اصغرم چه بی تابی می زنی چرا پرپر .mp3
23.2M
#صوت| حاج صادق آهنگران
🌴 روضه ی شب عاشورا
روضه ی شهادت حضرت علی اصغر(ع)
اصغرم چه بی تابی
می زنی چرا پرپر
لایی لایی ای مادر
میان خیمه ها امشب
خدایا قحطی آب است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩🚩 #در_مسیر_شهدا
📽 #استوری / فرازی زیبا از وصیتنامه بسیجی مخلص #شهید_سیدداود_شبیری
✍... اگر دشمن را در خانه اش نکشید ، دشمن مى آید و شما را در خانه تان مى کشد.
در زمان امام حسین (ع) نیز عده اى شب عاشورا از معرکه جنگ فرار نمودند. امام حسین (ع) با همان عده معدود به جنگ یزیدیان برخاست زیرا که مى دانست ، حق است و آخر خون حسین(ع) بود که اسلام را تا الان زنده نگه داشته است.
در راه خدا کشته شدن و کشتن هر دو پیروزى است...
🇮🇷 بسیجی دلاور #شهید_سیدداود_شبیری مداح باصفای جبهه ها ، از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که فروردین ماه ۱۳۶۶ در عملیات عاشورایی #کربلای_هشت در منطقه عملیاتی #شلمچه به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد
🌷خاطره ای از شهید محمدباقر الله وردی
راوی: همرزم شهید
🌗 شب عاشورا بود . ساعت 2 نصف شب را نشان می داد . محمد باقر آرام از خواب بیدار شد تا وضو بگیرد برگشت و مشغول نماز شد . یکی از بچه ها به شوخی گفت الان وقت نماز نیست و او بعد از اتمام نماز جواب داد فردا من شهید می شوم آمد دوباره خوابید . صبح که برای نماز بیدار شد نیت روزه کرد فرمانده به او گفت ما فردا زیاد راه می رویم تو خسته می شوی گفت عیبی ندارد ساعت 5 صبح 12 نفری برای شناسایی مکانی که یک فروند هواپیما در حین ماموریت سوختش تمام شده بود و فرود آمد رفتیم وماموریت با موفقیت انجام شد حدود 1 ساعت بعد از ظهر سوار ماشین شدیم تا برگردیم . محمد با زبان روزه لب به سخن گشود و گفت هر کسی الان شهید شود به جمع شهدای کربلا می پیوندد هنوز جمله اش به پایان نرسید که خمپاره ای سفیر کشان در کنارش فرود آمد و منفجر شد و بعد از فروکش کردن گرد و غبار همه پیکر بی جان و به خون خفته محمدباقر را دیدیم که به شهدای کربلا پیوست .
(راوی: همرزم شهید
Shab10Moharram1394[05].mp3
5.01M
🏴مداحی میثم مطیعی در شب #عاشورا
🏴امشب قرآن به لب است، فردا بر رحل سنان (واحد)
🏴#امام_حسین
🏴#حضرت_زینب
🏴#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ🤲
🏴 رنگ و بوی ماتم عزای امامحسین (ع) در جبههها
💠 ماه محرم در جبهه رنگ و بوی خاص خود را داشت و هر یگان در مقر خود مراسم ویژهای برگزار میکردند.
🔹همزمان با گرفتن رنگ و بوی عزا در کل کشور روزهای محرم در دوران دفاع مقدس و در جبهههای جنگ غرق در ماتم و عزاداری اباعبدالله میشد. محرم اوج دلدادگی رزمندهها به خدا بود. با اینکه ذکر "یا حسین" از لب، و فکر کربلا از ذهن رزمندهها جدا نمیشد، اما محرم بهانهای بود برای یادآوری بیشتر قیام عاشورا. رزمندهها در حسینیهها و گاه در سنگرها و مقرها از هر فرصتی برای برپا داشتن عزاداری استفاده میکردند.
🚩فضای مقرها رنگ عزا به خود میگرفت. نیروهای تبلیغات تمام سعی خود را برای فضاسازیهای محرمی با نوشتن پلاکاردها و پرچمهای مشکی به کار میگرفتند. شعارها و نواهای دسته جمعی صبحگاه متناسب با حال و هوای محرم گفته میشد، برای بسیاری از رزمندهها محرمهای جبهه منحصر به فردترین محرمها در تمام عمرشان محسوب میشود.
🌷آرزوها برای شهادت در این ماه رنگ و بویی دیگر میگرفت، و گویی مشتاقان شهادت در این ایام مشتاقانهتر آغوش خود را برای شهادت باز میکردند. هرکسی دوست داشت تا شهادت در این ماه نصیبش شود، آرزویی که برای برخی به وقوع میپیوست و آنان را همراه با اصحاب امام حسین (ع) بر سر یک سفره مینشاند.
🌴 هر یک از لشکرها و یگانهای رزمی در محل مقرهای خود برنامههای ویژهای در این ماه برگزار میکرد
🚩🌴🚩🌴🚩🌴🚩🌴
🎞 در فیلم پیش رو که زمان ضبط آن به طور دقیق مشخص نیست، عزاداری رزمندگان عزاداری نیروهای لشکر علیابنابیطالب ، را به تصویر کشیده است👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 عزاداری نیروهای لشکر علیابنابیطالب در شب عاشورا
🌴 عزاداری رزمندگان تیپ قمربنیهاشم در روز عاشورا
🌿 برگزاری مراسم شام غریبان در حضور خلبانان هوانیروز مستقر در جبهههای جنوب
🔵 دوران جنگ تحمیلی
🌿کانال دفاع مقدس ۲
هدایت شده از دفاع مقدس
🌗 در این شب عزیز و عظیم عاشورا؛
این خادم کوچک خود را فراموش نکنید!!
🤲 التماس دعای فراوان دارم ...
🤲 یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ🕌
⚪️ باشیم و محرم سال دیگه رو هم ببینیم ... با سلامتی و عافیت کامل، ان شاءالله🤲
✍ #ادمین
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسین_جان 💕
🙏 ممنون از اینکه آمدی، آقای ما شدی
🙏 ممنون از اینکه نوکر این خانه، ما شدیم
🤲 شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
🤲 شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
ابالفضل باوفا علمدار لشکرم.mp3
11.49M
مجلس عزاداری محرم 🏴🏴
در سالهای ابتدایی جنگ،
... در محفل رزمندگان 🌴
ابالفضل باوفا علمدار لشکرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم
شاعر:
حاج حبیب الله معلم
#نواهای_صوت_ماندگار
#ماه_محرم
🔹به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام
💠 خاطرات آزادگان از عزاداریهای ماه محرم در اردوگاههای رژیم بعث
🏴 #محرم_در_اسارت
✍️ راوی: آزاده شهید سیدعلی اکبر مصطفوی
◀️ بعثی ها قبل از فرا رسیدن ماه محرم مخالفت خود را با عزاداری از طریق مسوولان آسایشگاه ها به گوش اسرا رساندند و تهدید کردند در صورت توجه نکردن به این دستور عقوبت سختی در انتظار شماست. معتمدین اردوگاه گفتند چون اسیر دشمن هستیم، باید در این مورد تقیه کنیم، یعنی طوری عزاداری کنیم که باعث حساسیت بعثی ها نشود. بچه ها هم با این تصمیم موافق بودند.
▫️تا شب عاشورا عزاداری آرام به طوری که بعثی ها متوجه نشوند ادامه داشت. ولی شب عاشورا یک دفعه سکوت نُه شبه شکسته شد. همه پیراهن هایمان را از تن درآوردیم، برق آسایشگاه را خاموش کردیم -این در حالی بود که خاموش کردن برق از نظر دشمن جرم بزرگی محسوب می شد- و در تاریکی شب نوحه خوانی و سینه زنی شروع شد. به پیروی از آسایشگاه شماره یک که من در آن بودم بقیه آسایشگاه ها هم عزاداریشان را شروع کردند؛ صدای فریاد "یا حسین" "یا حسین" اسرای اردوگاه #رمادی که تعدادشان دو هزار و چهارصد نفر بودند، در دل شب در اردوگاه طنین انداخت.
🚩 فریاد "یا حسین، یا حسین" بچه ها که مطمئنا از کیلومترها دورتر شنیده می شد شاید به گوش مردم شهر رمادی هم رسید. عشق و دلباختگی اسرا به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع)، اسرا را طوری شیفته خود کرده بود که در آن شب به تنها چیزی که فکر نمی کردند، شکنجه سربازان بعثی بود.
🏴 عزاداری همچنان ادامه داشت تا اینکه یک دفعه متوجه شدیم که بیش از پنجاه نفر از سربازان و نگهبانان در حالی که چوب و کابل های برق فشار قوی در دست دارند، وارد اردوگاه شده و مستقیما به طرف آسایشگاه شماره یک می آیند.
🔴 با عصبانیت و فریاد در آسایشگاه را باز کردند و در همان تاریکی شب با کابل، چوب و لگد به جان اسرا افتادند. ناله و فریاد اسرا با نوای "یا حسین، یا حسین" در هم آمیخته بود. شکنجه جلادان بعثی بیش از ده دقیقه ادامه داشت.
🔹 بعد از کتک کاری مفصل، برق آسایشگاه را روشن کردند. وضعیت بچه ها واقعا رقت انگیز بود. خیلی ها روی زمین افتاده و می نالیدند، بقیه هم با بدن های خون آلود و زار و نزار به دیوار تکیه داده بودند.
🔺 با ضربه چوبی که به سرم خورد، سرم گیج می رفت طوری که چشمانم جایی را نمی دید. فکر نمی کردم دیگر روی سلامتی را ببینم اما به لطف خدا طولی نکشید که حالت طبیعی خود را به دست آوردم.
🔴 چند دقیقه بعد، آنها که سینه هایشان در اثر سینه زنی بیشتر از دیگران سرخ شده بود، مجددا مورد شکنجه قرار گرفتند. صدای فریاد یا حسین یاحسین دو هزار و چهارصد نفر اسیر زیر شکنجه بعثی های خون آشام تا دو بعد از نیمه شب ادامه داشت. تازه بعدش هم تعدادی را به عنوان گرداننده برنامه عزاداری از میان اسرا جدا کرده و در بیرون اردوگاه شکنجه کردند!!
◀️ همه تصورمان این بود در آن شب حداقل بیش از پنج نفر شهید خواهیم داشت، ولی به خواست خداوند و حرمت خون امام حسین (ع) و یارانش هر چند مجروح زیاد داشتیم اما تلفات نداشتیم.
⚪️ بعد از ماجرای عاشورای حسینی در سال ۵۹ در اردوگاه رمادی، دشمن تا سالها بعد از برگزاری مراسم عزاداری بالاخص در ایام محرم، طرح و نقشه دیگری را به اجرا درآورد. دو روز مانده به تاسوعا و عاشورا آمپول هایی به بدن اسرا تزریق می کردند که حداقل تا سه شبانه روز حالت استفراغ توام با سرگیجه و سردرد داشتیم طوری که قادر به حرکت نبودیم. تازه با این همه، بارها مسوولان اردوگاه با گستاخی ادعا می کردند که رژیم عراق طبق قوانین سازمان ملل با اسرا رفتار می کند. در صورتی که عملا بر خلاف قرارداد ژنو که اسرا مجاز هستند به اعمال دینی و مذهبی خود عمل کنند، عمل می کردند!!👇👇
مجاهدات_سردار_سید_علی_اکبر_مصطفوی.pdf
1.07M
📃 شمه ای از مجاهدت های آزاده دوران دفاع مقدس شهید علی اکبر مصطفوی (راوی خاطره فوق👆)
— مسئول حفاظت بیت امام خمینی(ره)
— دلاورمرد روزهای سخت نبردهای کردستان و اوایل جنگ با دشمن بعثی
— یار دیرینه شهید دکتر چمران . . .
🌹 یادی از امیر سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی
☀️ فرمانده پایگاه پای برهنه در میان عزاداران...
✳️ در یکی از روزهای ماه محرم همراه عباس و چند تن از خلبانان ماموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم...
✅ به اتفاق عباس ساختمان عملیات را ترک کردیم در جلو ساختمان ماشین اماده بود تا مارو به مقصد برساند.
عباس برای اینکه بقیه در مضیقه نباشند به راننده گفت:
_ پیاده میرویم شما بقیه بچه ها را برسانید...
من هم به تبعیت از عباس سوار نشدم و هر دو پیاده به راه افتادیم پس از دقایقی به یکی از خیابان های اصلی پایگاه رسیدیم.
✳️ صدای جمعیت عزادار از دور به گوش میرسید کم کم صدا بیشتر شد عباس به من گفت بریم به طرف دسته عزادار...برسرعت قدم هایمان افزودیم ..
پرچمهای دسته عزاداراز دور پیدابود...خوب که دقت کردم دریافتم که هرچه به جمعیت نزدیک تر میشویم چهره عباس برافروخته تر میشود درحال پیش رفتن بودیم که لحظه ای سرم را برگرداندم ودیدم که عباس کنارم نیست...
✳️ وقتی برگشتم اطراف و پشت سرم را نگاه کردم دیدم عباس مشغول در آوردن پوتینهایش است...
به آرامی پوتین و جوراب را از پا در آورد و بندهایش را به همدیگر گره زد و آن را به گردن اویخت... سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد...
با دیدن این صحنه بی اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی هنگامی که به حضور امام شرفیاب میشود افتادم...
🌷 چند لحظه بعد عباس میان انبوه عزاداران بود و با صدای زیبایش نوحه میخواند و جمعیت سینه زنان و زنجیر زنان به طرف مسجد پایگاه میرفتند. من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی با پای برهنه عزاداری کنند ولی ندیده بودم که فرمانده کل پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری ونوحه خوانی کند...
✍️ خاطره از امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا
🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🏴
👇👇
خوشا به او که پساز آن همه جهاد و جنون،
به خون خویش ابوالفضل وار غلطان شد...
۱۱ اسفند ۱۳۶۲، جزیره مجنون
عملیات عاشورایی خیبر
#تاسوعا
#ابن_الشهید
#شهید_مهدی_شکری
#روحش_شاد_باذکر_یاحسین
4_5810021012573525429.mp3
3.79M
🎼 نماهنگ
ماه قمر امالبنین ...
#روحالله_رحیمیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 برادر جانباز حاج احمد اصفهانی، مداح اهلبیت (ع)
۲۵ تیر ماه ۱۳۶۹ - سالروز شهادت #ارتشی_غیور
#آزاده_شهید
سرهنگ تکاور حسن هداوند میرزایی
#بخوانید 👇👇
🔴 در دوم خرداد سال 61 در منطقه #عملیات_بیت_المقدس و یک روز قبل از فتح خرمشهر به اسارت درآمد.
۲۵ تیر ماه ۱۳۶۹ یعنی هشت سال بعد؛ زمانی که اسرای ایرانی به میهن باز می گشتند به مکان دیگری انتقال داده شد و توسط دشمن بعثی به شهادت رسیده و در قبرستانی در نزدیک اردوگاه دفن شد.
تیر ماه سال 81 با مجوز رهبر؛ قبر او و تعداد دیگری از آزادگان مدفون نبش قبر شد و مشاهده کردند به اعجاز الهی پیکر مطهر مداح اهل بیت (ع) شهید حسن هداوند میرزایی پس از 12 سال از دفن؛ جنازه سالم مانده بود!!
🔸 پیکر مطهر این شهید پس از انتقال به گشور در یکی از روستاهای شهرستان پاکدشت بختک سپرده شد
💠 کانال دفاع مقدس
اینجا بیت شهداست☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۵ تیر ماه ۱۳۶۹ - سالروز شهادت #ارتشی_غیور
#آزاده_شهید
سرهنگ تکاور حسن هداوند میرزایی
۲۵ تیر ۱۳۳۰ - زادروز رزمنده بسیجی، شهید مرتضی صبور
🕊🕊 شهادت: ۳۰ مرداد ۱۳۶۱ - جبهه سومار
📄 فرازی ازوصیت نامه شهید👇
✍️ من مرتضي صبور، فرزند عبدالله، در دوراني از تباهي و سياهي ستمشاهي زاده شده و رشد يافتم كه از بدترين دوران حيات اين امت مستضعف بود. آن چنان ستم و جور استعمارگران خارجي و ايادي داخلي آنان بر حلقوم اين ملت فشار مي آورد كه هر فرياد آزادي خواهي و دادرسي همان دم به خاموشي مي گراييد. آري، زندگي حلقهاي از مكررات كسل كننده اي بود كه نه انسان بلكه شايد زندگي گياه بي توان نيز، نااميد در خطي ممتد از بيهودگي تداوم مي يافت و آنان كه تن به چنين ذلتي در نمي دادند، در بيدادگاه هاي رژيم از حق حيات محروم مي شدند و يا در سياه چالها مي بايست بدترين شكنجه هاي غير انساني را متحمل ميشدند.
سگ زنجيري امپرياليسم، محمد رضاي نفتي مبلغ آن چنان نظامي بود كه انسانها را رها زيستن جرم بود و در چنان شرايطي من نه انساني زنده، بلكه مرده اي متحرك بودم، خالي از هر تلاش و شوري براي زيستن. ياد آن روزهاي سياه، بدنم را به لرزه در مي آورد، عزلت گزيدن و در خلوت وحشتناكي زيستن به دور از هياهوي زندگي و با هراسي بزرگ كه روح را تا مرز نابودي پيش مي برد و اگر جسم باقي مي ماند، ديگر نمي شد آن را انسان ناميد. روزهاي آغاز انقلاب به رهبري امام امت، در حقيقت تولد نويني بود براي من كه طالب انسان بودن و انسان زيستن بودم و ميخواستم عمق و عظمت مكتب اسلام را دريابم و عظمت عشق را در ايثار هموطنانم بياموزم. من در حقيقت مديون خون مردمي هستم كه در برقراري اين نظام تا پاي جان مجاهدت نمودند. من خود را مديون تمامي شهداي جمهوري اسلامي ايران مي دانم و از همه بالاتر مديون امام امت كه استمرار ولايت ايشان، استمرار خط امامان معصوم و خط انبيا است. اگر مرا سعادتي باشد تا در راه پيروزي حركت اسلامي مستضعفان جهان، جان ناقابل را نثار نمايم، تنها ذره اي از ديني را كه بدين انقلاب و رهبرش داشته ام، توانسته ام ادا نمايم. اينك كه عازم نبردگاه حق عليه باطل هستم، احساس مي نمايم كه كليهي علايق دنيوي را هم چون باري سنگين از دوش رها ساخته ام و فارغ و سبك بالم و مجنون وار مي شتابم، به قول حافظ:
عشق بازي نيست اي دل سر به باز
زان كه گوي عشق نتوان زد به چوگان هوس
43.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #تصویری
🌷 یادی که در دلها هرگز نمیمیرد یاد شهیدان است
🎤 حاج #صادق_آهنگران
🌴 دوران #دفاع_مقدس
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌴 کانال "دفاع مقدس"