eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
854 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 ۱۸ مرداد ۱۳۹۷ - مصادف است با : 🔸شهادت علی اصغر پاریزی خبر (۱۳۶۰ ه.ش) 🔹شهادت ناصر علوانی، احمد عارفی (۱۳۶۱ ه.ش) 🔸شهادت محمدرضا فرزانگان، یوسف براهنی‌فر، سید اکبر سیدرضائی خورمیزی (۱۳۶۲ ه.ش) 🔹شهادت مهدی سعادت‌آبادی (۱۳۶۶ ه.ش) 🔸اجرای عملیات فتح ۹ در منطقه عملیاتی خورمال از استان سلیمانیه عراق – شمال کردستان (۱۳۶۶ ه.ش) 🔹شهادت غلامرضا عزیزی‌نژاد (۱۳۷۲ ه.ش) 🔸شهادت مدافع حرم محسن حججی (۱۳۹۶ ه.ش) @DefaeMoqaddas
🍉 ماجرای آن هندوانه 💠 خاطره ای از یک رزمنده قدیمی ⏳ تیر یا مرداد سال 60 در جبهه جنوب بودیم. بچه‌های گروه ما در روستای بردیه یا ده ماویه مستقر بودند و هوا هم به شدت گرم به خصوص پشه ها که دائم نیش می زدند و امان را از ما بریده بودند. در آن زمان یکی از برادران اعزامی به نام فتاحیان بما ملحق شده بود. در یکی از روزهای گرم دم غروب بود که من و شهید نجم السادات دیدیم فتاحیان یک هندوانه تقریبا ده کیلویی را داخل تانکر آب در حیاط گذاشت و آجری هم رویش قرار داد که ته تانکر بماند و صبح که خنک شد بخورد. ناگفته نماند ما شبها از بس پشه ها نیش می زدند بیدار می ماندیم و روزها در گرمای آفتاب می خوابیدیم. تقریبا نزدیک اذان صبح که همه خواب بودند، هوس کردیم شیطنتی بکنیم که یادگار بماند. من و نجم السادات به سراغ هندوانه رفتیم و دستی به سر و رویش کشیدیم. هندوانه خنک شده بود و نمی شد ازش گذشت. آن را به دو قسمت مساوی تقسیم كردیم تا عدالت را هم رعایت کرده باشیم. مظلومانه و در تنهایی آن را خوردیم و به همان صورت قبل در تانکر قرار دادیم. 😅 فتاحیان برای نماز صبح بیدار شد و بعد از خواندن نماز با سرعت به طرف تانکر آب رفت و با عجله هندوانه را در آورد که آب تمام هیکلش را خیس کرد. آنقدر عصبانی شده بود که ژ 3 را برداشت و شروع به تیراندازی هوایی کرد تا عصبانیتش فروکش کند. همه وحشت زده از خواب پریدند و فکر می کردند عراقی ها حمله کرده اند فتاحیان تا دو هفته پیگیر قضیه بود و ما هم وقتی او را می دیدیم جرأت اعتراف پیدا نمی کردیم. هیجده سال بعد، یعنی در سال 78 در سالن غذاخوری نیروی زمینی ناهار می خوردم که دیدم یک چهره آشنا توی صف ایستاده، او را شناختم. همان فتاحیان بود. جلو رفتم و برای باز کردن سر صحبت گفتم، شما فلانی نیستی؟ نگاهی به من کرد و گفت بله خودمم و بعد در آغوش گرفتم و کنار هم نشستیم. بعد از احوالپرسی گفتم یادت هست 18 سال پیش در سوسنگرد هندونه تو را خوردند و دم برنیاوردند. گفت راستش را بخواهی هنوز هم تو فکرم که چه کسی آن را خورد!🤔 سر و سینه را بالا گرفته و نفس عمیقی کشیدم و با اعتماد به نفسی که کسب کردم، گفتم، راستش من بودم و شهید نجم السادات که این کار را کردیم. ابتدا کمی نگاهم کرد و در حالی که منتظر هر عکس العملی بودم بلند بلند زد زیر خنده و گفت حلالتون، حلالتون نفس راحتی کشیدم و بعد از 18 سال خواب آن شب راحتی رفتم. @DefaeMoqaddas
💠 شاعر: محمدرضا آقاسی ساقی امشب باده از بالا بریز باده از خم خانه مولا بریز باده ای بی رنگ و آتش گون بده زان که دوشم داده ای افزون بده ای انیس خلوت شبهای من می چکد نام تو از لب های من محو کن در باده ات جام مرا کربلایی کن سرانجام مرا یا علی درویش و صوفی نیستم فاش می گویم که کوفی نیستم لیک می دانم که جز دندان تو هیچ دندان لب نزد بر نان جو یا علی لعل عقیقی جز تو نیست هیچ درویشی حقیقی جز تو نیست لنگ لنگان طریقت را ببین مردم دور از حقیقت را ببین مست مینای ولایت نیستند سرخوش از شهد ولایت نیستند خیل درویشان دکان آراستند کام خود را تحت نامت خواستند خلق را در اشتباه انداختند یوسف ما را به چاه انداختند کیستند اینان رفیق نیمه راه وقت جان بازی به کنج خانقاه فصل جنگ آمد تما شا گر شدند صلح آمد لاله ی پرپر شدند دل به کشکول و تبرزین بسته اند بهر قتلت تیغ زرین بسته اند موج ها از بس تلاطم کرده اند راه اقیانوس را گم کرده اند موجها را می شناسی مو به مو شرحی از زلف پریشانت بگو بازکن دیباچه ی توحید را تا بجوید ذره ای خورشید را یا علی بار دگر اعجاز کن مشت های کوفیان را باز کن باز کن چشمان نازآلوده را بنگر این چشم نیاز آلوده را باز گو شعب ابی طالب کجاست آن بیابان عطش غالب کجاست تا ز جور پیروان بوالحکم سنگ طاقت زا ببندم بر شکم تشنگی در ساغرم لب ریز شد زخم تنهایی فساد انگیز شد آتشی افکند بر جان و تنم کین چنین بر آب و آتش می زنم تاول ناسور را مرحم کجاست مرحم زخم بنی آدم کجاست مرحم ما جز تولای تو نیست یوسفی اما زلیخای تو کیست شاهد اقبال در آغوش کیست کیسه ی نان و رطب بر دوش کیست کیست آن کس کز علی یادی کند بر یتیمان من امدادی کند دست گیرد کودکان درد را گرم سازد خانه های سرد را ای جوان مردان جوان مردی چه شد شیوه ی رندی و شب گردی چه شد شیعگی تنها نماز و روزه نیست آب تنها در میان کوزه نیست کوزه را پر کن ز آب معرفت تا در او جوشد شراب معرفت حرف حق را ازمحقق گوش کن وز لب قرآن ناطق گوش کن گوش کن آواز راز شاه را صوت اوصیکم به تقوی الله را بعد از او بشنو و نظم امرکم تا شوی آگاه بر اسرار خم خم تو را سر شار مستی می کند بی نیاز از هر چه هستی می کند هر چه هستی جان مولا مرد باش گر قلندر نیستی شب گرد باش سیر کن در کوچه های بی کسی دور کن از بی کسان دل واپسی ای خروس بی محل آواز کن چشم خود بر بند و بالی باز کن شد زمین لبریز مسکین و یتیم ما گرفتار کدامین هیئتیم با یتیمان چاره لا تقهر بود پاسخ سائل و لا تنهر بود دست بردار از تکبر وز خطا شیعه یعنی جود و انفاق و عطا باده ی مما رزقناهم بنوش ینفقون بنیوش و در انفاق کوش هم بنوش و هم بنوشان زین سبو لن تنال البر مما تنفقوا یا علی امروز تنها مانده ایم در هجوم اهرمن ها مانده ایم یا علی شام غریبان را ببین مردم سر در گریبان را ببین گردش گردونه را بر هم بزن زخم های کهنه را مر حم بزن مشک ها در راه سنگین می روند اشک ها از دیده رنگین می روند مشکها ی خسته را بر دوش گیر اشکها را گرم در آغوش گیر حیدرا یک جلوه محتاج توام دار بر پا کن که حلاج توام جلوه ای کن تا که موسایی کنم یا به رقص آیم مسیحایی کنم یک دوگام از خویشتن بیرون زنم گام دیگر بر سر گردون زنم گام بردارم ولی با یاد تو سر نهم بر دامن اولاد تو شیعه یعنی شرح منظوم طلب از حجاز و کوفه تا شام وطلب شیعه یعنی یک بیابان بی کسی غربت صد ساله بی دلواپسی شیعه یعنی صد بیابان جستجو شیعه یعنی هجرت از من تا به او شیعه یعنی دست بیعت با غدیر بارش ابر کرامت بر کویر شیعه یعنی عدل و احسان و وقار شیعه یعنی انحنای ذوالفقار از عدالت گر تو می خواهی دلیل یاد کن از آتش و دست عقیل جان مولا حرف حق را گوش کن شمع بیت المال را خاموش کن این تجمل ها که بر خوان شماست زنگ مرگ و قاتل جان شماست می سزد کز خشم حق پروا کنید در مسیر چشم حق پروا کنید این دو روز عمر مولایی شویم مرغ اما مرغ دریایی شویم مرغ دریایی به دریا می رود موج بر خیزد به بالا می رود آسمان را نور باران می کند خاک را غرق بهاران می کند لیک مرغ خانگی در خانه است روز و شب در بند مشتی دانه است تا به کی در بند آب و دانه اید غافل از قصاب صاحب خانه اید شیعه یعنی وعده ای با نان جو کشت صد آیینه تا فصل درو شیعه یعنی قسمت یک کاسه شیر بین نان خشک خود با یک اسیر چیست حاصل زین همه سیر و سلوک پا و تاول چهره و چین وچروک سالها صورت ز صورت بافتیم تا ز صورت ها کدورت یافتیم یک نظر بر قامتی رعنا نبود یک رسوخ از لفظ بر معنا نبود گر چه قرآن را مرتب خوانده ایم از قلم نقش مرکب خوانده ایم سوره ها خواندیم بی وقف و سکون کس نشد واقف به سر یسطرون سر حق مستور مانده در کتاب عالمان علم صورت در حجاب ادامه👇👇👇
دفاع مقدس
💠 شاعر: محمدرضا آقاسی ساقی امشب باده از بالا بریز باده از خم خانه مولا بریز باده ای بی رنگ و آتش
ای برادر عالمان بی عمل همچو زنبورند لیکن بی عسل علمها مصروف هیچ و پوچ شد جان من برخیز وقت کوچ شد از نفوذ نفس خود امداد گیر سیر معنا را ز مجنون یاد گیر ای خوش آن جهلی که لیلایی شویم هر نفس لا گوی الایی شویم تا به کی در لفظ مانی همچو من سیر معنا کن چو هفتاد و دو تن همچو یحیی گر نهی سر در طبق می شود عریان به چشمت سر حق شیعه یعنی عشق بازی با خدا یک نیستان تک نوازی با خدا شیعه یعنی هفت خطی در جنون شیعه طوفان می کند در کاف و نون شیعه یعنی تندر آتش فروز شیعه یعنی زاهد شب شیر روز شیعه یعنی شیر یعنی شیرمرد شیعه یعنی تیغ عریان در نبرد شیعه یعنی تیغ تیغ مو شکاف شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف شیعه یعنی سابققون السابقون شیعه یعنی یک تپش عصیان و خون شیعه باید آب ها را گل کند خط سوم را به خون کامل کند خط سوم خط سرخ اولیاست کربلا بارز ترین منظور ماست شیعه یعنی بازتاب آسمان بر سر نی جلوه رنگین کمان از لب نی بشنوم صوت تو را صوت انی لا اری الموت تو را یا حسین ، پرچم زلفت رها در باد شد وز شمیمش کربلا ایجاد شد آنچه شرح حال خویشان تو بود تاب گیسوی پریشان تو بود می سزد نی نکته پردازی کند در نیستان آتش اندازی کند صبر کن نی از نفس افتاده است ناله بر دوش جرس افتاده است کاروان بی میر و بی پشت و پناه در غل و زنجیر می افتد به راه می رود منزل به منزل در کویر تا بگوید سر بیعت با غدیر شیعه یعنی امتزاج نار و نور شیعه یعنی رأس خونین در تنور شیعه یعنی هفت وادی اظطراب شیعه یعنی تشنگی در شط آب شیعه یعنی دعبل چشم انتظار می کشد بر دوش خود چهل سال دار شیعه باید همچو اشعار کمیت سر نهد برخاک پای اهل بیت یافرزدق وار در پیش هشام ترک جان گوید به تصدیق امام مادر موسی که خود اهل ولاست جرعه نوش از باده جام بلاست در تب پژواک بانگ الرحیل می نهد فرزند بر دامان نیل نیل هم خود شیعه ی مولای ماست اکبر اوییم و او لیلای ماست این سخن کوتاه کردم والسلام شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام @DefaeMoqaddas 🎤 اجرا شده توسط صادق آهنگران👇👇
دفاع مقدس
ای برادر عالمان بی عمل همچو زنبورند لیکن بی عسل علمها مصروف هیچ و پوچ شد جان من برخیز وقت کوچ شد ا
شیعه نامه_آهنگران.mp3
12.56M
📢 صوت | شعرخوانی حاج صادق آهنگران ▫️ شاعر: محمدرضا آقاسی 🎤 اجرا شده در اصفهان (منزل سردار مرتضی قربانی - فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس) ⏳ سال 1372 📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
صادق آهنگران-جشن عید غدیر.mp3
7.13M
📢 صوت| جشن عید غدیر - با نوای حاج صادق آهنگران 🆔 @DefaeMoqaddas✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
👈کانال "دفاع‌ مقدس" @DefaeMoqaddas ─ ایتا: 🆔 https://eitaa.com/DefaeMoqaddas ─ تلگرام: 🆔 https://telegram.me/Defa_Moqaddas
🔺 🔺 ✳️ آن‌ها كه با خدا به هم پيوند خورده‌اند، حتّى در جدايى‌ها، جمعند و ديگران، حتّى در جمع‌شان، جدا هستند. 📚 - نوشته: 🆔 @DefaeMoqaddas✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ویژگی فرماندهان شهید از نگاه شهید حاج قاسم سلیمانی... 🆔 @DefaeMoqaddas✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
🍃🌸 ⏳ ۱۵ مرداد ۱۳۶۲ 💠 سالروز شهادت طلبه عارف ، جاویدالاثر مصطفی ردانی پور، شاگرد آیت‌الله بهاءالدینی و بهجت... - جانشین فرمانده لشکر14امام حسین(شهیدخرازی) و فرمانده_ قرارگاه_فتح 🌷 شهادت: عملیات والفجر_۲ حاج_عمران 🌴 دوران 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 گردان خط شکن امیرالمومنین ( ع ) - (لشکر 14 امام حسین(ع) 1️⃣ قسمت اول 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
📽 گردان خط شکن امیرالمومنین ( ع ) - (لشکر 14 امام حسین(ع) 2
36.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 گردان خط شکن امیرالمومنین ( ع ) - (لشکر 14 امام حسین(ع) 3️⃣ قسمت سوم 🎞 گردهم آیی بازماندگان و پیشکسوتان گردان 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
👈کانال "دفاع‌ مقدس" @DefaeMoqaddas ─ ایتا: 🆔 https://eitaa.com/DefaeMoqaddas ─ تلگرام: 🆔 https://telegram.me/Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️◼️◾️▪️➖─ ┄ مرگ‌آگاهی امام علی علیه‌السلام: 🍁🍁🍁 «دلهاتان را از دنیا بیرون‌کنید، پیش از آنکه بدن‌های شما را از آن بیرون بَرند.» 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
🍁🍁🍁 مرگ‌آگاهی ➖ گفتاری از : : 🔺 نفس‌های انسان، گام‌های است که به سوی مرگ برمی‌دارد. حضرت علی(ع) سخنانی از این دست، که مالامال از مرگ‌آگاهی باشد بسیار دارند. 🔹 مرگ‌آگاهی کیفیتِ حضور مردان خدا را در دنیا بیان می‌دارد. تا آنجا که هرکه مقرّب‌تر است مرگ‌آگاه‌تر است. و بر این قیاس، باید چنین گفت که حضور علی علیه‌السلام در عالم، عینِ مرگ‌آگاهی است. مرگ‌آگاهی یعنی که انسان همواره نسبت به این معنا، که مرگی محتوم را پیش رو دارد آگاه باشد و با این آگاهی زیست کند و هرگز از آن غَفلت نیابد. 🔸 مردمانِ این روزگار، سَخت از مرگ می‌ترسند و بنابراین شنیدن این سخنان برایشان دشوار است. اما حقیقت آن است که زندگ انسان با مرگ در آمیخته است و بقایش با فنا. پیش از ما، میلیاردها نفر بر روی این کرۀ خاکی زیسته‌اند و پس از ما نیز. ▪️ اگر مولا علی علیه‌السلام می‌فرماید: «وَالله اِبنِ ابی‌طالِب با مرگ، اُنسی آن چنان دارد که طفلی به پستان مادرش.» این اُنس که مولای ما از آن سخن می‌گوید چیزی فراتر از مرگ آگاهی است؛ طلبِ مرگ است. طلبِ مرگ، نه همچون پایانی بر زندگی. مرگ پایان زندگی نیست. مرگ، آغاز حیاتی دیگر است؛ حیاتی که دیگر با فنا و مرگ در آمیخته نیست. حیاتی بی‌مرگ و مُطلق. 🔺 زندگی این عالم در میان دو عَدَم، معنا می‌گیرد؛ عالم پس از مرگ، همان عالم پیش از تولد است و انسان در میان این دو عَدم، فرصت زیستن دارد. زندگی دنیا با مرگ در آمیخته است؛ روشنایی‌هایش با تاریکی، شادی‌هایش با رنج، خنده‌هایش با گریه، پیروزی‌هایش با شکست، زیبایی‌هایش با زشتی، جوانی‌اش با پیری و بالاخره وجودش با عدم. حقیقت این عالم، فنا است و انسان را نه برای فنا، که برای بقا آفریده اند: 🌸 «خُلِقتُم لِلبَقا لا لِلفَناء وَاسمَعو دَعوَهَ المَوتِ آذانَکم قَبلِ اَن یُدعی بِکُم»؛ دعوت مرگ، را به گوش گیرید، پیش از آنکه مرگ شما را فرا خواند. 🍀 و همۀ این سخنان، از سَرِ مرگ‌آگاهی است و راستش، لذت زندگیِ مرگ‌آگاهانه را جز اولیای خدا، کَس نمی‌داند؛ این لذتی نیست که به هر کس عطا کنند. تنگ‌نظری است اگر به مُقتَضای تفکّر رایج، به این سخن پشت کنیم و بگوییم : ⭕️ « تا کجا از مرگ می‌گویید؟ کَمی ‌هم در وصفِ زندگی بسرایید! دل بستن در دنیا، دل بستن در فناست و مرگ بر ما سایه افکنده است.» 🌺 این علی است که چنین می‌فرماید. همان‌که راه‌های آسمان را بهتر از راه‌های زمین می‌شناسد. سخنان او سروده‌های شاد و مُفَرّح در وصف زندگی است. آن زندگی که با زَهرِ فنا و مرگ در نیامیخته است. مُنتَهی غفلت‌زدگان بیشتر می‌پسندند که با غفلت، از مرگ، به سَرابِ شادی‌های آمیخته با غصّه دل خوش کنند. بگذار چنین باشد. اما اگر اولیایِ خدا در جستجوی فنای فِی‌الله هستند، بقای حقیقی را طلب کرده‌اند. بودنی را که از دسترس مرگ و فنا و رنج و غصّه و شکست دور باشد. 🌼🍀🌸 به سخن علی علیه‌السلام گوش بسپاریم: «دلهاتان را از دنیا بیرون کنید، پیش از آنکه بدن‌های شما را از آن بیرون بَرند.» 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
🍁🍁🍁 مرگ‌آگاهی ➖ گفتاری از : #شهید_مرتضی_آوینی: 🔺 نفس‌های انسان، گام‌های است که به سوی مرگ برمی‌دار
شهید مرتضی آوینی - مرگ‌آگاهی.mp3
621.4K
⬛️◼️◾️▪️➖─ ┄ مرگ‌آگاهی 📢 صوت | : ➖ به سخن علی‌علیه‌السلام گوش‌بسپاریم: 🍁🍁🍁 «دلهاتان را از دنیا بیرون‌کنید، پیش از آنکه بدن‌های شما را از آن بیرون بَرند.» 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
🔺مادری که خواندن و نوشتن آموخت تا وصیت نامه فرزند شهیدش را روی قالیچه ببافد خانم گل بانو سوری مادر ۷۵ساله شهید عزت‌الله کرمعلی از شهرستان در اقدامی مادرانه در حال بافتن وصیت‌نامه فرزند شهیدش بر روی قالیچه است تا بتواند از این راه نام و یاد فرزندش را برای همیشه زنده نگه دارد مادر شهید کرمعلی : کار بافتن وصیت‌نامه بر روی قالی در حالت عادی بسیار سخت و مشکل است و برای من هم که سواد نداشتم تقریباً غیرممکن بود ولی با کمک فرزندانم این کار را شروع کردم با کمک اهالی محل و فرزندانم به کلاس‌های نهضت سوادآموزی رفتم و به خاطر هدف بالایی که داشتم با این سن و سالم سواد خواندن و نوشتن را آموختم تا بتوانم وصیت‌نامه را بخوانم وقتی از فرزندانم درخواست می‌کردم وصیت‌نامه پسرم را برایم بخواند شور و شوقم برای بافتن آن زیاد می‌شد و به هیچ‌چیز دیگری فکرنمی‌کردم برای بافت این فرش خیلی زحمت کشیدم و فرزندانم نیز به من خیلی کمک کردند و این قالیچه را با عمق عشق و ارادت مادرانه نسبت به فرزند شهیدم بافته‌ام برای بافتن این فرش همیشه وضو داشتم و با صلوات و خواندن دعای فرج شروع به بافتن آن کرده‌ام 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
می‌دانید ۶۴۱۰ روز اسارت یعنی چه؟ می‌دانید 18 سال گذران عمر در سلول‌های انفرادی رژیم بعث چه طعمی دارد؟ ✍️اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ، وقتی رفت 28 ساله بود، وقتی برگشت 47 سال از عمرش می گذشت. پیر و شکسته شده بود و موی سیاه در سر نداشت؛ دندانهایش همه ریخته بود و اینها همه آثار شکنجه ها بود. شیرینی دیدار چهره تغییر کرده اش را از یادم برد. پسر چهار ماه مان حالا 18 ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را می دید... اینها گوشه ای از صحبت های خانم حوّا لشکری همسر سرلشکر خلبان شهید حسین لشگری است؛ درد روزهای نبودن و 18 سال اسارت همسر کم کم داشت به دست فراموشی سپرده می شد که شهادت برای همیشه این دو را از هم جدا کرد و دیدار را به قیامت انداخت.. راوے : 🌷 📷 تصویر پایین: دیدار با رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۷۷/۱/۱۹ ⏳ بہ مناسبت سالگرد شهادت ۱۹ مرداد ۱۳۸۸🌷 @DefaeMoqaddas کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
می‌دانید ۶۴۱۰ روز اسارت یعنی چه؟ می‌دانید 18 سال گذران عمر در سلول‌های انفرادی رژیم بعث چه طعمی دار
💠 آخرین نگاه: ⏳19 مرداد ماه 1388 نماز که خواندند، دیدم دست شان را سه بار بلند کردند و برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) دعا کردند. چهار ساعت بعد هم در خانه در اثر ایست قلبی، تمام کردند. ساعت دو نیمه شب بود که ایشان از پشت به زمین افتاده و حالت خفگی به ایشان دست داده بود به طوری که صورت شان کبود شده بود و اصلاً نمی‌توانستند صحبت کنند ولی به من نگاه‌های عمیقی می‌کردند. با گریه و دستپاچگی گفتم، حسین جان چه شد، چه کار کنم خدا و...😰 مید‌یدم هر لحظه که این نفس تنگ‌تر می‌شود، نگاهش بیشتر به من دوخته می‌شود. من می‌گفتم چه کار کنم و او فقط نگاه می‌کرد. آن قدر نگاه شان قشنگ و زیبابود که محال است تا پایان عمرم فراموش کنم. آخرین مکالمه ما نگاهی بود که می‌دید من گریه می‌کنم و او می‌گفت: نگران نباش...نگران نباش... 🌴 رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تجلیل از امیر آزاده سرلشکر "حسین لشگری" فرمودند: " لحظه به لحظه رنج‌ها و صبرهای شما پیش خدای متعال ثبت و محفوظ است و پروردگار مهربان این اعمال و حسنات را در روز قیامت که انسان از همیشه نیازمندتر است به شما بازخواهد گردانید... ▫️برگرفته از کتاب: "مرواریدهای بی نشان" @DefaeMoqaddas
🌷 امیر حسین لشکری متولد 1331 در یکی از شهرهای استان قزوین به دنیا آمد و در تیر ماه 1356 با درجه ستوان دومی خلبانی فارغ‌ التحصیل شد و در یگان‌های نیروی هوایی دزفول، مشهد و تبریز دوره شکاری را تکمیل کرد، با آغاز جنگ تحمیلی به خیل مدافعان کشور پیوست و پس از انجام 12 ماموریت، هواپیمای وی مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و در خاک دشمن به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد. در سه ماهه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت 8 سال در کنار 60 نفر از دیگر هم‌رزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری می‌شد اما پس از پذیرش قطعنامه وی را از سایر دوستان جدا کردند که دوران اسارت انفرادی وی 10 سال طول کشید، امیر لشکری سرانجام پس از 16 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال پس در 17 فروردین 1377 به خاک مقدس وطن بازگشت، و در بدو ورود به وطن لقب "سيد الاسراي ايران" را از مقام معظم رهبري دريافت كرد، وي پس از سالها تحمل رنج و آلام ايام اسارت بامداد روز دوشنبه نوزدهم مرداد 88 در بيمارستان لاله تهران به درجه رفيع شهادت نائل آمد. @DefaeMoqaddas
🗓 ۲۰ مرداد مصادف است با : 🔸شهادت امیر ابراهیم ذوالفقاری، سید محمد سیدباقری (۱۳۶۰ ه.ش) 🔹شهادت علی‌رضا رمضانی (۱۳۶۱ ه.ش) 🔸شهادت هاشم آل آقا (۱۳۶۳ ه.ش) 🔹شهادت علی سیفیان آرانی، مسلم کردرضایی (۱۳۶۵ ه.ش) 🔸شهادت مهدی دولت‌آبادی (۱۳۶۶ ه.ش) 🔹شهادت مدافع حرم موسی علیزاده (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۴ ه.ش) 🔸شهادت مدافع حرم ابوالفضل مرادی (لشکر فاطمیون) (۱۳۹۵ ه.ش) @DefaeMoqaddas