eitaa logo
دفاع مقدس
3.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
794 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر یا لیتنا کنا معک لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عملیات والفجر ۱۰ — (که در زمستانی سخت در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ در منطقه حلبچه و دشت خرمال عراق انجام شد) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🎙 شرح سختی ها و دشواری های طاقت فرسای رزمندگان اسلام در عملیات والفجر ده، به روایت سید مرتضی آوینی: راه حق ، محفوف در بلایا و دشواریهاست و اگر نه اینچنین بود ، کربلا را ، کرب و بلا ، نام نمی نهادند. آن که با پای اختیار ، قدم در طریق کربلا نهاده است ، میداند که اسرار ، جز بر سرهای بریده ، فاش نخواهد شد. آنکه با پای اختیار ، قدم در طریق بلا نهاده است می داند که خون ، حرمِ سرِّ سیّدالشّهداست ... واین نه رازی است که بر اغیار فاش شود.... 🌴 دفاع مقدس ❄️ عملیات والفجر ۱۰ 🌿 رزمندگان اسلام 🌷نام شهدا فراموش ناشدنیست ✊ما تا آخر ایستاده ایم✊ ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 25 اسفند 63 - شهادت ‌مهدی ‌باکری، فرمانده ‌مخلص ‌لشکر 31 عاشورا - آذربایجان 🍀بیانات ‌رهبر انقلاب درباره ‌شهید باکری 🌷باکری ‌در حال محاصره دشمن، خطاب به ‌شهید کاظمی: احمد، اینجا من ‌چیزی ‌می‌بینم، اگر بیایی، دیگر نخواهی ‌رفت! ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | مکالمه بی‌سیم شهید مهدی به زبان آذری 🌴 دوران ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موقعیت مهدی! 🔹۳۸ سال قبل، ۲۵ اسفند ۱۳۶۳، در بحبوحه جنگ ایران و نیروهای صدام، یک تیر به پیکر قهرمان وارد شد و مهدی باکری شهید شد. در این ویدیو مروری داشته‌ایم بر زندگی یک قهرمان. ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌷 دو سردار شجاع سپاه، از "ری" و "تبریز" که در یک روز به شهادت رسیدند 🕊🕊 ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ - سالروز شهادت فرمانده لشگر ۱۰ سیدالشهدا(ع)، حاج کاظم رستگار (متولد شهرری ۱۳۳۹) . . . و علی تجلایی، قائم مقام فرمانده قرارگاه ظفر و فرمانده طرح و عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (متولد: تبریز ۱۳۳۸) 🔹پس از عملیات خیبر و عدم الفتح در برخی جبهه ها، مباحثی بر سر نحوه اداره عملیات ها صورت گرفت. کاظم رستگار و علی تجلایی هر دو برای ایجاد سهولت در فرماندهی جنگ، داوطلبانه از مسئولیت های خود کناره گرفته و در مقطعی کوتاه به عنوان پاسدار بسیجی و نیروی عادی رزمندگان را همراهی کردند. شدند . . . و تقدیر این بود که در خطوط مقدم نبرد (عملیات بدر - شرق رودخانه‌ دجله) همزمان به شهادت برسند.🕊🕊 - 🌴 دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
🌿 . . . اما او در زمستان 63 بعنوان یک ‌بسیجی ‌ساده، همراه گردان امام حسین(ع) (لشگر 31 عاشورا) بفرماندهی شهید اصغر قصاب - در عملیات شرکت کرد. در یکی از روزها نیروها درگیری سختی با عراقی‌ها داشتند. قرار شد گردان سیدالشهدا (ع) نیروی کمکی برای آنها بفرستد، اما خبری نشد .... هر لحظه اوضاع بدتر می‌شد. دشمن، تمام توان قوای خود را گذاشته بود تا خط را بشکند. توپخانه و تیربار آنها مرتب کار می‌کرد. علی برای بررسی موقعیت منطقه، خودش را به خاکریز بعدی رساند. به محض این که بلند شد تا وضعیت آرایش نیروهای دشمن را ببیند، تیری به سینه‌اش خورد و قلب او را شکافت. آرام به روی خاک‌ها افتاد. هنوز رمقی در بدن داشت. با دست اشاره‌ای کرد، ... شاید تشنه بود، اما کسی آب نداشت. خودش سفارش کرده بود بچه ها قمقمه‌ها رو پُر نکنند زیرا به دیدار کسی می‌روند که با لب‌های تشنه، جان داد و به شهادت رسید🌷 ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
🌷 سردار و فرمانده مظلوم، حاج کاظم نجفی رستگار، فرمانده لشگر ۱۰ سیدالشهدا (ع) ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🔹خاطره ای از شهید کاظم نجفی رستگار: ● "وقت ناهار رفتم پشت یه تپه و با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه های نان رو از روی زمین بر میداره، تمیز میکنه و می خوره. ●اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی. این کارها چیه؟ مگه غذا نیست؟ خودم دیدم دارن غذا پخش می کنند. کاظم گفت: اون غذا مال بسیجی هاست این نان ها رو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند. درست نیست اسراف کنیم." ا🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹 (ع) 🌷شهادت: عملیات بدر - ۲۵ اسفند ۶۳ - شرق دجله دوران ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳ ۲۹ مرداد ۱۳۶۲ - مصاحبه با شهید کاظم نجفی رستگار 📢 فایل صوتی | گفتگوی فرمانده شهید لشگر سیدالشهدا(ع) 🎤 بعد از عملیات والفجر ۲ در منطقه عملیاتی حاج عمران ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 ▫️سردار سرفراز لشگر در اسفندماه ۶۳ در عملیات بدر در شرق دجله به شهادت رسید🕊🕊 🌷پیکر مطهر شهید در منطقه عملیاتی بر جای ماند و بعد از ۱۳ سال توسط گروه های تفحص کشف و بعد از تشییع گسترده در تهران در بهشت زهرا(س) در جوار مزار شهید چمران آرام گرفت. ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
⁉️ راز فرماندهی 💥نجفی رستگار، فرمانده لشگر ۱۰ سید الشهدا(ع) بود. خانواده اش از این سمت و مسئولیت وی هیچ اطلاعی نداشتند. یک روز، اخویِ او به منطقه آمد تا از او خبری بگیرد. آنها در جمع نیروها نشسته بودند و دونفری در حال گفنگو با یکدیگر. از قضا در آن زمان قرار بود او برای نیروها سخنرانی کند. بناگاه از جایگاه اعلام شد: 👇 🎤 «از فرمانده لشگر دعوت می کنیم برای سخنرانی تشریف بیاورند» رستگار بلند شد و به سمت جایگاه حرکت کرد. برادرش از همه جا بی خبر، با دست اشاره می کرد که «چرا در میان جمعیت بلند شدی⁉️» حتما با خودش گفته بود: 😇 «برادرمان بی ملاحظه است و رعایت نظم و انضباط را نمی کند.» 🔹حاجی با اشاره جواب داد که الان می نشینم. . . . خلاصه صحبت ایشان آغاز شد و تا آخر جلسه، برادر او متحیر مانده بود. . . بعد از سخنرانی، حاج کاظم به برادرش سفارش کرد این قضیه هیچ جا درز نکنه‼️ فقط بین خودمان باشد... ... اگر چه بعد از مدتی، جریان مسئولیت و فرماندهی او لو رفت و خانواده و فک و فامیل همه از این موضوع آگاه شدند! (ع) https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
🌴 دوران 💠 یادی از فرمانده دلاور جبهه‌ها، شهید 🔺 کنار بقیه رزمنده‌ها مثل یک بسیجی ساده، اسلحه دست می‌گرفت و می‌جنگید. آن روز درگیری سختی با عراقی‌ها داشتیم. قرار بود گردان سیدالشهدا (ع) نیروی کمکی برای ما بفرستد، اما خبری نشد. فقط بی‌سیم‌چی شان آمد و گفت: گردان نتوانست بیاد. 🔹هر لحظه اوضاع بدتر می‌شد. دشمن، تمام توان قوای خود را گذاشته بود تا خط را بشکند. توپخانه و تیربار آنها مرتب کار می‌کرد. علی برای بررسی موقعیت منطقه، خودش را به خاکریز بعدی رساند. به محض این که بلند شد تا وضعیت آرایش نیروهای دشمن را ببیند، تیری به سینه‌اش خورد و قلب او را شکافت. آرام به روی خاک‌ها افتاد. هنوز رمقی در بدن داشت. با دست اشاره‌ای می کرد، منظورش را نفهمیدیم، ... شاید تشنه بود، اما کسی آب نداشت. خودش سفارش کرده بود قمقمه‌ها رو پُر نکنیم، ما به دیدار کسی می‌رویم که با لب‌های تشنه، جان داد و به شهادت رسید.
صادق_آهنگران_آماده_پیکارم_یا_فاطمه (2).mp3
12.3M
💠 یادی از دوران 📢صوت| نوحه حماسی در جمع رزمندگان 🎤 توسط حاج 🌴 به یاد شهدای عملیات بدر: علی تجلایی، مهدی باکری، عباس کریمی، جعفرزاده، ستوده ... ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
این عملیات در ساعت ۲ بامداد ۲٤ اسفند ۱۳٦٦ منطقه عمومی حلبچه با هدف آزادسازی شهر حلبچه و دسترسی به دریاچه دربندیخان به فرماندهی سپاه پاسداران آغاز شد و تا روز ۲۹ اسفند ادامه داشت. رزمندگان اسلام پس از عبور از موانع سخت و ایذایی دشمن منطقه‌ای به وسعت ۱۲۰۰ کیلومترمربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره ، طویله و همچنین نوسود از شهرهای ایـران را به تصرف خود درآوردند ، تعداد ۵۴۴۰ نفر از نیروهای عراقی را اسیر کردند و مقدار قابل توجهی از سلاح های سبک و سنگین دشمن را منهدم یا به غنیمت گرفتند. واکنش عراق به شکست در این عملیات بمباران شیمیایی شهر حلبچه بود که در این عمل ناجوانمردانه بیش از ۵۰۰۰ نفر از سکنه شهر و روستاهای اطراف آن کشته و هزاران نفر مجروح شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویر تکان‌دهنده از بمباران شیمیایی حلبچه ▪️در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ توسط حکومت بعث عراق صورت گرفت. ▪️این بمباران بخشی از عملیات گسترده‌ای به‌نام عملیات انفال بود که بر ضد ساکنان مناطق کردنشین عراق انجام گرفت. ▪️در پی عملیات والفجر ۱۰ توسط ایران و تصرف بخش‌هایی از کردستان عراق در اواخر سال ۱۳۶۶ که منجر به استقبال مردم این مناطق از نیروهای ایرانی شد، صدام حسین به پسرعمویش علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی، دستور بمباران شیمیایی این مناطق را داد. ▪️ در پی این حمله جنایتکارانه، بیش از پنج هزار تن از مردم بیگناه حلبچه جان باختند و شمار کثیری افراد آسیب دیده شیمیایی بر جای ماند - آنها تا سالیان دراز با عوارض ناشی از سموم شیمیایی زندگی سختی را گذراندند. ‼️ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌷 به یاد شهدای مظلوم که در آخرین روزهای اسفند۱۳۶۳ از میان آب های هور به آسمان پرکشیدند🕊🕊 🎥 فیلم | نوحه خوانی و حماسه سرایی 🌴 دوران ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
سنگ مزار شهید ۱۷ ساله ای که وصیت کرده بود، گمنام و بی نام و نشان خاک شود گلزار شهدای بهشت زهرای (س) تهران قطعه ۲۴، ردیف ۵۴، شماره ۳۵ ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
🌷اگر « شهید » نباشد ☀️خورشید طلوع نمی‌کند ❄️ ... و زمستان سپری نمی‌شود ... ▫️ شهید‌ مرتضی آوینی 🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱ا 📷 👆سردار شهید صادق مکتبی فرمانده گردان‌ حمزه سیدالشهدا (ع) - لشکر ۲۵ ‌کربلا 🌱متولد: مهر 1342 در روستای محمدآباد گرگان 🌷 شهادت: آخرین روز زمستان 64 - عملیات والفجر 8 - جاده - ام القصر 🕊🕊🕊 ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
😊 خـاطـرات طـنــز جبهه ‼️حال‌گیری پدر ▫️ سال 62، توی خط پاسگاه زید مستقر بودیم، ماه‌ها گذشته بود و از عملیات خبری نبود، بچه‌ها هم مدت زیادی بود که به مرخصی نرفته بودند. زمزمه شروع عملیات دیگری هم بین واحدها پیچیده بود. خلاصه آنها بین دو راهی گیر کرده بودند؛ «آیا عملیاتی در راه هست یا نه؟ تکلیف مرخصی‌ها چه می‌شود؟». در همین اوضاع‌ احوال بود که بچه‌ها تصمیم گرفتند بروند پیش فرمانده گردان، صادق مکتبی و تکلیف‌شان را روشن کنند. در بین آنهایی که آن روز جمع شده و آمده بودند توی سنگر، پدر فرمانده گردان هم بود، نسبت فرزند و پدری این دو را خیلی از نیروها نمی‌دانستند جز چند نفر. بچه‌ها همه منتظر بودند، فرمانده گردان بیاید. چند دقیقه‌ای گذشت، صادق با همان ابهت همیشگی‌اش وارد سنگر شد، همه به احترام فرمانده از جایشان بلند شدند، پدر صادق هم مثل بقیه بلند شد. او با تواضع از بچه‌ها خواست که بنشینند، آنها سپس یکی‌یکی شروع کردند به بیان مشکلات‌شان. یکی می گفت: «من در روستا زمین کشاورزی دارم، باید بروم آنجا را آباد کنم». دیگری می‌گفت: «بچه‌ام مریض شده، زودتر باید برای دوا درمانش بروم شهرستان» و ... صادق هم خوب به حرف‌هاشان گوش کرده و جواب‌هایی که لازم می‌دانست به آنها می داد. نوبت به پیرمرد رسید، بدون اینکه از نسبت خودش با او چیزی بگوید، رو به فرمانده کرد و گفت: «حاج آقا! من دو تا از بچه‌هام تو جبهه هستند، زن پیری هم دارم که چند وقتی است، کسالت دارد و باید تا دیر نشده ببرمش گرگان پیش دکتر، اگر اجازه بدهید بروم مرخصی!!». شرایطی که تو منطقه بود و ملاحظات دیگری که هیچ‌ کدام از نیروها نمی‌دانستند و فقط فرمانده از آن اطلاع داشت، همه و همه باعث شد که با بیشتر درخواست‌ها موافقت نشود ... با خواست پیرمرد گردان هم مثل بقیه مخالفت شد. بعضی‌ها که از قبول نشدن خواسته‌شان پکر شده بودند، بعد از خداحافظی، از سنگر خارج شدند. پیرمرد منتظر ماند تا بچه ها همه آنجا را ترک کردند. در این هنگام، رفت سراغ فرمانده و گفت: «فلان‌فلان شده! حالا برای من فرمانده‌بازی در می‌آری؟ یعنی می‌خوای بگی، متوجه نشدی زنی که می‌گفتم مریض هست، مادرت هست؟ دو تا بچه‌هایی که گفتم، تو جبهه هستند، یکیش خود تو هستی؟ حالا کارت به جایی رسیده که خودت رو به اون راه میزنی و می‌گویی با توجه به شرایطی که تو جبهه هست، نمی‌شود به مرخصی رفت، یالله!! کاغذ در بیار و تا کتکت نزدم برگه من رو امضا کن!! . .. بعدش هم کلی لُغُز بار او کرد!! فرمانده هم که در این هنگام عصبانیت همراه با شوخی پدرش را دید، بلند زد زیر خنده 😂 — (راوی: رحیم کابلی - رزمنده گردان حمزه سیدالشهدا (ع) - لشکر ویژه 25 کربلا) ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
خستہ ام بعد تـــــو از این همہ شبــــ بیداری ... دم بہ دم یادِ تــــــو و درد و غــــم و بیداری ... ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 👆 بوسه پدر بر چهره فرمانده و فرزند شهیدش💕 🌷 سردار سرفراز شهید صادق مکتبی 🌴 دوران دفاع مقدس ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
🌷شهید سرفراز، صادق مکتبی در سال ۱۳۴۲ در روستای محمد آباد از توابع شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش شغل کشاورزی داشت و از وضع مالی و اقتصادی و مناسبی برخوردار نبود ،و به سختی زندگی را می گذراند. صادق در سال ۴۹ دوره ابتدایی را آغاز و در سال۵۴ به پایان برد. نبود‌مدرسه راهنمایی در محمد آباد موجب شد به شهرستان گرگان رفته و در منزل خواهرش ساکن شودو دوره راهنمایی را آنجا ادامه دهد. پس از آن وارد دبیرستان شد و تا سال سوم نظری ادامه تحصیل داد. در کنار تحصیل در مغازه آهن فروشی کار‌می کرد و مخارج تحصیل خود را تامین می کرد. از سیزده‌ سالگی تکالیف دینی خود را انجام می داد نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت و بیشتر اوقات در مسجد حضور می‌یافت. علاقه زیادی به مداحی داشت و کتاب های مداحی مطالعه می کرد. با آغاز انقلاب اسلامی به حرکت مردمی پیوست. پس از پیروزی انقلاب به عضویت رسمی سپاه پاسداران در آمد. او در کنار اقدامات عملیاتی و‌ گسترش تشکیلات و فرماندهی نیرو‌ها، فعالیت فرهنگی، تبلیغی نیز انجام می داد. وی در دوران جنگ، راهی جبهه ها شد و در عملیات فتح المبین شرکت نمود. بعد از آن به موطن خود بازگشت و در سن هجده سالگی با راهنمایی خواهرش با دوشیزه ای اهل ورامین که از قبل با یکدیگر رفت و آمد خانوادگی داشتند‌ ازدواج کرد. بعد از زندگی مشترک نیز به جبهه می رفت. خواهرش نقل می کند: یک روز که برادرم از منطقه برگشته بود به او گفتم: همسر شما اینجا غریب است، خوب است بیشتر پیش او باشی! او در جواب گفت: دین و اسلام غریب تر است! این شهید عزیز در سال ۶۲ - ۶۱ بنا به نیاز سیستان و بلوچستان، به همراه خانواده، ترک دیار کرده، عازم آن استان محروم شد و در منطقه فقیرنشین خاش سکنی گزید. در این منطقه، گروهک‌های ضد انقلاب، اشرار و خوانین، امنیت و آرامش را از مردم سلب کرده بودند، از اینرو شهید مکتبی به همراه یارانش به مقابله با آنها می پرداخت. پس از این مقطع زمانی، به گرگان بازگشت. همزمان با آغاز مانور قدس، در قالب نیروهای طرح لبیک و با سمت فرماندهی گردان دیگربار عازم جبهه ها شد. صادق مکتبی سرانجام در آخرین روز سال ۶۴ در عملیت والفجر هشت در جاده - ام القصر به شهادت رسید🕊🕊🕊 پیکر مطهر این شهید به گرگان انتقال یافت و در گلزار شهدای امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد. از این شهید عزیز، دختری به نام فاطمه به یادگار ماند که هنگام شهادت پدر دو ساله بود. شهید همواره رزمندگان را به تقوی، خواندن قرآن و دعا و مسائل اخلاقی سفارش می کرد. او همچنین تأکید می کرد: زندگی نامه شهدا را مطالعه کنید و از سلوک و مرام آنها درس بگیرید. ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 فایل صوتی | سخنان فرمانده شهید، صادق مکتبی در جمع نیروهای گردان ➕ تصاویر شهید در جبهه ------------------------------------------- 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ) اینجا بیت شهداست☝️☝️ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
✍️راوی : حاج داوود فرخزاد ✅ بچه های تیپ10 دو تا تانک در داخل دهکده که نقطه درگیری تیپ بود غنیمت گرفتند. ما ماموریت داد که بریم و تانک ها رو عقب بیاریم وقتی به منطقه درگیری رسیدیم برادر احمد ساربان اونجا بود. احمد که از ماموریت ما با خبر شد گفت : نمیگذارم تانک ها رو عقب ببرید چون این تانک ها آرم ارتش عراق داره و در مسیر عقب بردن امکان داره رزمنده ها به حساب تانک دشمن شما رو با آرپی جی بزنند. هر کاری کردیم احمد راضی نشد که تانک ها رو ما ببریم و ما هم به عقب برگشتیم. ده دقیقه نشد که خبر دادند احمد ساربان با اصابت گلوله مستقیم تانک به سرش به شهادت رسیده. احمد آرزوش بود که مثل اربابش امام حسین علیه السلام بی سر بشه. که به آرزوش رسید. پیکر مطهر شهید احمد ساربان نژاد را جلوی قرارگاه تاکتیکی تیپ سیدالشهداء(ع) داخل جزیره آوردند. تا نگاه که به پیکر بی سر احمد ساربان نژاد افتاد زار زار گریه کرد.من تا آن موقع گریه حاج کاظم را بالای سر شهید ندیده بودم. ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
جمع فرماندهان فرمانده (ع) اولین نفرسمت راست او تا آخرین نفر جنگید و نشکست... کسی گریه اش را در صحنه نبرد ندید.. صدایش نلرزید و نترسید... ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
جلسه سپاه تهران-پائیز63 (2).mp3
42.44M
🎧صوت جلسه مخالفین فرماندهی سپاه با محسن رضایی (فرمانده سپاه در دوران جنگ) - آذر ۶۳ 🔹در مقطع سال ۶۳ برخی فرماندهان سپاه تهران از تیپ سیدالشهدا همچون شهید کاظم نجفی رستگار، شهید حسن بهمنی، شهید حسین اسکندرلو و شهید احمد غلامی بر سر چگونگی ادامه جنگ با فرمانده کل سپاه اختلاف نظر داشتند 🔹در کشاکش اختلاف نظر برخی فرماندهان سپاه تهران با فرماندهی ارشد سپاه بر سر مسائل نظامی، برخی افراد وابسته به بیت حسینعلی منتظری و جناح چپ سازمان مجاهدین انقلاب بر روی این اختلافات موج‌سواری کردند 🔹 اکبر گنجی از جمله این افراد بود که تلاش می‌کرد محسن رضایی و واحد اطلاعات سپاه را به سیاسی‌کاری متهم کند 🔹برخی افراد نزدیک به بیت آیت‌الله منتظری که با فرماندهی محسن رضایی نیز مخالف بودند در این اختلاف‌افکنی ورود داشتند 🔹 عمادالدین باقی از جمله افرادی بود که در این اختلافات از قم نقش داشت 🔹اکبر گنجی در جلسه مذکور تلاش می‌کند تا برخی اعضای -سابق- جناح راست (جناح فقاهتی) سازمان مجاهدین انقلاب مانند محسن رضایی، محمدباقر ذوالقدر و حسین نجات را به تلاش برای حذف آیت‌الله منتظری متهم کند ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊