📄 برگی از #خاطرات 👇
🌿 نجات جان رزمنده ها
⚪️ عملیات حلبچه بود (والفجر ۱۰ - زمستان۶۶)نیروهای عباس دلیر (اعزامی از مخابرات سپاه در قرارگاه خاتم - جنوب) درمحور مریوان مستقر شده بودند و نیروهای مخابرات شاهد غرب (باختران) نیز در محور پاوه،نوسود، بیاره...
در بالای ارتفاع شیندروی هم که مشرف به کل منطقه بود، دستگاه رادیوماکس داشتیم.در کنار ما بچه های نیروی هوایی ارتش بودند و خط HOT LINE یا FX شان از همین سایت و توسط ماکس از سایت طرف مقابل,تأمین می شد.برادران ارتش با استفاده از این تلفن راه دور با پایگاه نوژه همدان تماس داشتند و درخواست و هماهنگی پرواز را انجام می دادند. در آن روز، دستگاه، دچارخرابی شد و ارتباط ماکس قطع شد.در پی آن بود که هواپیماهای عراقی در آسمان پیدا شدند و با غرش ناگهانی،محل تجمع نیروها و تردد خودروها را بمباران نمودند وتعدادی تلفات از ما گرفتند
در اینجور مواقع،نماینده ارتش با پایگاه هوایی عقبه تماس میگرفت و هماهنگی پرواز را انجام می داد و بمحض حضور جنگنده های ما، عراقی ها بسرعت آسمان منطقه را ترک میکردند. از بد حادثه، آنروز دستگاه ما خراب شد!
راهکار،دست ترکاشوند بود! بدنبال او گشتیم،پیدایش کردیم. از او خواستیم سریع خود را به بالای سایت شیندروی برساند.او هم بدون فوت وقت با تویوتا وانت آمد.تمام امیدمان به آقا الیاس بود!
به او گفتیم،آفتاب نزده،باید دستگاه راه بیافتد.او هم سریع کار را شروع کرد؛ یونیت های دستگاه را درآورد و تمام قسمتهای آن را جزء به جزء چک نمود. این کار تا نزدیکی های صبح بطول انجامید تا بالاخره مهندس! توانست دستگاه را راه بیاندازد.آفتاب نزده, بوق سالم را تحویل نماینده نیروی هوایی دادیم.آنها هم از همان لحظه،بطور آنلاین،با پایگاه شهید نوژه تماس برقرار کردند
آنروز دیگر آسمان منطقه در چتر حمایتی جت های خودمان بود و جنگنده های عراقی جرأت عرض اندام در آسمان را نداشتند
🌗 آن "شب بیداری" عزیزمان «الیاس ترکاشوند»(اهل ملایر همدان) جواب داد و موجب نجات جان رزمنده ها در فردای آن روز شد
(راوی: #ادمین کانال
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
از این دست خاطرات،در جبهه زیاد داشتیم. رادیوماکس در دوران جنگ، خدمات زیادی در راستای ارتباطات و مخابرات انجام داد.برادران ارتشی در بخش های زمینی، هوایی. هوانیروز و .... از چنین سیستم های ارزشمندی بی بهره بودند و نیازهای ارتباطی آنها را سپاه تأمین می کرد. بدرستی بیاد دارم بارها زنده یاد سرهنگ حسینی (معاون مخابراتی شهید صیاد شیرازی)بمسئولین مخوال سپاه مراجعه کرده و برای قرارگاه ها و یگانهای ارتش تقاضای FX می کرد. او به برادر ظهراب، ربیعی و ....میگفت: بیایید آبروی ما بخرید!!! و ارتباطات تلفن راه دورمان را تأمین نمایید... و سپاه نیز در تأمین نیازهای برادران ارتشی دریغ نمی کرد. در آن زمان، فقر شدید ارتباطی بود .... و FX اِف ایکس، حکم کیمیا را داشت!
گاه می شد یک خط تلفن راه دور، بایست نیازهای چند قرارگاه و تیپ و لشگر را برآورده می ساخت
جای دارد از مبدع استفاده از چنین دستگاه های در دوران جنگ یاد کنیم --- مهندس سیدمهدی موسوی ---ترتیبی داده بودند که به ترفة الحیلی سیستم های مزبور از ژاپن خریداری شده و از همان مبادی گمرک, به مناطق جبهه ارسال شود.چ
▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️
✍ پ.ن
در تابستان سال قبل از عملیات والفجر ۱۰ ، خداوند توفیق داد سایت رله مخابراتی رادیوماکس بر فراز خطالرأس نظامی ارتفاعات مرزی ملهخور-- تَته جانمایی شد و اطاقی سیمانی توسط بلوک ایجاد شد. بار ماسه، مصالح، پلیت فلزی .... و دکل ۳ یا ۶ متری توسط قاطر و به سختی به بالای بلندی انتقال یافت. در کنارش هم موتوربرق قرار داده شد. این سایت ارتباطات تلفنی راه دور را از مایکروویو دریاچه مریوان یا سایت ارتفاع فیلهقوس(درست یادم نیست...) و آن هم از سایت وارث بانه میگرفت. در طول چند کیلومتری خطالرأس ارتفاع ملهخور، تنها یک مکان, دید مستقیم با مریوان داشت که به لطف پروردگار این نقطه با استفاده از نقشه های توپوگرافی ۱/۵۰۰۰۰ و نیز توسط دوربین، قطب نما و رسم پروفایل پیدا شد... بدینگونه بود که هنگام عملیات والفجر ۱۰ و در زمانی که کل ارتفاعات منطقه زیر پوشش برف سنگین بود، تلفن FX در این مکان حساس و مشرف به کل منطقه عملیاتی دایر شد. فرماندهان اصلی جنگ در کنار این سایت و یا حتی در خود اطاقک کوچک(درست یادم نیست) مستقر شدند و از آنجا هدایت عملیات را به عهده گرفتند. از آنجا نیز ارتباطات فرعی دیگری در منطقه برقرار شد و تا جایی که مقدور بود خط تلفن راه دور را به یگانهای مستقر در میدان نبرد رساندیم. در آن زمان که کشور دچار فقر شدید ارتباطی و تلفنی بود، انتقال خط تهران یا ... به مناطق عملیاتی، فوقالعاده اهمیت داشت(شاید به اندازه اهمت موسکهای نقطهزن فعلی) که این مهم را برادران فنی مخابرات سپاه انجام میدادندو حتی به سایر نیروها از قبیل ارتش خدمات میدادند
19.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم_ناب // عملیات والفجر ۱۰
🎞 در تصاویر👆سردار شهید محمدرضا زاهدی(علی زاهدی) فرمانده لشکر امام حسین علیه السلام دیده می شود.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازدید رهبر از جبهه
🌿 عملیات والفجر ۱۰
حژشضور در جمع فرماندهان ... و رزمندگان
دفاع مقدس
بازدید رهبر از جبهه 🌿 عملیات والفجر ۱۰ حژشضور در جمع فرماندهان ... و رزمندگان
5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم | حضور میدانی آیتالله خامنهای - نماینده امام در شورای عالی دفاع، رئیسجمهور وقت - در جبهههای جنگ تحمیلی
🌿 دوران هشت سال دفاع مقدس
🎞 👆دیدار رهبر با فرماندهان و رزمندگان پس از عملیات والفجر ۱۰ - فروردین ۱۳۶۷
🌿 دامنه ارتفاعات شیندِروِی عراق — ناحیه مرزی استان های کردستان- کرمانشاه و دشت حلبچه - خرمال، سید صادق ...
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
🌺🌸☘ برای سلامتی، عافیت و طول عمر شریفش، صلواتی ختم کنیم ...
🌴اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌴
🔹عاقبت با لطف حق، دوران مهدی می رسد
بلبل خوش نغمه از بستان مهدی می رسد
می دهد این دل گواهی پیر ما سید علی
پرچم از دست تو بر دستان مهدی می رسد
🌸 اللهم احفظ قائدنا الامام خامنه ای
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
💠 تابلو نقاشی تصویر رهبر انقلاب در جمع رزمندگان
▫️ اهدایی خانواده شهید طهرانیمقدم
«محمد طهرانیمقدم» برادر شهیدان «علی طهرانیمقدم» شهید ظهر عاشورای سوسنگرد و «حسن طهرانیمقدم» پدر موشکی ایران در توضیح این نقاشی اظهار داشت: برادرم، حسن مدتی مرا برای مأموریتی به روسیه فرستاده بود. در آنجا یک نقاش مسیحی این عکس را در دست من دید. گفت: این چه عکس جالبی است. من میتوانم این عکس را ببینم؟
عکس را نشان او دادم و او متعجبانه از من پرسید: این رهبر شماست؟
گفتم: بله؛ ایشان رهبر ما هستند
گفت: چقدر ساده. من میخواهم با اجازه شما، یک نقاشی از این عکس بکشم
گفتم: اشکالی ندارد
وی افزود:۳ماه طول کشید که آن نقاش یک نقاشی کشید. آنرا بمن داد و گفت: من از شما خواهش میکنم که این نقاشی را بدست رهبرتان برسانید و بگویید یک نقاش مسیحی از روسیه این نقاشی را کشیده است
طهرانیمقدم ادامه داد: این نقاشی در دست من بود و من در این فکر بودم که آن را چگونه بدست ایشان برسانم. بعد از شهادت حسن، آقا بمنزل ما تشریف آوردند. خیلی فرصت خوبی بود. بعد از اینکه از مادرم، همسر و فرزندان شهید تفقد کردند،موقع رفتنشان به ایشان گفتم: آقا، من امانتی از یک نقاش مسیحی دارم
ایشان پرسیدند: این امانتی چیست؟
من هم ماجرای این نقاشی را به ایشان توضیح دادم و ایشان خیلی از آن استقبال کردند و خیلی از آن خوششان آمد و فرمودند:من این را به منزلمان میبرم و آن نقاشی را همانجا با خود به منزلشان بردند
ایشان معمولاً اشیاء قیمتی و بهیاد ماندنی را بموزه آستان قدس رضوی هدیه میدهند
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
⚪️ نقل قولِ «محمد طهرانیمقدم» برادر شهیدان «علی طهرانیمقدم» شهید ظهر عاشورای سوسنگرد و «حسن طهرانیمقدم» پدر موشکی ایران: 👇
🎙من در جریان عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه و فرماندار نظامی حلبچه بودم. دیدم قبل از ظهر روز سوم فروردین ۱۳۶۷ که اواخر جنگ و اول عید بود، آقا به سنگر ما تشریف آوردند و فرمودند که شما گزارشی از وضعیت حلبچه بدهید. آن موقع ایشان در سِمَت ریاست جمهوری به جمهوری اسلامی خدمت میکردند.
من شروع به گزارش دادن کردم که آقا خطاب به من فرمودند: «تو با لباس کُردی هستی؟ خب کُردی بگو.» به ایشان گفتم که اگر من کُردی بگویم، شما متوجه نمیشوید.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
طهرانیمقدم در مورد نمازی که رهبر انقلاب، امام جماعت آن در حلبچه بودند، بیان کرد:
🎙... زمانی که گزارش من تمام شد، ظهر بود. اذان گفتند و آقا با همان لباس سپاه که تنشان بود و یک چفیه که به حالت «تحتالحنک» بسته بودند، قامت بستند. ایشان یک چفیه روی شانهشان انداخته بودند که آن را روی سرشان گذاشتند؛ چون مستحب است که مردان در نماز تحتالحنک کنند. ایشان چفیه را انداختند و قامت به نماز بستند و نمازی به یاد ماندنی خواندند.
من در این سمت آقا بودم و شهید صیاد شیرازی در سمت دیگر ایشان بود. نماز که تمام شد، ناگهان هواپیماهای عراقی شروع به بمباران شیمیایی کردند. من به آقا گفتم: آقا، دارند شیمیایی میزنند؛ شما سریع بروید.
ایشان به من گفتند: من برای بازدید به جبهه آمدهام. نهایت آن، شهادت است.
گفتم: دارند شیمیایی میزنند و شما رئیس جمهور هستید. دیدم آقا به حرف من گوش نکردند. به صیاد شیرازی اشاره کردم و او تماس گرفت و یک هلیکوپتر آورد. آقا را در آغوش گرفتیم و سوار هلیکوپتر کردیم و از معرکه خارج کردیم.
وی در مورد اشخاص دیگری که در آن نماز جماعت حضور داشتند، اظهار داشت: اشخاص دیگری که در آن جمع نماز جماعت بودند، عبارتند از: «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه، علیرضا افشار ... و خیلی از فرماندهان دیگر بودند از جمله شهید قاسم سلیمانی که آن عقب ایستاده بود و در این عکس دیده نمیشود. وی همیشه میآمد و عقب مینشست. آنجا تمام جمع فرماندهان بودند.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
https://eitaa.com/DefaeMoqaddas