eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
870 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / گردان حضرت ابوالفضل (ع)-- لشگر ۲۴ امام حسین (ع) 😊 گذران ساعاتی شاد و مفرح در پارک کوه صفه اصفهان (حین دوره آموزشی) 🤣 مزاح، شیطنت و شوخ طبعی بچه ها😂 🌱🌿 ☀️ 🌈
😂 مجروح بامزه •┈┈••✾•۰۰۰۰•✾••┈┈• 🌾 خيلی شوخ بود. هر وقت بود، خنده هم بود. هر جايی بود، در هر حالتی، دست بردار نبود.  💥خمپاره كه منفجر شد، تركش خورد و گفت: «بچه ها ناراحت نباشيد ، من می روم عقب، امام تنها نباشد!! » امدادگرها كه می‌گذاشتندش روی برانكارد، از خنده روده بر شده بودند.🤣        ‌‌‍‌
😄 (راوی: حسن اسدپور) ─┅═༅𖣔💖𖣔༅═┅─ یادش بخیر، شهید کریم کجباف صبح سردی در اردوگاه پلاژ بیدار شده و برای وضو از چادر خارج شدیم! کریم کجباف زیر چند پتوی گرم خوابیده بود و بیدار نمی شد! یکی یکی وضو گرفته، درحالی که بخار از دست های خیس بلند می شد، داخل چادر می شدیم! از اینکه "کجباف" همچنان در بستر نرم و گرمش جا خوش کرده بود زورمان آمد!! 😬 علی رنجبر و اکبر شیرین, علیه کجباف متحد شدند تا او را به هر قیمتی شده از زیر پتو بیرون بکشند! من و احمدرضا هم جانب کجباف را گرفتم و کل کل شروع شد! 😀 در خلال صحبت ها، کجباف به آرامی سر از زیر پتو بیرون آورد و گفت: "حسن جان ، مرحبا ! از تو خوش آمد. دختر خاله ای دارم ، خوب و محجبه! مناسب تو. ان شاءالله بعد از عملیات, یادت باشد، صحبت کنم تا با هم فامیل شویم! ☺ من هم از کجباف تشکر کردم! احمدرضا ناصر از کجباف خواست تا جانب انصاف را نگهدارد چرا که او هم طرفدار او بوده! کجباف با متانتی خاص و با آرامش گفت: " احمد! هر چند قیافه مناسبی نداری اما از آنجا که همشهری هستیم، برایت فکری خواهم کرد... با خاله صحبت می کنم. به من محبت دارد، حتما برای دخترش قبول خواهد کرد!! لحن علی رنجبر هم تغییر کرد و گفت: "کریم!! ما سال هاست با هم رفیق و هم رزمیم! .... عملیات بدر را فراموش کردی؟ .... شوخی های مرا به دل نگیر .‌... 😄 و (شهید) علی اکبر شیرین هم فی البداهه سخن را عوض کرد و از " کریم کجباف" و شجاعتش گفت و از لطافت و بزرگیش.!!!🤣 کجباف با تمام هنر و ظرفیت شوخی اش، خیره در چشم علی رنجبر و اکبر شیرین نگاه کرد و گفت: "هر چند که از شما دو نفر چندان دل خوشی ندارم اما چه کنم با این دلم؟! چه کنم با این دل که رئوف و نازک است! " کافیه دیگه! التماس نکنید! بعد از عملیات که اهواز رفتم برای شما هم صحبت می کنم"!!! از کریم تشکر کردیم و یک پتوی اضافه زیر بغلش گذاشتیم و... وقتی کجباف خواست از چادر خارج شود، گفت: " آقایان، این مبحث مهم بین خودمان بماند"! پس از برنامه صبحگاه در محوطه گروهان، (شهید) علی بهزادی، «فرمانده گروهان»؛ کریم کجباف " را فراخواند، خیلی جدی با لهجه شوشتری گفت: "کریم ! ... چن وخته مونه بشناسی؟! (چند وقت است مرا می شناسی؟) آدم بدی بیدمه؟ (آدم بدی بودم؟) کجباف با کمی مکث و تعجب جواب داد: "😳 اچه ؟! .... اتفاقا خیلی هم علاقه بِت داروم"! (چرا؟ اتفاقی افتاده؟) علی گفت: " تمام رفیقاته فرستادی خونه بخت ! ... منو یادت رفت"!! 😄 کریم کجباف که تازه دوزاریش جا افتاد بود، نگاهی به طرف ما انداخت و گفت: " خونتون آباد! مری پ BBC مو حرف زدومه"! (خانه تان آباد، انگار با بی بی سی صحبت کردم!!!) 😄😄😄(که اینقدر زود حرفهای من پخش شد!!) بچه های گروهان، یکی پس از دیگری دور کجباف به تمجید و تملق جمع شدند و ولوله ای شد!! کجباف که خداوکیلی در شوخی " اجتهاد تمام" داشت، همه را آرام کرد و گفت: " علی ! .... ان شاءالله بعدِ عملیات ، گروهانه بیار اهواز به خط کن! .... سی همتو فکری بکنم!! " (بعد از عملیات گروهان رو بیار اهواز به خط کن تا برای همه تون فکری بکنم) فریاد بچه ها با ذوق زدگی بلند شد: کجباف، دوستت داریم 💕✊ کجباف، دوستت داریم 💕✊ ─┅═༅𖣔💖𖣔༅═┅─
حوری 😂 چشم باز کرد خودش را روی تخت بیمارستان دید. بدنش کرخت بود و چشماش خوب نمی دید. فکر میکرد شهید شده و حالا در بهشت هست ... حس میکرد هنوز حالش سر جا نیامده... تا تو دار و درخت ها، شلنگ تخته بندازه و میوه های بهشتی بلمباند و در قصر های زمردین منزل کند!! پرستاری که به اتاق آمده بود متوجه او شد. اومد بالا سرش. مجروح با دیدن پرستار اول چشم تنگ کرد و بعد گفت: «تو حوری هستی؟» پرستار که خوش به حالش شده بود که خیلی زیباست و هم احتمال میداد که طرف موجی شده و به حال خودش نیست، ریز خنده ای کرد و گفت: «بله من حوری هستم»!! مجروح باتعجب گفت: وه!! «پس چرا اینقدر زشتی؟» پرستار ترش کرد و سوزن را بی هوا در باسن مبارک مجروح فرو برد و نعره ی جانانه مجروح در بیمارستان پیچید!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 نوجوان ۱۲ ساله، اهل تربت حیدریه 🎤 به زور به جبهه آمدم، زیر صندلی قطار قایم شدم...!!! ▪️ اومدم اینجا با صدام بجنگم... ------------------------------------------- کانال دقاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا) .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ✅ کانال دفاع مقدس اینجا بیت شهداست👆 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
🌷شهید سیدمصطفی گلگون 🌱متولد: لاهیجان / ۱۳۳۹ در اوان طفولیت، بعلت موقعیت شغلی پدر به شهر تنکابن مهاجرت نمود در سال ۵۷ موفق به اخذ دیپلم فنی از هنرستان برق شد. بعلت تعطیلی دانشگاهها او که در آزمون ورودی دانشگاه قزوین پذیرفته شده بود دانشگاه را رها و در جهاد سازندگی شهر تنکابن آغاز بکار کرد . با آغاز تهاجم عراق علیه ایران شهید گلگون به جبهه های غرب شتافت و بعد از بازگشت ، تحصیلات خویش را در دانشگاه تهران ادامه داد . سید مصطفی گلگون پس از اتمام تحصیلات بار دیگر به جبهه جنوب رفت و تا پایان عمر شریفش در مناطق عملیاتی حضور داشت. وی در طول خدمت در سپاه، مسئولیت های مهمی را بعهده داشت. آخرین آن، فرماندهی تیپ ۴ لشگر ۲۵ کربلا بود. فرمانده سید مصطفی گلگون در تاریخ ۲۹ فروردین ۶۷ در جبهه جنوب به شهادت رسید . پیکر مطهرش سالها مفقود بود تا اینکه توسط گروه تفحص کشف شد و به نوژن او بازگردانده شد ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ او ابهتی بود تو جمع بچه های لشکر‌‌‌... همیشه میگفت : مناطق عملیاتی و جبهه برای من مثل بهشته ، من هم هیچ وقت ترکش نمیکنم!! راست هم میگفت، سال ۶۷ وقتی که خبر شهادتش را دادند ، ۹ سال پیکرش تو فاو موند .... ⚪️ خواهر شهید: ▫️یک روز ازش پرسیدم مصطفی تو توی جبهه چیکاره ای ؟ گفت : من خاک کفش رزمنده ها رو پاک میکنم!! در ایام عملیات والفجر ۸ هستیم، خدا میداند و اروند شاهد است که مصطفی در این کارزار سخت، چه زحماتی نکشید و چه رنج ها بر خود هموار نکرد!!! 🌴 به یاد سردار مخلص و علشورایی لشکر ویژه ۲۵ کربلا ، فرمانده شهید «سید مصطفی گلگون» و برادر شهیدش «سید محمد گلگون» صلوات🌷
❤️ ... و دلداده کوی یار، سیدجلیل یوسفی 🔰 فرازی از مناجات شهید: خداوندا! كاروان سالار عشق رفت، ما ديوانگان چگونه عاشق رويت شويم! خداوندا! ما به رهبری امام، ايمان كامل را پيدا كرده‌ايم. خداوندا! به اين نادان از راه مانده, معرفت عطا كن و شمع پر نور عشقت را در دل تاريكم روشن كن. خداوندا! نمی‌دانستم چگونه با تو سخن بگويم و چه سان در پيشگاه لطفت به راز و نياز برخيزم ولی از عاشقان جلال و جمالت مايه گرفته و از آن بزرگواران درس آموختم. خداوندا! هيچ زبانی يارای سخن گفتن و هيچ قلمی را يارای نوشتن وصف تو نيست، پس اين انسان فانی را از بند شيطان رجيم و هوای نفس آزاد فرما و به او اجازه بده و مرحمتی كن تا بتواند به لقای تو برسد🕊🕊 شهید سیدجلیل یوسفی🌷 ولادت: ۱۳۴۵/۵/۱ ، همدان شهادت: ۱۳۶۵/۳/۱۶ ، منطقه عملیاتی خرمشهر دوران جنگ تحمیلی
در ایام سالروز عملیات والفجر ۸ بسر می بریم. به یاد‌‌ ایثار و فداکاری های شهدای لشگر ثارالله (ع) : محمد حسین یوسف الهی، حاج احمد امینی، حسینعلی عالی، سردار مهدی پرنده غیبی ، غلام امیری .... 📌کلام رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای درباره ی لشکر ۴۱ ثارالله: شما کرمانی‌ها شهدای زیادی دارید؛ اما عمده‌ شهدای شما متعلق به لشکر ۴۱ ثاراللَّه است. 🔹می‌دانید این لشکر یعنی چه؟ یک لشکر مقتدر، شجاع، فداکار و افتخارآفرین 🔸بعضی از بچه‌های شما که در لشکر ثاراللَّه شهید شدند در شب عملیات والفجر هشت که عرض اروند متلاطم را باید طی می‌کردند ۱۳۰۰ متر غواصی کردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ برای این ‌که خودشان را به دشمن برسانند. 🔸آب در اروندرود هم از طرف سرچشمه پایین می‌آید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل می‌شود. 🔹اروند معبر عجیبی است جوان‌های شما لباس غواصی به تن کردند طوری که دشمن نفهمید و نه ۱۰ متر و ۲۰ متر و ۱۰۰ متر، بلکه ۱۳۰۰ متر را که عریض‌ترین بخش اروند بود، طی کردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتح‌الفتوحِ عجیب را بیافرینند، که دنیا را منقلب کرد
دفاع مقدس
در ایام سالروز عملیات والفجر ۸ بسر می بریم. به یاد‌‌ ایثار و فداکاری های شهدای لشگر ثارالله (ع) : مح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیان حاج قاسم سلیمانی در وصف شهید حسین عالی،رزمنده عارف لشگر ثارالله و مسئول محور در دوران جنگ ▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🌷شهید مرتضی بشارتی یکی از دوستان خاص حسین بود.از فرمانده اش حسین عالی کم حرف میزد، اما یکبار با اصرار ما گفت: «با حسین رفتیم شناسایی؛ و در منطقه ای محفوظ سنگر گرفتیم. وقت نماز شد. حسین نمازش را باصوتی حزین و دلی شکسته خواند.گویی خدا در مقابلش ایستاده و اورا مشاهده می‌کند. بعد ایشان رفت برای نگهبانی من هم ایستادم به نماز. در قنوت از چخدا خواستم یقینم را زیاد کند.خیلی دوست داشتم مانند اهل یقین بشوم» پس از اتمام نماز دیدم حسین از دور بمن نگاه میکند و میخندد! گفتم: «حسین،چی شده!؟» گفت:«می خواهی یقینت زیاد شود؟!» با تعجب نگاهش کردم.یعنی از کجا فهمیده بود! گفتم: «بله اما تو ازکجا می دانی؟!» خندید و گفت:«گوش خود را روی زمین بگذار» من هم بعد از کمی مکث اینکار را کردم. بدنم ازحالتی که پیش آمده بود می‌لرزید. وصف آن لحظه امکان پذیر نیست!من شنیدم زمین با من سخن میگفت! صدایی که شنیدم هنوز بخاطر دارم. مرتضی نترس! عالم عبث نیست. کار شما بیهوده نیست. من و تو هر دو مخلوق خدا هستیم. اما در دو لباس و دو شکل متفاوت! سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی! بدنم می لرزید. اما زمین مدام برایم حرف میزد. حسین لبخندی زد و گفت: «یقینت زیاد شد؟!» من میدانستم انسان میتواند بخدا خیلی نزدیک شود اما نه تا این حد. اگر با گوش خودم نمی شنیدم محال بود این کار او را باور کنم آن روزهاچیزهای عحیبتری ازاوشنیدیم که قابل بیان نیست. شبیه این ماجرا برای برادر اعتمادی هم رخ داده بود که بعدها برایمان تعریف کرد
دفاع مقدس
بیان حاج قاسم سلیمانی در وصف شهید حسین عالی،رزمنده عارف لشگر ثارالله و مسئول محور در دوران جنگ ▫️▫️
✍عکس ماندگار نیروهای اطلاعات و عملیات لشکر ۴۱ ثارالله کرمان... 💢سردار اروند شهید حسن یزدانی و شهید حسین عالی دو شهیدی که حاج قاسم با افتخار از آنها یاد نموده در عکس حضور دارند... 🔹شهید حسین عالی مسئول معبر واحد اطلاعات لشکر ۴۱ ثارالله در انجام فرایض و عمل به مستحبات و قرائت قرآن و دعا کوشا بود. 🔸او از کودکی خلوتها با خدای خود داشت و اعضای خانواده و دوستانش خاطرات فراوان از مناجات های او به یاد دارند. 🔹حاصل این نیایشها و سوز و گداز رسیدن به مرتبه مکاشفات و درجات روحانی است که یاران خاص گاه از آن یاد نمی کنند. 🔸او مشاهدات خود را بر ملا نمی کرد و بر اثر تلاش و مجاهده و مراقبه نفس به درجه ای رسیده بود که آیات الهی را به عینه در همه جا مشاهده می کرد و به مصداق آیه یسبح الله با زمین و آسمان و کوه و دشت در تسبیح خدا همزمان می شد. 🔹او خدا را در همه پدیده ها شاهد بود و هیاهوی تسبیح موجودات عالم را به گوش جان می شنید. 🔹مهمترین نشانه این حضور دائمی در برابر معبود مرگ آگاهی او بود. 🔸او خود بارها به زمان مرگ خویش اشاره داشته است. 🔹شهید عارف حسین عالی در عملیات کربلای پنج هنگامی که جان یاران را در خطر می بیند آخرین نماز خود را اقامه می کند و با خوابیدن بر روی سیم خاردار راه را برای رزمندگان می گشاید... 🔸در این هنگام گلوله ای به پهلوی او اصابت می کند و همانگونه که دوست داشت مانند حضرت فاطمه سلام الله با سینه و پهلویی مجروح به دیدار معبود شتافت. 👆📷 ؛ نشسته از سمت راست (نفردوم)
امروز ۲۶ بهمن ماه سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم
دفاع مقدس
امروز ۲۶ بهمن ماه سالروز شهادت شهیدان مدافع حرم #مصطفی_زال_نژاد #محمدهادی_ذوالفقاری
💐 شهید شیخ هادی ذوالفقاری: شب شهادت امام هادی علیه السلام به دنیا آمد. به همین دلیل نامش را محمد هادی گذاشتند. از فعالان فرهنگی مسجد و هیئت و جوانی کاری، خستگی ناپذیر و شوخ طبع بود. در فلافل فروشی، پیک موتوری، بازار آهن و .. کار می کرد و در فتنه ی سال ۱۳۸۸ جانباز شد. در سال ۱۳۹۰ به مدت سه سال به تنهایی ساکن نجف و در حوزه ی علمیه نجف مشغول به تحصیل شد. علاقه ی خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت. او را در نجف 《ابراهیم تهرانی》 صدا میزدند. با رفتنش به سوریه مخالفت کردند به همین دلیل به عنوان تصویر بردار به گروه حشد الشعبی پیوست. در نجف برای خانواده های مستضعفِ طلاب به طور رایگان لوله کشی میکرد، به او میگفتند طلبه ی لوله کش! در ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ نزدیکی شهر سامراء بر اثر انفجار بولدوزر انتحاری به شهادت رسید‌. 🌷کلام شهید محمد هادی ذوالفقاری: سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد هر حرفی را که می خواهید بزنید فکر کنید که آیا هست یا نه؟ هیچ وقت بی دلیل حرف نزنید. تاریخ ولادت : ۱۳ بهمن ۱۳۶۷ تاریخ شهادت : ۲۶ بهمن ۱۳۹۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 🚩 📽 / فرازی از وصیتنامه پاسدار شهید منصو مرادخانی : 🖌... بدانید که من جز به رضاى خدا به این راه نرفتم و مى روم تا به نداى امام خود لبیک گفته باشم و مى خواهم چون على اکبر و قاسم جان را به جانان تسلیم کنم... تنها خواسته ام از شما این است ، راه مرا ادامه دهید ، نگذارید اسلحه من بر زمین بماند... 🌷 شیرمرد زنجانی ، پاسدار دلاور از رزمندگان در دوران دفاع مقدس بود که بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات در منطقه عملیاتی در سمت فرمانده دسته گروهان اول گردان امام سجاد(ع) بشهادت رسید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ 📽 نکته‌ای بسیار زیبا و شنیدنی از دعای پنجم صحیفه‌ی سجّادیّه که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره می کنند. 🎙 مقام معظم رهبری : دعای پنجم صحیفه‌ی سجّادیّه «اللَّهُمَّ أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک، وَ اکفِنی وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِک» اینها حرفهای خیلی مهمّی است ؛ قطع قاطعین شما را وحشت‌زده نکند وقتی به خدا متّصلید. اینکه میگوید «وَ اکفِنی» این در واقع دارد درس میدهد به ما؛ فقط خواستن از خدا نیست، خواستن از خدا هم هست امّا فقط آن نیست. دارد به ما میگوید شما اکتفا کن به صله‌ی با پروردگار. بگذار همه‌ی دنیا [ارتباطشان را] قطع کنند، به قول خودشان [تو را] منزوی کنند. به درک! انزوای آنها چه ضرری به ما میزند؟ حالا از انزوا خارج شدیم، چه خیری بردیم؟ حالا مثلاً از انزوا خارج شدیم، کجاست [آن منفعت]؟ چه فایده‌ای را از خروج از انزوا [بردیم]؟ ۱۳۹۵/۱۲/۵ 🌸 رنجور کربلا ، پروانه دعا ، گنجینه صفا ، ماه چهارمین از آل مرتضی ، زینت قلوب مؤمنین و فخر زمان و زمین آمدنت مبارک ولادت امام زین العابدین (ع) مبارک باد
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 🎞 حضور آیت‌الله خامنه ای (رئیس جمهور وقت) در کنار رزمندگان گردان امام سجاد (ع) -- تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم (ع) // جبهه جنوب •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ 💐انتشار بمناسبت چهارم شعبان، میلاد قمر بنی هاشم، ابوالفضل العباس(ع) 💐...و پنجم شعبان، ولادت امام سجاد علیه السلام ↶【به ما بپیوندید 】↷ 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
29.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / مراسم سینه زنی و عزاداری رزمندگان تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم (ع) ««نیروهای استان چهارمحال و بختیاری -- جنوب اصفهان»» دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅
📷 سمت راست: حسین علایی فرمانده قرارگاه نوح (ع) در کنار بی‌سیم‌های متعدد و در لحظه هدایت عملیات در سنگر فرماندهی ▫️سمت چپ: حسین علایی فرمانده قرارگاه نوح و قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ثارالله در حال توجیه نیروهای کادر جهت ادامه عملیات در منطقه فاو - ۲۵ بهمن ۱۳۶۴ 🌴 کانال "دفاع مقدس" تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🔰 سرفراز ، اسماعیل فرجوانی؛ رزمنده‌ و فرمانده ای که حکم جهاد از او برداشته شده بود؛ 💠 جانباز جنگ بود. یک پایش مجروح و یک دستش تا مچ قطع شده بود. ۲ فرزند معلول داشت، برادرش شهید و خواهرش جانباز ۷۰ درصد بود. به‌خاطر مشکلات زیادش امام جمعه و فرمانده لشکر تکلیف جهاد را از گردنش برداشتند، اما او حاضر به ترک جبهه نشد. ▫️در عملیات کربلای ۴ فرماندهی گردان کربلا (نور) را بر عهده داشت و به عنوان غواص خط‌شکن در نوک پیکان حمله قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکرش در کنار اروند همراه دیگر شهدا جا ماند و سال ۸۱ تفحص شد. اما گردان کربلا یکی از موفق‌ترین گردان‌ها در کل عملیات لقب گرفت. 👆تصویر؛ شهید فرجوانی و حاج‌صادق آهنگران غواص شهید اسماعیل فرجوانی🌷 ولادت: ۱۳۴۱/۷/۶، اهواز شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۳،کربلای۴ آرمیده در گلزار شهدای اهواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فتوکلیپ زیبای رزمندگان گردان کربلا در عملیات والفجر ۸ ▫️ با مثنوی زیبای حاج صادق آهنگران        ‌‌‍‌‎
33.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 گردان حضرت ابوالفضل (ع) 🎤 مصاحبه با فرماندهان لشگر ۱۴ امام حسین علیه السلام دوران دفاع مقدس
23.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕 📽 حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل 🎙همراه با نوحه ای بسیار زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها : 🌴 اباالفضل با وفا ، علمدار لشگرم فدای دو بازویت که گشت از بدن جدا نمودی به راه دین سر و جان و تن فدا به چشم تو تیر کین نشسته است یا اخا برادر، چه سان تو را به خون غوطه بنگرم اباالفضل با وفا ، علمدار لشگرم فتاده زکف چرا برادر لَوای تو؟ نیاید به گوش من عزیزم صدای تو به قربان غیرتت ، فدای وفای تو که لب تشنه از فرات گذشتی به خاطرم اباالفضل با وفا ، علمدار لشگرم. 🌴 حضرت عباس(س) آمد تا برادری را معنا کند ، وفا را شرح دهد ، ایثار را الگو باشد ، شجاعت را تفسیر کند و دلاوری را مصداقی والا گردد. و جانبازان چه زیبا از علمدار باوفای کربلا درس غیرت و مردانگی گرفتند ، آنان یادگاران روزهای عشق و حماسه اند ؛ خاطرات مجسّم سال هایی کـه درهای آسمان بـه روی عاشقان باز بود و فرشتگان در زمین ، گرم گلچینی بودند. میلاد خجسته حضرت ابوالفضل العباس (س) و روز جانباز بر عاشقان طریق سرخ عاشورا مبارک باد.
📷 سه جانباز دفاع مقدس در دو قاب - پس از چهل سال ▫️ از راست: جانباز حاج خداوردی ابراهیمی - حاج محمد باقری - حاج حسین ابراهیمی ایستادگان دیروز، راست قامتان امروز ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴 🔹 غيرت عباس آنچه در آيين جانبازان ايران ديده ام ديده اول، روشن از آيينه جان ديده ام دست و پا گم گشتگان را تا به معراج حضور در مناي عشق و سرمستي، سرافشان ديده ام در شبستان ولا، رخسارشان مهتاب گون هاله پيوند سحر از نور ايمان ديده ام تا جوان را خرمي بخشند از لطف بهار دامني رنگين تر از گل هاي عرفان ديده ام تا برآيد از دل شب، آفتاب مردمي مهر را بر گردشان آيينه گردان ديده ام اين شقايق هاي سوزان را به صحراي جنون سرخوش از پيمانه گلگون پيمان ديده ام اين يکي را شب چراغ معبر آزادگي آن يکي را مهر در صبح گريبان ديده ام عزمشان چون صخره الوند، سخت و استوار رزمشان در پهنه، رشک پور دستان ديده ام اين يکي را آيتي زآيات رحمت يافتم آن يکي را پرتوي ازنور قرآن ديده ام اين شهيدان زنده اند و چشمه سار جانشان غيرت دريايي از خون شهيدان ديده ام ─┅═ঊঈ💓ঊঈ═┅┅─ .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas کانال دفاع مقدس ─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅┅─ ☝️اینجا بیت شهداست🌷 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
اگر رمز هبوط است شما سر فرودید اگر راز عروج است شما مرغ هوایید اگر کشتی نوح است شما عرشه نشینید اگر ورطه نیل است شما دست و عصایید اگر آتش شرک است شما برد و سلامید اگر مرده عشق است شما عین صفایید اگر مصر جمال است در آن خطه عزیزید اگر ملک جلال است امیرالامرایید ------------------------------------------- .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
اگر رمز هبوط است شما سر فرودید اگر راز عروج است شما مرغ هوایید اگر کشتی نوح است شما عرشه نشینید اگ
یک روز پای من درد گرفت، خیلی درد شدیدی بود ، من را بردن عکس گرفتن. من را بی هوش نکردند و به اتاق عمل بردند و تیغ را به پایم کشیدند و ترکش را درآوردند بیرون، یک تکه خمپاره 60 بود، آنهایی که می گفتند ما در جنگ شما نبودیم با تعجب به هم نگاه می کردند. روی گلوله خمپاره نام کشور سازنده آن نوشته شده بود. به آنها گفتم "پرفسور آمریکایی است؟" گفت نه. گفتم فرانسوی است؟ گفت نه، هلند؟ نه. یکی از آنها داد زد آلمانی است!! در انتهای خمپاره 60 حک شده بود ساخت آلمان!! در آنجا گفتم: شما که می گفتید جنگ خوب نیست، شما که می گفتید: ما در جنگ علیه شما سهیم نیستیم، چطور خمپاره ساخت کشور شما، از پای من سر در آورد!! گلوله را شستم و داخل ویترین گذاشتم. سه روز بیشتر دوام نیاوردند و آمدند و رنگش کردند تا کلمه آلمان مشخص نباشد!! بعد از مدتی جنگ تمام شد (هنگام قبول قطعنامه) و همه دکتر ها وارد اتاق من شدند و من آنقدر گریه کردم که سینه ام خیس شده بود. آن ها می پرسیدند شما جنگ را دوست دارید؟ گفتم نه ، ولی نباید جنگ اینجوری تمام می شد. در آنجا به دلیل اینکه امنیت نداشت و دوازده هزار منافق داشت، من را به شهر کلن آلمان بردند و در یک هتل که به خانه ایرانی ها معروف بود اسکان دادند. دور تا دور آن را پلیس محاصره کرده بود و 7 گزارشگر خارجی برای مصاحبه آمده بودند وبه طور مستقیم از تلویزیون آلمان پخش می کرد. آن موقع 12 میله پلاتین در بدنم بود و درازکش بودم ،همه ی تلاشم را کردم تا در برابر دوربین ها حرف هایم را بزنم. خبرنگار داشت با یکی از جانبازان مصاحبه می کرد که در آخر به زور از او حرف می کشیدند که اون حرف به ضرر کشورمان بود. در این هنگام ناگهان فریاد کشیدم: این بنده خدا آلمانی بلد نیست!! کاریش نداشته باشید!!! در این هنگام دوربین و میکروفن را به سمت من گرفتند و خبرنگار آمریکایی پرسید: خمینی شما را اینطوری کرده است!! شما خمینی را نشناخته اید درسته؟ گفتم: درسته!! گفت: اگر خمینی را شناخته بودی در جنگ شرکت نمی کردی، درسته؟ گفتم: من قبول دارم، امام خمینی را دیر شناختم. گفتم: شما به یک سوال من پاسخ دهید، تا من به 16 سوال شما پاسخ بدهم. گفت شما نمیت وانید از من سوال بپرسید و گفتم: پس من هم نمی توانم صحبت کنم. گفت: نه بپرس. گفتم: شما به عنوان یک آزاده جواب دهید و من کاری به کاخ سفید و ریگان ندارم، آیا عراق به ایران حمله کرد یا ایران به عراق؟ بعد از اندکی طفره رفتن گفت: عراق حمله کرد. گفتم پس ایران فقط دفاع کرد آن هم دفاع مقدس. بعد از چند سوال دیگر گفت: شما گفتید که خمینی را نشناختید. گفتم بله، دیر شناختم، این که چشم و پاست، من رفته بودم جانم را بدهم. . . . و دست آخر، خبرنگار وقیح آمریکایی خطاب به من لفظ نامناسب و توهین آمیری به کار برد!! پاسخ دادم: من هم گفتم که شما آمریکایی ها هر وقت کم می آورید فحش می دهید!! .✅ کانال دفاع مقدس ☝️اینجا بیت شهداست🌷
🌷 26 بهمن 1364 - سالروز شهادت دکتر سید عبدالحمید قاضی میرسعید 🌿 تولد: مرداد 1339 طالقان 🌹شهادت: بهمن 1364 - عملیات والفجر 8 - منطقه فاو - همراه با تیم پزشکی در حال مداوای مجروحان در اورژانس خط مقدم ------------------------------------------- .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas کانال دفاع مقدس
🌷شهید دکتر سید عبدالحمید قاضی میرسعید در جوار شهید محمد ابراهیم همت، فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ ا🌱🪴🌱🪴🌱🪴🌱 ✍️ فرازی از وصیتنامه شهید قاضی میرسعید : ما جز به لقای او و اطاعت از ولی او سودای دیگری در سر نداریم پس باید رخت بسته آماده خدمت در هر کجا که انقلاب می‌طلبد باشیم و خود را به خداوند بسپاریم و دغدغه‌ای از چگونه رقم خوردن سرنوشت نداشته باشیم چه حکمت در دست اوست و ما موظف به انجام وظیفه هستیم. تمام برادران را به آیه شریفه "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا" دعوت می‌کنم و ان‌شاءالله که خداوند به همه ‏ما توفیق سربلندی در این آزمایش و در این وظیفه خطیر یعنی پاسداری و حراست از اسلام، عنایت بفرماید. ------------------------------------------- .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas کانال دفاع مقدس
🌿 «سید عبدالحمید قاضی میرسعید» در مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان طالقان متولد شد، او فرزند چهارم خانواده بود، ‏پس از اتمام موفقیت‌آمیز دوران ابتدایی و دبیرستان در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ‏اصفهان پذیرفته شد. پدر شهید سید میرزا قاضی میرسعید ، که معلم بوده و‌ دارای سوابق انقلابی هم می‌باشد درباره خصوصیات اخلاقی او می‌گوید: "حمید از کودکی ، هم از نظر اخلاقی و هم اعتقادی با بقیه متفاوت بود و خواهر و برادرانش نیز این موضوع را درک کرده بودند. رفتارش مانند یک انسان بزرگوار بود و درعین حال بسیار پر انرژی هم بود و به اندازه سر سوزنی کسی را اذیت نمی‌کرد." ‏ حمید در مبارزات انقلاب اسلامی حضوری فعال داشت ‏که پس از انقلاب وارد جهاد سازندگی شد و در اکیپ‌های اعزامی به مناطق محروم، مسئولیت امور فرهنگی و ‏درمانی را بر عهده گرفته بود. با شروع جنگ، به جبهه‌های نبرد شتافت و همزمان، ‏عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد، پس از مدتی به بهانه شهادت دوستش وارد سپاه پاوه شد، به عنوان مسئوول روابط عمومی سپاه پاوه و سپس قائم مقام فرماندهی مسئوولیت پذیرفت تا این که با عزیمت فرمانده سپاه پاوه، سردار رشید اسلام شهید حاج همت به جبهه‌های جنوب در بهمن ماه سال ۱۳۶۰، به عنوان فرمانده سپاه پاوه مشغول خدمت شد. سید عبدالحمید با ازدواج خود در سال ۶۲ گامی دیگر در جهت تعالی و تکامل برداشت، ازدواجی که در مسجد انجام شد و حاصل این ازدواج تنها فرزندی که به عشق حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) حسین نامگذاری شد. آن شهید با تمام علاقه‌ای که به یگانه فرزندش داشت همیشه برای او آرزوی شهادت می‌کرد. حمید علاوه بر حضور در مناطق جنگی و شرکت در عملیات‌ها به تحصیلش نیز اهمیت می‌‏داد و در امدادرسانی در نزدیکترین منطقه به خط مقدم، فعالیت داشت. بعد از اینکه شهید همت ، از جبهه غرب کشور به جبهه جنوب رفت ، سید حمید به عنوان فرمانده سپاه پاوه منصوب شد. با آغاز عملیات والفجر8 در سال1364 ، او نیز عازم منطقه عملیاتی جنوب کشور شد. به گفته هم‌رزمانش ، با آغاز عملیات سید حمید اصرار داشت که گروه پزشکی ، باید به آن طرف اروند رود بروند و مرکز پزشکی صحرایی را در همان خط مقدم برپا کنند چون بسیاری از رزمندگان مجروح ، تا رسیدن قایق به این طرف اروند شهید می شدند. سرانجام در هنگامه نماز ظهر روز 26 بهمن 1364 در منطقه فاو درحالی که برای نماز ظهر آماده می شدند ، با آوردن تعدادی مجروح بد حال ، برای مداوای آن ها شتافته و در زمانی که در حال مداوای یکی از همرزمان مجروحش بود، در اثر اصابت خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. کتابی با عنوان " بهشت کوچک ما" شرح حال زندگی دکتر شهید عبدالحمید قاضی به نقل از همسرش چاپ شده است. ------------------------------------------- .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas کانال دفاع مقدس
🌹شهید دکتر سید عبدالحمید قاضی میرسعید 🌈ستاره ای از آسمان شهادت دانشجوی رشته پزشکی که علاوه بر حضور در مناطق جنگی و شرکت در عملیات‌ها به تحصیلش نیز اهمیت می‌‏داد او در مبارزات دوران انقلاب حضوری فعال داشت. پس از پیروزی انقلاب وارد جهاد سازندگی شد و در اکیپ‌های اعزامی به مناطق محروم، مسئولیت امور فرهنگی و ‏درمانی را بر عهده گرفت. با شروع جنگ، به جبهه‌های نبرد شتافت و همزمان، ‏به عضویت سپاه پاسداران درآمد، پس از مدتی به بهانه شهادت دوست صمیمی اش به سپاه پاوه شد و به عنوان مسئوول روابط عمومی و سپس قائم مقام فرماندهی عهده دار مسئوولیت شد تا این که با رفتن شهید حاج همت (فرمانده وقت سپاه پاوه) به جبهه های جنوب، در بهمن ماه سال ۱۳۶۰، بعنوان فرمانده جدید سپاه پاوه معرفی شد سید عبدالحمید قاضی با ازدواج خود در سال ۶۲ گامی دیگر در جهت تعالی و تکامل برداشت، ازدواجی که به رسم آن روزگار در مسجد انجام شد.حاصل این پیوند آسمانی تنها فرزندی است که به عشق حضرت ابا عبدالله(ع)، حسین نامگذاری شد.آن شهید با تمام علاقه‌ای که به یگانه فرزندش داشت همیشه برای او آرزوی شهادت میکرد ------------------------------------------- .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 کانال دفاع مقدس