eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
10.5هزار ویدیو
859 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 29 خرداد 1365 - شهادت سید حسین دستواره (برادر کوچک، از فرماندهان رشید لشگر 27 محمدرسول الله(ص) ▫️ منطقه مهران. مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه 26 ردیف 90 شماره 50
دفاع مقدس
🌷 29 خرداد 1365 - شهادت سید حسین دستواره (برادر کوچک، از فرماندهان رشید لشگر 27 محمدرسول الله(ص) ▫️
💠 خبر شهادت پسر همسایه تابستان 1364 - تهران ✍️یکی از روزها که برای مرخصی آمده بودیم تهران، رفتیم دم خانه محمدرضا تعقلی در نازی آباد. حرف محمد دستواره و بازی‌هایش به میان آمد. محمدرضا گفت که یک سر برویم دم خانه‌شان. سوار بر موتور، رفتیم به کوچه‌های تنگ علی‌آباد در جنوب تهران و خانه آنها را پیدا کردیم. سیدحسین، کوچک‌ترین پسر خانواده در را باز کرد. حسین که مقداری حالت داش‌مشدی داشت، مثلا خواست قیافه بگیرد و خیلی سنگین و با تکبر داد زد - داش ممّد، بیا دم در ریفیقات کارت دارن. که من خندیدم و گفتم: به‌به داداش‌مون یه پا لاته ‌‌ها. که نگاه تندی انداخت و رفت داخل. محمد که آمد دم در، گیر داد برویم تو. هرچه گفتیم نه، قبول نکرد. خانه‌ای نقلی و داغان که ظاهرا طبقه پایین آن متعلق به حاج رضا دستواره بود که با زن و بچه‌اش آن‌جا زندگی می‌کرد. به طبقه بالا رفتیم که پدر و مادرشان هم آمدند نشستند. حسین با همان قیافه سنگین آمد کنار محمد نشست. حاج خانم میان صحبت‌هایش، نگاهی به محمد انداخت و گفت: - اینم که آبروی ما رو توی محل برده. وقتی پرسیدیم چی شده؟ خود محمد گفت: - هیچی بابا. حوصله‌ام سررفته بود، گفتم یه کاری کنم یه کم بخندیم. رفتم دم خونه عباس همسایه روبه‌‌رویی‌مون و گفتم: می‌بخشید حاج خانم، عباس خونه است؟ که ننه‌اش گفت: "نه، عباس آقا جبهه است" که منم گفتم: "نه آبجی. عباس‌تون شهید شده، فردا هم جنازه‌ش رو می‌آرن تهران." همه محل از این شوخی محمد ریخته بود به هم، ولی او خون‌سرد گفت: خب حالا خواستیم یه ذره بخندیم. سیدمحمدرضا دستواره متولد: 1 بهمن 1338 شهادت: 13 تیر 1365 عملیات کربلای 1 مهران. مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ 26 ردیف 89 شماره‌ 50 سیدمحمد دستواره متولد: 6 اردیبهشت 1343 شهادت: 20 دی 1365 عملیات کربلای ۵ شلمچه. مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه 26 ردیف 90 مکرر شماره 50 سیدحسین دستواره متولد: 28 فروردین 1348 شهادت: 29 خرداد 1365 منطقه مهران. مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه 26 ردیف 90 شماره 50 محمدرضا تعقلی متولد: 6 اردیبهشت 1348 شهادت: سه‌شنبه 27 اسفند 1364 عملیات والفجر 8 در جاده فاو. مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه 26 ردیف 98 شماره ‌3 ( داودآبادی) ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🌴 کانال "دفاع مقدس" ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 👆اینجا بیت شهداست👆
«خونِ خود را بر زمین می‌ریزم تا شاید کسی به هوش بیاید، تا مگر وجدانی بیدار شود، ولی افسوس! که منافعِ مادی و حبِ حیات همه را به زنجیر کشیده است‌» شهید مصطفی چمران 🌷چهل و دومین سالروزِ شهادتِ دکتر «مصطفی چمران» انقلابی نستوه، چریک عارف، دانشمند، مدیر و سیاستمدار ...
دفاع مقدس
«خونِ خود را بر زمین می‌ریزم تا شاید کسی به هوش بیاید، تا مگر وجدانی بیدار شود، ولی افسوس! که منافعِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سکانسی از فیلم: "چ" - ساخته ابراهیم حاتمی کیا ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 💠 کهنه چریک محرومان لبنان مى‌گفتند « ،‌ براى کار مى‌کند » مى‌گفتند « است » هر دو براى کشتنش جایزه گذاشته بودند. هم یک عده را فرستاده بود کند. یک کمى آن طرف‌تر دنیا، استادى سر کلاس مى‌گفت «من دانشجویى داشتم که همین اخیراً روى پلاسما کار مى کرد.» مهم این است که تمام شود و برایش مهم نیست و برایش مهم نیست به نام کی تمام شود هم برایش مهم نیست مهم این است که تمام شود تمام شود گاهی برای اینکه خوب تمام شود باید از پشت میز درس و جُم نخوری، گاهی هم باید از دستت تکان نخورد همیشه است اما همیشه تکلیف ثابت مهم این است که در انجام تکلیفت از و و مهم تر باشد... سرباز اسلام کهنه چریک محرومان لبنان افتخار ایران الهیی که فاتح این بحران آقا .... 🌴 ۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر چمران 🌴 کانال "دفاع مقدس" ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📅 ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ - سالروز شهادت 🎥 فیلم | مروری بر زندگی و مبارزات شهید چمران ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
📄 وصيتنامه‌ دکتر چمران به امام موسی صدر 💠 متني كه در زير مي‌خوانيد، وصيتنامه‌اي از سردار رشيد اسلام، شهيد دكتر مصطفي چمران است كه خطاب به‌امام موسي صدر نگاشته شده است. اين وصيتنامه در 29 خرداد سال 1355 تنظيم شده يعني در روزگاری که لبنان در سياه ترين روزهاي جنگ داخلي بسر می برده. از يكسو نيروهاي فلسطيني و احزاب چپ لبنان با سوريه درگير شده بودند؛ و از سوي ديگر احزاب دست راستي و در رأس آنها فالانژيستها، با سوءاستفاده از غفلت جبهه ملي و اسلامي لبنان، مناطق آنان را مورد هجوم قرار داده بودند. در چنين روزهايي كه از آن به عنوان دومين دوره جنگ داخلي نام برده مي‌شود، امام صدر به دكتر چمران مأموريت داد تا براي سازماندهي مقاومت شيعيان، راهي شهرك نبعه گردد. و اين وصيتنامه قبل از عزيمت تنظيم شده👇👇 ✍️ وصيت مي‌كنم … وصيت مي‌كنم به كسي كه او را بيش از حد دوست مي‌دارم! به معبودم! به معشوقم! به‌امام موسي صدر! كسي كه او را مظهر علي مي‌دانم! او را وارث حسين مي‌خوانم! كسي كه رمز طايفه شيعه، و افتخار آن، و نماينده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختي، حق طلبي و بالأخره شهادت است! آري به‌امام موسي وصيت مي‌كنم … براي مرگ آماده شده‌ام و اين امري است طبيعي كه مدتهاست با آن آشنا شده‌ام. ولي براي اولين بار وصيت ميكنم. خوشحالم كه در چنين راهي به شهادت مي‌رسم. خوشحالم كه از عالم و ما فيها بريده‌ام. همه چيز را ترك گفته‌ام. علايق را زير پا گذاشته‌ام. قيد و بندها را پاره كرده‌ام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفته‌ام و با آغوش باز به استقبال شهادت مي‌روم. از اينكه به لبنان آمدم و پنج يا شش سال با مشكلاتي سخت دست به گريبان بوده‌ام، متأسف نيستم. از اينكه آمريكا را ترك گفتم، از اينكه دنياي لذات و راحت‌طلبي را پشت سر گذاشتم، از اينكه دنياي علم را فراموش كردم، از اينكه از همه زيبائيها و خاطره زن عزيز و فرزندان دلبندم گذشته‌ام، متأسف نيستم … از آن دنياي مادي و راحت طلبي گذشتم و به دنياي درد، محروميت، رنج، شكست، اتهام، فقر و تنهايي قدم گذاشتم. با محروميت همنشين شدم. با دردمندان و شكسته دلان هم آواز گشتم. از دنياي سرمايه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومين و مظلومين وارد شدم. با تمام اين احوال متأسف نيستم … تو اي محبوب من، دنيايي جديد به من گشودي كه خداي بزرگ مرا بهتر و بيشتر آزمابش كند. تو به من مجال دادي تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهاي بي نظير انساني خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زير پا بگذارم و ارزشهاي الهي را به همگان عرضه كنم، تا راهي جديد و قوي و الهي بنمايانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا ديگر خود را نبينم و خود را نخواهم، جز محبوب كسي را نبينم، جز عشق و فداكاري طريقي نگزينم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قيد و بندهي مادي آزاد شوم… تو اي محبوب من رمز طايفه اي، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش مي‌كشي، اتهام و تهمت و هجوم و نفرين و ناسزاي هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل مي‌كني، كينه‌هاي گذشته و دشمني‌هاي تاريخي و حقد و حسدهاي جهان سوز را بر جان مي‌پذيري، تو فداكاري مي‌کني، تو از همه چيز خود مي‌گذري، تو حيات و هستي خود را فداي هدف و اجتماع انسانها مي‌كني، و دشمنانت در عوض دشنام مي‌دهند و خيانت مي‌كنند، به تو تهمتهاي دروغ مي‌زنند و مردم جاهل را بر تو مي‌شورانند، و تو اي امام لحظه‌اي از حق منحرف نمي‌شوي و عمل به مثل انجام نمي‌دهي و همچون كوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوي حقيقت و كمال و قدم بر مي‌داري، از اين نظر تو نماينده علي (ع) و وارث حسيني… و من افتخار مي‌كنم كه در ركابت مبارزه مي‌كنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت مي‌نوشم… اي محبوب من، آخر تو مرا نشناختي! زيرا حجب و حيا مانع آن بود كه من خود را به تو بنمايانم، يا از عشق سخن برانم يا از سوز دروني خود بازگو كنم… اما من، مني كه وصيت مي‌كنم، مني كه تو را دوست مي‌دارم… آدم ساده‌اي نيستم! من خداي عشق و پرستشم، من نماينده حق و مظهر فداكاري و گذشت و تواضع و فعاليت و مبارزه‌ام، آتشفشان درون من كافيست كه هر دنيايي را بسوزاند، آتش عشق من به حدي است كه قادر است هر دل سنگي را آب كند، فداكاري من به‌اندازه‌اي است كه كمتر كسي در زندگي به آن درجه رسيده است … به سه خصلت ممتاز شده‌ام: 1. عشق كه از سخنم و نگاهم و دستم و حركاتم و حيات و مماتم مي‌بارد. در آتش عشق مي‌سوزم و هدف حيات را جز عشق نمي‌شناسم. در زندگي جز عشق نمي‌خواهم، و جز به عشق زنده نيستم. 2. فقر كه از قيد همه چيز آزاد و بي نيازم. و اگر آسمان و زمين را به من ارزاني كنند، تأثيري در من نمي‌كند.
3. تنهايي كه مرا به عرفان اتصال مي‌دهد. مرا با محروميت آشنا مي‌كند. كسي كه محتاج عشق است، در دنياي تنهايي با محروميتِ عشق مي‌سوزد. جز خدا كسي نمي‌تواند انيس شبهاي تار او باشد و جز ستارگان اشكهاي او را پاك نخواهند كرد. جز كوههاي بلند راز و نيازهاي او را نخواهند شنيد و جز مرغ سحر ناله‌هاي صبحگاه او را حس نخواهند كرد. به دنبال انساني مي‌گردد تا او را بپرستد يا به او عشق بورزد. ولي هر چه بيشتر مي‌گردد، كمتر مي‌يابد… كسي كه وصيت مي‌كند آدم ساده‌اي نيست. بزرگترين مقامات علمي را گذرانده، سردي و گرمي روزگار را چشيده، از زيباترين و شديدترين عشقها برخوردار شده، از درخت لذات زندگي ميوه چيده، از هر چه زيبا و دوست داشتني است برخوردار شده، و در اوج كمال و دارايي همه چيز خود را رها كرده و به خاطر هدفي مقدس، زندگي دردآلود و اشكبار و شهادت را قبول كرده است. آري اي محبوب من، يك چنين كسي با تو وصيت مي‌كند … وصيت من درباره مال و منال نيست. زيرا مي‌داني كه چيزي ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و حركت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسيده، به خاطر احتياجات شخصي چيزي بر نداشته‌ام. جز زندگي درويشانه چيزي نخواسته‌ام. حتي زن و بچه‌ها و پدر و مادر نيز از من چيزي دريافت نكرده‌اند. آنجا كه سر تا پاي وجودم براي تو و حركت باشد، معلوم است كه مايملك من نيز متعلق به تو است. وصيت من درباره قرض و دين نيست. مديون كسي نيستم، در حالي كه به ديگران زياد قرض داده‌ام. به كسي بدي نكرده‌ام. در زندگي خود جز محبت، فداكاري، تواضع و احترام نبوده‌ام. از اين نظر نيز به كسي مديون نيستم … آري وصيت من درباره اين چيزها نيست … وصيت من درباره عشق و حيات و وظيفه است … احساس مي‌كنم كه آفتاب عمرم به لب بام رسيده است و ديگر فرصتي ندارم كه به تو سفارش كنم. وصيت مي‌كنم، وقتي كه جانم را بر كف دستم گذاشته‌ام، و انتظار دارم هر لحظه با اين دنيا وداع كنم و ديگر تو را نبينم… تو را دوست مي‌دارم و اين دوستي بابت احتياج و يا تجارت نيست. در اين دنيا به كسي احتياج ندارم. حتي گاهگاهي از خداي بزرگ نيز احساس بي نيازي مي‌كنم … از او چيزي نمي‌طلبم و احساس احتياج نمي‌كنم. چيزي نمي‌خواهم، گله‌اي نمي‌كنم و آرزوئي ندارم. عشق من به خاطر آن است كه تو شايسته عشق و محبتي، و من عشق به تو را قسمتي از عشق به خدا ميدانم. همچنانكه خداي را مي‌پرستم و عشق مي‌ورزم، به تو نيز كه نماينده او در زميني عشق مي‌ورزم. و اين عشق ورزيدن همچون نفس كشيدن براي من طبيعي است … عشق هدف حيات و محرك زندگي من است. زيباتر از عشق چيزي نديده‌ام و بالاتر از عشق چيزي نخواسته‌ام. عشق است كه روح مرا به تموج وا مي‌دارد، قلب مرا به جوش مي‌آورد، استعدادهاي نهفته مرا ظاهر مي‌كند، مرا از خودخواهي وخودبينيي رهاند، دنياي ديگري حس مي‌كنم، در عالم وجود محو مي‌شوم، احساسي لطيف و قلبي حساس و ديده‌اي زيبابين پيدا مي‌كنم. لرزش يك برگ، نور يك ستاره دور، موريانه كوچك، نسيم ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا مي‌ربايند و از اين عالم به دنياي ديگري مي‌برند … اينها همه و همه از تجليات عشق است … به خاطر عشق است كه فداكاري مي‌كنم. به خاطر عشق است كه به دنيا با بي اعتنايي مي‌نگرم و ابعاد ديگري را مي‌يابم. به خاطر عشق است كه دنيا را زيبا مي‌بينم و زيبائي را مي‌پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس مي‌كنم، او را مي‌پرستم و حيات و هستي خود را تقديمش مي‌كنم … مي دانم كه در اين دنيا به عده زيادي محبت كرده‌ام، حتي عشق ورزيده‌ام، ولي جواب بدي ديده‌ام. عشق را به ضعف تعبير مي‌كنند و به قول خودشان زرنگي كرده از محبت سوءاستفاده مي‌نمايند! اما اين بي خبران نمي‌دانند كه از چه نعمت بزرگي كه عشق و محبت است، محرومند. نمي‌دانند كه بزرگترين ابعاد زندگي را درك نكرده‌اند. نمي‌دانند كه زرنگي آنها جز افلاس و بدبختي و مذلت چيزي نيست … و من قدر خود را بزرگتر از آن مي‌دانم كه محبت خويش را از كسي دريغ كنم. حتي اگر آن كس محبت مرا درك نكند و به خيال خود سؤاستفاده نمايد. من بزرگتر از آنم كه به خاطر پاداش محبت كنم، يا در ازاء عشق تمنايي داشته باشم. من در عشق خود مي‌سوزم و لذت مي‌برم. اين لذت بزرگترين پاداشي است كه ممكن است در جواب عشق من به حساب آيد … مي دانم كه تو هم اي محبوب من، در درياي عشق شنا مي‌كني. انسانها را دوست مي‌داري. به همه بي دريغ محبت مي‌كني. و چه زيادند آنها كه از اين محبت سوءاستفاده مي‌كنند. حتي تو را به تمسخر مي‌گيرند و به خيال خود تو را گول ميزنند … تو اينها را مي‌داني ولي در روش خود كوچكترين تغييري نمي‌دهي … زيرا مقام تو بزرگتر از آن است كه تحت تأثير ديگران عشق بورزي و محبت كني. عشق تو فطري است. همچون آفتاب بر همه جا مي‌تابي و همچون باران برچمن و شوره زار مي‌باري و تحت تأثير انعكاس سنگدلان قرار نمي‌گيري …
درود آتشين من به روح بلند تو باد كه از محدوده تنگ و باريك خودبيني و خودخواهي بيرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست. عشق سوزان من فداي عشقت باد، كه بزرگترين و زيباترين مشخصه وجود توست، و ارزنده ترين چيزي است كه مرا جذب تو كرده است، و مقدس ترين خصيصه‌اي است كه در ميزان الهي به حساب مي‌آيد … ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
252189561.out (2).mp3
871.3K
📢 فایل صوتی مناجات زیبای شهید چمران ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 فلسفه سرخ بودن پرچم گنبد حرم حضرت عباس(ع) چیست؟ از منظر دکتر شریعتی ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 📆 ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ - سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
دکتر علی شریعتی - درس شهادت (2).mp3
2.72M
📢 صوت| 🌸🍀حسین درس بزرگتر از شهادت به انسان‌ها آموخت 📆 ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ - سالروز درگذشت دکتر شریعتی
چهل و دو سال پیش در چنین روزی 📃 - 30 خرداد 1360 ▫️ ایران در غرب و جنوب استحکامات نظامی عراق را در هم کوبید ▪️ عراق در تدارک تهاجم وسیع به تاسیساتنفتی و دریایی ایران است ...
🗓خرداد ۱۳۶۰ - روزهای اوج توطئه گروهک‌ها و شورش‌های خیابانی 🔹به بهانه تعطیلی ۴ روزنامه وابسته به بنی صدر ، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین
دفاع مقدس
🗓خرداد ۱۳۶۰ - روزهای اوج توطئه گروهک‌ها و شورش‌های خیابانی 🔹به بهانه تعطیلی ۴ روزنامه وابسته به بن
☠️ مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین)💀 🔴 این گروهک از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را در قالب عملیات های آدم ربایی ،ترور و بمب گذاری آغاز کرد🔥🔥
دفاع مقدس
☠️ مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین (سازمان مجاهدین)💀 🔴 این گروهک از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ مبار
🗓۳۰خرداد ۱۳۶۰ - آشوب خیابانی توسط منافقین 🔥انفجار خودرو بمب گذاری شده توسط منافقین / جنوب تهران
🗓۳۱ خرداد ۱۳۶۰ 💠رأی مجلس درباره عدم کفایت سیاسی بنی صدر 🔹مهمترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی بنی صدر، موضع‏گیری وی علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد نامقدس با کلیه نیروهای ضد انقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضاییه و عدم درک صحیح از بدیهی‏ترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا عنوان گردید. در نتیجه، این طرح با 177 رأی موافق، 1 رأی مخالف و 12 رأی ممتنع به تصویب رسید و یک روز پس از تصویب طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر، حضرت امام خمینی(ره)، وی را از ریاست جمهوری اسلامی ایران نیز عزل کردند. این در حالی بود که حضرت امام، پیش از این وی را در بیستم خرداد 1360، از فرماندهی کل قوا نیز عزل کرده بودند. پس از برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری، فعالیت‏های خرابکارانه و براندازانه بر ضد حکومت و دولت آغاز شد که عمدتاً از طرف منافقین موسوم به سازمان مجاهدین خلق سازماندهی می‏گردید. از جمله در هفتم تیرماه 1360، دفتر حزب جمهوری اسلامی منفجر شد و طی آن، آیت‏اللَّه بهشتی و شماری از وزرا و نمایندگان مجلس شورای اسلامی به شهادت رسیدند. همچنین در هشتم شهریور 1360، دفتر نخست وزیری منفجر شد و در آن، رجایی، رییس جمهور و باهنر، نخست وزیر و تعدادی از شخصیت‏ها شربت شهادت نوشیدند. این وقایع می‏توانست به سادگی منجر به سقوط یک نظام سیاسی شود، اما بازتاب آن در مردم، نتیجه معکوس داشت چرا که با سخنرانی‏ها و پیام‏های امام که به نحو هوشمندانه‏ای به مردم امید می‏دادند، آنان را انسجام می‏بخشیدند و گروه‏های سیاسی ضدِ نظام را بی اعتبار می‏ساختند، اثری وصف ناشدنی در ملت مسلمان برای مقاومت بیشتر ایجاد می‏کرد. از این جهت بود که نظام اسلامی از این دوران پرخطر و پرآشوب با توکل بر خدا، رهبری‏های حضرت امام و مقاومت و پایدار مردم گذشت و به مسیر خود ادامه داد.
💠 دمشق - پادگان زبدانی – خرداد یا تیرماه سال ۱۳۶۱ 🌴 اولین حضور نیروهای ایرانی در لبنان و سوریه 🌿 حاج احمد متوسلیان ، قوای محمد رسول الله (ص) در میان سپاهیان و بسیجیان
دفاع مقدس
💠 دمشق - پادگان زبدانی – خرداد یا تیرماه سال ۱۳۶۱ 🌴 اولین حضور نیروهای ایرانی در لبنان و سوریه 🌿
محوطه حرم باصفای حضرت زینب کبری سلام الله علیها رزمندگان لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بفرماندهی حاج احمد متوسلیان آماده نبرد با دشمن صهیونیستی اواخر خرداد ۱۳۶۱
دفاع مقدس
محوطه حرم باصفای حضرت زینب کبری سلام الله علیها رزمندگان لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بفرماندهی حاج
🗓 خرداد ۱۳۶۱ — اعزام نیرو‌های محمد رسول‌الله (ص) به فرماندهی به لبنان 🔹شرکت قوای محمدرسول‌الله(ص) دوشادوش مردم سوری در نماز جمعه مسجد اموی شهر دمشق بعد از مانور نظامی ⏳ ۲۸ خرداد ۱۳۶۱
⛔️ اوایل انقلاب — بهار 1358 — سرآغاز ناآرامی های خوزستان توسط عوامل بیگانه🔥🔥 🔺29 خرداد 58 — فاجعه آفرینی گروهک خلق عرب در خرمشهر — تخریب و آشوب ا🔹🔺🔹🔺🔹🔺🔹 🔺 شکل‌گیری گروهک‌های تروریستی در خوزستان 🔹سرمنشأ ترور و فتنه‌گری در خوزستان، گروهکي به نام "جبهه‌ التحرير" بود که در سال 1347 با تأثيرپذيري از مرامنامه حزب بعث عراق، آلت دست بیگانگان قرار گرفت. 🔸به اذعان حسين فردوست، قائم‌مقام ساواک، تأسيس جبهه التحرير يک طرح درازمدت بود تا اگر روزی محمدرضا پهلوي قادر به تأمين منافع غربی ها در خوزستان نبود، آمريکا و انگليس رأساً از طريق اين گروهک با حمايت ناسيوناليست‌هاي عرب، خوزستان را از ايران جدا کنند. 🔺این حرکت در اوایل پیروزی انقلاب، با نام سازمان موسوم به خلق عرب به توطئه های خود ادامه داد از جمله حمله به مردم و غیرنظامیان، ترورهای کور و جنایت‌هایی مانند آن که ماهیت ضد مردمی آنها را نشان می‌داد. 🔹در بهار 1358، به تدریج شدت برخوردها و تعارضات بین مردم و ضدانقلاب در خوزستان بالا گرفت. در سحرگاه 9 خرداد 58 یک اتومبیل سواری با چند سرنشین در خیابان‌های خرمشهر به حرکت در آمد و با شلیک‌های پیاپی، آرامش شهر را بر هم زد. در پی این اقدام، تروریستها در شهر شروع به سنگربندی کرده، پمپ بنزین و خیابان فردوس را به آتش کشیده و دو یا سه انبار مخابرات را طعنه حریق ساختند. ▪️سپس فرمانداری شهر مورد حمله مسلحانه قرار گرفت.ساعت 8 صبح آنها با پاسداران درگیر شده و به دلیل آتش‌سوزی، برق و تلفن قسمت‌هایی از شهر قطع شد. ساعت 10:30 افراد خلق عرب از طریق کارون به پایگاه دریایی خرمشهر حمله کردند و هنگام ظهر، سه کشتی هزار تنی را به آتش کشیدند. در این حمله تروریستی، 21 نفر شهید و 76 نفر زخمی شدند ⭕️ همچنین در تاریخ 29 خرداد 58 جنایت دیگری توسط این گرهک تجزیه‌طلب صورت گرفت. در پی شهادت 2تن از پاسداران بوسیله عناصر ضدانقلاب، مردم با حضور حداکثری خود(50 هزار نفره) در مراسم تشییع شهدا شرکت کرده و خواستار برخورد قاطع با تروریستها شدند. بدین منظور مردم در مسجد جامع دست به تحصن زده تا جنایتکاران بسزای اعمال خود برسند. 🔸حدود ساعت 4 و نیم صبح 29 خرداد صدای شلیک رگبار گلوله‌ها مردمی را که در مسجد بخواب رفته بودند وحشت‌زده بیدار کرد. سپس مسجد با کوکتل مولوتوف و مسلسل مورد حمله قرار گرفت. آنگاه به روی شهربانی گشودند. وضع شهر کاملا متشنج شد و به ناگهان چندین نقطه حساس شهر مانند انبارها و پمب بنزین‌ها و مغازه‌های بزرگ مورد آتش‌سوزی و حمله مهاجمان قرار گرفت. 🔹اقدام دیگر این گرهک انفجار لوله‌های نفت در آبادان، خرمشهر و اهواز (11مهرماه 58) و نیز انفجار در قطار راه‌آهن نزدیک خرمشهر بود که همگی با پشتیبانی مالی و تسلیحاتی استخبارات رژیم بعث عراق و همکاری برخی مرتجعین عرب صورت گرفت.
🗓۳۱ خرداد ۱۳۶۰ 🌷 سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران 🔹متولدجنوب شهر تهران(1311)-شاگرد اول دوران دبستان،دبیرستان و دانشگاه-از نوجوانی در درس تفسير آيت‌ا....طالقاني و دروس منطق و فلسفه شهيد مطهري شرکت مي‌کرد. از اعضاي فعال انجمن اسلامي دانشجويان بود و در جريانات ملي شدن صنعت نفت و مبارزات آن فعالانه شرکت جست. سال 1332 با بورس تحصيلي دانشجويان ممتاز، راهی آمريکا شد و در دانشگاه کاليفرنيا تحصيلات خود را طي کرد. در آنجا انجمن اسلامي دانشجويان را بنا نهاد و وقتي که رژيم شاه از فعاليت هاي اسلامي او در آمريکا مطلع شد بورس وي را قطع کرد. چمران با دريافت ممتازترين درجه علمي که همراه با تحسين بسياري از صاحبنظران بود، درجه دکتراي الکترونيک و فيزيک پلاسما را اخذ نمود. پس از واقعه 15خرداد تصميم به مبارزه مسلحانه با رژيم گرفت و به همين منظور عازم مصر شد و مدت دو سال دوره آموزش هاي چريکي و جنگ هاي پارتيزاني را گذراند. چمران با جمال عبدالناصر در مسأله ناسيوناليسم عربي که ناصر به آن دامن مي‌زد اختلاف پيدا کرده و پس از فوت وي عازم لبنان شد. در لبنان، آموزش دوره‌هاي چريکي به مبارزان ايراني را آغاز کرد و با کمک امام موسي صدر،‹‹حرکت المحرومين››‌و نيز شاخه نظامي آن يعني‹‹جنبش امل››‌ را بنيان نهاد. شهيد چمران در لبنان حملات بسياري به مواضع صهيونيزم اشغالگر و نيروهاي فالانژ وابسته به اين رژيم داشت. 🔸با اوجگيري انقلاب اسلامي با نظر امام به وطن بازگشت و ابتدا به آموزش نخستين گروه از سپاه پاسداران پرداخت. در همان زمان به معاونت نخست وزير منصوب شد. چمران پس از بروز غائله پاوه عازم منطقه شد و حماسه ساز کردستان شد. پس از اين حماسه از سوي امام به وزارت دفاع منصوب شد و سپس به نمايندگي امام در شوراي عالي دفاع در کنار آيت‌الله خامنه‌اي برگزیده شد. در انتخاب دوره اول مجلس به عنوان نماينده تهران انتخاب شد اما با شروع جنگ تحميلي با اجازه امام عازم جبهه‌هاي جنگ شد و ستاد جنگ‌هاي نامنظم را تشکيل داد و اقدامات بسيار مهمي در آن زمان که رکود بر جبهه‌ها حاکم بود انجام داد. در جنگ سوسنگرد مجروح شد اما از پاي ننشست و دوباره به جبهه‌ها بازگشت و حماسه‌هاي بسياري آفريد . سرانجام در 31 خرداد 1360 در مشهد دهلاویه به آرزوي ديرينش يعني شهادت و لقاءا... رسيد ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سالگرد شهادت 📅 31 خرداد 1360- خوزستان - دهلاویه 🎬 کلیپ | مروری بر زندگی شهید چمران
🟢 برگی از یک خاطره 🔸رضا سگ باز!!! یه لات بود تو مشهد... هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! 🔸یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می‌کنه. 🔸شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ - رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! - چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! 🔸مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“ رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود! وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تو ام.....! “ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟ - رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!! چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“ چمران و آقا رضا تنها تو سنگر..... - رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيده‌ای، چیزی؟!! - شهید چمران: چرا؟! - رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!! - شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده! هِی آبرو بهم میده..... تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می‌کردی ولی اون بهت خوبی می‌کرده.....! منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …! 🔸رضا جا خورد!.... رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی‌رفت، زار زار گریه می‌کرد! تو گریه هاش می‌گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟ اذان شد. رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. سرِ نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد..... رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه توبه و نماز واقعی........ (به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران)