eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
🔴 خیانت منافقین 🔥 پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری، سپاه و ارتش با همکاری یکدیگر برای اجرای چند عملیات بزرگ جهت بیرون راندن عراق از خاک ایران آماده می‌شدند؛ اما انفجار دفتر نخست‌وزیری و شهادت رجایی و باهنر، موج شادی در جبهه دشمن به همراه داشت و فرماندهان جهت جلوگیری از تضعیف روحیه نیروهای ایران، مصمم به اتخاذ هرچه سریع‌تر شیوه تهاجم شدند. در همین راستا دو عملیات به‌طور همزمان در جنوب سوسنگرد و غرب سرپل ذهاب با نام شهیدان رجایی و باهنر اجرا گردید. عملیاتی که در جنوب سوسنگرد اجرا شد، هرچند محدود بود، موقعیت استراتژیک خوبی برای نیروهای ایران در جبهه کرخه کور فراهم کرد، اما عملیات غرب سرپل ذهاب باهدف تکمیل اهداف عملیات بازی دراز و همچنین آزادسازی ارتفاعات کوره موش و قراویز در شمال غرب سرپل ذهاب اجرا گردید که با وجود موفقیت اولیه، با مقاومت عراق و اجرای پاتک‌های سنگین، حفظ ارتفاعات آزادشده میسر نگردید.   💢 روایت سردار رضا میرزایی رضا میرزایی؛ فرمانده تیپ یکم لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع) در دوران دفاع مقدس به بیان خاطرات خود از این عملیات پرداخته که به‌منظور سالگرد آن منتشر می‌شود: ✍ در آخرین جلسه مشخص شد که عملیات شامل سه محور اصلی و دو محور فرعی است. محمود شهبازی (فرمانده سپاه همدان) فرماندهی عملیات را به حسین همدانی سپرد. مسئولیت محور یکم جناح سمت راست در سمت دشت ذهاب و بن دستک به برادر حبیب‌الله مظاهری و فرماندهی نیروهای عمل‌کننده این محور به من واگذار شد. قرار بود مظاهری و گروهانش که متشکل از نیروهای سپاه و ارتش بود، از روستای قراویز عبور کرده و به ارتفاعات قراویز صعود کنند...ما نیز وظیفه پاک‌سازی دشت ذهاب تا دامنه ارتفاعات قراویز را بر عهده داشتیم. محور وسط به فرماندهی برادر علیرضا حاجی بابایی، مهم‌ترین محور بود. جایی که برادران حسن مرادیان و علیرضا خزایی همراه نیروهای اسدآبادی باید با دور زدن تپه کمیل از سمت راست، به ارتفاعات ۸۰۱ و ۸۱۶ قراویز می‌رسیدند. مسئولیت محور چپ نیز بر عهده محمود شهبازی بود که فرماندهی نیروهای عمل‌کننده آن را برادر حسن تاجوک بر عهده داشت. وظیفه آن عبور از روستای جگر محمدلو و رسیدن به شیرین آب بود. دومین محور فرعی نیز در اختیار برادر قدیر نظامی بود که باید از طرف جاده قصر شیرین به تپه‌های دوقلو می‌رسیدند. قرار شد عملیات ساعت ا بامداد یازدهم شهریورماه ۱۳۶۰ اجرا شود. ادامه درپست بعد👇👇
دفاع مقدس
🔴 خیانت منافقین 🔥 پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری، سپاه و ارتش با همکاری یکدیگر
ادامه از پست قبل👇 🛑 اطلاع ارتش عراق از عملیات تقریباً ساعت ۱۱ شب بود. منتظر بودیم تا رمز عملیات به همه واحدها اعلام شود و به خط دشمن بزنیم. ناگهان از سمت بازی دراز آتش بسیار سنگینی از خمپاره و توپ مستقیم به سمت ما شلیک شد. ما پی بردیم که ارتش عراق از این عملیات اطلاع دقیق داشته و تمامی مواضع ما را از دو سو یعنی بازی دراز و کوره موش مورد هدف قرار دادند و دامنه ارتفاعات قراویز و دشت آن با انبوهی از آتش گلوله‌های خمپاره و توپ چنان در هم کوبیده شد که ساماندهی نیروهای ما را طوری به هم ریخت که دیگر منتظر شنیدن رمز نشدیم و هر گروه در محورهای مربوط به خود شروع به پیشروی کرد 💢 پیشروی اولیه نیروها و شکستن خط اول و دوم حدود ۴ کیلومتر به عمق پیشروی کرده بودیم. ساماندهی عراقی‌ها در محور ما به‌گونه‌ای به‌هم‌ریخته بود که دیگر از آتش بر روی ما خبری نبود اما در عقبه ما، جایی که نیروهای حاجی بابایی و اسدیار می‌جنگیدند؛ حجم آتش زیاد بود. به خط دوم نیروهای دشمن رسیدیم، عده‌شان بیشتر از خط اول بود اما آن‌ها هم نتوانستند جلوی بچه‌های با روحیه ما را بگیرند. خط دوم عراقی‌ها هم سقوط کرد و حالا فقط چند صد متر تا عقبه قراویز فاصله داشتیم. حالا تمام توجه‌مان مقابله با خط سوم عراق بود که حدس می‌زدیم احتمالاً مقاومت بیشتری از خود نشان خواهند داد. به‌وسیله بیسیم خبر پیشروی و شکستن خط دشمن را به برادر همدانی رساندیم، اما لحن همدانی نشان می‌داد که وضعیت عقبه نامناسب و شدت درگیری و مقاومت دشمن بالاتر از حد تصور است و نیروهای اسدیار به‌جز رضا شریفی راد و چند نفر دیگر نتوانسته بودند از خط دشمن عبور کنند، تعدادی از آن‌ها اسیر یا شهید شده بودند. ادامه در پست بعد👇
دفاع مقدس
ادامه از پست قبل👇 🛑 اطلاع ارتش عراق از عملیات تقریباً ساعت ۱۱ شب بود. منتظر بودیم تا رمز عملیات به
قسمت آخر👇 🛑 رهایی از محاصره ساعت حدود هفت و نیم صبح بود که ناگهان صدای زوزه تانک‌های بی‌شماری را شنیدم که از پشت دشت به سمت ما حمله‌ور می‌شدند. قبل از اینکه به محاصره دربیاییم، مظاهری دستور عقب‌نشینی داد. روز از نیمه گذشته بود. همه از عطش به حالت غش افتاده بودند. در آن گرمای سوزان صحنه عاشورای امام حسین (ع) در نظرمان تداعی شد. به هر مصیبتی بود بچه‌ها را به پناهگاه‌های طبیعی نزدیک به شیارها بردیم. حسن اسدیار و تعدادی از نیروهایش در ارتفاعات قراویز به شهادت رسیده بودند. در آن‌سوی جبهه ما، تهرانی‌ها هم که همزمان وارد نبرد در بازی دراز شده بودند، متوجه لو رفتن عملیات شده و به عقب بازمی‌گردند. آن‌ها نیز متحمل تلفات زیادی شده بودند.   📛🔥 حاجیلو، نفوذی منافقین در جبهه خودی وحید حاجیلو، عنصر نفوذی سازمان مجاهدین خلق در سپاه همدان بود. او آن‌چنان در کارش مهارت داشت که کسی از فعالیت‌های پنهانی او مطلع نشده بود. او قبل از ورود به سپاه، یکی از کارمندان آموزش‌وپرورش همدان بود. حاجیلو در اوایل انقلاب وارد سپاه همدان شده بود و در روابط عمومی سپاه، مسئولیت امور فرهنگی را بر عهده داشت. او که در همه گشت و شناسایی‌های عملیات رجایی و باهنر شرکت داشت؛ قبل از شروع عملیات گفت من متون تبلیغاتی برای این عملیات آماده کرده‌ام که باید حتماً به همدان بروم و آن را چاپ کنم و سریع برگردم. متأسفانه او به این بهانه، فوراً به همدان رفت و متون را شبانه چاپ کرد و بلافاصله به تهران رفت و کل اطلاعات و طرح و نقشه عملیات را که در آن راهکارها مشخص‌شده بود به رابطین خود (منافقین) تحویل داد. منافقین هم آن اطلاعات را برای رژیم عراق ارسال کردند. سپس حاجیلو فوراً با آن متون تبلیغاتی کذایی به منطقه برگشت. حاجیلو حتی در این عملیات شرکت کرد و از ناحیه دست‌وپا مجروح شد و برای مداوا به همدان فرستاده شد. بعد از عملیات، او با کشف یکسری اسناد از خانه تیمی منافقین لو رفت. نیروهای سپاه در ساعت ۱۰ شب با حکم قضایی وارد خانه او شده و دستگیرش کردند و به دادگاه انقلاب تهران تحویل دادند. وحید حاجیلو بعد از ۴۸ ساعت اعدام شد.  منبع: رستمی، علی، از ارتفاعات سخت تا نخل‌های بی‌سر، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۴۱۶، ۴۱۷، ۴۲۰، ۴۲۱، ۴۲۲، ۴۲۳، ۴۲۴، ۴۲۸، ۴۲۹ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
💠 نیم‌نگاهی به عملیات‌های شهیدان رجایی و ‌باهنر ♦️پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست‌جمهو
📷 شهید حسن مرادیان 🌷👆پیکر شهیدی که عراقی ها او را پس از شهادت، از بلندی ارتفاع به پایین پرتاب کردند و به دلیل دید و تیر دشمن کسی نمی توانست او را به عقب برگرداند. پیکر مطهر یازده ماه بر روی سنگی آرام گرفته بود تا اینکه بعد از عقب نشینی عراق از ارتفاعات قراویز (پس از عملیات بیت المقدس) توانستند پیکر شهید را یافته و انتقال دهند. روی کلاه آهنی او شهید نوشته شده است: و روی لباس پاسداری‌‌اش نوشته بود: ‼️((صدام پس از آزادی خرمشهر دست به یک مانور تبلیغاتی زد. او بمنظور نشان دادن وجهه صلح خواهی خود، از نقاطی از سرزمینهای اشغالی ایران عقب نشست که البته این عقب نشینی ها ناقص و تاکتیکی بود. در حقیقت مناطق فوق هیچ سودی برای عراق نداشت و نقاط حساس و استراتژیک همچنان در اشغال عراق ماند) کانال دفاع مقدس
دفاع مقدس
📷 شهید حسن مرادیان 🌷👆پیکر شهیدی که عراقی ها او را پس از شهادت، از بلندی ارتفاع به پایین پرتاب کر
هو الحکیم 🔹خداحافظ من رفتم... در برگ‌های آلبوم عکس رزمندگان همدان در دوران دفاع مقدس، تصویری از پیکر یک شهید دیده می‌شود که پیکر مطهرش روی تخته سنگی آرام گرفته؛ روی کلاه آهنی این شهید نوشته شده است: و روی لباس پاسداری‌‌اش نوشته شده ؛ شهیدی که یازده ماه، آفتاب، سایه‌بانش بود و ابرها بر پیکرش گریه می‌گریستند💦💦 🌷 مسئول و مربی آموزش بود، در اجتماعات دینی فعالیت می‌کرد، اگر برای نیرویی مشکلی پیش می‌آمد، آن را رفع می‌کرد؛ یکی از ویژگی‌های بارز او این بود که حقوقی را که از سپاه می‌گرفت به فقرا می‌داد؛ با اخلاصی که داشت، فقط به فکر دیگران بود و دنبال منافع خودش نبود. او فرماندهی بود که خودش را بین نیروها می‌دید و می‌گفت: «برویم و این کار را انجام دهیم». وقتی با ضدانقلاب مواجه بودیم، بارها او تهدید شد. او از فعالانی بود که مقابل مخالفان نظام و منافقین ایستاد. در عین حال با افراد زیر دست خودش مهربان بود. 💠 در جریان عملیات «شهیدان رجایی و باهنر» در ۱۱ شهریور ماه ۱۳۶۰ در منطقه سر پل ذهاب، این فرمانده عزیز در قسمت مقابل ارتفاع ۸۰۱ و ۸۱۶ مسئولیت سخت‌ترین نقطه را بر عهده گرفت. طراحی این عملیات در سه محور بود که فرماندهی محور میانی را بر عهده داشت. ۴_۳ روز قبل از عملیات، در پادگان ابوذر به شدت بیمار شد. وقتی که او را دیدم، دو تخته پتو روی خود کشیده بود و در آن گرمای شهریور به خود می‌لرزید. با دیدن این وضعیت جسمی‌اش به او گفتم: «به شهید حسین همدانی و محمود شهبازی می‌گویم که شما برای عملیات نیایید». اجازه نداد و با همان حالت بیماری فرماندهی محور میانی عملیات را رها نکرد و در ارتفاعات قراویز حضور پیدا کرد. او نیروها را به خوبی مدیریت کرد؛ برادران شریفی و رضایی که از اسرای این حمله بودند، پا به پای حرکت کردند تا جایی که سنگر عراقی‌ها را گرفتند و تلفات سنگینی بر آنها وارد کردند. جلوی سنگرهای دشمن به شهادت رسید؛ بعثی‌ها هم برای تلافی پیکر او را به میان صخره‌ها پرتاب کرده بودند تا پیکر شهید جلوی دید ما باشد. با توجه به وجود میدان مین و شرایط حاکم در منطقه، ما نمی‌توانستیم پیکر مطهر را به عقب برگردانیم. بالأخره بعد از یازده ماه محاصره منطقه قراویز توسط دشمن، خرمشهر آزاد شد و بعثی‌ها از قراویز عقب‌نشینی کردند و پیکر شهدا را به عقب برگرداندیم... ------------------------------------------- ▪️ کانال دفاع مقدس
فدايت شوم 💕 تو جبهه يك مرتبه شروع مي كردند به قربان صدقۀ هم رفتن، خصوصاً براي بچه هايي كه در جريان نبودند. روي خود را به شخص كرده و مي گفتند: «فدايت شوم، دورت بگردم، چقدر خوبي، چقدر عزيزي، قربون چشم هايت بروم، نباشم ببينم ناراحتي، نباشم ببينم كه بشنوم مريضي». خلاصه همين طور پشت سر هم عبارت را رديف مي كردند و بيچاره هم به گمان اين كه براي او دارند اين همه ابراز احساسات و عواطف مي كنند كلي شرمنده و سرخ و سفيد مي شد و عرق مي كرد و مرتب مي گفت: «خدا نكند، تو را خدا اين حرف ها را نزنيد». ... تا اين كه يكي از گوينده ها اضافه مي كرد : «خميني جان»❤️ ... و تازه معلوم مي شد كه اين همه توصيف و تواضع براي امام بوده است!!! 😂 دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 وقتی فداییان روح الله برای دیدن معشوق خود راهی جماران می شدند ... / دوران دفاع مقدس 📺 تصاویری از دیدار امام خمینی با رزمنده ها و خانواده های شهدا 🎙 به همراه نوحه خوانی برادر صادق با بلندگوی دستی!! شور وصف ناپذیر از دیدار با رهبر 💕 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ https://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 «لبیک یا خمینی» . . . با نوای صادق آهنگران دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 📹 نوحه سرایی حماسی حاج صادق آهنگران در دوران دفاع مقدس فرمان رسیده از خمینی رهبر ایمان باید شود آزاده قدس از چنگ دُژخیمان ای لشکر قرآن حاضر به اجرای این فرمان شیران حزب الله، با عشق و با ایمان مردانه بشتابید در عرصه ی میدان نابود باید کرد جرثومه ی شیطان همسنگران امروز هنگام ایثار است دست خدا بارها در جبهه یار است از جای برخیزید آغاز پیکار است دشمن شده از شوکت شیران، لرزان ای لشکر شیران، بر روبهان تازید .... باطل را مغلوب حق سازید خصم ستمگر از پا دراندازید آتش زنید بر خرمن جان ستمکاران •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید علی عابدینی زاده معروف به «خمینی جون»💕 دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🌷شهید علی عابدینی زاده معروف به «خمینی جون»💕 دوران جنگ تحمیلی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🎙نقل خاطره از شهید عابدینی زاده (راوی: برادر طاووسی از فرماندهان دفاع مقدس) ⚪️ در دیماه سال ۱۳۶۰ مدتی رزمندگان تیپ امام حسین در ساختمانها و محوطه دانشگاه جندی شاپور اهواز مستقر شدند. نمازهاي جماعت ما در سالن ورزشي سرپوشيدة دانشکده تربيت بدني برگزار مي‌شد که تمامي نيروهاي تيپ امام‌حسين(عليه‌السلام)، به صورت متمرکز در آن شرکت مي‌کردند. از جمله خاطرات شيرين نماز جماعت، حضور پيرمردي بسيجي به نام شهيد حاج علي عابديني‌زاده در بين ما بود. با توجّه به استحباب مؤکد عمل استبراء در هنگام طهارت، يک روز در بين نماز جماعت ظهر و عصر، ايشان ميکروفن را به دست گرفت و با استفاده از يک کتري، روش استبراء را با لهجه‌ي شيرين اصفهاني خود براي نيروها توضيح داد. اين توضيحات طنزآلود، بسيار جالب و خاطره‌انگيز بود و باعث شد تا اين مسألة شرعي و بهداشتي براي هميشه در ذهن نيروها ماندگار شود. حاج علي عابديني‌زاده در بين نيروهاي رزمنده با عناويني مانند: «خميني‌جون و حاجي‌ و‌جعلنا» معروف بود. چرا که ايشان با تمام وجود، به امام عشق❤️ مي‌ورزيد و هر زمان مي‌خواست نام امام خميني را ببرد، به عنوان «خمينی جون»💕 خطاب مي‌کرد. همچنين بين رزمندگان معروف شده بود که ايشان به علت اعتقاد عجيبي که به آية وجعلنادارد، با خواندن اين آية قرآني در منطقة خط شير دارخوئين، بدون اين‌که عراقي‌ها متوجه حضور او شوند به‌راحتي بر روي خاکريزها تردد مي‌کرده است. به همين لحاظ، ايشان در بين نيروهاي رزمنده به «حاجي و‌جعلنا»نيز شهرت داشت و هر کجا مي‌رفت باعث تقويت روحي رزمنده‌ها بود. (معروف است که پيامبر اکرم قبل از هجرت به مدينه و هنگام خروج از منزل و رفتن به غار ثور، براي مخفي بودن از چشم مشرکان اين آيات را مي‌خوانده‌اند). . حاج علي عابديني‌زاده در بهمن 1360 در پنجاه و پنج سالگي در عمليات مولاي متقيان علي(عليه‌السلام) در منطقة چزابه به شهادت‌رسيد و تا مدت‌ها جنازة ايشان مفقود بود. سرانجام پس از هفده سال، پيکر پاک ايشان به عنوان شهيد گمنام به همراه تعدادي از شهداء و مفقودين بي‌نام و نشان در بهشت زهراي تهران در نزديکي شهداي هفتم تير، در قطعة 24، رديف 108، شماره 48، به خاک سپرده مي‌شود. مدت‌ها پس از خاک‌سپاري، خانوادة ايشان با مشاهده عکس‌هاي شهداي مفقودالاثر، متوجه مي‌شوند که عکس‌يکي از شهداي مفقودالاثر تا حدودي مشابه شهيد آن‌هاست. لذا اعلام مي‌کنند به احتمال زياد، اين جنازه‌متعلق به شهيد عابديني‌زاده مي‌باشد و سنگ مزاري به نام ايشان در آنجا نصب مي‌كنند. گفتني است فرزند و نوة شهيد عابديني، به نام‌هاي جعفر و جليل نيز از شهداي دفاع مقدس مي‌باشند که در لشکر امام‌حسين(عليه‌السلام)به شهادت رسيده‌اند. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐 "یـــاران آخــــــــرالزمانی" اما من معتقد هستم، آن چیزی که دیدم، صحنه‌هایی که دیدیم و شما هم دیدید خیلی‌هاتون، معتقدم، امام زمان (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) که ظهور بکنند، حکومتی که ایجاد می‌کنند، قله‌ی آن حکومت آن دوره بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
اسیر زمان شده‌ایم! مرکب از افق می‌آید، تا سوار خویش را به سفر ابدی ببرد ... 📸 ۱۱ تیر ۱۳۶۵ عملیات کربلای‌ یک
💠 وصیت نامه‌ی هفده ساله‌ی لشکر ویژه ۲۵ : شهادت بهترین عروس دنیا 🔹️ شهید رضا حق شناس حمزه سیدالشهدا در وصیت نامه اش می‌نویسد: ■ خدایا، خواب بودم، بیدارم کردی. مریض بودم، شفایم دادی. □ رضا بودم، رضایت دادی تا به معشوق برسم. ■ در دام نفسانیات اسیر بودم، آزادم کردی □ و در آخر تشنه­ ای بودم در کویر و در جستجوی آب می­ گشتم، مرا به آب رساندی و سیرابم کردی. ■ معبودا، معشوقا، قسم به عشق، همان عشقی که عاشقان مجنونند و عاقلان در خون □ قسم به عشقی که همه ما را به معشوق می­رساند و همان عشقی که رسول­الله را به عرش می­رساند. ■ همان عشقی که مولایم علی (ع) در نماز مثل بید می­ لرزید و روح از بدنش خارج و اشک از گونه­ هایش سرازیر می‌شد □ همان عشقی که فاطمه (سلام­ الله علیها) در سن 18 سالگی عاشق معبود می­شود و مظلومانه به دیار رب می­رود. ■ خدایا چه­ طور شکرگزارت نباشم در صورتی­که امانت خود را به قیمت والایی می­خری و بالاترین درجه که همان شهادت است، شامل حال آنان که در راه تو جهاد کردند، می­کنی 🔸️ پدرم! می­دانم که می­خواستی دامادم کنی، ولی بدان عروس من شهادت و تیری که برقلبم می­خورد، عقد ما را می­خواند و خانه نو را در قبر کوچکم انتخاب کردم تا به مردم بشناسانم که پدرم این­ چنین پسری را داماد کرده و پسرش عاشق یکی از بهترین عروس های دنیا را که همان شهادت است، شده است. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 این کلیپ را صد بار ببینید !!! شرح نمیدهم ، قابل وصف نیست ؛ اندکی تامل !!! 🎥 کلیپ دیده نشده مادر بر بالین فرزند شهیدش ...( شهید لطف اله شکری/ آمل ۱۳۶۱) 🌹واقعاً زبان در برابر بصیرت و معرفت این مادر شهید بزرگوار قاصر است...
دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید ... (عج) -- استان فارس
🔷 ۱۷ شهریور سالروز شهادت دهمین شهید مجموعه «روایت فتح»، شهید حاج قاسم دهقان گرامی باد. (نفر اول سمت چپ) ♦️در پست بعد شخصیت او معرفی می‌شود. وی کسی بود که همانند حر بن یزید ریاحی، در ماجرای عاشورا خود را از سپاه شمر به سپاه امام حسین(ع) رساند. 💠 حتماً مطلب بعدی👇 را ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🔷 ۱۷ شهریور سالروز شهادت دهمین شهید مجموعه «روایت فتح»، شهید حاج قاسم دهقان گرامی باد. (نفر اول سمت
🔷 ۱۷ شهریور ،سالروز شهادت دهمین شهید مجموعه «روایت فتح»، شهید حاج قاسم دهقان گرامی باد. (شهیدی که ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ هم سالروز تولد انقلابی او بود!) حتماً تا آخر بخوانید!👇👇 🔸سال ۵۶ به سربازی رفت. چون در تیراندازی از مهارت بالایی برخوردار بود جذب گارد شاهنشاهی شد و سال ۵۷ او را به دوره مخصوص تیراندازی در الجزایر اعزام کردند. پس از بازگشت از الجزایر ماجرای خونین ۱۷ شهریور و قتل عام مردم در میدان ژاله پیش آمد. آن روز به قاسم چهار خشاب اضافه دادند و گفتند: تو نیروی ویژه و قهرمان مسابقات بین المللی ارتش ها هستی و تیرت هدر نمی رود، پس لیاقت داشتن بیشترین مهمات را داری! 🔸در کشتار‌ هولناک ۱۷ شهریور سال ۵۷ در میدان ژاله، به محض شروع تیراندازی به سمت مردم، او دست به چنین کاری نزد و شجاعانه دو تن از دوستانش را هم به راه راست هدایت کرد و با اسلحه به سمت تظاهرکنندگان فرار کردند و حتی شب قبل هم به یکی از دوستانش گفته بود که من فردا کسانی را می زنم که مردم را بزنند! ▫️انقلابیون وقتی دیدند که آنها با در دست داشتن اسلحه به سمتشان در حال دویدن هستند، خیال کردند که آنها قصد تیراندازی به مردم را دارند و آنها هم فرار کردند اما قاسم با صدای بلند می‌گفت «درود بر خمینی درود بر خمینی» و خود را به میان مردم رساند. ▫️آنها که بر سر یک دوراهی بزرگ و انتخاب جهنم به خاطر قتل مردم و بهشت به خاطر پیوستن به آنها قرار گرفته بودند، با فرار خود اعدام خویش را قطعی می‌دانستند و برای خداحافظی قصد رفتن به سمت خانه خود را کردند و ابتدا همه به سمت خانه قاسم رفتند اما ساواک خانه او را محاصره کرده بود! ▫️آنها چندین ساعت با نیروهای ساواک زد و خوردی شدید می‌کنند و مقاومت جانانه ای از خود به یادگار می‌گذارند و چندین تن از آنان را هدف قرار می دهند. پس از تیراندازی های شدید، هر دو پایش تیر می‌خورد اما او مقاومت را ادامه می‌دهد. به سمت او نارنجک پرتاب می شود و مادر و اعضای خانواده اش که در زیر زمین پناه گرفته بودند از ناحیه چشم آسیب می بینند و سرانجام جسم زخمی قاسم را به اسارت می برند (فیلم سینمایی «خونبارش» شرح این ماجراست). ▫️محمدرضا شاه مستقیماً دستور اعدام او را می دهد و مدتی در زندان می‌ماند و در لحظه اعدام، به دروغ خطاب به ماموران ستم شاهی می گوید: «دست نگه دارید، من جاسوس ارتش یکی از کشورهای همجوار هستم و ماموریت داشتم تا چنین کاری کنم.» حرف قاسم را به مقامات ساواک منتقل می کنند و اعدام او برای تحقیق در این خصوص به تعویق می افتد اما به فضل الهی مدتی بعد انقلاب به پیروزی می رسد و قاسم نیز در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از زندان آزاد می شود (از این ستون تا آن ستون فرج است). ▫️تولد انقلابی قاسم در ۱۷ شهریور ۵۷ حاوی یک درس بسیار بزرگ است و آن درس این است که در تعارض دستور خالق با مخلوق، این دستور خالق است که باید اجرا شود نه مخلوق! این اقدام بزرگ شهید دهقان یادآور آن جمله با عظمت حضرت علی(ع) خطاب به مالک اشتر است که فرمود: «هر آن امرى كه از مافوق مى شنوى با امر خدا بسنج، چنانچه خداوند تو را از آن عمل نهى مى كند، زنهار فرمان خالق را در راه هواى مخلوق قربانى مكن. هرگز نگو من مامورم و معذور، هرگز مگو به من دستور داده اند و بايد كوركورانه اطاعت كنم. اگر چنين گويى و چنان كنى آينه قلبت زنگ آلود و تاریک مى شود و روح ديندارى و تقواى تو پست مى گردد.» ▫️عمل قاسم در ۱۷ شهریور سال ۵۷ تفسیر عملی آیه ۲۵۸ سوره مبارکه بقره است که خداوند کریم می‌فرماید: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ. ▫️سرباز قاسم قصه ما، با وقوع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه محمد رسول الله تهران درآمد، از فرماندهان شجاع دفاع مقدس شد و به درجه سرداری نائل آمد. بعد از جنگ با وجود اینکه سردار و جانباز هم بود، علی رغم وضعیت مالی بدی که داشت هیچ فعالیت اقتصادی نکرد و روزی خود و خانواده‌اش را با کار کردن روی یک تاکسی در می‌آورد. در ادامه، عشق به شهادت او را از فرماندهان گروه تفحص شهدا کرد. در سال ۷۲ در لحظه شهادت شهید آوینی و در حالی که او را در ساخت مستند «روایت فتح» یاری می کرد، پشت سر سید قرار گرفته بود و چند ترکش هم از مینی که سید را شهید کرد به او اصابت کرد. ▫️بعد از شهادت آوینی دیگر کسی خنده را بر لبان قاسم ندید. او هدفی نداشت جز اشاعه فرهنگ شهادت و از قضا در ۱۷ شهریور سال ۱۳۷۴ (سالروز آن حرکت تاریخی اش) و در حالی که مسئولیت انفجارات فیلم سینمایی‌ و دفاع مقدسی «قطعه ای از بهشت» را بر عهده داشت، پس از انفجار زودهنگام مواد منفجره به کاروان عاشورا پیوست‌ و همنشین شهید آوینی شد. شادی روحش صلوات ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
D1738280T13602660(Web).Mp3
988.9K
«شهید قاسم دهقان» یكی از فرماندهان گردان لشگر ۲۷ «محمد رسول الله (ص)» بود. وی در ۱۷ شهریور بیرق مبارزه با شاه را برداشت، در ۱۷ شهریور ازدواج كرد و در ۱۷ شهریور به درجه شهادت رسید. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
🔷 ۱۷ شهریور ،سالروز شهادت دهمین شهید مجموعه «روایت فتح»، شهید حاج قاسم دهقان گرامی باد. (شهیدی که ۱۷
سردار و هنرمندی که مظلوم بود. چه وقتی که زنده بود، چه وقتی که شهید شد. ⚪️ هفده شهریور ۵۷ به یاران خمینی پیوست، ⚪️ هفده شهریور ۷۴ هم به دیدار خدای خمینی رفت ... 🌷شهید حاج قاسم دهقان ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ نام: قاسم نام خانوادگی: دهقان تنگستانی نام پدر: عبدالله نام مادر:فاطمه تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۴/۲۰ محل تولد: همدان تحصیلات: دیپلم ادبیات وضعیت تاهل: متاهل (۲ فرزند دختر و ۲ فرزند پسر) تاریخ شهادت:۱۳۷۴/۶/۱۴ علت شهادت: انفجار هنگام ایفای نقش در فیلم قطعه ای از بهشت محل شهادت: میبد یزد مسئولیت: معاون گردان ابوذر ل۲۷ – جانشین شناسایی اطلاعات عملیات در لبنان – معاون گردان سلمان ل۲۷ مزار:تهران، بهشت زهرا، قطعه۲۹ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄