صادق آهنگران-باز یاران کربلایی گشته ام.mp3
3.2M
📢 صوت| حاج #صادق_آهنگران
🌴باز یاران کربلایی گشته ام
🌻واژۀ پاکم، خدایی گشتهام
💦پایِ اشکم هر زمان وا میشود
🌷لاله شعرم شکوفا میشود
🆔 @Defa_Moqaddas
🗓امروز ۳۰ تیر ۱۳۹۷ [ ۷ ذیالقعده ۱۴۳۹ ] مصادف است با:
💢 ۴۰۴۸۳۳ اُمین روز غیبت امام عصر (عج)
🔴 ۱۳۱۵۵ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان بدست رژیم صهیونیستی..
❌ ۸۰۸۹🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡
💠 و همچنین مصادف است با :
🔸شهادت محمدحسین انصاری (۱۳۵۷ ه.ش)
🔹آغاز مرحله سوم عملیات رمضان (۱۳۶۱ ه.ش)
🔸شهادت سهراب یداللهی کمانگرکلایی، علیمحمد یاوری، محمدعلی عفت فخرآبادی، محمدعلی دهستانی بافقی، حسین توکلی بنیزی، #اسماعیل_قهرمانی قائممقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) (۱۳۶۱ ه.ش)
🔹شهادت خلبان #عباس_دوران، ولیالله شاه بابازاده خراط، علی محمد برادران آرانی، حسین شاگردیان بیدگلی (۱۳۶۲ ه.ش)
🔸شهادت جمال الدین غیاثی (۱۳۶۴ ه.ش)
🔹شهادت حسین قاسمی، #محسن_زهتاب فرمانده سپاه سقز، جاوید زاهدی، حمید اسدی پور گیاشی (۱۳۶۶ ه.ش)
🔸شهادت علیمحمد صادقیان (۱۳۶۷ ه.ش)
🔹ترور ۴۲ نفر از مردم بیگناه ایران در روز ۳۰ تیرماه طی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۰ توسط گروهک تروریستی منافقین
🔸شهادت عباس عاصمی، علی اکبر جمراسی، محمود احمدیتبار، مهدی خبیر، عبدالحسین موسوینژاد در برخورد با تله دشمن در ارتفاعات جاسوسان و زبروبنه (۱۳۹۰ ه.ش)
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 دشمنی که بویی از انسانیت نبرده بود‼️
🔸یك بار كه [كوموله ها] ناخن هایم را می كشیدند، طاقتم تمام شده بود و دیگر می خواستم؛ اعتراف كنم و هر چه كه مى دانستم بگویم، اما یكی از برادران سپاهی كه با هم بودیم به نام برادر سعید وكیلی، می گفت ما فقط به خاطر خدا آمده ایم خود داوطلب شدهایم كه بیاییم، پس بیا شرمنده خدا و خلق او نشویم و لب به اعتراف باز نكنیم.
▪️....سوره والعصر را برایم خواند و ترجمه كرد، آب سردی بود كه بر آتش بی طاقتم ریخته شد، پس از آن جریان بود كه سه تا دیگر از ناخنهایم را كشیدند و با نمك مرهم گذاشتند و پس از اینكه مقدار زیادی با كابل زدند باز برای به درد آوردن بیشتر بدنم در حضور دیگر برادران، مرا برهنه در دیگ پر از آب نمك انداختند و بیش از نیم ساعت وادارم كردند كه در آن بمانم و سپس برای عبرت دیگر برادران، مرا در سلولی عمومی انداختند.
🔹فكر می كردند من معدن تمامی اسرار ایران هستم. لذا از شكنجه بیشتری هم برخوردار می شدم. البته بعد از هر شكنجه مدتی به مداوایم می پرداختند آن هم نه به خاطر خودِ من و یا دیگران بلكه به خاطر اینكه یك مقداری از پوستم ترمیم شود تا بتوانند مجددا شیوه تازه تری را اعمال كنند....
(راوی: آقابالا رمضانی)
🆔 @Defa_Moqaddas
📆 ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ - توجیه نیروهای رزمنده توسط فرمانده گردان امام سجاد (ع) در مرحله دوم عملیات رمضان
🆔 @Defa_Moqaddas
یادیا#گذر_از_وابستگی_برای_رسیدن_به_دلبستگی
🔹خاطرهای از زینالعابدین شادینیان، شهید عملیات رمضان
🌷حال و هوای جبهه که به مشامش می رسید، همه دلبستگی ها را فراموش می کرد؛ فراموش که نه، برای لحظاتی خود را در جبهه تصور می کرد؛ آنگونه که هیچ چیز حتی حضورِ همسرش هم او را از آن فضا جدا نمی کرد؛ همان چیزی که خاطرات به جا مانده از او ثابت می کند.
🌷همسر و فرزندانش حتی فرزندی که هنوز چشم به جهان نگشوده بود را به خداوندش سپرد و راهی مأموریت شد؛ رزمندهای که به خانه برگشته بود تا جراحت دست و صورتش بهبود یابد، این بار بدون خداحافظی راهی جبهه می شود تا محبت همسر و فرزند؛ دلش را اسیر نکند؛ به همین خاطر بود که در منطقه جنگی و از پشت تلفن حلالیت طلبید.
🌷او همان زینالعابدین شادینیان، فرزند امامقلیست؛ آخرین روز تیرماه در سال ۱۳۶۱ در #عملیات_رمضان بود که به جمع شهدا پیوست و اکنون یکی از گلهای گلستان شهدای اصفهان است؛ شلمچه خاطراتش را خوب به یاد دارد؛ اما حالا خاطره اى را که همسرش از او به یاد دارد بیان می کند:
🌷"پسر کوچکم را بغل کرده بودم و برای خریدن کفش به بازار رفتم؛ زینالعابدین را روزنامه به دست در حال مطالعه وقایع جنگ در گوشه ای از بازار دیدم؛ کنارش ایستادم و گفتم: آقا این پارچه ها متری چند؟ متوجه ما نشد؛ همانطور که سرش پایین بود گفت: از فروشنده بپرسید؛ آنقدر غرق در حال و هوای جبهه بود که گویی نه همسری دارد و نه فرزندانی؛ به حالش غبطه خوردم.
🌷در وصیت نامه اش نوشته بود به فرزندانم بگویید پدرتان تا زمانی که زنده بود در کسب و کار خودش راه عدالت را پیمود و در میدان جنگ مردانه جان به جان آفرین تسلیم کرد.
🌷....و این آخرین جملاتی بود که او بر روی کاغذ برایمان نگاشت تا خاطره اش جاوید بماند و ما جاماندگان از قافله عشق تا قیامت در حسرت لحظه لحظه های شعورش باقی بمانیم".
📚 كتاب "با اين ستارگان" نوشته حسين حميدى
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 دست خدا بر سر رزمندگان
🌷در جبهه مهران در واحد تدارکات مشغول خدمت بودم و بردن مواد مورد نیاز و وسایل خط مقدم به عهده ما بود. یک روز تلفن زنگ زد. گوشی را برداشتم. از ما درخواست آب کردند....
🌷کمی پائین تر از سنگر خودمان مقر کسانی که مسؤول آبرسانی بودند، قرار داشت. خود را به آنجا رسانده، بعد از سلام و احوالپرسی گفتم آب برای خط ببرید. مشاهده کردم آنان بر خلاف روزهای دیگر بیرون از سنگر نشسته، مشغول خوردن صبحانه هستند.
🌷....پرسیدم: چرا اینجا نشسته اید؟ گفتند: دلمان گرفته بود، زدیم بیرون. من با گفتن: خوش باشید به طرف سنگر خودمان برگشتم. هنوز یک ربع ساعت از آن جریان نگذشته بود که یک دفعه (در حالی که مشغول نوشیدن چای بودم) صدای انفجار شنیدم.
🌷کمی بعد، بیرون از سنگر آمده، به اطراف نگاه کردم. دیدم از آبرسانی غبار عجیبی بلند شده است. فوری دوان دوان به طرف آنها رفتم. دیدم تمامی آنها دارند خدا را شکر می کنند. تا مرا دیدند، خندیدند. گفتم: چه شده است؟ گفتند: توپ فرانسوی سنگر را زیرو رو کرده است.
🌷گویا آن روز به نیروها الهام شده بود که برای صرف صبحانه همگی به بیرون از سنگر بیایند.
─ (راوى: شهید سید حسن فرحناک، این عزیز در منطقه مریوان در تاریخ ٦٦/١٢/٢٨ به شهادت رسید.)
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 #صدام_آش_فروش !...😊
🔹روزهای اولی که خرمشهر آزاد شده بود،
توی کوچه پس كوچه هاى شهر برای خودمان می گشتیم. روی دیوار خانهای عراقی ها نوشته بودند: «عاش الصدام.»
🔸یک دفعه راننده زد روی ترمز و انگشت گزید که اِاِاِ، پس این مرتیکه صدام آش فروشه!... کسی که بغل دستش نشسته بود نگاهی به نوشته روی دیوار کرد و گفت: «آبرومون رو بردی بیسواد!... عاشَ! یعنی زنده باد.
🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | خاطره گویی و مداحی زیبای حاج صادق آهنگران
🔹یاد روزهای آزادسازی خرمشهر
🆔 @Defa_Moqaddas
🗓امروز ۳۱ تیر ۱۳۹۷ [ ۸ ذیالقعده ۱۴۳۹ ] مصادف است با:
💢 ۴۰۴۸۳۴ اُمین روز غیبت امام عصر (عج)
🔴 ۱۳۱۵۶ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان بدست رژیم صهیونیستی..
❌ ۸۰۸۸🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡
💠 و همچنین مصادف است با :
🔸شهادت یوسف رضا یزدان نجات، مسلم محمدی شاهاندشتی، شعبان علی رجبی، محمود خراسانی آملی، محمدحسین شعبانی، محمدجواد علیبهار، #حبیبالله_مظاهری فرمانده گردان مسلم بن عقیل (ع) لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، محمد نوری تیرتاشی، علی اصغر باصری آرانی، تقی غلامرضازاده آرانی (۱۳۶۱ ه.ش)
🔹شهادت مهدی کروبی (۱۳۶۵ ه.ش)
🔸شهادت حبیبالله مهدوی (۱۳۶۶ ه.ش)
🔹تهاجم وسیع ارتش بعث عراق به خاک ایران پس از پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ (۱۳۶۷ ه.ش)
🔸شهادت ایرج نجفی جانشین فرمانده گردان علی ابن ابیطالب (ع) لشکر ۲۵ کربلا، ناصر جعفری، مسلم حمزوی، علی اکبر زراعتگر بورانی، علی ساروی، نعمتالله قلیزاده، حسن اخضری، حسین قوزیوند، محمود نوروززاده، مصطفی پژوهنده (۱۳۶۷ ه.ش)
🔹شهادت عینالله زروندی (۱۳۶۸ ه.ش)
🔸شهادت ۳۵ نفر از مردم بیگناه ایران در روز ۳۱ تیرماه طی سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۴ توسط گروهک تروریستی منافقین
@Defa_Moqaddas
😊 #شوخ_طبعی 😊 | ⏳#زمان_جنگ
💠 آش با جاش !!
🔺 در منطقه و موقعیت ما یك وقت عراق زیاد آتش میریخت، خصوصاً خمپاره. چپ و راست میزد.
🔹بچهها حسابی كفری شده بودند. نقشه كشیدند، چند شب از این ماجرا نگذشته بود كه دو سه نفر از نیروها داوطلبانه رفتند سراغ عراقیها و صبح با چند قبضه خمپاره انداز برگشتند.
➖ پرسیدیم: اینها دیگه چیه؟
➖ گفتند: آش رو با جاش آوردیم! - پلو كه بدون دیگ نمیشه!😊
🆔 @Defa_Moqaddas
☀️بیابان داغ خوزستان
⏳#دوران_جنگ
🔹 روزی در فصل گرم تابستان در موقعیت الزهرا (س) در یکی از مقرهای نظامی و در بالای دکل مخابراتی مشغول نصب آنتن بودم. تشنگی زیاد بر من چیره شد و لذا از زرگر که مشغول نصب دستگاه در سنگر بود، تقاضای آب کردم. او هم تنها کلمن آب یخ را به طناب قرقره بست و به بالا فرستاد. کلمن در میانه راه، به نبشیهای آهنی دکل خورد و سقوط کرد. و من همین طور در میان حرارت آهنهای داغ، بین زمین و هوا، تشنه کام باقی ماندیم! 💦 ....و خدا به فریاد ما برسد در روز وانفسا و تشنهکامی مَحشَر!!
—(راوی: نگارنده)
🆔 @Defa_Moqaddas
‼️ #در_آن_دنيا_جوابگو_هستی ؟؟
☀️یک روز گرم تابستان، شهید مهدی باکری فرمانده دلاور لشکر ٣١ عاشورا از محور به قرارگاه بازگشت. یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای او باز کرد.
🔹مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: امروز به بچه های بسیجی هم کمپوت داده اید؟ جواب دادند: نه، جزءِ جیره امروز نبوده.
🔸مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما....
🔺مهدی این حرف ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچه های بسیجی اند که بی هیچ چشم داشتى می جنگند و جان می دهند. به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!
🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوران #دفاع_مقدس
🎥 فیلم | صبحگاه دوکوهه - #سال_1363
🌷 شهید محسن گلستانی در حال خواندن دعا: "اللهُمّ اجعَل صَباحَنا صَباحَ الاَبرار..."
🌈گویا زمین و آسمان با او همنوا شدهاند
🆔 @defa_moqaddas