخوردار بوده و نیروهای ایران از تلفات بالاتری ولی با نگاهی به آمار ارایه شده در جنگ به نکات جالبی می رسیم ؛ ❣شهدا : ۱۷۲۰۰۰ شهید در معرکه جنگ. ۱۶۰۰۰ شهید بر اثر بمباران و موشکباران در پشت جبهه اما عراق با احتساب کشته های اعدام های صحرایی و جوخه های اعدام در عقبه خویش آمار کشته هایش بالغ بر ۵۴۰۰۰۰ تن رسید. ❣ مجروحین : مجروحین ایران در کلیه سطوح به ۵۵۰۰۰۰ نفر ❣ و عراق به ۷۰۰۰۰۰ تن ❣ اسرا : اسرای ایران(آزادگان) ۴۲۰۰۰ نفر که بسیاری از آنان افراد غیر نظامی بودند ، ❣ اما اسرای عراقی در ایران بالغ بر ۷۲۰۰۰ تن بودند که در عملیات های نظامی رزمندگان در عملیات های مختلف به اسارت درآمدند. پس تلفات ایران بسیار کمتر از ارتش عراق می باشد و این امر مهر بطلان بر تئوری های هجومی بدون برنامه رزمندگان در عملیات های نظامی و شیوه نبرد با دشمن بود. 🆔 @Defa_Moqaddas