eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ۲۷مهر ماه مهر ۱۳۶۲ - سالروز عملیات والفجر ۴ ، حماسه بزرگ رزمندگان اسلام با رمز یا الله، یا الله، یا الله، در منطقه پنجوین و جبهه شمالی 🆔 @DefaeMoqaddas ✅کانال" دفاع ‌مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 گفتگو با سردار احمد وحیدی فرمانده اسبق نیروی قدس سپاه: 🌴 نظریات دفاعی بومی ما برگرفته از تجربه است. 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
📷 ‏تصویر دیده نشده از رهبر معظم انقلاب و سردار قاآنی در دوران دفاع مقدس
🌴 ۲۶ مهرماه سالروز شهادت سردار نورعلی شوشتری ، فرمانده دوران دفاع مقدس ♦️روزی که به شهادت رسید، دقیقاً روز بازنشستگی­ اش بود، ۳۰ سال سردار پُر شد که کارت بازشستگی خود را با شهادت از خداوند گرفت. ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🔹 شهید شوشتری: دیروز از هرچه بود گذشتیم، امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد. آنجا بر درب اتاقمان می نوشتیم "یا حسین فرماندهی از آن توست"؛ الآن می نویسیم "بدون هماهنگی وارد نشوید"!! 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ارتش‌های دنیا می‌خواستند بدانند ایران در عملیات فاو چه کرده است 🔹محمد جواد لاریجانی می‌گوید بعد از عملیات فاو، چندین سفر خارجی داشتم، روسای کشورها می‌گفتند فرماندهان نظامی‌مان را می‌آوریم آن بخش از اطلاعاتی که می‌توانید راجع به عملیات فاو به ما هم بگویید، این درستی است که در دانشکده‌های جنگ می‌توان تدریس کرد 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
🔺شکار شکارچی براساس داستان زندگی شهید زرین 🔹۳۰۰۰ شلیک موفق داشت، به همین دلیل عراقی‌ها به او می گفتند «صیاد خمینی» 🔸در یکی از عملیات موقع دوئل با رقیب بعثی، گلوله از بیخ گوشش گذشت. عکسش توی روزنامه چاپ شد. دیگر امام هم او را می شناخت. 🌷 «شهید عبد الرسول زرین» جزو نیروهای اصلی و بنیان‌گذاران لشکر امام حسین (علیه‌السلام) بود و در جبهه‌ها نقش منحصر به ‌فردی را ایفا می‌کرد. نشانه‌گیریهای‌های دقیق شهید زرین بیش‌ترین آسیب‌ها را به دشمن زده است. او با رکورد بیش از ٣ هزار شلیک موفق و با به هلاکت رساندن نظامیان بعثی و چندین تک‌تیرانداز ماهر و فرمانده عراقی خود را به‌عنوان ماهرترین تک‌تیرانداز جهان در جنگ‌های معاصر ثبت کرده است. این شهید والامقام در اسفندماه سال ١٣۶٢ و در جزیره‌ی مجنون و عملیات خیبر به درجه‌ی رفیع شهادت نائل آمد. 🔹حالا ۳۷سال پس از شهادت زرین، قرار است فیلمی با نام شکار شکارچی ساخته شود 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فرمانده شهید ، سردار حاج حسین اسداللهی : جامون رو پیدا کنیم ، حله همه چی دنیا بچرخه ، بیان ، برن ، دولتا کاری نداریم‌ که! تکلیف‌مون رو انجام بدیم امام به ما یاد داد که ما نتیجه‌گرا نیستیم! تا دل به این پرچم باشه ، آب از آب تکون نمی‌خوره. 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
دفاع مقدس
🎞 فرمانده شهید ، سردار حاج حسین اسداللهی : جامون رو پیدا کنیم ، حله همه چی دنیا بچرخه ، بیان ، برن
🌴 یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف می کرد: 🌿 وقتی در عملیات مرصاد به گره ای خوردیم حاج حسین را صدا کردم و گفتم باید با گروهانت به فلان نقطه بروی اما بدان اگر قبول کنی ممکن است برگشتی در کار نباشد. شهید اسدالهی می گوید: 🌈 ما نیامده ایم که برگردیم.. ⚪️ می رود و کار را به سرانجام می رساند. به یاد فرمانده دلاور سردار با اخلاص جانباز خستگی ناپذیر شهید حاج حسین اسداللهی🌷 📷 عکس بالا: تصاویری از شهید اسداللهی در دوران 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
دفاع مقدس
🌴 یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف می کرد: 🌿 وقتی در عملیات مرصاد به گره ای خوردیم حاج حسین ر
🌷 سردار حاج حسین اسداللهی، بسیجی مخلص و سرباز سرافراز ولایت و امت اسلامی، پس از عمری مجاهدت و ایثار در صحنه‌های نبرد دوران جنگ تحمیلی و همچنین جبهه‌های مقابله با داعش در سوریه، دوم فروردین ماه ۱۳۹۹ بر اثر عارضه‌ی شیمیایی به یاران شهیدش پیوست شهید اسداللهی از رزمندگان فعال در دوران جنگ تحمیلی بود که پس از پایان جنگ تحمیلی، سال‌ها در سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ مشغول به خدمت بوده و فرماندهی اسبق لشکر ۲۷ در کارنامه‌ی مدیریتی اوست وی همچنین در زمان شکل‌گیری گروهک‌های تکفیری و تروریستی موسوم به داعش، مدت‌های طولانی به عنوان فرمانده در کنار رزمندگان و مدافعان حرم حضرت زینب(س) نقشی اساسی داشت.شهید اسداللهی پس از نابودی داعش، در صحنه‌های مختلف خدمت‌رسانی به ملت شریف ایران به‌ویژه در صحنه‌های امدادرسانی به هنگام زلزله‌ی واقع‌شده در غرب کشور و همچنین وقوع سیل در شهرهای شمال و غرب کشور دوشادوش بسیجیان و گروه‌های جهادی، حضوری شبانه‌روزی داشت ▫️ 🔹 هر وقت ایشون در جوامع بسیجی تشریف می آوردند می دیدم که چفیه ای بر دوش خود می اندازند ، یکبار از ایشان سوال کردم سردار دلیل این چفیه انداختنتان چیست؟ خدا رحمتشان کند می فرمودند خجالت می کشم در برابر این سرداران بسیجی ، درجات بی ارزشم را نشان دهم. هیچ وقت ، در هیچ کجا ندیدم که یک بسیجی صدایش کند و بگه حاج حسین آقا حاجی اسداللهی بیا دو دقیقه کارت داریم ، جواب رد بده. 🔸 یکبار حسب کار رفته بودم به منطقه پایگاه ایشان در وردآورد ، آشنایی با ایشان نداشتم ، نه به نام و نه به درجه و جایگاه ، با هم شروع به صحبت کردیم و ... آنقدر خاکی بود که به سختی باور می کردم که ایشان فرمانده یک پایگاه باشد ، سطح صمیمیتش با نیروها مثال زدنی بود ، آن زمان هنوز سرهنگ تمام بودند زمانی که برای درجه سرتیپی ایشان مجددا ملاقاتشان کردم ، همچنان همان انسان صاف و پاک و بی آلایش بود. 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
دفاع مقدس
🌴 یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف می کرد: 🌿 وقتی در عملیات مرصاد به گره ای خوردیم حاج حسین ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شعرخوانی سردار شهید حاج حسین اسداللهی بر فراز عمرِ ما را مهلتِ امروز و فردایِ تو نیست من که یک امروز مهمانِ تواَم، فردا چرا... ▫️ پ.ن : بمو ، کوه مرزی بین ایران و عراق در منطقه سر پل ذهاب. در دوران ارتش عراق بر بلندای این ارتفاع صخره ای مستقر بوده و از آن بالا نیروهای ایرانی را در دشت پایین زیر آتش می گرفتند به گونه ای که تردد در زیر بمو کاملا در دید عراقی ها بود. در زمان جنگ عملیات های مختلفی در این منطقه انجام گرفت. 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
📷 علی . م - رزمنده قدیمی، پیر کنونی ⏳ بر لب جوی نشین و ببین 🆔 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🎞 شعرخوانی سردار شهید حاج حسین اسداللهی بر فراز #بمو عمرِ ما را مهلتِ امروز و فردایِ تو نیست من
⚪️ از جمله عملیات هایی که در این منطقه انجام شد، عملیات بیت‌ المقدس 4 بود . ⏳ 6 فروردین‌ سال ‌1367 با رمز «یا اباعبدالله(ع)» در منطقه‌ عمومی‌ دربندیخان‌ عراق ▫️با رمز «یا اباعبدالله(ع)» هدف عملیات: تکمیل و تامین جناح چپ منطقه عملیاتی والفجر 10 (حلبچه) وپاسخگویی به تجاوز و شرارت های دشمن جنایتکار در حمله به مناطق مسکونی و نیز به دادخواهی شهدای مظلوم شهرها و روستاهای کردنشین عراق از جمله حلبچه. موقعیت منطقه: ✴️منطقه مورد نظر برای عملیات، منطقه‌ای کوهستانی است که از شمال به دریاچه دربندیخان و شاخ تمورژیان، از جنوب به دشت مرتکه و ارتفاعات شاخ خشیک و بمو، از شرق به رودخانه زیمکان و کوه بیزل، از غرب به سد دربندیخان و ارتفاعات قاشتی منتهی می‌گردد. مهمترین ارتفاعات و عوارض این منطقه: شاخ سورمر، شاخ شمیران، برددکان، دریاچه دربندیخان و دشت تولبی. ارتفاعات مذکور بر اکثر جاده‌های ارتباطی و عقبه خودی و دشمن در منطقه تسلط داشت.
دفاع مقدس
🎞 شعرخوانی سردار شهید حاج حسین اسداللهی بر فراز #بمو عمرِ ما را مهلتِ امروز و فردایِ تو نیست من
🌷 شهید محسن حاجی بابا ، فرماندهٔ عملیات سپاه غرب کشور ●روز قبل شهادت رو به دوستش حسین می گوید ؛ اینجور شهادت که یک تیر به آدم بخوره ؛ آدم کشته بشه ؛ من بهش میگم شهادت سوسولی ...شهادت سوسولی فایده نداره ... حسین به او میگوید : خوب چه فرقی میکنه ؛ اینم شهادت است دیگر ... ●محسن میگه : میدانی آخه به این حال بری پیش آقا ابوالفضل بگی من یک تیر خوردم فایده ندارد... حسین گفت خوب حالا یعنی چی... ●محسن گفت: یعنی یک جوری آدم شهید بشود که هزار تکه بشود آدم رو خواستند آن دنیا به حضرت ابوالفضل معرفی کنند خودت یک تیکه بدنت دستت باشه بگویی آقا من اینم ... ●به روز نکشید ؛ زیر ارتفاع بمو (در منطقه سرپل ذهاب) یک گلوله توپ آمد صاف روی سقف ماشین ؛ محسن حاجی بابا به همراه 2نفر دیگر از فرماندهان محور (شوندی و بیابانی)به شهادت میرسند ؛ ... ●شدت حادثه طوری بوده که پیکر شهید هزار تکه میشود ... جنازه را جمع کرده به تهران میفرستند برای تدفین ... مدتی بعد که باقیمانده ماشین را میآورند به محل قرارگاه فرماندهی ایشان ؛ یک تکه دست از پیکر شهید را در آن پیدا میکنند ؛در ادامه از پدر شهید اجازه میخواهند که ان را در همان منطقه جنگی تدفن کنند. ‌●و اینطور میشود ایشان در دو نقطه سنگ یادبود دارد ... تهران و منطقه سر پل ذهاب در کرمانشاه ... ●ولادت : ۱۳۳۶ تهران ●شهادت : ۱۳۶۱/۲/۲۲ 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
دفاع مقدس
🌷 شهید محسن حاجی بابا ، فرماندهٔ عملیات سپاه غرب کشور ●روز قبل شهادت رو به دوستش حسین می گوید ؛ ای
🔺همراز با شقایق ۱. محسن حاجی‌بابا (فرمانده عملیات سپاه غرب کشور) ۲. جعفر جنگروی (اولین فرمانده سپاه خرمشهر ، از همرزمان حاج احمد متوسلیان در سوریه و لبنان ، قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهداء) ۳. عباس شعف (فرمانده گردان میثم تمار تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص)) تکه‌ای از بدن شهید محسن حاجی بابا در بازی دراز ماندگار شد. شهیدی که می‌گفت : "می‌خواهم به گونه‌ای شهید شوم که حتی تکه‌های بدنم را نتوانند جمع آوری کنند." 🔹سرهنگ بهرامیان می‌گوید : «شهید حاجی بابا وقتی می‌بیند که دوستانش شهید شده‌اند به دوست خودش حسین خدابخش گفته بود دعا کن با گلوله توپ شهید بشویم. زیرا اگر در این دنیا بسوزیم می‌توانیم مطمئن شویم که خداوند گناهانمان را بخشیده است.»
دفاع مقدس
🌷 شهید محسن حاجی بابا ، فرماندهٔ عملیات سپاه غرب کشور ●روز قبل شهادت رو به دوستش حسین می گوید ؛ ای
شهید «محسن حاجی بابا» در گمنامی فرمانده بودُ در گمنامی پر کشیدُ در گمنامی دل از دنیای وانفسا کَند؛ همانطور که از رتبه تک رقمی رشته پزشکی گذر کردُ دل به سبزی لباس پاسداری دوخت. اِرباً اِرباً شده بود. چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعهِ شده علی اکبر(ع). یک تکه از بدنش در روستای «عظیمیه» در غرب به یادگار ماندُ تکه ای دیگر میهمان قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) شد. در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند. در جایی خواندم شهید به همرزمش گفته بود «دعا کن با گلوله توپ شهید شوم. زیرا اگر در این دنیا بسوزیم می توانیم مطمئن شویم که خداوند گناهان ما را بخشیده است.» پدر او هم شبیه به تمام باباها آرزوی دامادیِ پسرش را داشت. اما هر بار که از او می خواست تا ازدواج کند! در جواب می شنید؛ باباجان «دعا کن شهید شوم». قرار بود ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ لباس دامادی بر تن کندُ به خانه اش عروس بیاورد. اما روز ۲۲ اردیبهشت ۶۱ شمسی لباس شهادت را از مادر سادات گرفتُ به تن کرد. به راستی که «عروسی ما شهادت است.»
مردان غیور قصه ها برگردید یکبار دگر به شهر ما برگردید دیروز به خاطر خدا می رفتید امروز به خاطر خدا برگردید قلاجه ، قبل از شناسایی بمو ایستاده از راست : ۱- سردار شهید احمد حاجی خانی ۲- سردار شهید سید ابراهیم کسائیان ۳- جانباز سرافراز برادر جواد طلائی ۴- برادر بزرگوار آقای شمسایی نشسته از راست : ۱- سردار شهید حاج رضا دستواره ۲- علمدار لشکریان محمد رسول الله(ص) سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت ۳- سردار حاج محمود امینی
شهید آقا مهدی باکری سال ۶۲ منطقه عملیاتی والفجر ۴ - بمو
کبوترها دل از دنیا گسستند ... و زنجیر اسارت را شکستند همنشینان ِ نجیب و پر شکوهِ بمو ... سردار شهید مجید زادبود سردار شهید حاج سعید مهتدی
🔺منطقه عملیاتی بمو از راست : جانباز دلاور برادر جواد طلائی سردار شهید سید ابراهیم کسائیان شهید احمد حاجی خانی
ارتفاعات بمو برادر آزاده جانباز حاج حسن محمدی تابستان ۶۲ سنگر دیدبانی گردان کمیل _ لشکر ۲۷
🎤راوی : حاج جابر اردستانی از فرماندهان گردان کمیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🔺خاطرات اردوگاه قلاجه 🔹قسمت اول خرداد و تیر سال ۶۲ اردوگاه تابستانی لشکر ۲۷ سلام دوستان عزیز همینطور که عکس ارسالی با خاطره را ارسال میکردم ، یاد یه خاطراتی از اردوگاه قلاجه در خرداد و تیر ماه سال ۶۲ افتادم. دوستانی که تو اردوگاه قلاجه بودند ، دیدند که اردوگاه بر بالای ارتفاع و خط الراس بنا شده بود. و همینکه در پیچ های غیر مهندسی جاده اسلام آباد به سمت ایلام میرفتی و تقریبا گردنه قلاجه تمام میشد و ۴۰ کیلومتر از اسلام آباد فاصله داشت. سمت راست از جاده جدا میشدید و اردوگاه و تابلوهای نماد لشگر ۲۷ و دژبانی نمایان میشد. بعد از دژبانی ابتدا تدارکات لشکر و انبارها و کانکس ها و تسلیحات و به ترتیب ، پرسنلی و تعاون و همینطور گردان ها با فاصله در امتداد یک خط گردان بلال ، حمزه ، و ابوذر و... از تیپ ۳ ابوذر تا اواسط اردوگاه تیپ ۲ سلمان . گردان های میثم ، انصار و... و در انتهای اردوگاه ، جاده پر از سنگلاخ. اردوگاه یه پیچ داشت که شیب نسبتا تندی داشت و معروف شده بود به پیچ یا گردنه حاجی پور. آخه چادر فرماندهی تیپ یکم عمار و مقر فرماندهی شهید حاجی پور بود. و هر روز در دویدن صبحگاهی موقع رد شدن از کنار چادر شهید حاجی پور ، نیروها با شهید حاجی پور شوخی هایی میکردند و ایشان هم با مهربانی تمام جواب ابراز احساسات نیروها را میداد. و خیلی هم باصفا بود و نیروها هم دوستش داشتند. بعد از شیب ، ابتدا گردان مقداد و گردان کمیل و گردان مالک و در انتهای جاده و اردوگاه ، گردان عمار مستقر بودن. در ادامه ، مقر گردان کمیل و پشت چادرها ، اگه اشتباه نکنم گروهان شهید صدوقی. ابتدای شیاری بود که سرازیری و با شیب های تند و دارای صخره ها و درختان بلوط ، انگور و انجیر وحشی بود. حتی زال زالک هم داشت. که برای عبور و آموزش و تمرینات راهپیمایی و صخره پیمایی و همینطور آموزش راپل مناسب بود. و اکثر شبها و یا روزها از این شیار خشن و بی رحم عبور با سختی و مشقت فراوان عبور میکردیم. و در مسیر نکات آموزشی و یا اگر حمله ای شد ، چگونه باید خود را به بالای ارتفاع برسانیم ، گفته میشد. آخه صحبت هایی شده بود که عملیات بعدی در منطقه بین ازگله و شیخ صالح ، یعنی ارتفاعات بمو ، سمت چپ ارتفاعات شاخ شمیران، برددکان بود.و ارتفاعات بمو و تنگه سرتک که یک جاده ای از میان آن میگذشت و ارتباط بین ایران و عراق را برقرار میکرد. و خیلی هم صعب العبور بود. و تقریبا کار تمام بود و همه مسئولین فهمیده بودن که قرار است عملیات روی بمو انجام شود. آخه مسئولین گردانها و گروهانها در اطلاعات لشکر که در منطقه شناسایی میکردند. و کار شناسایی تمام شده بود. معمولا آنها دوستانی داشتن و از اوضاع بی خبر نبودند. و اینجا بود که اهمیت انتخاب این اردوگاه و بدن سازی نیروها معنا پیدا میکرد...
دفاع مقدس
🎤راوی : حاج جابر اردستانی از فرماندهان گردان کمیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🔺خاطرات اردوگاه قلاجه
🎤راوی : حاج جابر اردستانی از فرماندهان گردان کمیل لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🔺خاطرات اردوگاه قلاجه 🔹قسمت دوم چندین شیار در انتهای گردان ها وجود داشت که یکی از اینها در پشت مقر کمیل بود و ما معمولا با اجازه و کمک و همراهی شهید معصومی و برادر رضا بختیاری که معاون گردان بودند و همینطور شهید خدایی که خیلی خندان و باصفا بود ولی در کار خیلی جدی بود. از این شیارها با اون اوصافی که گفتم به خوبی استفاده میشد و گه گاهی تلفاتی هم میدادیم. مثل شکستگی پا ، در رفتگی و... و انتهای شیار که با شیب خیلی وحشتناکی همراه با صخره ها بود به جاده ورودی شهر گیلان غرب ختم میشد. و این شیار آبریزگاه و محل عبور سیلابها بود. البته گه گاهی هم با حیوانات وحشی برخورد داشتیم. یا به نیروها نمیگفتیم و یا اگر متوجه میشدند اون حیوان وحشی از برخورد با این همه نیرو بیشتر میترسید و معمولا فرار میکرد و بعد از عبور از شیار و رسیدن به جاده ورودی گیلان غرب در امتداد جاده حدود یکی دو کیلومتر راهپیمایی و قبل ورود به شهر دوباره سمت راست وارد شیار میشدیم. البته این بار همش سر بالایی بود. و نِق و نوق نیروها بلند بود. ولی فایده ای نداشت ، باید تحمل میکردن. یه جاهایی باید چند نفری کمک میکردند و یا قلاب میگرفتن و یا با طناب از شیار و صخره ها بالا میامدیم. خلاصه انتهای شیار به گردان عمار ختم میشد. معولا ساعت ۱۰ یا ۱۱ شب شروع راهپیمایی بود و ورود به گردان ساعت ۶ یا ۷ صبح روز بعد بود. و بعضا نماز صبح را در مسیر میخواندیم. ناگفته نماند بعضا مانورهایی با همکاری دیگر گردانها در همین مسیر بود انجام میشد. یادمه یه بار با صحبتهایی که با برادر مقدم جو و برادر بختیاری انجام شد ، تصمیم گرفتیم یه نیمچه مانوری داشته باشیم. در اواسط شیار که یک کمی مسطح بود و از دو طرف ارتفاع بود. و هماهنگی با برادر ابراهیمی. نمیدانم الان زنده هستن یا نه. فرمانده یکی از گروهان های گردان عمار .قرار شد ایشان با تعدادی از نیروهایش در ارتفاع با سلاح های جنگی و واقعی مستقر شوند و بمحض رسیدن ما به این نقطه به ما حمله کنند و با توجه به آموزشهای داده شده نیروها باید سریع عکس العمل نشون داده و دفاع و خود را به بالای ارتفاع میرساندند. و مقرر شده بود وقتی نیروهای ما به نزدیکی قله رسیدن ، نیروهای به اصطلاح دشمن فرار کنند. ولی نیروها این موضوع را نمی دانستد. خلاصه ما به نقطه مورد نظر رسیدیم و حمله به ما انجام شد. و طبق روال درگیری شروع و به طرف فتح قله انجام شد. نیروهای مدافع ( گردان عمار) پا به فرار گزاشتن. ولی یکی دو تا شون نتونسته بودن به موقع فرار کنند. گرفتار نیروهای ما افتادن و بچه ها هم حسابی از خجالتشان در آمدن و کتک مفصلی زدن و قبول نمیکردن که اینها خودی هستن و با هماهنگی خودمون این کار را کردند. برادر ابراهیمی تا چند وقت ما را میدید اخم میکرد و چپ چپ نگاه میکرد. و هر وقت اسم مانور مشترک میدادیم ، از ما فراری بود. ناگفته نماند برادر ابراهیمی یکی از دوستان صمیمی دکتر بختیاری بود. و هماهنگی این موضوع زحمتش با برادر بختیاری بود. و همین دوران و آموزشهای سخت باعث شده بود بدن سازی خیلی خوب انجام بشه و همه قبراق و آماده حضور در عملیات بودن. از اونطرف بنا به دلایلی که وصفش در اینجا نیست ، کنسل شد. ولی بعد از عملیات والفجر ۳ و تنها گردان کمیل در این عملیات به نمایندگی لشکر ۲۷ شرکت کرد. که قبلا در این مورد توضیح دادم و به عنوان خاطرات والفجر ۳ توسط برادر عزیزم کاتب ، در اینترنت گذاشته شده است. گردان کمیل با سربلندی در عملیات والفجر ۳ شرکت کرد و با کمترین تلفات ، فقط یکی دو تا شهید و چند نفر مجروح ماموریت را انجام داده و ارتفاعات قله قندی تپه تخم مرغی و... فتح کردند و با پیروزی و سربلندی که باعث حفظ اعتبار لشکر ۲۷ شد. آخه لشکر ۲۷ هنوز از فشار عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک بیرون نیامده بود. و اکثر کادر گردانهای لشکر شهید شده بودند. و انتخاب همین اردوگاه قلاجه هم به همین خاطر بود. یعنی کادرسازی و انجام ماموریت های آفندی بود. بعد از والفجر ۳ ، نیروها بعنوان تشویقی ، مرخصی گرفتند و یه سفر مشهد هم رفتند. و بعد از آن حضور در منطقه و مجددا آماده عملیات. ولی این بار در منطقه مریوان و دشت شیلر و ارتفاعات کانی مانگا که در خاطره قبلی اندکی توصیف شد. یادش بخیر... سلام و درود به روان شهدای دفاع مقدس و گردان همیشه پیروز کمیل شهدای عزیز این عملیات شهید معصومی، شهید مقدم جو ، شهید مسعود صانعی و... شهدای گروهان شهید صدوقی ، خاطره آفرینان کانی مانگا التماس دعا... ببخشید اگه طولانی شد... امشب حالی دست داد تا بتونم گوشه ای از دلاور مردی ها و حماسه آفرینی گردان مظلوم و در عین حال همیشه پیروز کمیل را یادآوری کنم. روح شان شد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 به یاد شهدای گمنام اطلاعات و عملیات 🎞 جمع باصفای رزمندگان اطلاعات و عملیات 🌿 لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهدا {علیه السلام} 🌴 دوران 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"
🇮🇷شهید محسن وزوایی فرمانده محور لشگر ۲۷ حضرت محمد رسول الله (ص) : « به دشمنان ولایت فقیه در تهران و شهرستان ها بگویید، این حزب اللهی ها که هم اکنون در جبهه ها تو سر عراقی ها می زنند، اگر لازم باشد در تهران نیز تو سر منافقین و دشمنان ولایت فقیه خواهند زد » (کتاب ققنوس فاتح ، صفحه ۲۵۱) 🌴 دوران 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال" دفاع ‌مقدس"