دفاع مقدس
بار بندید عاشقان نوبت اعزام رسید ... #شب_عملیات #والفجر۱۰
#خاطرات_امدادگران_جبهه
📝 راوی: سهراب یوسفی چوبینی
⚪️ در عملیات «والفجر ۱۰» به عنوان نیروی بهداری و اورژانس صحرایی چند روزی در منطقهی عملیاتی حضور داشتیم. تا اینکه در بیست و سوم اسفندماه سال۱۳۶۶ عملیات شروع شد. بچههای رزمندهی گردانها وارد منطقهی عملیاتی شدند و درگیری شدیدی رخ داد. ما در اورژانس نزدیک خط مستقر بودیم و آتش بار شدید دشمن و پاسخ رزمندگان را میدیدیم ولی مشخص نبود که چه اتفاقاتی در شب افتاده است. با روشن شدن ِ هوا مجروحان را به اورژانس منتقل کردند و بعد از اعمال کارهای مقدماتی و اورژانس به عقب اعزام نمودند. هواپیماهای دشمن بعثی هم به محض روشنی هوا شروع به بمباران منطقه کردند و کارکردن را برای همه دشوار کردند.
تعداد زیادی از مجروحان که از بچههای تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم«ع» بودند و تعدادی هم از یگانهای دیگر، به اورژانس بهداری منتقل شدند. یکی از آنان حاج «محمد کیانی» (فرمانده گردان امام سجاد-ع ---- تیپ ۴۴ قمر) بود که به شدت مجروح شده و خون زیادی از بدنش رفته بود. در حین انتقال ایشان به داخل اورژانس، هواپیماهای بعثی حاضر شدند و محل را با «راکت» مورد حمله قرار دادند. ما به همراه چند تن از دوستان بهداری که مشغول انتقال حاجی به داخل آمبولانس بودیم، ناخودآگاه حاجی را رها کردیم و در داخل سنگر اورژانس پناه گرفتیم. بعد از اتمام حملهی هوایی، حاجی را به داخل اورژانس بردیم. نکتهی جالب این بود که ایشان با توجه به مسئولیت مهمی که در منطقه و یگان داشتند و یکی از فرماندهان عملیات بودند هیچ گونه عکس العملی از خودشان نشان ندادند مثلا فریاد بزنند چرا مرا رها کردید و به داخل سنگر بهداری دویدید. با آن ایمان قوی و شجاعتی که داشتند همان طور آسوده بر روی «برانکارد» قرار گرفته بودند و بمباران دشمن را شاهد بودند.
راوی: سهراب یوسفی چوبینی
کانال دفاع مقدس
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 #والفجر_۱۰
📽 تصاویری زیبا و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی #حلبچه و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات #والفجر_ده
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🇮🇷 عملیات والفجر ۱۰ در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر حلبچه و بخشهایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقهای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت.
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر۱۰
🌿 نجات جان رزمنده ها
⚪️ عملیات حلبچه بود (والفجر 10 - زمستان 66) - نیروهای عباس دلیر (که از مخابرات سپاه در قرارگاه خاتم - جنوب آمده بودند) در محور مریوان بودند و بچه های مخابرات شاهد غرب نیز در محور پاوه، نوسود، بیاره ..
در بالای ارتفاع شیندروی هم که مشرف به منطقه بود، دستگاه رادیوماکس داشتیم. در کنار ما بچه های نیروی هوایی ارتش بودند و خط HOT LINE یا FX شان از همین سایت تأمین می شد. آنها با استفاده از این تلفن راه دور با پایگاه شهید نوژه همدان تماس داشتند و درخواست و هماهنگی پرواز را انجام می دادند. در آن روز، دستگاه ایراد پیدا کرد و ارتباط ماکس قطع شد. در پی آن بود که هواپیماهای عراقی در آسمان پیدا شدند و با غرش ناگهانی محل تجمع نیروها و تردد خودروها را بمباران کردند و تعدادی تلفات از ما گرفتند.
در این جور مواقع نماینده ارتش با پایگاه تماس می گرفت و هماهنگی پرواز را انجام می داد و به محض حضور جنگنده های ما، عراقی ها به سرعت آسمان منطقه را ترک می کردند. از بد حادثه آن روز دستگاه ما خراب شد
به دنبال ترکاشوند گشتیم، او را پیدا کرده و به او گفتیم سریع بیاید سایت شیندروی. او هم بدون فوت وقت خودش را با آن بالا رساند. امیدمان به آقا الیاس بود تا بلکه بتواند دستگاه را تا صبح نشده راه بیاندازد. او هم کار را شروع کرد؛ یونیت های دستگاه را در آورد و تمام قسمت های آن را جزء به جزء چک و آزمایش کرد. این کار تا نزدیکی های صبح طول کشید تا بالاخره مهندس توانست دستگاه را راه بیاندازد. آفتاب نزده بوق سالم را تحویل نماینده نیروی هوایی دادیم. آنها از همان لحظه، آنلاین با پایگاه شهید نوژه در تماس بودند. آن روز دیگر آسمان منطقه در چتر حمایتی جت های خودمان بود.
🌗 آن "شب بیداری" عزیزمون ترکاشوند جواب داد و موجب نجات جان رزمنده ها در فردای آن روز شد
(راوی: #ادمین )
ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 حضور آیتالله خامنهای در منطقه #عملیات_والفجر_10
🎥 #فیلم | دامنه ارتفاعات شیندِروِی، ناحیه مرزی بین استان کرمانشاه و منطقه حلبچه عراق
🎞 #محسن_رضایی ، فرمانده وقت سپاه در حال ارائه توضیحات و توجیه نقشه
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز حماسه سازی نیرو های اطلاعات عملیات لشکر امیرالمؤمنین(ع) ایلام --- و پرپر شدن جمعی از آنها در ارتفاع سوق الجیشی «شاخ شمیران»
والفجر۱۰
دوران جنگ تحمیلی
17.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
🌷شهید حاج احمد کاظمی
فرمانده لشکر ۸ نجف
منطقه عملیاتی والفجر ۱۰
#احمد_کاظمی
#عملیات_والفجر۱۰
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
36.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژگی های عملیات والفجر ۱۰ از نظر فرمانده هان عملیات
۲۴ اسفند ۱۳۶۶ -- سالروز عملیات والفجر ۱۰ (حلبچه)
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌹طنز جبهه!
💥داستانهای آقا فریبرز (1):👇
🌿...میگویند در جهنم مارهایی هست که اهالی محترم جهنم، از دست آنها به اژدها پناه میبرند!😜 و حالا من هم دچار چنین وضعیتی شده بودم. آن هم از دست یک "جِغِله تُخس وَرپریده" که نام باشکوه "فریبرز" را بر خود یدک میکشید... 😳 یک نوجوان 15 ساله "دراز بینور" که به قول معروف به "نردبان دزدها" میماند... یادش بخیر...😀 برای خودش "زلزله ایی" بود... زلزله ائی با هشت ریشتر و شاید هم بالاتر...😚 "خونه خراب کن" بود به تنهائی یه حوزه یه لشگر یه شهر رو حریف بود..😊 وای خدا!؟ من چی کشیدم از دستش...😰😥
🌿...در حوزه که بودیم یک طلبه تازه وارد بود که انگار از طرف شیطان😈 مأمور شده بود بیاید و فضای آرام و بیتنش آنجا را به جنجال بکشاند...😊 اسمش فریبرز😎 بود که به پیشنهاد استادمان شد:👇
سلمان!... قربان سلمان❤ بروم... آن بزرگوار کجا و این👈 سلمان جعلی کجا؟🎩😀
🌿... کاری نبود که نکند... 😇 از راه انداختن مسابقات گل کوچک میان طلاب...😔 تا اذان گفتن در نیمههای شب...😣 و به راه انداختن نماز جماعت بدون وقت.... 😃قایم کردن آفتابه ها...😞😍 بعد هم خودش میرفت در حجرهاش تخت میخوابید و ما تازه شصتمان خبردار میشد که هنوز دو ساعتی به اذان صبح مانده است!...😊
🌿...کارهائی می کرد که به عقل جن😈 هم نمی رسید👈 از ریختن مورچههای آتشی در عمامه مان تا انداختن عقرب و رتیل در سجاده نمازمان...😳جنگ بین مورچه ها را برگزار می کرد...😍 در شیشه گلاب، جوهر میریخت و وسط عزاداری و در خاموشی روی جمعیت میپاشید....😊😠 یادم میاد یه ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﯼ ﮐﻤﯿﻞ، ﭼﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ،😖 ﻣﺠﻠﺲ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ میریخت😥ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮔﻔﺖ:👇
😊ﺍﺧﻮﯼ ﺑﻔﺮﻣﺎ ﻋﻄﺮ ﺑﺰﻥ، ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ...
بهش گفتم, ﺍﺧﻪ ﺍﻻﻥ ﻭﻗﺘﺸﻪ؟!😥
💕گفت: ﺑﺰﻥ ﺍﺧﻮﯼ، ﺑﻮ ﺑﺪ ﻣﯿﺪﯼ، ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﺠﻠﺴﻤﻮﻧﺎ...😍 ﺑﺰﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﮐﻠﯽﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ حاجی جان...👏ﺑﻌﺪ ﺩﻋﺎ ﮐﻪ ﭼﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ...😇 خنده بازاری شده بود😆ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﻮﺩ😥 ﺗﻮ ﻋﻄﺮ ﺟﻮﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ!...😳 ﺑﭽﻪ ﻫﺎ هم ﯾﻪ ﺟﺸﻦ ﭘﺘﻮﯼ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺑﺮﺍﺵ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ… 😃ولی قبل جشن پتو یه نکته عرفانی گفت👈به این مضمون که: 👇
💥این رو سیاهی با یه شستشو راحت با آب میره... 😇حواسمون باشه مقابل خدا رو سیاه نباشیم...😎از فریبرز این حرفها بعید بود و کمی هم عجیب به نظر می رسید...😵😏فکر کنم تحولاتی در آقا فریبرز داشت شکل می گرفت...😵
#کتاب_گلخندهای_آسمانی #ناصر_کاوه
دفاع مقدس
ویژگی های عملیات والفجر ۱۰ از نظر فرمانده هان عملیات ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ -- سالروز عملیات والفجر ۱۰ (حلبچ
📄 #خاطره_ای از دوران جنگ
💠 عملیات والفجر ۱۰
(با عرض پوزش- متن کمی طولانیه ولی مطلب بسیار مهمه و ارزش خواندن آن را داره)👇👇
💠 رله رادیو ماکس در سایت مله خور
🌿در دوران #دفاع_مقدس از طریق ماکس، خطوط تلفن راه دور از طریق امواج رادیویی به فواصل دور منتقل می شد( خطوط تلفن FX ) - رادیو ماکس در طول جنگ در عملیات های دفاع مقدس نقش بسیار مهمی ایفا می کرد
✍️ مدتها در این فکر بودیم تا بتوان راهی پیدا نمود که ارتباط رادیوماکس را به ارتفاعات مرزی مله خور و تته (در آن سوی روستای دِزلی مریوان) برسانیم. این سلسله کوهها، که در سال 59 توسط نیروهای سپاه مریوان و به فرماندهی احمد متوسلیان فتح شده بود، کاملاً بر بخش بزرگی از استان سلیمانیه عراق سیطره داشت و کل آن دشت و منطقه از جمله پادگانها، پاسگاهها، جادههای مواصلاتی، روستاها و شهرها (حلبچه، خرمال، سید صادق، طُوَیله، بیاره، سد دربندیخان) و ... زیر دید رزمندگان اسلام بود. ایجاد یک سایت رادیوماکس در آن ارتفاعات، برتری و مزیّتی مهم به شمار آمده و راه را برای برقراری ارتباطات آینده هموار و آسان میکرد. مخابرات قرارگاه رمضان هم درخواست و پیشنهادی را مطرح کرده بود تا خطوط FX را به عمق خاک عراق ببریم. یک روز تابستانی (سال 65) به اتفاق او با نقشه و تجهیزات طراحی، عازم منطقه شدیم و پس از عبور از "راه خون" به دزلی رسیدیم و از آنجا راهی ارتفاعات مرزی شدیم. جاده، بسیار پر پیچ و خم، سنگلاخی و صعب العبور بود و در کنار جاده درههای عمیق به چشم میخورد. در این جادهها هر ماشینی نمیتوانست تردد کند و ما چرخهای جلویی تویوتای خودمان را قفل کردیم (ماشین 4WD بود و با قفل کردن چرخها، دیفرانسیل جلویی درگیر میشد). در فصل زمستان به دلیل برف سنگین چند متری، به سختی در آنجا تردد صورت میگرفت و دائم میبایست با لودر یا بلدوزر برف روبی شده تا برف متراکم جاده را نبندد. برادر میررفیع نیازهای ارتباطی قرارگاه رمضان را آن سوی مرز را توضیح داد و پس از بررسی میدانی بر روی خطّ الرأس جغرافیایی سلسله کوههای تته، مله خور و کوه تخت و نیز کار بر روی نقشه، اجمالاً به این نتیجه رسیدیم که ایجاد سایت اصلی (به عنوان سایت رله) در نقطهای در ارتفاع مله خور مناسبترین راه کار میباشد. زیرا که تردد زمستانی در بلندیهای کوه تخت به مراتب مشکلتر بود و بهترین نقطه همان مله خور بود. (یعنی سختترین شرایط که فصل زمستان بود را در نظر گرفتیم.) بنابراین روی مله خور کار شد. بررسی بر روی نقشه نشان میداد که با توجه به امکانات موجود میبایست ارتباط رادیوماکس را از سایت دریاچه مریوان به نقطهای در مله خور انتقال داد. مدتها طول کشید. طول چند کیلومتری مله خور را، متر به متر طی کرده و پس از رسم پروفایلهای متعدد از نقطه به نقطه مله خور به محدودهای که امکان بیشتری در برقراری ارتباط در آنجا وجود داشت، رسیدیم. این نقطه میبایست دو ویژگی عمده داشت: اول آنکه بتوان اطاقی برای نصب دستگاه در آنجا ساخت. ثانیاً آن مکان به سایت دریاچه زریوار دید داشته باشد. حالا لازم بود نقطه دقیق را مشخص میکردیم. پروفایلهای دقیقتر رسم کردیم، یعنی به جای بررسی میزان المنحنیها در فاصله یک کیلومتر، این فاصله را 500 متر گرفتیم تا دقت کار بالا رود. خط فرضی مسیر مستقیم مله خور به سایت دریاچه، میلیمتری از کنار موانع صخرهای میگذشت. نقطه را مرتب جابجا کردیم و با دوربین مسیر را چک میکردیم تا این که در نهایت به نقطهای رسیدیم که هم دسترسی به آنجا (حداقل در فصل تابستان) میسّر بوده و ساختن اتاق دستگاه بر روی آن، امکان پذیر بود و مهمتر از آن، دید مستقیم به سایت دریاچه داشت. بنابراین در طول چند کیلومتری خط الرأس ارتفاع مله خور، تنها و تنها این نقطه بهترین مکان برای برقراری ارتباط رادیوماکس با سایت دریاچه بود. (پس از فارغ شدن از عملیات نیروهای ماکس جنوب (که در آن هنگام به مریوان آمده بودند) تازه پی برده بود مکان سایت، بسیار دقیق انتخاب شده بود.آنها با دستگاه امتحان کرده و دیدند که دقیقترین مکان، همین نقطه بود. وقتی آنتن ماکس را چند متر آن طرفتر به سمت چپ یا راست میبردند، ارتباط ضعیف و ضعیفتر میشد و تنها در این محدوده باریک ارتباط برقرار میشد که نشان از دقت بالای نقطه مله خور بود, که به لطف الهی قبلا صورت گرفته بود)
ادامه👇👇
دفاع مقدس
📄 #خاطره_ای از دوران جنگ 💠 عملیات والفجر ۱۰ (با عرض پوزش- متن کمی طولانیه ولی مطلب بسیار مهمه و ار
🔵 به هر حال قرار شد تا قبل از رسیدن فصل سرما اتاقی را در خط الرأس نظامی و رو به ایران در آن نقطه بسازند و دکلی کوتاه نیز برای نصب آنتنهای رادیوماکس بر روی آن، بر پا کنند. نیازی به دکل بلند نبود زیرا همان دکل کوتاه، امکان برقراری ارتباط رادیویی را فراهم میکرد و در ثانی، نصب دکل بلند تر، موجب شناسایی سایت میشد و حساسیت دشمن را تحریک مینمود. همچنین خطر گلوله باران و نیز حمله ضد انقلاب به آنجا نیز بالا میرفت. لذا ضروری بود هر گونه ساخت و ساز در آنجا طبیعی جلوه کند. محل احداثِ سایت با جاده، فاصله داشت و لازم بود مصالح ساخت و ساز را که عبارت بود از: ماسه، سیمان، بلوکهای سیمانی، در و پنجره و ... ، توسط نفر به آنجا برساندند. پس از تسطیح محل، اطاق کوچکی ساختند و دکل کوتاهی نیز در کنار آن بر پا کردند. برای تأمین برق نیز موتور برقی را به آنجا انتقال دادند. برادر میررفیعی و بقیه نیروهای مخابرات در برقراری و ساخت اتاقک کوچک در آن خط الرأس نقش مهمی داشتند و شخصاً کمک می کرد)
به این ترتیب بِیس کار و فونداسیون ارتباط رادیوماکس و انتقال خطوط تلفن FX به نقطه مرزی مله خور بنا گذاشته شد. همین اتاق کوچک بود که در عملیات والفجر ده - اسفند ماه سال 1366 - به عنوان سایت اصلی رادیوماکس از آن استفاده شد. در واقع سایت اصلی رادیو ماکس منطقه عملیاتی از قبل آماده بود و اگر چنانچه در آن زمانِ اندک میخواستند از صفر شروع نمایند عملاً غیر ممکن بود، زیرا برف سنگینی ارتفاعات را پوشانده و هوا غالباً ابری و مه آلود بود و به هیچ وجه امکان تحرّک لازم برای طراحی ارتباط وجود نداشت. همچنین امکان رساندن مصالح ساختمانی به آن بالا وجود نداشت و این عنایت خدا بود پیش از آنکه طرح مانور عملیات والفجر ده در منطقه کردستان عراق ریخته شود، این سایت در بهترین زمان (فصل تابستان) ایجاد شده بود. حتی در این عملیات، فرماندهی جنگ در چند متری همین سایت مستقر شد و محسن رضایی، اکبر هاشمی و .. از آنجا عملیات را هدایت کردند.
در این عملیات، خطوط ارتباطی از سایت دریاچه مریوان به مله خور انتقال یافت و خطوط FX قرارگاه فرماندهی مستقر در همان ارتفاعات تأمین شد و بقیه خطوط، توسط رادیو ماکس در اختیار یگانهای پشتیبانی و رزمی مستقر در منطقه قرار گرفت.
@DefaeMoqaddas
✅ به کانال #دفاع_مقدس بپیوندید
👇👇