🗓امروز ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ [ ۱ ذیالحجه ۱۴۳۹ ] مصادف است با:
💢 ۴۰۴۸۵۶ اُمین روز غیبت امام عصر (عج)
🔴 ۱۳۱۷۸ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان بدست رژیم صهیونیستی..
❌ ۸۰۶۶🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡
💠 و همچنین مصادف است با :
🔹انفجار بمب در رستوران خوانسالار، محل خوشگذرانی نظامیان آمریکایی در تهران توسط گروه توحیدی صف به رهبری شهید #محمد_بروجردی (۱۳۵۷ ه.ش)
🔸شهادت محمدحسن احمدی (۱۳۶۰ ه.ش)
🔹شهادت احمد نظیف (۱۳۶۲ ه.ش)
🔸شهادت محمدنقی شهابی، ایرج تاش موسی (۱۳۶۴ ه.ش)
🔹بمباران مرکز ذخیرهسازی نفتی کرکوک توسط ایران (۱۳۶۵ ه.ش)
🔸پایان عملیات نصر ۷ (۱۳۶۶ ه.ش)
🔹حمله پیشمرگان مبارز کرد عراق به پایگاههای دشمن در محور شقلاوه در روستای مرگسور و خیروزک (۱۳۶۶ ه.ش)
🔸بمباران چند روستای سردشت در حمله هواپیماهای دشمن و سقوط یک فروند از این هواپیماها (۱۳۶۶ ه.ش)
🔹شهادت مهران شکاریان جانشین فرمانده گردان عاشورای لشکر ۲۵ کربلا، پرویز ابوطالبی، عباسعلی مهربانی (۱۳۶۶ ه.ش)
🔸شهادت رضا سروری نوشآبادی (۱۳۶۷ ه.ش)
🔹شهادت علی رضائی (۱۳۶۸ ه.ش)
🆔 @Defa_Moqaddas
🗓امروز ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ [ ۲۱ ذیالحجه ۱۴۳۹ ] مصادف است با:
💢 ۴۰۴۸۷۶ اُمین روز غیبت امام عصر (عج)
🔴 ۱۳۱۹۹ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان بدست رژیم صهیونیستی..
❌ ۸۰۴۶🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡
💠 و همچنین مصادف است با :
🔹ولادت سردار کبیر اسلام شهید #محمد_بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) و سپاه منطقه۷ (۱۳۳۳ ه.ش)
🔸اجرای عملیات کوچک و مشترک شهیدان رجایی و باهنر در حمیدیه (۱۳۶۰ ه.ش)
🔹آغاز عملیات کوچک و مشترک نصر در منطقه غرب تپه اللهاکبر سنندج (۱۳۶۰ ه.ش)
🔸شهادت محمدرضا کارگر فرحآبادی، محمد طرحچی طوسی، امانالله اکبری باصری، نصرالله اصل فلاح، محمدعلی سخائی (۱۳۶۰ ه.ش)
🔹شهادت سیداحمد موسوی (۱۳۶۱ ه.ش)
🔸شهادت ابوالفضل احمدی محمدآبادی (۱۳۶۴ ه.ش)
🔹اجرای عملیات کربلای ۳ و فتح سکوی نفتی الامیه (۱۳۶۵ ه.ش)
🔸شهادت سردار #محمود_کاوه فرمانده لشکر ویژه شهدا، مجتبی آقاگلی (۱۳۶۵ ه.ش)
🔹شهادت محسن رحیمیان بیدگلی (۱۳۸۴ ه.ش)
🔸شهادت عبدالله ملکاری و مصطفی ملایی در درگیری با پژاک در ارتفاعات جاسوسان (۱۳۹۰ ه.ش)
@Defa_Moqaddas
💠 خاطره ای از شهید محمد بروجردی
🔹... فاطمه شنیده بود همسرش در قلب مردم رخنه کرده. همه دلتنگی ها در برابرش رنگ باخته بودند و از بگو و بخند همسر خود با کُردهایی که دورش حلقه زده بودند، لذت می برد. گاه تصور می کرد محمد بیشتر به این کُردها تعلق دارد تا او و دو فرزندش. حس غریبی سراغش آمده بود اما با شنیدن قهقهه او و کُردها آن فکر و خیال ها را از ذهن زدود.
🔸 #بروجردی خودش را از حلقه عشایر رها کرد و در حالی که دست تکان می داد، سمت استیشن دوید و سوار شد. دست تکان می داد و جواب می گرفت. فاطمه و حسین را در ساختمانی مستقر کرد و خودش وارد جلسه ای شد که روی #توابین (افراد پشیمان ضدانقلاب) تصمیم می گرفتند. بروجردی از در خوشبینی وارد شد و باز هم اصرار داشت در جدا کردن صف مردم از ضدانقلاب دایره مردم را وسیع تر کنند. دوست داشت به همان نسبت هم دایره سران ضدانقلاب محدودتر شود و به افرادی برسند که شرارت از تمام وجودشان می بارد و قابل اصلاح نیستند. وارد سالنی شد که اعدامیها با لباس همرنگ منتظرش بودند. از میان آنها اندک توابینی بودند که او را نمی شناختند.
این بار واقعه سنندج را از زاویه دیگری مرور کرد و بعد هم پیروزی های رزمندگان در #خوزستان را گزارش داد. داشت قدرت واقعی نظام را با منطق خودشان بیان می کرد. هیچ وقت حرفی نمیزد که غرورشان را خرد کرده باشد یا به آنها توهین کند.
🔹 سخنرانی اش که تمام شد، نشست کف سالن و توابین دورش حلقه زدند. سؤال می کردند؛ گاه به تندی و گاه نرم و آرام. ساعت که از نیمه شب گذشت، هنوز ده دوازده نفر دورش نشسته بودند و بحث می کردند. بروجردی خسته نشده بود، اما صلاح ندید بیش از این با آنها بحث کند سعی می کرد آنها را متقاعد سازد بیشتر فکر کنند و در پی چاره باشند. پتویی لوله کرد و زیر سر گذاشت و گفت: "بهتر است بخوابیم. نماز صبح بیدارم کنید."
توابین زل زده بودند به او که راحت و آسوده در میان آن همه زندانی به خواب عمیقی فرو رفته بود. نگاه توایبن به این اعتماد او تا حدی جدی شد که بعضی از آنها تا پاسی از شب نخوابیدند و به فکر فرو رفتند. گاهی بالای سر او می آمدند و آن چهره را با موی حنایی رنگش با حسرت مینگریستند.
—(📚 محمد؛ مسیح کردستان زندگی نامه سردار بزرگ سپاه اسلام شهید #محمد_بروجردی )
🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 شهید #محمود_کاوه
▫️فرمانده ای که بابت هر طرح عملیاتی ضمانت حداکثری سلامت نیروها را بگردن میگرفت، و همیشه با کمترین شهید و مجروح به پیروزی میرسید. «فتح سد تسخیر ناپذیر #بوکان بدون شهيد»، «رسیدن به قله #آلواتان بدون شهید»، «فتح شهر بوکان تنها با دو شهید»، «پاکسازی روستاهای اطراف #سلماس در طرح های مثلثی سردار کبیر شهید #محمد_بروجردی، تنها با چهار مجروح و ... دهها و صدها مورد درخشان و غرور آفرین دیگر» نمونه هایی از این ادعا هستند.
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 هم زمان که فرماندار [ #ناصر_کاظمی] و #متوسلیان رسیدند. انفجار گلوله خمپاره شدت گرفت. یکی از گلوله ها کنار مطلق [ #غلامرضا_قربانی_مطلق]، فرمانده سپاه پاوه منفجر شد. فرماندار زمانی به او رسید که او برای همیشه آرام گرفته بود.
صافیپور سراسیمه رسید و گفت: "دارند از سمت ارتفاع آتشگاه حمله میکنند. انگار خیالاتی دارند."
او بیشتر در سامان دادن نیروهای بومی فعالیت میکرد. فرماندار نگاهی به قیافه پریشان او انداخت و گفت: "آماده شوید که مانع پیشروی آنها شویم."
صافی پور جا خورد. فرماندار تفنگ فرمانده سپاه را از روی زمین برداشت و به صورت حرفهای خشاب عوض کرد. به #متوسلیان گفت: "نباید امانشان بدهید احمد."
🔸 #متوسلیان پرید توی محوطه سپاه و نیروها را آماده رزم کرد. شدت آتش خمپاره که بیشتر شد فرماندار رگباری جلو کشید. صافی پور اما هنوز مات و متحیر رفته بود تو نخ رفتارهای حساب شده او که مثل یک نظامی در حال عقب راندن یک گروه مهاجم دمکرات بود. #دمکرات ها تا غرب تپه آتشگاه عقب نشینی کردند.
🔹 فرماندار به تخته سنگی تکیه داد و عرق از صورت پاک کرد. داشت میدید نگاه #پیشمرگان نسبت به او عوض شده است. یادش آمد که با #بروجردی ملاقات دارد. برگشت فرمانداری. بروجردی آمده بود تا رابطه فرماندار و سپاه را نزدیکتر کند. داشت برای تعیین فرمانده سپاه چند شهر نقشه میکشید. آخر شب بود که بروجردی رسید. اول رفت سراغ سر و صداهای سفر فرماندار به #نوسود و بی مقدمه وارد بحث شدند...
—(بخشی ازکتاب📚محمد؛ مسیح کردستان - زندگی نامه سردار شهید #محمد_بروجردی )
🆔 @Defa_Moqaddas
❂○° تیم حفاظت از امام °○❂
💠 امام جلو بلیزر نشست و احمد آقا هم عقب و آقای #رفیقدوست هم بهعنوان راننده در کنار ایشان قرار گرفت... جمعیت در طول مسیر مانند اقیانوس موج میزد...
🔸برنامه این بود که امام بیاید و جلوی دانشگاه [تهران] آنجا سخنرانی کند و سپس ادامه مسیر بدهد. وقتی که نزدیک دانشگاه شدند دیدند اصلاً سخنرانی و برنامههای سابق عملی نیست. بنابراین برنامه بههم ریخت... واقعاً اگر بگویم بعضی از جوانان از فرودگاه تا بهشت زهرا دستشان بهدستگیره ماشین امام بود و فریاد میکشیدند حقیقت دارد...امام داخل ماشین با دست تکان دادن بهمردم اظهار محبت میکرد.
🔹آقای #رفیقدوست میگفت که در آن هنگام امام میخواست از ماشین پیاده بشود ولی من قفل مرکزی ماشین را زده بودم و هر چه امام تلاش میکرد در ماشین را باز کند، نمیتوانست... در نتیجه فشار جمعیت، ماشین امام خراب شده بود استارت نمیخورد، جوش آورده بود... اصلاً سناریوی عجیبی بود.
🔺یک وقت دیدم یک هلیکوپتر آمد و نزدیک ما نشست... فاصله ماشین امام تا هلیکوپتر حدود 100 متر بود. شاید یک ساعت و نیم طول کشید تا با هل دادن، ماشین حامل امام بهنزدیک هلیکوپتر رسید...
✍ پی نوشت: شهید #محمد_بروجردی در ماشین دیگری برای حفاظت از امام در پشت سرشان حرکت میکردند که بدلیل فشار جمعیت از قافله جدا میافتند و دنبال راهکاری برای حفاظت و انتقال مطمئن تر امام می گردند. شخصی که هلی کوپتر را تهیه و برای انتقال امام رسانده بود شهید #محمد_بروجردی بود.
🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🌷 شهید آوینی: مؤمن تن خویش را به مثابه مرکَبی برای تعالی روح میبیند و اینچنین، با پاهای بریده نی
🌷سردار بزرگ سپاه اسلام، فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا شهید #محمد_بروجردی با پای شکسته بر اثر حادثه سقوط هلیکوپتر در جریان عملیات پاکسازی محور سردشت_پیرانشهر
📷 به تصاویر آیتالله خامنهای در منزل شهید بروجردی و وضعیت منزلشان دقت کنید، این عکس در سال ۱۳۶۱ گرفته شده است... یعنی در آن زمان که حضرت آقا نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند و هنوز رئیس جمهور نبودند؛ مع الأسف برخی به این شهید بزرگوار تهمت منافق و ضدانقلاب زده و از فرماندهی سپاه منطقه ۷ برکنارش کرده بودند!!! ... در حالی که او از بنیانگذاران سپاه پاسداران بودند!!
تهمت هایی که #حاج_احمد_متوسلیان هم از آنها بی نصیب نبود‼️
🆔 @Defa_Moqaddas