🌴 ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ — سالروز عملیات عاشورای ۳
نام تیپ سیدالشهداء (ع) یا همان لشگر 10 سیدالشهداء (ع) با نام سرداران شهیدی چون حاج علیرضا موحددانش و حاج کاظم نجفی رستگار گره خورد است . یگانی که در هر کجای جبهه حضور پیدا می کرد آتش به جان سپاه دشمن می انداخت .
دشمن فکر می کرد با شهادت "علیرضا موحد دانش" در عملیات والفجر 2 و حاج کاظم رستگار در عملیات بدر ، تیپ سیدالشهداء (ع) از زبانها خواهد افتاد. اما شاگردان شهید موحد و رستگار تابستان 1364 در عملیات عاشورای 3 و در منطقه عملیاتی فکه یکبار دیگر خواب دشمن زبون را آشفته کردند , این در حالی بود که در همین زمان به دلیل بی تدبیری برخی ها، جبهه های نبرد دچار بی تحرکی و سکون شدخ بود.
بعد از شهادت رستگار مقدم سردار حاج علی فضلی فرماندهی تیپ ده سیدالشهداء (ع) را عهده دار شد. او به منظور ایجاد تحرک و بالا بردن روحیه نیروها و سازماندهی و ارتقاء توان رزمی تیپ، به قرار گاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) پیشنهاد انجام عملیات محدود ایذایی با هدف ضربه شبانه به دشمن وگرفتن اسیر در منطقه فکه را ارائه نمود که فرماندهان ارشد پس از بررسی ورفع نواقص با طرح این عملیات موافقت نمودند.
به این ترتیب «عملیات عاشورای 3 با رمز مبارک «یا سید الشهداء(ع)» در ساعت 2 بامداد 25 مرداد 64 با هدف انهدام یگانهای دشمن در منطقه عملیاتی شمال فکه انجام گرفت.
در این نبرد، رزمندگان تیپ 10 سیدالشهداء با پاک سازی 14 کیلومتر مربع از منطقه فکه موفق به انهدام 2 پل ارتباطی مهم ، 2 دستگاه تانک و 11 انبار مهمات ، چندین دستگاه خودرو و مقادیر زیادی ادوات و تجهیزات مهندسی دشمن بعثی شدند. همچنین گردان 1 و 2 از تیپ 108 لشکر 16 دشمن منهدم و بیش از 600 نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شده و 35 نفر نیز اسیر شدند.
مقادیر زیادی سلاح سبک و سنگین و چندین دستگاه خمپاره انداز و مقداری تجهیزات لجستیکی و مخابراتی نیز به غنیمت نیروهای ما درآمد.
------------------------------------------
🌱 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 نشر مطالب، با لینک یا بدون لینک مجاز است
30.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 فیلم مصاحبه منتشر نشده از سردار شهید علیرضا موحددانش در فرودگاه - ظهر روز ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ - (بعد از آزادسازی خرمشهر - عملیات بیت المقدس)
در حال اعزام به لبنان، به منظور خارج کردن بیروت و جنوب لبنان از اشغال صهیونیست ها
💠 اعزام قوای محمّد رسول الله (ص) به سوریه برای مقابله با اسرائیل متجاوز۱
ای ساربان آهسته ران
کآرام جانم میرود ...
اردیبهشت ۶۷
ارتفاعات شیخ محمد
عملیات بیت المقدس ۶
انتقال پیکر دو رزمنده شهید
لشکر۱۰ سیدالشهدا (؏)
#قهرمانان_وطن
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
🔷 گزارش مسئول ستاد تیپ ۱۲ قائم در قرارگاه:
☄️انتقال یک مجروح که از ظهر امروز به طرف پائین ارتفاع شروع شده بود، تا لحظاتی قبل ادامه داشته و مجروح در راه به شهادت رسیده است.
برای باربری روی ارتفاع هم دو قاطر را به قسمتِ خشک یالِ «گوجار» منتقل کرده که یکی یخ زده و دیگری در برف فرو رفته است.
یکی از دو دستگاه ماشین مخصوص مناطق برفی هم که از دشمن به غنیمت گرفته شده، با پاره شدنِ زنجیر از کار افتاده است.
شب اول عده زیادی به خاطر نشستن روی برف اسهال خونی گرفتند. من باور نمیکردم تا اینکه خودم هم دچار شدم.☄️
🔹دفترچه شماره۲ راوی قرارگاه نجف از عملیات «بیتالمقدس۳»/ صفحه۶۷
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☄️برای باربری روی ارتفاع هم دو قاطر را به قسمتِ خشک یالِ «گوجار» منتقل کرده که یکی یخ زده و دیگری در برف فرو رفته است❗️
قاطرهای هوشمند😊
در حسينيه شهيد حاج همت در #دوکوهه مراسمی بود. با حضور برادران اعزام مجدد. سخنران که از برادران روحانی تبليغی _ رزمی بود، ضمن صحبتهايش گفت: در يکی از مناطق #کردستان_عراق، با چند قاطر که بارشان سلاح و مهمات و تجهيزات بود، راهی منطقه عملياتی بوديم. عراقی ها با شليک توپ و خمپاره ردّ ما را می زدند. منتها چون فاصله زيادی با ما داشتند، گلولههايشان کارگر نبود.
نکته قابل توجه اين بود که وقتی با شنيدن سوت #خمپاره يا سفير توپ روی زمين دراز میکشيديم، قاطرها نيز کنار ما زانو می زدند و هرچند بار اين عمل تکرار می شد، آن ها نيز رو به زمين می خوابيدند.😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 شهید مهدی زینالدین رفته بود تو خط عراقی ها و داخل سنگر سرهنگ عراقی چای خورده بود!!
بهت افسر عراقی🤔
#شهیدانه_زیستن
دوران جنگ تحمیلی
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
✅مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( دیگه دوستت ندارم بابای بد !! )
🎞 مراسم تعزیه خوانی برپا بود و مردم زیادی برای تماشا در تکیه جمع شده بودند…
شمر در حال رجزخوانی و تیز کردن خنجرش برای بریدن سر امام حسین (ع) بود…
ناگهان دخترکی از میان جمعیت خارج شد و به سمت شمر رفت...
💠 اجرای مراسم #تعزیه در دوران جنگ تحمیلی // دهه ۶۰
🌴 اجرای تعزیه برای حضرت سیدالشهدا(ع) یکی از برنامه های ویژه ای که در دهه دوم محرم در دوران دفاع مقدس با استقبال رزمندگان مواجهه بود
📷 در این تصاویر مراسم تعزیه ؛ محرم سال ۱۳۶۲ که "شهید سید کاظم میرحسنی" سوار بر اسب در نقش امام حسین علیهالسلام و یکی از تصاویر نیز شمر در حال بریدن سرش ایشان است.
🚩 این شهید والامقام به مدت ۲۱ ماه و ۱۰ روز به عنوان پیک گردان در منطقه جنوب اروندرود خدمت کرد و سرانجام ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ در سن ۲۴ سالگی بر اثر اصابت ترکش به سر در عملیات والفجر هشت به فیض شهادت نائل آمد.
🌷شهید میرحسنی در بخشی از وصیتنامه خود به برادران و خواهران دینی توصیه کرده است: «در هر مصیبتی که وارد شد، صبر پیشه کنید و از خدا کمک بگیرید.»
#تعزیه_خوانی
#محرم_در_جبهه
#تیپ۱۲_قائم_عج
۳۱ تیر ۱۳۳۲ - زادروز #شهید #احمد_کشوری
🍃خاقانی بسیار شیوا بیان میکند،
که در #مسلخ_عشق جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند♡
🍃بدرستی اگر نیکو سرشت نباشی نمیتوانی در قتلگاه عشق جان عزیزت را فدای جانانت کنی، اگر در عشق، صاف و #یکدل نباشی نمیتوانی حتی لحظه ای گمانت را به سوی #معشوق پرواز دهی😌
🍃اصلا کدام روبه صفتی میتواند این مسیر را بپیماید، مگر غیر این است که مسلخ عشق با #نیکوسرشتی معنای حقیقیش را پیدا میکند.
🍃احمد کشوری #خلبان جوان و تیز پروازی که زیرکانه و #هوشیارانه توانست مسیر عاشقی را تمیز دهد. ۲۷سال بیشتر نداشت، اما چون عارفی راه بلد مسیر را در کوتاهترین زمان ممکن به انتهایش رسانید❣️
🍃میدانی، انتهای جاده ی عاشقی #ابدیت است و #احمد این مسیر را با تیز ترین پرواز ممکن به باند فرودگاهش رسانید.
🍃آری، حقیقتا عشق را باید زِ #کشوری آموخت، ورنه ما #خاکیان_محجوب، چه میدانیم؟
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید #احمد_کشوری
📅تاریخ تولد : ۳۱ تیر ۱۳۳۲
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آذر ۱۳۵۹.میمک
🥀مزار شهید : بهشت زهرا(س)
📸 امیر سرلشکرخلبان شهید احمد کشوری
در کنار برادرش شهید محمد کشوری
پ.ن: شهید محمد کشوری در سن ۱۶ سالگی براثر اصابت ترکش به سر در جبههی قصر شیرین به شهادت رسید.
#روحشان_شاد_با_ذکر_صلوات
ا🌷▫️🌷▫️🌷▫️🌷▫️🌷
وطن يعنی هدف يعنی شهامت
وطن يعنی شرف يعنی شهادت
🕊🕊 سیمرغ دیار مارندران، خلبان شهید احمد کشوری
میگفت:
هر وقت خالص شدم
شهید میشوم ...
در ۱۵ آذر ۱۳۵۹ در حالی که پیروزمندانه از عملیات بازمیگشت، بالگردش مورد اصابت راکت یک فروند هواپیمای جنگنده دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
در غائله سرکوب مهاجمان در سنندج گفته بود :
« من پرواز میکنم و اطراف پادگان و افراد ضدانقلاب را به شدت میکوبم و غائله را برای همیشه ختم میکنم اگر در پایان تشخیص دادند که کار و عمل من خطا بوده بگذارید من را اعدام کنند اما کردستان برای ایران بماند..»
#قهرمان_وطن
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🔹 شهید آوینی :
« شهید احمد کشوری را از ورای حجابها به حریم حرم فرا خواندهاند و او لبیک گویان تن به آتش سپرده است، تا بار دیگر جانش به حیات طیبه احیا شود و آنگاه بال در بالِ فرشتگان در آسمان لایتناهی به پرواز درآید»
عقاب تیز پرواز جبهه ها
🌱 سالروز تولد خلبان شجاع هوانیروز ارتش، شهید احمد کشوری - (استان مازندران، شهرستان سیمرغ، شهر کیاکلا)
⚪️ روستازادهای که استعداد بالایی در درس، ورزش و هنر داشت ولی به علت فقر نتوانست وارد دانشگاه برود. او در سال 1351 وارد ارتش شد و به بخش هوانیروز رفت. او در هدایت هلیکوپترهای «کبری» و «جت رنجر» آموزش تخصصی دید.
🍀 او جوانی مؤمن، بااخلاق، اهل خیر و علاقمند به روحانیت بود. با آغاز انقلاب اسلامی، فعالیت سیاسی-انقلابی او شدت گرفت.
🌼 به فاصله یک هفته پس از پیروزی انقلاب57، ضدانقلاب در کردستان پادگان مهاباد را به غارت نمود و این آغاز ناامنی در آنجا بود. کشوری داوطلبانه به یاری مردم مظلوم کُرد شتافت و در طی عملیاتی به شدت مجروح شد ولی هلیکوپترش را به مقصد رساند.
🌿 با آغاز جنگ تحمیلی نیز در کنار شهید #شیرودی، شهید #سهیلیان و... با از جان گذشتگی خود در برابر ارتش تا دندان مسلح عراق مقاومت کردند و نگذاشتند دشمن به پیشروی خود در خاک کشورمان ادامه دهد.
🌷 سرانجام فرزند غیور ملت در 15 آذر 1359 در حال نبرد با دشمن، هلیکوپتر او مورد اصابت موشک میگ عراقی قرار گرفته و به شهادت میرسد. (در تنگه بینا - منطقة عمومی میمک - استان ایلام)
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
💠 خاطره ای از شهید احمد کشوری
🌴 #ذکر_یازهرا(س)
🔹در کردستان درگیری شدیدی بین ما و ضد انقلاب شامل کومله و دمکرات به وقوع پیوست و من از هوانیروز درخواست کمک کردم، دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند یعنی شهیدان کشوری و شیرودی لبیک گفته و لحظاتی بعد بالای سر ما بودند که به آنها گفتم؛ کجا را زیر آتش خود بگیرند.
🔸پس از آنکه مهمات هلی کوپترها تمام شد متوجه شدم که شهید کشوری علی رغم کمبود سوخت منطقه را ترک نکرده است! وقتی با او تماس گرفتم گفت: من باید کارم را به اتمام برسانم، لحظاتی بعد با دوربین دیدم که شهید کشوری خود را به جاده ای رساند که یک ماشین جیپ سیمرغ پر از عناصر ضد انقلاب از آنجا در حال فرار بودند، هلی کوپتر را به آن خودرو نزدیک کرد و آنقدر پایین رفت که با اسکیت هلی کوپتر به آنها کوبید و همه این جنایتکاران به دره سقوط کردند.
▪️پس از آن طی تماس به او گفتم: با توجه به تأخيرى که کردی سوخت هلی کوپتر برای آنکه خود را به قرارگاه برسانی کافی نیست و همینجا فرود بیا، او گفت: هلی کوپترم را هدف قرار می دهند و با اینکه چراغ هشدار دهنده سوخت هلی کوپتر روشن شده و به هیچ وجه خطا نمی کند، شهید کشوری گفت: با ذکر یا زهرا (س) خود را به قرارگاه می رسانم.
▫️ساعتی بعد در حالیکه ناامیدانه با قرارگاه تماس گرفتم تا سراغ احمد کشوری را بگیرم گفتند: او به سلامت و با ذکر یا زهرا (س) در حالیکه هلی کوپترش هیچ سوختی نداشته به قرارگاه رسیده است.
─(راوى: سپهبد شهيد على صياد شيرازى)
🌷 شهید احمد کشوری
⚪️ روستازادهای که استعداد بالایی در درس، ورزش و هنر داشت ولی به علت فقر نتوانست وارد دانشگاه برود. او در سال 1351 وارد ارتش شد و به بخش هوانیروز رفت. او در هدایت هلیکوپترهای «کبری» و «جت رنجر» آموزش تخصصی دید.
🍀 او جوانی مؤمن، بااخلاق، اهل خیر و علاقمند به روحانیت بود. با آغاز انقلاب اسلامی، فعالیت سیاسی-انقلابی او شدت گرفت.
🌼 به فاصله یک هفته پس از پیروزی انقلاب57، ضدانقلاب در کردستان پادگان مهاباد را به غارت نمود و این آغاز ناامنی در آنجا بود. کشوری داوطلبانه به یاری مردم مظلوم کُرد شتافت و در طی عملیاتی به شدت مجروح شد ولی هلیکوپترش را به مقصد رساند.
🌿 با آغاز جنگ تحمیلی نیز در کنار شهید #شیرودی، شهید #سهیلیان و... با از جان گذشتگی خود در برابر ارتش تا دندان مسلح عراق مقاومت کردند و نگذاشتند دشمن به پیشروی خود در خاک کشورمان ادامه دهد.
🌷 سرانجام فرزند غیور ملت در 15 آذر 1359 در حال نبرد با دشمن، هلیکوپتر او مورد اصابت موشک میگ عراقی قرار گرفته و به شهادت میرسد. (در تنگه بینا - منطقة عمومی میمک - استان ایلام)
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
💠 خاطره ای از شهید احمد کشوری
🌴 #ذکر_یازهرا(س)
🔹در کردستان درگیری شدیدی بین ما و ضد انقلاب شامل کومله و دمکرات به وقوع پیوست و من از هوانیروز درخواست کمک کردم، دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند یعنی شهیدان کشوری و شیرودی لبیک گفته و لحظاتی بعد بالای سر ما بودند که به آنها گفتم؛ کجا را زیر آتش خود بگیرند.
🔸پس از آنکه مهمات هلی کوپترها تمام شد متوجه شدم که شهید کشوری علی رغم کمبود سوخت منطقه را ترک نکرده است! وقتی با او تماس گرفتم گفت: من باید کارم را به اتمام برسانم، لحظاتی بعد با دوربین دیدم که شهید کشوری خود را به جاده ای رساند که یک ماشین جیپ سیمرغ پر از عناصر ضد انقلاب از آنجا در حال فرار بودند، هلی کوپتر را به آن خودرو نزدیک کرد و آنقدر پایین رفت که با اسکیت هلی کوپتر به آنها کوبید و همه این جنایتکاران به دره سقوط کردند.
▪️پس از آن طی تماس به او گفتم: با توجه به تأخيرى که کردی سوخت هلی کوپتر برای آنکه خود را به قرارگاه برسانی کافی نیست و همینجا فرود بیا، او گفت: هلی کوپترم را هدف قرار می دهند و با اینکه چراغ هشدار دهنده سوخت هلی کوپتر روشن شده و به هیچ وجه خطا نمی کند، شهید کشوری گفت: با ذکر یا زهرا (س) خود را به قرارگاه می رسانم.
▫️ساعتی بعد در حالیکه ناامیدانه با قرارگاه تماس گرفتم تا سراغ احمد کشوری را بگیرم گفتند: او به سلامت و با ذکر یا زهرا (س) در حالیکه هلی کوپترش هیچ سوختی نداشته به قرارگاه رسیده است.
─(راوى: سپهبد شهيد على صياد شيرازى)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی از لحظه شهادت احمد کشوری، خلبان شجاع هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران
دوران جنگ تحمیلی
شهیدکشوری_تا_آخرین_قطرۀ_خون_از_انقلاب،.mp3
1.18M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 احمد کشوری
دلیرمرد ارتش
عقاب آهنین بال در رویارویی با دشمن
هدایت شده از دفاع مقدس
روزهای پرالتهاب پایان جنگ
عراق که با پشتیبانیهای مالی و تسلیحاتی و نیز حمایت های سیاسی غرب و شرق و کشورهای مرتجع از اوایل سال ۶۷ دست به تحرکاتی در سراسر جبهه ها زد که اولین آنها بازپسگیری #فاو بود سپس سعی در تصرف شلمچه، جزایر مجنون، طلائیه،کوشک، فکه، شرهانی، تمرچین در شمالغرب و در ۳۱ تیر مجدداً حمله به طلائیه، کوشک، ونیز قصر شیرین وشمال مهران
تهاجمات عرااق در این روزها درحالی انجام گرفت که ایران در روز ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را اعلام کرده بود
صدام بتصور اینکه ایران در موضع ضعف میباشد، دوباره هوس اشغال خوزستان را در سر می پروراند (۳۱ تیر ۶۷)
آیتالله خامنهای بهعنوان امامجمعه تهران با درک شرایط خطیر کشور علاوه بردعوت همه ائمه جمعه به جبهه،خود از امام اجازه و همچون روزهای نخست جنگ رهسپار جبهههای جنوب شده تا با حضور در یگانها عزم سست شده برخی رزمندگان را دوباره جزم کنند و روحیه رزمندگان را بالا ببرند-۲ مرداد۶۷
در این اثنا و همزمان ناگهان اتفاق عجیب و غیرمنتظرهای رخ میدهد
عملیات فروغ جاویدان از سوی منافقین آغاز میشود.عملیاتی باپشتیبانی کامل عراق و غرب و بهمنظور فتح ۴۸ساعته تهران-۳ مرداد۶۷
هدایت شده از دفاع مقدس
#پانزده_روز طلایی_در_دفاع_مقدس
31 تیرماه تا 15 مرداد 67 روزهای طلایی ما در دفاع مقدس بود که رزمندگان فقط و فقط به امر امام گوش کردند و بس
و به اعتراف همه فرماندهان این 15 روز #مساوی_8 سال دفاع مقدس بود
این 15 روز ماشین جنگی دشمن را منهدم کرد و بینی صدام و حزب بعث را به خاک مالید.
شاید نسل امروز سؤال کنند که ???
چرا کسی این پانزده روز رو تحلیل نمیکنه.
یک جواب این است که تحلیل گری توی صحنه نبرد وجود نداشت و تحلیل گرها فرار رو بر قرار ترجیح دادند.
در مصاف دشمن فقط امام بود و امت امام .
روز عید قربان سال67 که مصادف با سوم مرداد ماه بود همه ی اسلام در مقابل همه کفر قرار گرفت.
گرمای 55 درجه و تشنگی هم چیزی برای عرضه نداشتند.
رزمنده ها آمده بودند با دشمن بجنگند ، هرچه خوبی و خیر بود در صحنه بود.
توکل.
توسل.
تحمل.
تهور...
عجیب تر از همه بدن هایی بود که هر ساعت از تن پوش سبک تر میشد
نزدیکی های ظهر انگار همه محرم شده بودند و برای قربانی به منا میرفتند.
از فرط گرما لباسها رو کنده بودند و با زیر پیراهن آرپی جی بدوش و تیر بار به دست توی جاده اهواز خرمشهر و کنارهای جاده دنبال دشمن میدویدند.
سفیدی زیر پیراهن هاشون حوله احرام رو تداعی میکرد و لبیک گویان به فرمان امام شون میرفتند برای ذبح شدن.
روز عجیبی بود.
آنقدر سریع بچه ها به دل دشمن زدند که جبهه قاطی پاطی شد . دیگه تیربار و آرپی جی به کار نمیومد ، اونهایی که سرنیزه و یا نارنجکی در دست داشتند حمله میکردند و یک جاهایی هم کار به مشت ولگد کشید.
دشمن با تاریکی هوا فرار رو برقرار ترجیح داد.
توی درگیری های تن به تن بعضی از بچه ها گرفتار نفر برها و زره پوش های دشمن شده و به اسارت رفتند ، اونها میگفتند وقتی ما رو عقب میبردند دیدیم تا شهر بصره دشت از تانک و نفربر سیاهی میزد.همه آماده شده بودند به ما حمله کنند. اما سرو ته کردند و به گاز از معرکه فرار میکردند.
اون پانزده روز افسانه ای ، امام در جماران دست بر دعا و امتش دست بر سلاح ، تکلیف جنگ رو یکسره کردند.
در این چند روز تابلویی از وفاداری رزمندگان به امامشون ترسیم شد و سندی در تاریخ ثبت شد
رزمنده ها از این میدان هم سر بلند بیرون اومدند.
جایی که جنگ مقلوبه شد.. و دشمن خوار ذلیل با تتمه نیروهای شاخ شکسته و تانک های برجک پریده میرفت که خبر شکست را به صدام افلقی و اربابانش برساند .
فرمان امام رسید که رزمنده ها در تعقیب دشمن در مرز متوقف شوند و اجازه شرعی عبور از مرز رو ندارند.
همه میدونستند که اگر دنبال دشمن کنند براحتی میتوانند به بصره و العماره برسند .
بقول دوستان اگر، اینطرف مرز گلوله بخوری به لقاء خدا میرسی و اگر اونطرف مرز گلوله ای نوش جان کنی در اسفل سافلین مهمان میشوی.
11 مرداد روز عید غدیر و عملیات غدیر تیر خلاص #فرزندان_خمینی در دفاع مقدس 8 ساله بود .
دشمن تمام توانش رو هم به میدان آورد و نصرت خدا شامل حال رزمندگان شد و تقریبا جبهه جنوب به سکون رسید و از آنروز به بعد دشمن بعثی بساطش رو جمع کرد و پشت مرزهایش مستقر شد...
و اینگونه نصرت سربازان خمینی عزیز در با قربان شروع و به غدیر ختم شد و آبرویی که امام با خدا معامله کرد ضامن پیروزی شد.
کانال #دفاع_مقدس
دفاع مقدس
#پانزده_روز طلایی_در_دفاع_مقدس 31 تیرماه تا 15 مرداد 67 روزهای طلایی ما در دفاع مقدس بود که رزمندگا
👈 نام عملیات: #سرنوشت
📍 منطقه عملیات: حدفاصل طلائیه تا شلمچه
🗓 زمان عملیات: ۱۳۶۷/۴/۳۱
🗺 نوع عملیات: پاتک سپاه در برابر هجوم گسترده دشمن در پایان جنگ
❇️ فرماندهی عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
👈 سازمان عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
📊 نتایج عملیات: عقبنشینی دشمن و آزاد شدن جادههای این منطقه به سمت خرمشهر و جلوگیری از تصرف اهواز و سقوط خوزستان
دفاع مقدس
👈 نام عملیات: #سرنوشت 📍 منطقه عملیات: حدفاصل طلائیه تا شلمچه 🗓 زمان عملیات: ۱۳۶۷/۴/۳۱ 🗺 نوع عملیا
🔴 به مناسبت سالروز عملیات سرنوشت (غدیر)
✅ تنها دروغی که در جنگ گفتم همین بود!
◀ تا این مطلب را گفتم، آنها روحیه گرفتند که از طرف جانشین فرمانده کل سپاه نمایندهای به آنجا آمده و میگوید محکم همینجا بمانید و مقاومت کنید.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
تنها سه روز بعد از اینکه ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، سپاه سوم ارتش متجاوز عراق، با استعداد ۱۳ لشکر، تهاجم خود را در روز جمعه ۳۱ تیر ۱۳۶۷ آغاز کردند
در واقع دشمن استعدادی را که ابتدای جنگ در ۳۱ شهریور۵۹ از قصر شیرین تا خرمشهر بهطور پراکنده به کار گرفته بود، در ۳۱ تیر۶۷ به طور ، در حدفاصل طلائیه تا شلمچه، به قصد تصرف اهواز و سقوط خوزستان وارد عملیات کرد
این تجاوز ارتش عراق که یادآور بلندپروازیهای صدام در روزهای آغازین جنگ بود، با تصور از هم پاشیدن انسجام داخلی ایران، پس از موافقت امام خمینی با قطعنامه ۵۹۸ آغاز شد
حمله مجدد عراقی ها از سمت شلمچه و زید بود تا بتوانند در زمان مبادله اسرا، نفرات بیشتری را در اختیار داشته باشند
این بار دشمن بمحض ورود بخاک کشورمان، با تدبیری که اندیشیده شد، در محاصره نیروهای ما گرفتار و با دادن تلفات و خسارات فراوان مجبور بفرار به داخل خاک خود شد
ناگفته نماند که در این مرحله از عملیات، نیروهای عراقی موفق شدند جاده خرمشهر به اهواز را هم برای ساعتی به اشغال خود دربیاورند ولی با مقاومت نیروهای ما و بسته شدن عقبهشان،متحمل خسارات زیادی شدند وتجهیزات فراوانی برجا گذاشتند که به غنیمت درآمد. این نتایج میتوانست درجلوگیری از شرارتهای جدید دشمن مؤثر باشد
راوی: رمضان الله وکیل؛ فرمانده تدارکات تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم(ع)
دفاع مقدس
🔴 به مناسبت سالروز عملیات سرنوشت (غدیر) ✅ تنها دروغی که در جنگ گفتم همین بود! ◀ تا این مطلب را گفت
🎙روایت محمدرضا عیدی عطار زاده؛ فرمانده لشکر مهندسی رزمی ۴۲ قدر
دشمن وقتی دید امتیازات زیادی در قطعنامه ۵۹۸ از دست داده است و مقصر شناخته شده، تصمیم گرفت برای کسب امتیاز بیشتر، دوباره بخشهایی از سرزمین ما را به اشغال خود درآورد
چون محتوای قطعنامه برای ایران سند خوبی بود؛ ولو در حد همان نوشته روی کاغذ، سند خوبی بود. برای دیپلماسی سند خوبی بود؛ برای همان جریانی که باور داشت سازمان ملل میتواند گرهگشا باشد، نه برای انقلابیون و انقلاب اسلامی. دشمن میدانست که باخته است؛ بنابراین میخواست امتیاز بگیرد
در آن وضعیت، ارتش بعثی صدام، با همه توان تقویت شده خود، در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۶۷، به خطوط پدافندی ما در استان خوزستان، از سمت شمال خرمشهر برای دستیابی به جاده اهواز-خرمشهر و تهدید خرمشهر حمله کرد
رژیم عراق تصمیم داشت دوباره خرمشهر را بگیرد. نوک پیکان حمله دشمن ابتدا به سمت اهواز نبود؛ خرمشهر را هدف گرفته بود
در مقابل حمله عراق، هرکدام از لشکرهای سپاه، یکی دو تا گردان بیشتر در اختیار نداشتند. در این مقطع زمانی، خدا فرماندهان ما را امتحان کرد و آنها با قدرت به میدان آمدند و درس بزرگی به دشمن دادند
هرچند دشمنان با نیرنگ، در نیروها و مسئولان ما تزلزل ایجاد کرده بودند، آنها این درس را به دشمن دادند که اگر بچههای انقلاب اراده کنند، او نه میتواند خرمشهر را تصرف کند و نه حتی یک وجب از خاک ما را.
هنگام حمله دشمن به جنوب، من در تهران بودم. شبانه با یک ماشین وانت خودم را به اهواز رساندم و مستقیم به طرف جبهه حمیدیه و جاده اهواز-خرمشهر رفتم. نرسیده به پادگان حمید دیدم خیلی از نیروهای ما در حال جمع و جور کردن خود برای عقبنشینی هستند. توپخانه و کاتیوشاها و بعضی بنههای پشتیبانی، همه داشتند جمع میکردند
من از عقبنشینیهای گذشته تجربهای داشتم. لباس خاکی بسیجی تنم بود. علامت سپاه روی آن نبود؛ ولی همانجا با داد و بیداد گفتم: کی گفته برگردید؟ در حالی که اصلاً نمیدانستم وضعیت خط مقدم جبهه چطور است
این نیروها، بدون دستور فرماندهی عقبنشینی را شروع کرده بودند. این داد و بیداد ما کمی آنها را متوقف کرد. من تا نزدیک خط مقدم خاکریز پادگان حمید رفتم، دیدم واقعاً خط مقدمی در کار نیست. شاید کمتر از یک گروهان نیرو آنجا بود که در مقابل دشمن مقاومت میکردند. یکی دو نفرشان آر.پی.جی زن بودند. از گوش آنها خون میآمد و بقیه بچهها هم تقریباً مستأصل ایستاده بودند
فرماندهی در آنجا نبود.عدهای از فرماندهان برای جلوگیری از سقوط خرمشهر به آن جبهه رفته بودند به همین دلیل، این جبهه، هم از طرف خودمان و هم از طرف دشمن مغفول مانده بود
ادامه👇👇👇👇