eitaa logo
دفاع مقدس
3.5هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
794 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر یا لیتنا کنا معک لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌رفت ، نفر برمی‌گشت ... تا برای بماند
🌿 زندگی نامه شهید سیدمجتبی علمدار 🌷در سحرگاه 11 دی 1345، درست در لحظاتی که مؤذن، آوای دلنشین اذان صبح را سر داده بود، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «مجتبی» نهادند. نورسیده‌ای از تبار سادات که تولدش، بارقه‌ای از امید را در دل «سیدرمضان و نوذر» به وجود آورده بود. پدر و مادری که در سیمای دل‌بندشان، آینده‌ای درخشان را می‌دیدند 🔹سیدرمضان با درآمدی متوسط، همواره دغدغه آن را داشت که فرزندانش تعالیم اسلامی را به درستی بیاموزند و بدان عمل کنند. سیدمجتبی، تحصیلات ابتدائی را در دبستان «شهید عبدالحکیم قره­جه»، دوران راهنمائی را در مدرسه «شهید دانش» و مقطع را در هنرستان «شهید خیری­مقدم» فعلی ساری سپری کرد. اگرچه تحصیلاتش به دلیل پیروی از فرمان پیر و انجام تکالیف الهی ناتمام ماند، امّا بعد از سال­های جنگ، ادامه تحصیل داد. 🔹او در سال 1362 همراه چند تن از دوستانش، دوران آموزش نظامی را در پادگان منجیل پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه کردستان اعزام شد. حضور او در کردستان با اتمام عملیات والفجر 4 مصادف بود؛ اما بعد از عملیات، به همراه دیگر رزمندگان، در پایگاه «ساوجی» منطقه پنجوین عراق مستقر شد. 🔹او در سال 1363، به منطقه جنوب عزیمت کرد و در گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا، به‌عنوان تیربارچی استقرار پیدا کرد. این رزمنده سرافراز، از نقش‌‌آفرینان عملیات پیروزمندانه کربلای 1 نیز بود. او بعد از این عملیات، وارد گردان مسلم‌‌بن عقیل شد و تا پایان جنگ نیز، در آن باقی ماند. نخستین عملیاتی که سید همراه این گردان انجام داد، عملیات کربلای 5 بود. گردان مسلم پیش از این عملیات، در منطقه صیداویه در آبادان مستقر شد. این‌جا بود که مجتبی، همراه سایر رزمندگان، در کنار نخل‌های استوار جنوب، نجواهای عاشقانه خود را در سوگ اهل بیت(ع) سر داد. 🔹او در عملیات کربلای 8، از ناحیه کتف راست مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و با همان وضعیت، تا پایان عملیات حضور داشت. اگرچه این ترکش، هرگز از بدن سیدمجتبی خارج نشد و او آن را به‌عنوان درّی در صدف وجود خویش نگهداری می‌کرد. این بسیجی خستگی‌ناپذیر که در آغاز سال 1366 جامه پاسداری را به تن کرده بود، اواخر فروردین همین‌سال(1366)، همراه مسلم، در عملیات کربلای 10 شرکت کرد. ارتفاعات ماووت، هنوز خاطره پایداری‌ها و جوانمردی‌های او را به خاطر دارد. 🔹او در مرداد 1366، به گروهان سلمان از گردان مسلم منصوب شد و در اسفند همین سال(1366)، به همراه سایر نیروهای این ، جهت شرکت در عملیاتی عازم غرب کشور شد. مأموریت گروهان سلمان، آزادسازی سه‌راهی خُرمال، سیّدصادق و دوجیله و پاسگاه مستقر در آن بود که با موفقیت کامل انجام شد. 🔹روح عاشق سیدمجتبی و اشتیاق زایدالوصفش به کربلای ایران، بار دیگر او را به جبهه‌های نبرد کشانید. به‌گونه‌ای که تا مدتی پس از پذیرش قطع‌نامه 598 نیز، سراغ او را می‌بایست از نخلستان‌های آبادان می‌گرفتند. او در زمستان سال 1369 مأموریت خود را در جنوب پایان داد و سپس فعالیت کاری‌اش را در واحد عملیات، و در ادامه، در واحد تربیت بدنی لشکر 25 کربلا از سر گرفت. مجتبی در همین سال(1369)، با بانویی از سُلاله رسول اکرم، به نام «سیده فاطمه موسوی» ازدواج کرد که ثمره آن‌ها «سیده زهرا» است. سیدمجتبی که ترکش و تاول‌های شیمیایی را از سال‌های خون و آتش، در جسمش به یادگار داشت، سرانجام در شامگاه 11 دی 1375 به دعوت حق لبیک گفت و به خیل یاران شهیدش پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از وداع و تشییع در ساری، در گلزار شهدای «مُلامجدالدین» این شهر تا همیشه آرام گرفت. 🌴 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk ▫️ ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
⚪️ در برابر سختی ها "...باباجان ، برابر سختی‌ها همچنان استوار باش و شهادت من را برای من زندگی دیگر پندار و اگر جنازه‌ای بدست شما رسید دوست دارم با صبر و شکیبایی خودت آن را به خاک بسپاری و به همه نشان دهید که در راه اسلام از همه چیز خود حتی فرزندت هم می‌گذری" 📄 بخشی از شهید 👆 🌷 بیسیم چی شهید مهدی فلاح از شهدای مسجد جامع نارمک تهران خیابان سمنگان 🌱 ۱۰_حضرت_سیدالشهدا (ع) حضرت علی اصغر (ع) لشکر لشکر ۱۳۶۷ 🌱 تولد: ۱۳۴۶ 🌷 شهادت: ۱۰ فروردین ۱۳۶۷ 🌿 _۱۰ - مزار: بهشت زهرا(س) ق ۲۸ ر ۱۰۲ ش ۱ ▫️ گروه واتساپ دفاع مقدس ۲ https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 ▫️تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
⚪️ در برابر سختی ها "...باباجان ، برابر سختی‌ها همچنان استوار باش و شهادت من را برای من زندگی دیگر پندار و اگر جنازه‌ای بدست شما رسید دوست دارم با صبر و شکیبایی خودت آن را به خاک بسپاری و به همه نشان دهید که در راه اسلام از همه چیز خود حتی فرزندت هم می‌گذری" 📄 بخشی از شهید 👆 🌷 بیسیم چی شهید مهدی فلاح از شهدای مسجد جامع نارمک تهران خیابان سمنگان 🌱 (ع) حضرت علی اصغر (ع) لشکر لشکر 🌱 تولد: ۱۳۴۶ 🌷 شهادت: ۱۰ فروردین ۱۳۶۷ 🌿 _۱۰ - مزار: بهشت زهرا(س) ق ۲۸ ر ۱۰۲ ش ۱ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌿 زندگی نامه شهید سیدمجتبی علمدار 🌷در سحرگاه 11 دی 1345، درست در لحظاتی که مؤذن، آوای دلنشین اذان صبح را سر داده بود، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «مجتبی» نهادند. نورسیده‌ای از تبار سادات که تولدش، بارقه‌ای از امید را در دل «سیدرمضان و نوذر» به وجود آورده بود. پدر و مادری که در سیمای دل‌بندشان، آینده‌ای درخشان را می‌دیدند 🔹سیدرمضان با درآمدی متوسط، همواره دغدغه آن را داشت که فرزندانش تعالیم اسلامی را به درستی بیاموزند و بدان عمل کنند. سیدمجتبی، تحصیلات ابتدائی را در دبستان «شهید عبدالحکیم قره­جه»، دوران راهنمائی را در مدرسه «شهید دانش» و مقطع را در هنرستان «شهید خیری­مقدم» فعلی ساری سپری کرد. اگرچه تحصیلاتش به دلیل پیروی از فرمان پیر و انجام تکالیف الهی ناتمام ماند، امّا بعد از سال­های جنگ، ادامه تحصیل داد. 🔹او در سال 1362 همراه چند تن از دوستانش، دوران آموزش نظامی را در پادگان منجیل پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه کردستان اعزام شد. حضور او در کردستان با اتمام عملیات والفجر 4 مصادف بود؛ اما بعد از عملیات، به همراه دیگر رزمندگان، در پایگاه «ساوجی» منطقه پنجوین عراق مستقر شد. 🔹او در سال 1363، به منطقه جنوب عزیمت کرد و در گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا، به‌عنوان تیربارچی استقرار پیدا کرد. این رزمنده سرافراز، از نقش‌‌آفرینان عملیات پیروزمندانه کربلای 1 نیز بود. او بعد از این عملیات، وارد گردان مسلم‌‌بن عقیل شد و تا پایان جنگ نیز، در آن باقی ماند. نخستین عملیاتی که سید همراه این گردان انجام داد، عملیات کربلای 5 بود. گردان مسلم پیش از این عملیات، در منطقه صیداویه در آبادان مستقر شد. این‌جا بود که مجتبی، همراه سایر رزمندگان، در کنار نخل‌های استوار جنوب، نجواهای عاشقانه خود را در سوگ اهل بیت(ع) سر داد. 🔹او در عملیات کربلای 8، از ناحیه کتف راست مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و با همان وضعیت، تا پایان عملیات حضور داشت. اگرچه این ترکش، هرگز از بدن سیدمجتبی خارج نشد و او آن را به‌عنوان درّی در صدف وجود خویش نگهداری می‌کرد. این بسیجی خستگی‌ناپذیر که در آغاز سال 1366 جامه پاسداری را به تن کرده بود، اواخر فروردین همین‌سال(1366)، همراه مسلم، در عملیات کربلای 10 شرکت کرد. ارتفاعات ماووت، هنوز خاطره پایداری‌ها و جوانمردی‌های او را به خاطر دارد. 🔹او در مرداد 1366، به گروهان سلمان از گردان مسلم منصوب شد و در اسفند همین سال(1366)، به همراه سایر نیروهای این ، جهت شرکت در عملیاتی عازم غرب کشور شد. مأموریت گروهان سلمان، آزادسازی سه‌راهی خُرمال، سیّدصادق و دوجیله و پاسگاه مستقر در آن بود که با موفقیت کامل انجام شد. 🔹روح عاشق سیدمجتبی و اشتیاق زایدالوصفش به کربلای ایران، بار دیگر او را به جبهه‌های نبرد کشانید. به‌گونه‌ای که تا مدتی پس از پذیرش قطع‌نامه 598 نیز، سراغ او را می‌بایست از نخلستان‌های آبادان می‌گرفتند. او در زمستان سال 1369 مأموریت خود را در جنوب پایان داد و سپس فعالیت کاری‌اش را در واحد عملیات، و در ادامه، در واحد تربیت بدنی لشکر 25 کربلا از سر گرفت. مجتبی در همین سال(1369)، با بانویی از سُلاله رسول اکرم، به نام «سیده فاطمه موسوی» ازدواج کرد که ثمره آن‌ها «سیده زهرا» است. سیدمجتبی که ترکش و تاول‌های شیمیایی را از سال‌های خون و آتش، در جسمش به یادگار داشت، سرانجام در شامگاه 11 دی 1375 به دعوت حق لبیک گفت و به خیل یاران شهیدش پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از وداع و تشییع در ساری، در گلزار شهدای «مُلامجدالدین» این شهر تا همیشه آرام گرفت.
✍ تو وصیت نامه ش نوشت : ملت ما چگونه زندگی کردن را از و چگونه کردن را از آموخته اند.آرزو دارم همچون زندگیم بمیرم‌. . 📝 سردار جلال الدین علاءالدینی از سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ ...
⚪️ در برابر سختی ها "...باباجان ، برابر سختی‌ها همچنان استوار باش و شهادت من را برای من زندگی دیگر پندار و اگر جنازه‌ای بدست شما رسید دوست دارم با صبر و شکیبایی خودت آن را به خاک بسپاری و به همه نشان دهید که در راه اسلام از همه چیز خود حتی فرزندت هم می‌گذری" 📄 بخشی از شهید 👆 🌷 بیسیم چی شهید مهدی فلاح از شهدای مسجد جامع نارمک تهران خیابان سمنگان 🌱 (ع) حضرت علی اصغر (ع) لشکر لشکر 🌱 تولد: ۱۳۴۶ 🌷 شهادت: ۱۰ فروردین ۱۳۶۷ 🌿 _۱۰ - مزار: بهشت زهرا(س) ق ۲۸ ر ۱۰۲ ش ۱ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🔘 خيره شده بود به هلي‌كوپتر انگار اولين بار است كه مي‌بيند. گفت: اين آهن‌پاره ساخته دست انسان است و پرواز مي‌كند. انسان خودش اگر بخواهد تا كجا مي‌رود؟ .▪️تا ديدمش رفتم جلو و روبوسي كردم. گفتم مبارك باشد، پزشكي قبول شدي ولي انگار براش اهميتي نداشت. با تبسّم گفت: هر وقت شهيد شدم بهم تبريك بگین. . 🗓 ۳۱ رشته ی فرمانده ی سید علی اکبر از و دلاورمردان یا رسول لشکر ویژه ۲۵ گرامیباد. 👇👇
🕊 . ⚪️ فرماندهی محمد باقر(ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا را بر عهده داشت. صمصام حدود ساعت 10 صبح 4 خرداد 1367 با دو دستگاه به سوی خط مقدم برای مقابله با حمله حرکت کرد. بلافاصله در منطقه عملیاتی سرگرم سازماندهی نیروها شد. آن روز وحشیانه حمله کرد.صمصام با همراهی نیروهایش در مقابل تانک ها و نفربرها ایستادگی کرد. پس از چند آرپی جی از ناحیه دست زخمی شد، ولی باز هم کرد تا گلولهای آرپی جی تمام شد. سپس با کلاش اقدام به تیراندازی کرد. در هیمن هنگام پای چپ وی نیز زخمی شد و به زمین افتاد. وقتی یکی از که پیک گردان بود، خواست او را به دوش بگیرد با کمال به وی گفت: «شما بروید و به خاطر من خود را به خطر نیندازید چون دشمن خیلی نزدیک است.» به این ترتیب سردار شهید صمصام طور در اثر خونریزی زیاد به رسید.
📩 وصیت نامه‌ی هفده ساله‌ی لشکر ویژه ۲۵ شهید رضا حق شناس _ حمزه سیدالشهدا ( : خرمال ۱۳۶۶/۱۲/۲۸) : . 📩 خدایا، خواب بودم، بیدارم کردی. مریض بودم، شفایم دادی. رضا بودم، رضایت دادی تا به معشوق برسم. در دام نفسانیات اسیر بودم، آزادم کردی و در آخر تشنه­ ای بودم، در کویر در جستجوی آب می­گشتم، مرا به آب رساندی و سیرابم کردی. معبودا، معشوقا، قسم به عشق، همان عشقی که عاشقان مجنونند و عاقلان در خون، قسم به عشقی که همه ما را به معشوق می­رساند و همان عشقی که رسول­الله را به منتهی علیه و به عرش می­رساند. همان عشقی که مولایم علی (ع) در نماز مثل بید می­لرزید و روح از بدنش خارج می­شد و اشک از گونه­هایش سرازیر، همان عشقی که فاطمه (سلام­الله علیها) در سن 18 سالگی عاشق معبود می­شود و مظلومانه به دیار رب می­رود. خدایا چه­ طور شکرگزارت نباشم در صورتی­که امانت خود را به قیمت والایی می­خری و بالاترین درجه که همان شهادت است، شامل حال آنان که در راه تو جهاد کردند، می­کنی. الحمدالله رب­ العالمین. . 📩 پدرم! می­دانم چه احساسی داشتید که می­خواستید دامادم کنید ولی بدان عروس من شهادت و تیری که برقلبم می­خورد، عقد ما را می­خواند و خانه نو را در قبر کوچکم انتخاب کردم تا عروسم را از جبهه به این وادی بیاورم و به مردم بشناسانم که پدرم این­چنین پسری داماد کرده و یکی از بهترین عروس دنیا را که همان شهادت است، عاشق شده. پس پدرم! خوشحال باش و بدان که مسلمان واقعی عاشق حق است، عاشق ملکوت است، عاشق انسان شدن است. .
☀️ صبح بخیر رفقا.... 🌿 صبح بخیر میدان صبحگاه ... 🌱 صبح بخیر بچه های لشکر ... . 👆📷 (عکس : محوطه میدان امام محمد باقر (ع) لشگر ویژه ۲۵ کربلا ... 🌴 خوزستان -- سال ۱۳۶۵ . دوران جنگ تحمیلی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
💠 وصیت نامه‌ی هفده ساله‌ی لشکر ویژه ۲۵ : شهادت بهترین عروس دنیا 🔹️ شهید رضا حق شناس حمزه سیدالشهدا در وصیت نامه اش می‌نویسد: ■ خدایا، خواب بودم، بیدارم کردی. مریض بودم، شفایم دادی. □ رضا بودم، رضایت دادی تا به معشوق برسم. ■ در دام نفسانیات اسیر بودم، آزادم کردی □ و در آخر تشنه­ ای بودم در کویر و در جستجوی آب می­ گشتم، مرا به آب رساندی و سیرابم کردی. ■ معبودا، معشوقا، قسم به عشق، همان عشقی که عاشقان مجنونند و عاقلان در خون □ قسم به عشقی که همه ما را به معشوق می­رساند و همان عشقی که رسول­الله را به عرش می­رساند. ■ همان عشقی که مولایم علی (ع) در نماز مثل بید می­ لرزید و روح از بدنش خارج و اشک از گونه­ هایش سرازیر می‌شد □ همان عشقی که فاطمه (سلام­ الله علیها) در سن 18 سالگی عاشق معبود می­شود و مظلومانه به دیار رب می­رود. ■ خدایا چه­ طور شکرگزارت نباشم در صورتی­که امانت خود را به قیمت والایی می­خری و بالاترین درجه که همان شهادت است، شامل حال آنان که در راه تو جهاد کردند، می­کنی 🔸️ پدرم! می­دانم که می­خواستی دامادم کنی، ولی بدان عروس من شهادت و تیری که برقلبم می­خورد، عقد ما را می­خواند و خانه نو را در قبر کوچکم انتخاب کردم تا به مردم بشناسانم که پدرم این­ چنین پسری را داماد کرده و پسرش عاشق یکی از بهترین عروس های دنیا را که همان شهادت است، شده است. 🌷