eitaa logo
دفاع مقدس
382 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ماه رمضان در جبهه‌ها 🔹بعداز ۴۸ ساعت درگیری با دشمن 🌔 نیمه شب به اردوگاه رسیدیم ... 💦 مقداری آب و یک جعبه خرما باقی مانده بود ، فرمانده، بچه های گردان را به خط کرد و گفت : برادرانی که خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورند و آنهایی که می ‌توانند، تا فردا صبح تحمل کنند. 🌴 جعبه خرما بین بچه ها دست به دست چرخید تا به فرمانده رسید... 🌸🌼☘ فرمانده به جعبه خرما نگاه کرد، خرماها دست نخورده بود، بچه ها تنها با آب قمقمه هایشان افطار کرده بودند. ┄──┄┄──┄──┄┄──┄ 📅 ماه رمضان بود... و هنگام – در گرماگرم تیرماه 1361 - جبهه جنوب - خوزستان) 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
📆 23 تیرماه 1361 💠 سالروز #عملیات_رمضان 🔹که در منطقه عملیاتی #شلمچه در شرق بصره و با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» انجام گرفت 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 23 تیرماه 1361 🔹 سالروز #عملیات_رمضان 🔸 ‌روایتی متفاوت از عملیات رمضان سال ۶۱ از زبان شهید ابراهیم همت 🆔 @Defa_Moqaddas
📆 23 تیرماه 1361 (۲۱رمضان ۱۴۰۲)- سالروز #عملیات_رمضان 💦 تشنه لب ... دادند جان، پای حسین عاشقان حضرت پیر خمین ... 🆔 @Defa_Moqaddas
یادیا 🔹خاطره‌ای از زین‌العابدین شادینیان، شهید عملیات رمضان 🌷حال و هوای جبهه که به مشامش می‌ رسید، همه دلبستگی‌ ها را فراموش می‌ کرد؛ فراموش که نه، برای لحظاتی خود را در جبهه تصور می‌ کرد؛ آنگونه که هیچ چیز حتی حضورِ همسرش هم او را از آن فضا جدا نمی‌ کرد؛ همان چیزی که خاطرات به جا مانده از او ثابت می‌ کند. 🌷همسر و فرزندانش حتی فرزندی که هنوز چشم به جهان نگشوده بود را به خداوندش سپرد و راهی مأموریت شد؛ رزمنده‌ای که به خانه برگشته بود تا جراحت دست و صورتش بهبود یابد، این بار بدون خداحافظی راهی جبهه می‌ شود تا محبت همسر و فرزند؛ دلش را اسیر نکند؛ به همین خاطر بود که در منطقه جنگی و از پشت تلفن حلالیت طلبید. 🌷او همان زین‌العابدین شادینیان، فرزند امامقلی‌ست؛ آخرین روز تیرماه در سال ۱۳۶۱ در بود که به جمع شهدا پیوست و اکنون یکی از گلهای گلستان شهدای اصفهان است؛ شلمچه خاطراتش را خوب به یاد دارد؛ اما حالا خاطره اى را که همسرش از او به یاد دارد بیان می‌ کند: 🌷"پسر کوچکم را بغل کرده بودم و برای خریدن کفش به بازار رفتم؛ زین‌العابدین را روزنامه به دست در حال مطالعه وقایع جنگ در گوشه ‌ای از بازار دیدم؛ کنارش ایستادم و گفتم: آقا این پارچه‌ ها متری چند؟ متوجه ما نشد؛ همانطور که سرش پایین بود گفت: از فروشنده بپرسید؛ آنقدر غرق در حال و هوای جبهه بود که گویی نه همسری دارد و نه فرزندانی؛ به حالش غبطه خوردم. 🌷در وصیت ‌نامه ‌اش نوشته بود به فرزندانم بگویید پدرتان تا زمانی که زنده بود در کسب و کار خودش راه عدالت را پیمود و در میدان جنگ مردانه جان به جان آفرین تسلیم کرد. 🌷....و این آخرین جملاتی بود که او بر روی کاغذ برایمان نگاشت تا خاطره ‌اش جاوید بماند و ما جاماندگان از قافله عشق تا قیامت در حسرت لحظه لحظه‌ های شعورش باقی بمانیم". 📚 كتاب "با اين ستارگان" نوشته حسين حميدى 🆔 @Defa_Moqaddas
مِ آخرست بنشین که رخ تو سیر بینم که امید صد تماشا به همین نگاہ دارم 🌴شلمچه - کانال ماهی ⏳ تیر ۱۳۶۱ - #عملیات_رمضان 💠 رزمنده #دفاع_مقدس سرِ همرزم شهیدش را بر بالین گرفته است @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | خاطره گویی شهید ابراهیم همت، فرمانده لشکر27 محمد رسول الله(ص) ... وحسین الله کرم از #عملیات_رمضان 🆔 @Defa_Moqaddas
دَمِ آخرست بنشین که رخ تو سیر بینم که امید صد تماشا به همین نگاہ دارم 🌴شلمچه - کانال ماهی ⏳ تیر ۱۳۶۱ - #عملیات_رمضان 💠 رزمنده #دفاع_مقدس سرِ همرزم شهیدش را بر بالین گرفته است @Defa_Moqaddas
💠 خصوصیات رزمنده اسلام از منظر 🔹 یکی از خصوصیات مؤمن تحمل، صبر، شکیبایی و استقامت او در زمان هایی است که انسان های عادی نمی توانند در آن مقاطع تحمل داشته باشند. پس یکی از خصوصیات مؤمن این است که در کارهای دشوار تردید نمی کند. در میدان جنگ هم، با توجه به همۀ بدبختی های آن، گرمای هوا، سختی های آن، زخمی و شدن و همۀ معضلات قابل پیش بینی آن، انسان باید پیش بینی یک چیز دیگر را هم بکند و آن این است که ببیند تا چه اندازه خودش را مهیا کرده که به هدف خودش پایبند باشد و در جریان عمل به چه سمتی سوق پیدا خواهد کرد. در این زمینه هم میزان تحمل و استقامت هرکس به این بستگی دارد که او چقدر خودش را ساخته باشد و را از وجود خودش دور کرده باشد و اصلاً چقدر برای نبرد آمادگی داشته باشد. پس این تحمل، بستگی به میزان آن انسانی دارد، که به می آید... 📚 منبع: کتاب ارزشمند ، صفحه ۴۱۴ ، سخنرانی فرمانده ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ، در فرجام مرحلۀ سوم ، بامداد جمعه ۱ مرداد ۱۳۶۱ در جمع چهل نفری نیروهای گروهان ۳ گردان 📣 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
📆 23 تیرماه 1361 💠 سالروز #عملیات_رمضان 🔹که در منطقه عملیاتی #شلمچه در شرق بصره و با رمز «یا صاحب الزمان ادرکنی» انجام گرفت 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 23 تیرماه 1361 🔹 سالروز #عملیات_رمضان 🔸 ‌روایتی متفاوت از عملیات رمضان سال ۶۱ از زبان شهید ابراهیم همت 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
📆 23 تیرماه 1361 💠 سالروز #عملیات_رمضان 🔹که در منطقه عملیاتی #شلمچه در شرق بصره و با رمز «یا صا
📆 23 تیرماه 1361 (۲۱رمضان ۱۴۰۲)- سالروز 💦 تشنه لب ... دادند جان، پای حسین عاشقان حضرت پیر خمین ... 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 📽 ویدیویی از رزمندگان تیپ نجف اشرف ▫️ به مناسبت در ۲۳ تیر ۱۳۶۱ 🆔 @Defa_Moqaddas
▫️ قسمتی از سخنرانی در : 💠 «همین بسیجی های کم سن و سال را شما ببین؛ از پشت میز مدرسه آمده جبهه، بعد شب حمله با آن کلاشینکف قراضه اش غوغا می کند صبح که می روی توی این بیابان شرق بصره همین طور جنازۀ کماندوهای گردن کلفت بعثی است که روی زمین ریخته... این ها را کی زده؟ همین بسیجی کوچولو» سردار شهید لشکر۲۷محمدرسول‌الله 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
📆 23 تیرماه 1361 💠 سالروز #عملیات_رمضان 🔹که در منطقه عملیاتی #شلمچه در شرق بصره و با رمز «یا صا
🌴 سال ۶۱ مقارن با ماه مبارک رمضان در جنوب بصره به وقوع پیوست که در این عملیات رزمندگان اسلام تا رودخانه دجله پیشروی کردند واز آب دجله وضو ساختند. در آن روزهای گرم مرداد ماه تعدادی از رزمندگان با زبان روزه شرکت کردند. گرمای طاقت فرسا و مقاومت در مقابل پاتک دشمن و نبود خاکریز مناسب روزگار سختی را برای لشکریان رقم می زد. اسلحه و آرپی جی ها بر اثر تابش خورشید و شلیک پی درپی چنان داغ شده بودند که از روی لباس هایی که از تن درآورده و به عنوان دستگیره از آن استفاده می نمودند قابل تحمل نبود و رزمندگان برای دور ماندن از آسیب شلیک گلوله های مستقیم تانک خود را به زمین داغ منطقه می چسباندند. و براستی سخت بود صحنه های شهادت دوستان و همسنگران. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد. —(راوی: حبیب الله ابوالفضلی) 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 روایتی ناب از فرماندهی احمد كاظمى در 🔹عملیات رمضان اگر چه با شكست روبروشد اما احمد یک حماسه خلق كرد: ▫️‌در رمضان پنج مرحله عملیات انجام می‌شود که در چهار مرحله آن قرارگاه سوم صاحب‌الزمان حضور دارد و تنها در یک مرحله که لشکر نصر از سمت شلمچه انجام می‌دهد آن‌ها حضور نداشتند. در مرحله پنجم اتفاق عجیبی می‌افتد که نمی‌توان برای آن واژه مناسبی که در شان آن باشد پیدا کرد؛ در این ماجرا فقط احمد نقش دارد. در هر چهار مرحله از عملیات با عدم‌الفتح روبرو می‌شویم، یعنی نقطه هدف را فتح می‌کنیم ولی مجبور به عقب‌نشینی می‌شویم. قرارگاه اصلی در مرحله پنجم تصمیم می‌گیرد یک نقطه‌ای را تصرف کند که بگوید حاصل عملیات رمضان این است تا جا پایی برای عملیات آینده شود. در مرحله پنجم قرار بود یک خاکریز دو جداره از مرز به سمت مواضع مثلثی بزنیم تا بتوانیم محل را نگه داریم. محسن رضایی از لشکر امام حسین، حاج رضا حبیب الهی را صدا زد و از او خواست شبانه ده کیلومتر دو خاکریز دو جداره بزند. حاج رضا حبیب الهی برای چند شب در داخل خاک ایران این کار را تمرین کرد و بعد اعلام آمادگی کرد که اگر خط را بشکنید، کارم را از دو طرف شروع می‌کنم. صبح با شهید ردانی‌پور برای بازدید رفتیم و مشاهده کردیم که خاکریزی به ارتفاع چهار متر زده است! به طوری که از کامیون بالاتر بود و عراقی‌ها صبح چشمانشان را باز کردند دیدند که یک خاکریز عظیم جلویشان صف کشیده است. البته صد متر مانده بود تا دو طرف خاکریز به هم برسند که صبح شده بود و کار ناتمام ماند و عراقی‌ها تمام نیروهای زرهی‌شان را متمرکز این قسمت کرده بودند تا ما نتوانیم آن صد متر را تکمیل کنیم؛ آتش آن‌ها به حدی سنگین بود که آن صد متر تبدیل به جهنم شده بود. من و شهید ردانی‌پور آن منطقه را گشت می‌زدیم و حتی در مثلثی نزدیک بود گم شویم تا اینکه به نقطه حد شهید کاظمی رسیدیم. ما در همان نقطه صد متر بودیم که دیدیم آتش دشمن زیاد است، و لودر سالمی هم که کار بکند نیست! در آنجا احمد کاظمی را دیدم که یک بلندگو در یک دستش و یک دعا هم در دست دیگرش داشت. دو نفربر هم در دو طرف خاکریز گذاشته بود و با بلندگو دستور می‌داد: "نفربر گَرد کن!" (گرد و خاک ایجاد می‌کرد) همزمان با آن دعای فرج را می‌خواند: خدایا ما هیچ نداریم و همه چیز تو هستی، همه بار گناهان بر دوش ما است و این تو هستی که باید ببخشی. در تمام این مدت نیز پیاده این مسیری که خاکریز نداشت و با توپ و مسلسل به آنجا شلیک می‌کردند را پیاده طی می‌کرد و نیروهایش را حفظ می‌کرد در حالی که هر لحظه ممکن بود تکه‌تکه شود. احمد دو توپ 106 پشت خاکریز گذاشته بود، همچنین دو تیربار و حدود 30 نفر نیرو آنجا مستقر کرده بود و به آن‌ها گفته بود به سمت دشمن شلیک کنید. دشمن با تمام تجهیزات خودش به آنجا شلیک می‌کرد و خودش آن مسیر را تردد می‌کرد و به نفربرها گفته بود این مسیر را حرکت کنند تا خاک مسطح شود تا لودر بتواند این قسمت را هم خاکریز ایجاد کند. در واقع هیچ‌چیزی جز معجزه احمد را حفظ نکرد زیرا مثل این می‌ماند که زیر دوش آب بروید و خشک بیرون بیایید. آن لودر حدود 20 متر (یک پنجم از آن فاصله جهنمی) خاکریز زده بود که به وسیله گلوله تانک دشمن منهدم و راننده آن نیز به‌شدت مجروح شد. البته شهید ردانی‌پور در آن زمان بیکار ننشسته بود و به قرارگاه بی‌سیم زده بود که لودر و بولدوزر بفرستند. اما احمد تا آمدن لودرهای جدید گفت نباید بگذاریم عراقی‌ها بفهمند لودرمان را زده‌اند و به همین جهت به نفربرها دستور داد گرد و خاک کنند و کارشان را ادامه بدهند. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا لودرهای جدید آمده بودند. ▫️احمد كاظمى به مثابه يك لشكر روايت محسن رخصت طلب راوى و تاريخ‌نگار جنگ تحمیلی از فرماندهى احمد كاظمى 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 - تیر ماه سال ۶۱ 🔹شرق شط العرب "شمال کانال ماهی عراق" 📷 سمت راست: جناب سرهنگ حسیبی فرمانده گردان 145 تیپ سه لشکر 92 زرهی - سمت چپ: جناب سروان صادقی 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 «صدای» شهید غلامحسین افشردی(حسن باقری) بعد از و گلایه های او از نیروهای تحت امرش د جبهه: «اول جنگ، بچه های تبریز تو دهلاویه ۷۰ تا شهید دادن، خدا شاهده همه تنشون می‌لرزید. حالا اصلا انگار نه انگار؛ اگر فردا هم بهمون بگن صدهزارتا... فرقی نداره. من خودم جوابی ندارم برای این روز قیامت بدم. اگه برادرا جواب دارن، خوش به حالشون». 👈 تصاویر روی صدای واقعی بازسازی ‌شده، مربوط به سریال «آخرین روزهای زمستان» 🆔 @Defa_Moqaddas
جاذبه ها ، همیشه به سمت پایین نیستند!! کافیست پیشانیت به خاک باشد ، به سمت آسمـان خواهی رفت ...🌈 عراق ، پاسگاه زید ، ۲۷ تیر ۱۳۶۱ ، عملیات رمضان 📷 تصویر یک رزمنده تخریبچی که به حالت سجده به شهادت رسیده است. ▫️ عکاس: علی فریدونی ا▫️💠▫️💠▫️💠▫️ 🌗 شب ، پشت میدان مین رزمنده ها زمین گیر می شوند. از میان ۱۵۰ داوطلب، ۲۰ نفر از آنان اجازه عبور از میدان مین را پیدا می کنند تا با گذشتن از آن، معبر پیشروی به سوی دشمن گشوده شود. ... آن بیست نفر، به نوبت روی زمین غلت زده و تن خود را در معرض مین ها قرار می دادند و آنها را منفجر می کردند ...و به این وسیله راه ستون نیروها به سمت دشمن باز شد. 🆔 @Defa_Moqaddas