eitaa logo
دفاع مقدس
3.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
794 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر یا لیتنا کنا معک لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | عزاداری و وسینه‌زنی رزمندگان لشکر ۸ نجف، بعد از عملیات قادر 🎞 فیلم در تابستان ۶۴ در مقری به نام خندق در نزدیکی شهر اشنویه ضبط شده است 🎞 جمعی از نیروهای لشکر ۸ نجف اشرف، بعد از اتمام عملیات درحال عزاداری و سینه زنی هستند. در این برنامه که مداحی آن را احمد محمدی بر عهده دارد، رزمندگان نوحه: «ای از سفر برگشتگان کو شهیدان ما» را همخوانی می کنند. در میان افراد، مرحوم دکتر محمد علی ابوترابی و حجت الاسلام حسنعلی خزائیلی نیز دیده می شوند. 🌱 دوران ------------------------------------------- کانال دفاع مقدس 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | عزاداری و وسینه‌زنی رزمندگان لشکر ۸ نجف، بعد از عملیات قادر 🎞 فیلم در تابستان ۶۴ در مقری به نام خندق در نزدیکی شهر اشنویه ضبط شده است 🌱 دوران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جلسه فرماندهان ارتش در جریان 🎞 در تصاویر شهبد احمد کاظمی، فرمانده لشگر ۸ نجف اشرف نیز دیده می شود. یگان او نیز مانند یگان تحت امر شهید کاوه نیز در راستای کمک به ارتش در انجام عملیات در کنار این عزیزان می جنگیدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 موشن گرافیک 🌿 "عملیات قادر" در جبهه شمالغرب - در غرب اشنویه بسمت قلل کلاشین و سیدکان- چومان مصطفی (استان اربیل عراق) بفرماندهی شهید صیاد شیرازی (فرمانده نیروی زمینی ارتش ج.ا.ا) و تحت کنترل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه 🌱 مرحله اول عملیات: ۲۳ تیر ۱۳۶۴ 🌱 مرحله دوم عملیات: ۱۸ شهریور ۱۳۶۴
یا حسین (ع)♥️ کم کم سیاهی علمت دیده می شود آثار خیمه های غمت دیده می شود😢 افتاده سینہ ام به تپشهای انتظار از روی تلِّ دل حرمت دیده میشود 🕌 🏴 به ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام نزدیک می شویم 🏴 ‌‌‌‌‌‌
◼️ امام زمان علیه السلام: همانا من بدون شک، دعا میکنم برای هر مومنی که به یاد آورد مصیبت جد شهیدم را و سپس دعا کند برای تعجیل در فرج و تأیید من. 📚مکیال المکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴به محرم نزدیک می‌شویم 🌴 🌿نوای حسینی در دوکوهه 🎥 نوحه‌خوانی با صدای زیبا و ماندگار شهید ،مداح لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) ⏳ دوران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم_رب_الشهدا . .. چگونگی شهادت شهید عارف ومداح، شهید_مسعود_ملا ↩️در تنگه ابوقریب،گردان عمار با دوتیپ زرهی عراق درگیر شد. گروهان«مسعود ملا» موند تو محاصره و مسعود تعدادی از نیروهایش را فرستاد عقب، خود مسعود با یه سری از بچه‌ها موندن وسط عراقیا ونبرد تن به تن کردند. عراقیا که دیگه با ما یقه به یقه درگیر بودن،مسعود را بستن به رگبار و پهلو وسینه اش مجروح شد واسیر عراقیا شد!!! دشمن بعثی ملعون دستای مسعود رو بست پشت نفربر و در حالی که مسعود زنده بود وفریاد یا زینب«س» داشت،اونو تا سه راهی فکه کشوندن وبعد آرزوی سوم مسعود برآورده شد، دشمن بعثی در حالی که مسعود برلب فریاد یا حسین داشت،اورا دوره کرده وسرش را بریدند... . 💠خاطره آزاده جانباز مهدی سیفی شهید«مسعود ملا» در وصیتنامه سراسر نورش نوشته است: «پروردگارا، هم جراحت،هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن ونگذار شرمنده مولایمان سیدالشهداء بشوم.» مزار شهید:بهشت زهرا«س» قطعه ۴۰ ردیف ۵۲ ،شماره ۲۲ . شادی روح شهدا صلوات کانال محفل انس ورفاقت باشهدا
ابو قریب از تشنگی تا شهادت سالروز دفاع دلاوردان مردان گردان عمار به فرماندهی حاج رضا یزدی در تنگه ابوقریب و شهادت مظلومانه و عطشان رزمندگان عزیزمان من جمله سردار شهید غلامرضا صالحی قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) که تشنگی و گرما هم مانع جان فشانی شان نگردید گرامی باد . به راستی تاریخ گواهی خواهد داد که چطور جوانان عزیز ایرانی در این روز با لبان تشنه و با ذکر یا حسین و یا زهرا به دیدار معشوق شتافتند.
به روایت حاج علی آقای یزدی: ۲۱ تیر ماه سال ۶۷ بود برای عملیات تنگه ابوقریب حرکت کردیم چند روز قبل از عملیات بود که برادر فراهانی به گردان آمده بودند و بدلیل اینکه من پیک گردان بودم ، حاج آقا رضا ایشان را پیک گردان گذاشتن و خیلی برای من جالب بود که اخوی ایشان را از کجا می شناختن چون تاکنون ندیده بودم ایشان را و از انتخاب اخوی کمی تعجب کردم. خلاصه در عملیات ابوقریب بدلیل اینکه ما به یک مرتبه وارد منطقه ناشناخته ای شده بودیم و از موقعیت دشمن اطلاع نداشتیم که در کجا درگیری شروع خواهد شد همینطور به سمت جلو در حرکت بودیم و جاده را گرفته بودیمو می رفتیم تا اینکه در تنگه متوقف شدیم، عراقی ها در بعد از تنگه در دشت موضع گرفته بودند و مسلط به جاده بودند ، شب درگیری شروع شد، بچه های گروهان باهنر از تنگه گذشتن و در دشت با دشمن درگیر شدن. نبرد سختی شکل گرفت که برادر عزیزم حسین زاده در خاطرات ابوقریب خاطرات خواندی خود را فرمودند ، درگیری تا صبح ادامه داشت، بدلیل اینکه مهمات و آب بچه ها تموم شده بود و از پشت هم هیچ تدارکات و نیرویی نمی رسید دستور عقب نشینی دادند، در برگشت که به ظهر نزدیک میشدیم و هیچ آبی در قمقه ها باقی نمانده بود جاده هم در تیر رس دشمن قرار گرفته بود مجبور شدیم به تپه های اطراف پناه ببریم و عملا راهمون دورتر میشد و امکان اینکه راه را گم کنیم بود ، در زمان برگشت که بچه ها در بین تپه ها پراکنده به عقب برمی گشتیم دو بیسیمچی بنام های برادران داودی و منصوری کم آورده بودند و آبی هم نبود و به سختی قدم بر میداشتند ، وقتی رسیدم به آنها گفتم عراقی ها پشت سر هستند زودتر حرکت کنید که نشستند و گفتند توان برگشت و ندارن و خلاصه حلال کنند با داد زدن بر سرشان ، بلندشان کردم ، کمی هم کمکشان کردم تا دو سه تا تپه را رد کردیم رسیدیم به جایی که دیدم چاله کوچک آبی آنجاست. چاله آب ، شور و غیر قابل شرب بود و دکتر بختیاری آب را با کلاه آهنی می ریخت سر بچه ها، واقعا این چاله آب یک معجزه بود در آن جا ، اگر آن آب بر سر ما ریخته نمیشد معلوم نبود الان این خاطرات را برایتان می نوشتم ، در آنجا بود که شهید فراهانی رسید به ما و آخرین نفری بود که برگشته بود من کارت جنگیم و کارت پلاکم خیس شده بود به برادر فراهانی گفتم این کارتهای مرا داخل جیب پیراهنت بگذار و ایشان محبت کرد و کارتها را در جیب پیراهن سپاهی که داشت گذاشت. بعد از اینکه آب بر سرش ریختیم صدای تیراندازی آمد و عراقیها پشت سرمان بودند و ما نه فشنگ داشتیم و نه آب دوباره در تپه ها سرازیر شدیم و آنجا بود که آخرین بار بود شهید فراهانی را دیدیم ، وقتی آمدیم عقب دیگه این شهید را ندیدیم عراقم بر منطقه مسلط شد تا بعد از اینکه آمدیم دوکوهه سراغ این عزیز را از هر کسی گرفتیم نمیدانست کجا جا مانده و بعد از یکی دو روز عراق عقب نشست رفتیم دنبال شهدا و در تپه ها بدنبال شهدا می گشتیم که تقریبا از جایی که از این شهید جدا شده بودیم را می دانستیم رفتیم، در چند تپه آنطرف تر دیدم شهیدی افتاده که حتی نه ترکش و تیری به ایشان اثابت نکرده بود و مانند سه یا چهار شهید دیگر ابوقریب از تشنگی به شهادت رسیده بود. جیب لباس سپاهی که تنش بود را باز کردم و کارت هایم در جیبش بود ، یادش گرامی و ان شاالله با شهدای لب تشنه کربلا محشور شوند ، جهت شادی روحشان صلوات.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اماده سازی نیروهای ایران در کمتر از سه ساعت برای مقابله با هجوم عراق در تنگه ابوقریب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تصاویر دیده نشده از تفحص شهدای تنگه ابوقریب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊🕊سالگرد شهادت مداح و ذاکر دلسوخته و عاشورایی، تشنه لب تنگه ابوقریب «شهید مسعود ملا» مداح با صفای گردان عمار، گروهان شهید باهنر، لشکر ۲۷ محمد رسول اللهﷺ او در فروردین ماه ۱۳۴۴ در یک خانواده پرجمعیت متولد شد. پسری خوش اخلاق، صبور و دوست داشتنی بود که قلب تک‌تک همرزمان و دوستان خود را فتح کرد. ◇ این شهیدعزیز بی‌قرار پیوستن به رفقای شهیدش بود. او ارادت خود به اهل بیت (ع) و به خصوص حضرت زهرا (س) و حضرت رقیه (س) را با مداحی‌های ماندگارش نشان می‌داد و مجروح شدنش از ناحیه پهلو مهر تاییدی بر این علاقه و ارادت بود. ◇ ورد زبان مسعود: نوای : «باید گذشت از دنیا به آسانی، باید مهیا شد از بهر قربانی، با چهره خونین سوی حسین (ع) رفتن، زیبا بود این سان معراج انسانی»... بود. ◇وی مزد سال‌ها حضور خود در جنگ را سرانجام در ۲۵ تیر ۱۳۶۷ با شهادت در یکی از آخرین و شجاعانه‌ترین عملیات‌ها، در تنگه ابوقریب کسب نمود. ◇ جایی که اگر مسعود و همرزمانش قهرمانانه با لب‌های تشنه و دست‌های خالی مقاومت نمی‌کردند، ورق برگشته و سرنوشت جنگ به نفع صدام تغییر پیدا می‌کرد. 🌷 ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿 🌴 حال و هوی رزمنده ها در دوران کانال
☀️صبح آمده برخیز که خورشید تویی 🌈 در عالم نا امیدی، امید تویی 🌼 درجشن طلوع صبح در باغ وجود 🌸 آن گل که به روۍ صبح خندید، تویی 🌿
🌸نماز برای شهید🌸 من و محمد همیشه میرفتیم مسجد و نماز میخوندیم. هروقت از مسجد برمیگشتیم، میدیدم محمد توی اتاقش میره و نمیاد بیرون. کنجکاو میشدم و ازلای در نگاه میکردم که ببینم چه کار میکنه. متوجه میشدم که داره دوباره نماز میخونه یه روز ازش پرسیدم چرا دوباره نماز میخونی؟ ما که الان از مسجد برگشتیم. درجوابم گفت: یکی از مادران شهدا خواب پسرشو دیده که اون شهید توی خواب به مادرشون گفتن: به آقا محمد بگین برای من به اندازه یکسال نماز بخونه. ما هم متوجه شدیم این نماز ها رو برای اون شهید میخونه... به نقل از برادر بزرگوار شهید محمد سلیمانی🌹
📃 - -24 تیر 1358 دوران ناآرامی ها در کردستان تحرکات ضدانقلاب و تجزیه طلبان در مناظق کُردنشین ⏳ چند ماه پس از پیروزی انقلاب کانال
- همین روز
🌴به محرم نزدیک می‌شویم 🌴 ای حسین ای غم تو همدم ما؛ ای تو خود شاهد اشک وغم ما ای به هررنج وغمی محرم ما؛ ای خجل از کرم تو کم ما 💓 تو کریمی و تو مولا تو ولی؛ ای جگر گوشة زهرا و علی دل ما غرق غم توست حسین؛ سرما و قدم توست حسین 💓 کم ما و کرم توست حسین؛ قبلة ما حرم توست حسین به صفای دل صحرا سوگند؛ به نماز شب زهرا سوگند 💓 ای که ناز تو خریدن دارد؛ بار عشق تو کشیدن دارد گُل ز گلزار تو چیدن دارد؛ حرم پاک تو دیدن دارد 💓 به غم گفته و ناگفته قسم؛ به شهیدان به خون خفته قسم ای حسین ای پسر خون خدا؛ ای تو روشنگر مصباح الهدی 💓 ای جمال تو بهشت شهدا؛ ما و دل از تو بریدن ابدا صف اصحاب محبت صف ماست؛ جان اگر می طلبی بر کف ماست 💓 تو که خود مرد ره توحیدی؛ تو که در ظلمت شب خورشیدی تو که از شاخة غم گل چیدی؛ تو که خود داغ برادر دیدی 💓 سوخته حاصل ما را بنگر؛ داغ های دل ما را بنگر تو که خون شد ز جدایی جگرت؛ آمده خون دل از چشم ترت 💓 تو که خود بر سر نعش پسرت؛ چتر غم سایه فکن شد بسرت تو که جان دادن مارا دیدی؛ امتحان دادن ما را دیدی (شاعر از: محمدجواد غفورزاده(شفق)
صادق_آهنگران_ای_حسین_ای_غم_تو_همدم (2).mp3
18.2M
🌴به محرم نزدیک می‌شویم 🌴 📢 صوت | روضه خوانی حاج 🌷ای حسین ای غم تو همدم ما 🌹ای تو خود شاهد اشک غم ما ☘️ ای جمال تو بهشت شهدا 🌼ما و دل از تو بریدن ابدا
🔻 خلبان شهید ابوالفضل مهدیار؛ از حضور در کودتای نقاب تا شهادت در خلیج فارس 📆 ۱۹ تیرماه ۱۳۵۹ - سالروز کشف كودتای نافرجام نوژه (كودتای نقاب) 🔖روایتی ناب از یک کودتا 👇👇👇
📆 ۱۹ تیرماه ۱۳۵۹ - سالروز کشف كودتای نافرجام نوژه (كودتای نقاب) ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🔖روایتی ناب از کودتای نقاب (نوژه) 🔻شهید ابوالفضل مهدیار؛ از حضور در کودتای نقاب تا شهادت در خلیج فارس 🔹ابوالفضل مهدیار، در خرداد ماه 1327ش، در قم متولد شد. در بهمن سال 1347ش، وارد نیروی هوایی گردید و پس از طی دوره‌ پیشرفته پرواز در آمریکا به ایران بازگشت و به ­عنوان خلبان اف4 انتخاب و به پایگاه یکم شکاری منتقل شد. با پیروزی انقلاب اسلامی به پایگاه ششم شکاری منتقل شد اما، در تاریخ یکم اسفند ماه، 1358، بازخرید شده و از خدمت رها می­‌گردد. او در تیرماه سال 1359 به ­جرم شرکت در کودتای نقاب بازداشت شد. 🔹روز دادگاه مهدیار فرا رسید و نظامی مذکور در دادگاه حاضر شد. کاملاً مشخص بود که خیلی منقلب شده است و با بقیه‌ کودتاچیان، فرق اساسی پیدا کرده است. به­ عبارتی، بقیه‌ كودتاچیان در مقطع دادگاه، تقاضای اظهار ندامت و پشیمانی نموده و تقاضای عفو می‌كردند. اما سروان مهدیار، یك حالت عجیبی داشت. در دادگاه خیلی از ته دل واقعاً گریه می‌كرد و می‌گفت من نمی‌گویم مرا اعدام نكنید، مرا اعدام بكنید ولی به‌عنوان كودتاچی اعدام نكنید. مرا ببرید در جبهه به ­عنوان كیسه شن از من استفاده كنید، مثلاً بزنند من كشته شوم، ولی در جبهه كشته شوم. یا به ­هر طریقی كه می‌دانید مرا ببرید از هواپیما در جبهه پرت كنید تا آنجا كشته بشوم. 🔹این وضعیت كه پیش آمد، رئیس دادگاه که آقای ری‌شهری بودند، حكم ندادند و این پرونده را برداشتند و بردند محضر حضرت امام و عفو این را گرفتند. 🔹شهید مهدیار در روز یکم آبان ماه در دو پرواز جهت حمله به بندر فاو و اسکله ام‌القصر عراق، به­ عنوان لیدر شرکت نمود و ضربات سهمگینی بر پیکره دشمن بعثی وارد آورد. ساعت 12ظهر روز دوم آبان سال 1359 دو فروند اف 4 به لیدری سرگرد خلبان ابوالفضل مهدیار و کمک سروان محمود شادمان‌بخت جهت بمباران مجدد اسکله ام‌القصر به پرواز در می­‌آیند. با رسیدن روی هدف خلبانان، ابتدا با تیربار اسکله‌ را هدف قرار می‌­دهند و سپس بمب­‌های mk82 خود را روی اسکله می‌­ریزند که در حال گردش به سمت مرز، هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن قرار می­‌گیرد. به شهادت و گواهی خلبانان شماره دو پرواز، هر دو خلبان اقدام به اجکت می­‌نمایند و هواپیما در دهانه‌ فاو به داخل خلیج فارس سقوط می‌­کند ولی نیروهای بعثی هر دو خلبان را بر خلاف تمامی کنوانسیون­‌های بین‌المللی، در آسمان به رگبار می­‌بندند تا پیکر بی‌جان آنان در خلیج فارس، برای همیشه آرام گیرد. 📚منبع: کتاب "قدر مطلق یک توطئه" کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلمی قدیمی درباره کشف کودتای ۱۸ تیر ۱۳۵۹ نوژه 🎞 ☝️ مصاحبه محسن رضایی، مسئول وقت اطلاعات سپاه درباره این کودتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این فیلم که اسفند60 در آستانه عملیات فتح‌المبین،در منطقه عمومی غرب رودخانه کرخه ضبط شده، محسن رضایی فرمانده وقت سپاه،در جمع نمازگزاران تیپ 8 نجف‌اشرف و نیروهای جهاد‌سازندگی نجف‌آباد صحبت می‌کند در این فیلم که توسط مرحوم محمود اصفهانی (باهنر) ضبط شده، پس از چند لحظه شعار دادن رزمنده‌ها، اقامۀ نماز جماعت ظهر توسط مرحوم حاج‌علی منتظری دیده می‌شود که طی آن دوربین تلاش دارد حضور محسن رضایی در صف نماز را به تصویر بکشد پس از خواندن دعای وحدت، توسط حاضرین و در فاصلۀ بین دو نماز، اصفهانی به سراغ فرمانده سپاه می‌رود تا با او مصاحبه کند ولی محسن رضایی مشغول نماز مستحبی شده و این مصاحبه به بعد از نماز جماعت عصر موکول می‌شود رضایی در صحبت‌هایش چند تذکر به نیروها می‌دهد. اولین تذکر در خصوص چیدمان نیروهای بعثی در چندین ردیف دفاعی است که فرمانده سپاه تاکید می‌کند کسی اجتهاد به رای نکند و اسرا را از بین نبرد. دومین تذکر اصلی فرماندۀ سپاه در این صحبت کوتاه، بر می‌گردد به لزوم حفظ سازمان نیروهای حمله‌کننده و مسائل دیگری مانند اهمیت شناخت زمین. بسیاری از چهره‌هایی که در این فیلم دیده می‌شود، در عملیات‌های بعدی بشهادت می‌رسند
تأسیس سپاه پاسداران حضرت امام خمینی در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ طی فرمانی به شورای انقلاب، رسماً تشکیل این نهاد مقدس را اعلام نمودند. هسته های اولیه سپاه، همزمان با پیروزی انقلاب در بهمن ۵۷ شکل گرفت. در آن زمان، تعدادی از انقلابیون باسابقه که در زمان شاه دست به مبارزه مسلحانه نیز می زدند، اقدام به جذب و یارگیری از میان نیروهای مؤمن، جوان و شناخته شده انقلابی کردند. آنها در چند نقطه از تهران مستقر شده و شروع به آماده سازی و آموزش به منظور پاسداری از انقلاب نوپای اسلامی نمودند. گروهی به سرپرستی ابو شریف‌ در پادگان جمشیدیه، گروهی به سرپرستی ابراهیم یزدی در محل ساواک در خیابان پاسداران تهران . . . و نیز گروه هایی تحت نظارت محمد منتظری، دکتر چمران (معاون بازرگان، نخست وزیر موقت) و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی.... اینها هر کدام جداگانه فعالیت داشتند تا اینکه ضرورت یکپارچه نمودن آنها مطرح شد، لذا آیت الله خامنه ای از سوی حضرت امام مأمور شدند تا آنها را متحد و یکدست نمایند. در نتیجۀ ادغام این چند گروه، سپاه پاسداران شکل و در روز دوم اردیبهشت رسمیت یافت و آغاز بکار آن، رژه در خیابان انقلاب، از مقابل دانشگاه تهران و در برابر دیدگان مردم بود. از بنیانگذاران سپاه می توان به شهید کلاهدوز، ابوشریف، عباس دوزدوزانی، جواد منصوری،آیت الله خامنه ای، آیت الله لاهوتی، محمدمنتظری، یزدی ... اشاره نمود. محسن رضایی در اوایل تشکیل سپاه، مسئول اطلاعات بود که پس از مرتضی‌ رضایی در سال ۱۳۶۰ به سمت فرمانده سپاه برگزیده شد که تا سال ۱۳۷۶ ادامه داشت