eitaa logo
دفاع مقدس
402 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 باز این غلامرضا بود که شروع کرد‼️ ▫️ با سلام و صلوات، در پی دیگران سوار شدم. مقصد شهرستان بود. سر اکیپ گروه، احمد متوسلیان روی رکاب مینی‌بوسی ایستاده بود و بچه‌ها تک‌تک از کنار او رد می شدند و روی صندلی‌های زه‌وار در رفته مینی‌بوس می‌نشستند. همه خندان و سبکبال، توی سر و کله هم می زدند و حتی سر به سر احمد می گذاشتند. 🔸صدای برادر احمد برای مدت کوتاهی همه را ساکت کرد: «همه هستن؟ کسی جا نمونه، برادرها چیزی را فراموش نکردند؟» 🍃 دستش را درست مثل بچه‌های کلاس اولی بالا برد و با جدیت گفت: «برادر احمد، ما لیوان آبخوریمان جا مانده، اشکالی نداره؟» 🌺 خنده از همه بچه‌ها بلند شد و هم ضمن لبخندی کمرنگ و نمکین، با دست به پشت راننده زد و بدین‌سان، حرکت رزم‌آوران اعزامی از سپاه خیابان خردمند تهران به سمت شهرستان آغاز شد. ✨ راه زیادی را طی نکرده بودیم و هر کسی به کاری مشغول بود، که دوباره صدای غلامرضا بلند شد: «برادرا توجه کنند، برای شادی ارواح شهدا و رفتگان این جمع، و برای سلامتی خودمان و برادر احمد ... 🍂 ... و پس از مکث کوتاهی ادامه داد: «اللّهمَ سردِ هوا، گرمه زمین، لبو لبو داغه، آش رو چراغه، شلغم تو باغه»!! در پایان هر فراز از رجز طنزآمیز مطلق، همه با هم و محکم جواب می دادیم: «هی»! 💠 ، چند بار سرش را به چپ و راست تکان داد. به راحتی می شد از چشمانش خواند: «باز این غلامرضا شروع کرد». لبخندی زد و از سر ناچاری با ما همراه شد... —(راوی: محمدعلی صمدی) 😊 در جبهه 🆔 @Defa_Moqaddas
📸 حاج احمد متوسلیان و شهید غلامرضا قربانی مطلق، پس از پاکسازی پاوه از ضدانقلاب - سال ۵۸ 🔹 احتمالا حاج اخمد از تهران بازگشته و از قنادی پدرش مقداری شیرینی و آورده و در حال پخش آن بین نیروها هستند 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 هم زمان که فرماندار [ ] و رسیدند. انفجار گلوله خمپاره شدت گرفت. یکی از گلوله ها کنار مطلق [ ]، فرمانده سپاه پاوه منفجر شد. فرماندار زمانی به او رسید که او برای همیشه آرام گرفته بود. صافی‌پور سراسیمه رسید و گفت: "دارند از سمت ارتفاع آتشگاه حمله می‌کنند. انگار خیالاتی دارند." او بیشتر در سامان دادن نیروهای بومی فعالیت می‌کرد. فرماندار نگاهی به قیافه پریشان او انداخت و گفت: "آماده شوید که مانع پیشروی آنها شویم." صافی پور جا خورد. فرماندار تفنگ فرمانده سپاه را از روی زمین برداشت و به صورت حرفه‌ای خشاب عوض کرد. به گفت: "نباید امان‌شان بدهید احمد." 🔸 پرید توی محوطه سپاه و نیروها را آماده رزم کرد. شدت آتش خمپاره که بیشتر شد فرماندار رگباری جلو کشید. صافی پور اما هنوز مات و متحیر رفته بود تو نخ رفتارهای حساب شده او که مثل یک نظامی در حال عقب راندن یک گروه مهاجم دمکرات بود. ها تا غرب تپه آتشگاه عقب نشینی کردند. 🔹 فرماندار به تخته سنگی تکیه داد و عرق از صورت پاک کرد. داشت می‌دید نگاه نسبت به او عوض شده است. یادش آمد که با ملاقات دارد. برگشت فرمانداری. بروجردی آمده بود تا رابطه فرماندار و سپاه را نزدیکتر کند. داشت برای تعیین فرمانده سپاه چند شهر نقشه می‌کشید. آخر شب بود که بروجردی رسید. اول رفت سراغ سر و صداهای سفر فرماندار به و بی مقدمه وارد بحث شدند... —(بخشی ازکتاب📚محمد؛ مسیح کردستان - زندگی نامه سردار شهید ) 🆔 @Defa_Moqaddas
📷 تصویر سمت چپ: آرم اولیه سپاه 💠 یونیفرم نیروهای سپاه پاسدارن ⏳ #اوایل_انقلاب 🆔 @Defa_Moqaddas
پاسداران رزمنده قهرمان سرفراز از شما دشت آزادگان لاله گون از شما دشت آزادگان لاله گون از شما دشت آزادگان جان نثاران قرآن و اسلام ودین افتخار آفرینان ایران زمین مکتب از خون شما پرتوان مکتب از خون شما پرتوان از دلیری و مردانگی شما مرز و بوم وطن شد ز ظلمت رها لاله رسته در جبهه از خونتان لاله رسته در جبهه از خونتان قتلگاه شما کربلای وطن خونتان چون حسین شد به جای کفن سرخ شد روی تاریخ از روی تان سرخ شد روی تاریخ از روی تان سالی از هجرتان ای عزیزان گذشت لحظه ای یادتانم فراموش نگشت نامتان تا ابد در جهان جاودان نامتان تا ابد در جهان جاودان از حسین یافتید درس آزادگی مرگ خونین به از ذلت و بردگی انقلاب از قیام شما یافته جان انقلاب از قیام شما یافته جان شد هویزه ز خون شما کربلا جان فدا کرده در راه دین خدا شد به خون غوطه ور پیکر پاک تان شد به خون غوطه ور پیکر پاک تان افتخار آفرین مادر هر شهید گرچه بعد از شهادت عزیزش ندید سرفراز است بین همه مادران سرفراز است بین همه مادران از شهیدان اسلام ببر این پیام گو به رهبر خمینی امامم سلام کن دعا روز و شب بهر رزمندگان کن دعا روز و شب بهر رزمندگان -(شاعر: حاج حبیب الله معلمی) 🆔 @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران-پاسداران رزمنده ی قهرمان.mp3
3.57M
📢 صوت| حاج #صادق_آهنگران پاسداران رزمنده ی قهرمان سرفراز از شما دشت آزادگان لاله گون از شما دشت آزادگان لاله گون از شما دشت آزادگان -(شاعر: حاج حبیب الله معلمی) 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 یک نکته از جنگ - تفاوت ها و نتایج 🔹 با توجه به شاخص های ذکر شده در جنگ ایران و عراق قاعدتاً باید ارتش عراق از تلفات کمتری برخوردار بوده و نیروهای ایران از تلفات بالاتری ولی با نگاهی به آمار ارایه شده در جنگ به نکات جالبی می رسیم ؛ ❣شهدا : ۱۷۲۰۰۰ شهید در معرکه جنگ. ۱۶۰۰۰ شهید بر اثر بمباران و موشکباران در پشت جبهه اما عراق با احتساب کشته های اعدام های صحرایی و جوخه های اعدام در عقبه خویش آمار کشته هایش بالغ بر ۵۴۰۰۰۰ تن رسید. ❣ مجروحین : مجروحین ایران در کلیه سطوح به ۵۵۰۰۰۰ نفر ❣ و عراق به ۷۰۰۰۰۰ تن ❣ اسرا : اسرای ایران(آزادگان) ۴۲۰۰۰ نفر که بسیاری از آنان افراد غیر نظامی بودند ، ❣ اما اسرای عراقی در ایران بالغ بر ۷۲۰۰۰ تن بودند که در عملیات های نظامی رزمندگان در عملیات های مختلف به اسارت درآمدند. پس تلفات ایران بسیار کمتر از ارتش عراق می باشد و این امر مهر بطلان بر تئوری های هجومی بدون برنامه رزمندگان در عملیات های نظامی و شیوه نبرد با دشمن بود. 🆔 @Defa_Moqaddas
📷 رزمنده ها در حال حفر سنگر در دل خاکریز 🔹 دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
📷 تابلو نوشته های جبهه ▫️که توسط تبلیغات یگاه ها تهیه می شد و در جای جای معبرها و خطوط عملیاتی نصب می کردند 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥موسوی دهه60 و موسوی فتنه گر88 👀ببینید نخست وزیر وقت راجع به آمریکا چه می گوید‼️ ا▫️▪️▫️▪️▫️ ⭕️ امام خمینی: اساس تمام گرفتاریهای بشر، #حب_نفس است ➖ یک شاخه از حب نفس، حب ریاست و حب مقام است @Defa_Moqaddas
🌗 شب سنگر ، شب اشک و دعا بود چراغ سینه ها نور خدا بود فقط رنگ شهادت جلوه گر بود و طوفانی زآتش بی اثر بود 🌷شهید حاج حسین بصیر- قائم مقام لشکر 25 کربلا🌷 🌴 دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 زمانی كه «حاج بصير» فرماندهي گردان يا رسول (ص) را به عهده داشت. روزي از طرف فرماندهي لشگر 25 کربلا آمدند و به او گفتند: «ابلاغی آمده مبني بر اينكه شما از اين پس به فرماندهي تيپ يكم لشگر منصوب شديد.» حاجي ابتدا قبول نكرد ولي بعد از اصرار زياد برادران فرماندهي، به آنها گفت: «من بايد فكر كنم.» آنها رفتند و فرداي همان روز دوباره آمدند و از او پاسخ خواستند. حاج حسين اين بار جواب مثبت داد. همرزمانش به او گفتند: «حاجي! چرا همان ديروز جواب مثبت نداديد.» وی در جواب گفت:«ديروز در آن حالت نمي توانستم فكر كنم و تصميم بگيرم. راستش رفتم و با خودم فكر كردم«امروز كه مرا به فرماندهي تيپ منصوب كردند اگر چند روز ديگر بخواهند اين مسئوليت را از من بگيرند و بگويند از اين پس بايد به عنوان يك تيرانداز در جبهه خدمت كني من چه عكس العملي نشان مي دهم؟ اگر ناراحت و غمگين شدم پس معلوم مي شود براي رضاي خدا اين مسئوليت را قبول نكردم. ولي اگر برايم فرقي نداشت پس مشخص مي شود كه اين مسئوليت را براي رضاي خدا قبول كردم و فرقي ندارد در كجا خدمت كنم. بعد ديدم اگر بخواهند مسئوليت فرماندهي تيپ را از من بگيرند برايم فرقي نمي كند لذا قبول كردم». 🆔 @Defa_Moqaddas