دفاع مقدس
▫️ عموحسن @DefaeMoqaddas
فیش حقوقی "حسن یخی" را منتشر کنید!
"حسن امیری فر" متولد 1301، ساکن محله نازی آباد بود. (فقط کمی پایینتر! از محله جماران، منطقه مسکونی اختصاصی روسای جمهور قبلی و فعلی جمهوری اسلامی. البته از تجریش بیفتید توی اتوبان امام علی (ع)، دهها کیلومتر که سرازیر شوید، به نازی آباد خواهید رسید).
عموحسن، نه برج عاج در سعادت آباد داشت و نه خود و فرزندانش صرافی داشتند و دلاری نان می خوردند!
او در خیابان وحدت اسلامى تقاطع چهار راه مختارى، یک دکه کوچک یخ فروشی داشت و همه خرج زندگی خود و خانواده را از آن تامین می کرد.
جنگ که شروع شد، درست مثل ماههای قبل از هر انتخابات چه ریاست جمهوری، چه مجلس و چه شوراها، او هم سریع احساس تکلیف کرد. عموحسن دکه یخ فروشی را ول کرد و غیرتمندانه رفت جنگ.
هر بار که به او می گفتند: "عمو، شما پشت جبهه بمون و خدمت کن، دیگه از شما گذشته بری جبهه!"
می گفت: "چی میگید؟ من صدتا جوون رو حریفم."
و سرانجام عموحسن، پس از سالها حضور در خط مقدم و عملیات مختلف، در 64 سالگی، در سرزمین تفتیده شلمچه، در عملیات کربلای پنج، در کنار دهها هزار جوان که برای دفاع از شرف و کیان دین و میهن جان خویش را فدا کردند، در خون خفت.
هیچکدام از اولاد عموحسن نه تاجر داروهای نایاب شدند، نه فلان هنرپیشه ناباب شد عروسش، نه واردکننده خودروهای لوکس لکسوس بودند، نه تابعیت انگلیس و آمریکا و کانادا داشتند و دارند، نه در فرنگ تحصیل کردند و نان و نمک آنها را به بدن زدند که روزی جبران کنند! و نه ....
حقوق یک بسیجی که می رفت تا جلوی پیشرفته ترین سلاح و تانک و هواپیمای بعثیان را با بدن خویش سد کند، تا شرافت ملت از دست نرود، فقط ماهی 2400 تومان بود!
بالاترین حقوق آن زمان برای افراد متاهل و عیالوار و زن و بچه دار هم حدود 4500 تومان بود، و نه 4500 میلیارد تومان!
لطفا فیش حقوقی حسن یخی را منتشر کنید تا مدیران خدوم و فداکار، شاید کمی به خود آیند و بیندیشند که پایه های صندلی ریاستشان بر خون چه کسانی استوار است!
و یوم القیامتی که قطعا دیر نیست، خون حسن یخی و دوستانش، یقه خود و خانواده آنها را خواهد گرفت.
اگرچه همچنان بر کرسی وزارت و ریاست و مجلس تکیه زده باشند و در خانه های میلیاردی فراهم آمده از بیت المال، نماز اول وقتشان ترک نشود!
🆔 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN
💢روزشمار دفاع مقدس (30 دی)
💢رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (30 دی)
• درگذشت مهندس «مهدی بازرگان» اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران (1373 ه.ش)
• شهادت شهید ارسلان حبیبی (1360 ه.ش)
• شهادت شهید قاسم گرجی مسئول ستاد تیپ سوم رمضان لشکر 27 محمدرسول الله (ص) (1365 ه.ش)
• آزادسازی محور سنندج – دیواندره توسط نیروهای گروه جندالله سنندج، دیواندره و بیجار (1360 ه.ش)
• عملیات پاکسازی آبادیهای اوزن دره و کهنه ده از توابع مهاباد توسط تیپ 110 شهید بروجردی سپاه (1362 ه.ش)
• عملیات ماسو و دایماب در منطقه نقده توسط تیپ 110 شهید بروجردی سپاه (1362 ه.ش)
• شهادت شهید صادق محمدی، فرمانده گردان مسلم (ع) لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در عملیات کربلای 5 (1365 ه.ش)
💠 فقط خداوند میداند منصور خان برای ملتش ، هویتش و در نهایت برای ایمان و وطنش چند بار تا یک قدمی مرگ رفت و آمد اما خم به ابرو نیاورد . وقتی از پلکان هواپیما می آمدی پایین چه نجوایی میکردی ؟ راستی دلاور خاطرت هست چه دلیرانه می گفتی :
🔹 این بار هم برای تو ایران ...
🌷 شهید منصور محمدی آزاد، خلبان تیزپرواز هوانیروز ارتش - دوران #دفاع_مقدس
🆔 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚁 نبرد دو بالگرد عراقی با یک کبرای هوانیروز ایران
⏳ دوران جنگ تحمیلی
🆔 @DefaeMoqaddas
💠 خاطره ای از شهید احمد کشوری
🌴 #ذکر_یازهرا(س)
🔹در کردستان درگیری شدیدی بین ما و ضد انقلاب شامل کومله و دمکرات به وقوع پیوست و من از هوانیروز درخواست کمک کردم، دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند یعنی شهیدان کشوری و شیرودی لبیک گفته و لحظاتی بعد بالای سر ما بودند که به آنها گفتم؛ کجا را زیر آتش خود بگیرند.
🔸پس از آنکه مهمات هلی کوپترها تمام شد متوجه شدم که شهید کشوری علی رغم کمبود سوخت منطقه را ترک نکرده است! وقتی با او تماس گرفتم گفت: من باید کارم را به اتمام برسانم، لحظاتی بعد با دوربین دیدم که شهید کشوری خود را به جاده ای رساند که یک ماشین جیپ سیمرغ پر از عناصر ضد انقلاب از آنجا در حال فرار بودند، هلی کوپتر را به آن خودرو نزدیک کرد و آنقدر پایین رفت که با اسکیت هلی کوپتر به آنها کوبید و همه این جنایتکاران به دره سقوط کردند.
▪️پس از آن طی تماس به او گفتم: با توجه به تأخيرى که کردی سوخت هلی کوپتر برای آنکه خود را به قرارگاه برسانی کافی نیست و همینجا فرود بیا، او گفت: هلی کوپترم را هدف قرار می دهند و با اینکه چراغ هشدار دهنده سوخت هلی کوپتر روشن شده و به هیچ وجه خطا نمی کند، شهید کشوری گفت: با ذکر یا زهرا (س) خود را به قرارگاه می رسانم.
▫️ساعتی بعد در حالیکه ناامیدانه با قرارگاه تماس گرفتم تا سراغ احمد کشوری را بگیرم گفتند: او به سلامت و با ذکر یا زهرا (س) در حالیکه هلی کوپترش هیچ سوختی نداشته به قرارگاه رسیده است.
─(راوى: شهيد على صياد شيرازى)
🆔 @DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی از لحظه شهادت احمد کشوری، خلبان شجاع هوانیروز ارتش
🆔 @DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی از افتخارآفرینی دریادلان ارتش جمهوری اسلامی ایران
🔹 در پهنه دریا در رویارویی با دشمن
🆔 @DefaeMoqaddas
💠 افطاریساده رییس جمهور
📸 افطاریساده رییسجمهور وقت، حضرت آیتاللهخامنهای و فرماندهان سپاه پاسداران دوران #دفاع_مقدس
🌷 شهیدان قاسم سلیمانی (فرمانده لشکر ثارالله) و مهدی باکری (فرمانده لشکر عاشورا) نیز در این جمع حضور دارند.
🆔 @DefaeMoqaddas
هدایت شده از mehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | حضور آیت الله خامنه ای، رئیس جمهور وقت در جمع صمیمی رزمنده ها
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🆔 @DefaeMoqaddas
#خاطرات_طنز_جبهه
عملیات خیبر شروع شده بود و ما در منطقه ی طلائیه مشغول خدمت بودیم که بمب های عراقی بر سر ما ریخته شد. من همراه چند تن از دوستان، برای در امان بودن از تیر و ترکش دشمن، داخل یکی از تانک ها پناه گرفتیم. بالاخره یکی از دوستان طاقت نیاورد و گفت: «یعنی این همه توپ که می زنند، هیچ کدام عمل نمی کند؟!» بلافاصله بعد از گفتن این حرف به بیرون رفت و خیلی سریع برگشت و گفت: «دشمن تعدادی گلوله ی شیمیایی به منطقه زده است».
یکی از بچه ها به نام «جواد زادخوش» گفت: «شنیده ام برای جلوگیری از شیمیایی شدن، پارچه ای را خیس کرده و مقابل دهان و بینی خود می گیرند.» خیلی سریع برای یافتن دستمال خیس از تانک بیرون آمده و به سمت سنگر دویدیم. داخل سنگر، هرکس به دنبال آب و دستمال می گشت که جواد ظرف آبی را روی پتویی ریخت و گفت: «بچه ها بیایید و هریک گوشه ای از این پتو را جلوی دهان و بینی تان بگیرید».
ناگهان متوجه شدیم که بوی پتو از بوی شیمیایی هم بدتر است. چون ظهر همان روز مقداری آبگوشت روی آن ریخته بود و بچه ها آن را همان طور جمع کرده و در گوشه ای گذاشته بودند تا در فرصتی مناسب بشویند.
خلاصه، جواد در این موقعیت با خنده گفت: «مثل این که این پتو هم شیمیایی شده است؟!» این جا بود که هراس از گاز شیمیایی با شلیک خنده ی ما از بین رفت.
—(راوی: مظهری صفات)
🆔 @DefaeMoqaddas
😊 #شوخ_طبعی
🔺اردوگاه پر شده بود از خبرنگاران خارجی. بچهها مجبور بودند در حضور افسران عراقی مصاحبه کنند ...
🔹 میکروفون را گرفتند جلوی یکی از اسرا. افسر عراقی پرسید:
➖پسر جان اسمت چیه؟
─ عباس
➖ اسم پدرت چیه:
─ مش عباس
➖ اهل کجایی:
─ بندر عباس
➖ کجا اسیر شدی:
─ دشت عباس
🔸افسر عراقی که فهمید پسر او را دست انداخته، با لگد به ساق پایش کوبید و داد زد:
➖ دروغ میگی!
⭕️ اسیرِ جوان در حالی که خندهاش گرفته بود گفت :
─ نه به حضرت عباس! 😂
🆔 @DefaeMoqaddas
هدایت شده از mehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| صحنه هایی از حضور شهید حاج علی موحد دوست فرمانده تیپ دوم از لشکر 14 امام حسین در جبهه
➕🌷 تشییع پیکر پاک شهید موحد دوست در اصفهان
🌴 دوران #دفاع_مقدس
🎞 برخی مسئولین و فرماندهان لشکر در این کلیپ دیده می شوند: شهید حسین خرازی، ابوشهاب و ...
🆔 @DefaeMoqaddas
هدایت شده از mehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم| دورربین "روایت فتح" از پیرمرد رزمنده میپرسد:
🌴 شما چرا این همه میآیید جبهه پدر جان؟ - جوانها که هستند!
💠 و پاسخش رزمنده ....
🌈 دوران #دفاع_مقدس
💕 بسیجیان خمینی، نماد اخلاص و ایمان
🆔 @DefaeMoqaddas
هدایت شده از پایداری
💠 به کانال "شهید حاج قاسم سلیمانی" بپیوندید
👇👇👇
🆔 https://eitaa.com/shahid_qasem_soleimani
هدایت شده از mehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 فیلم | سرود حماسى «قسماً بدماء سليمانى»
🎤 با اجراى گروه إزار (لبنان) و انصارالله (يمن)
🔴 قسم به خون حاج قاسم، انتقامی سخت از دشمان می گیریم
💠 شور و حماسۀ رزمندگان جبهه مقاومت
🆔 @shahid_qasem_soleimani ✔️JOIN
✅ به کانال "شهید حاج قاسم سلیمانی" بپیوندید
💢روزشمار دفاع مقدس (۱ بهمن)
💢رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (۱ بهمن)
• ولادت شهید حسن صمدزاده قهفرخی (استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان شهرکرد) (۱۳۳۴ ه.ش)
• ولادت شهید سیدمحمدرضا دستواره (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۳۸ ه.ش)
• ولادت شهید علیاکبر توکلی (استان لرستان، شهرستان ازنا، روستای کرتیلان) (۱۳۳۸ ه.ش)
• حمله مزدوران رژیم طاغوت به دانشگاه تهران (۱۳۴۰ ه.ش)
• ولادت شهید عباس نجفی (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۴۰ ه.ش)
• ولادت شهید رحمان روجایی (استان مازندران، شهرستان رامسر) (۱۳۴۲ ه.ش)
• ولادت شهید پرویز سراج (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۴ ه.ش)
• ولادت شهید فریدون بابادی (استان خوزستان، شهرستان مسجد سلیمان) (۱۳۴۵ ه.ش)
• ولادت شهید حسن عابدی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۶ ه.ش)
• شهادت شهید سیداحمد قربانی شالکوهی (استان گیلان، شهرستان فومن، روستای گوراب پس) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید احمد صالحینژاد (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای کلا) (۱۳۶۲ ه.ش)
• شهادت شهید عیسی ضیاء (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید علیرضا هدایتپور (استان آذربایجان غربی، شهرستان سلماس) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید خداداد کیانی ملامحمود (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش)
• شهادت شهید مجید تاجالدین (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه ش)
• شهادت شهید علیاکبر اصغری (استان خراسان شمالی، شهر آشخانه) (۱۳۶۴ ه.ش)
• شهادت شهید یدالله کلهر (استان تهران، شهرستان شهریار، روستای باباسلمان) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید مرتضی عشقی کارمنفرد (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید محمدعلی پیشکار (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید محمدحسین قوسیان مقدم (استان خراسان جنوبی، شهرستان فردوس) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید امیر نظری ناظر منش (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید حسین فروتنی (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید عباس یوسفیان (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید احمد میرزاپور (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید علیاکبر مشکاتی شهمیرزادی (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید نعمت علی نامجوفر (استان یزد، شهرستان میبد) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید روبیک مانوک هاروطونیان (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید محمدعلی خواجهزاده (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای جزن) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید علیرضا صدیق آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید علیاکبر پهلوانی ستوده آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید ناصر قاسمی (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید دکتر محمد علیم (شهرام) عباسی (استان لرستان، شهرستان کوهدشت) (۱۳۶۵ ه.ش)
• شهادت شهید آزادخان صحرایی (استان لرستان، شهرستان خرم آباد) (۱۳۶۵ ه.ش)
• ولادت شهید مجتبی ثابت (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید قربان علی مهدیزاده (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید سیدغلامحسین قاضی میرسعید (استان البرز، شهرستان طالقان) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید یوسف رضایی مطلق (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید مجتبی باقری زند (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید علی رضا احمدی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید حجت مقدم (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)
• شهادت شهید مدافع حرم اکبر شهریاری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۲ ه.ش)
• شهادت شهید سیداسدالله جعفری بزمه (استان اصفهان، شهرستان فریدون شهر، روستای بزمه) (۱۳۹۳ ه.ش)
• شهادت شهید محسن شکراللهی (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۹۳ ه.ش)
هدایت شده از پایداری
💠 ناگفته شهید حاج قاسم سلیمانی از حاج احمد متوسلیان
▫️چند وقتی بود که شدیدا دنبال این بودم تا چند نفر که مطمئن بودم و هستم کامل ترین اطلاعات را از حاج احمد متوسلیان فقط آنها دارند، حضوری ببینم و در این رابطه سوال کنم تا اطمینانم از اطلاعاتی که تا امروز داشتم، کامل شود.
حاج قاسم سلیمانی یکی از آنها بود که اطلاعات و نظرش خیلی برایم اهمیت داشت و به نوعی ختم کلام بود.
دوست عزیزم "احسان محمدحسنی" - رئیس سازمان هنری رسانه اوج - با حاج قاسم ارتباط کاری زیادی داشت. یکی دو بار به او گفتم ترتیبی دهد با حاج قاسم جلسه ای کوتاه داشته باشم.
یک بار قرار شد هنگامی که حاج قاسم به شهرک سینمایی دفاع مقدس برای بازدید از صحنه های فیلمبرداری "به وقت شام" می رود، برویم آن جا که به دلایلی جور نشد.
گذشت تا اینکه بنده و خانواده ام برای جشن عروسی دختر آقا احسان که جمعه شب 24 اسفند 1397 در تالار طلائیه بود، دعوت شدیم.
ساعت حدود 8 شب، دور میز کنار دوستان نشسته بودیم که ناگهان چشمانم از تعجب گرد شد.
حاج قاسم سلیمانی، یکّه و تنها، با لباس شخصی و خیلی معمولی، وارد سالن شد.
از همان اول به ذهنم رسید بروم سراغش، ولی مانده بودم چطور؟ نمی دانم چرا کم آوردم؟!
احسان حسنی لطف کرد، دستم را گرفت و برد سر میزی که افرادی خاص نشسته بودند.
مرا برد جلوی حاج قاسم. حاجی محترمانه و با ادب همیشگی، سریع از جا برخاست. تا احسان گفت:
- ایشون آقای داودآبادی هستند که ...
حاج قاسم لبخند زیبایی زد و گفت:
- بله، ایشون رو که می شناسم ...
قند در دلم آب شد. چه کیفی کردم از این حرف سردار.
همین طور که روی صندلی سمت راستش می نشسستم، با خنده گفتم:
- خب خدا رو شکر که بنده رو می شناسید، پس نیازی به معرفی نیست.
و با خنده جوابم را داد.
دور میز گرد، از سمت چپِ حاج قاسم، ابراهیم حاتمی کیا کارگردان، گلعلی بابایی نویسنده، مرتضی سرهنگی رئیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، و محسن مومنی رئیس حوزه هنری، که پهلوی من قرار داشت، نشسته بودند.
حاجی داشت با آقای سرهنگی درباره نوشتن کتاب زندگی سردار شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) صحبت می کرد که ظاهر برای این کار دو تن از نویسندگان معروف حوزه هنری را برده بودند پیش حاج قاسم.
آقای سرهنگی که فهمید با حاجی کار دارم، لطف کرد، زود حرفش را تمام کرد و به صحبت با محسن مومنی مشغول شد.
سعی کردم از فرصت پیش آمده که معلوم نبود مجددا نصیبم شود و نشد! در کمترین زمان، بیشترین و بهترین بهرۀ ممکن را ببرم!
آرام دهانم را بردم دم گوشی حاجی و گفتم:
- حاج آقا، من تقریبا 25 ساله که در ایران و لبنان پی گیر قضیه حاج احمد متوسلیان هستم ...
نگاهش به روبه رو بود. همان طور حرف می زد. جرات نکردم به چشمانش نگاه کنم. با همان لبخند روی لبش، رو کرد به من و گفت:
- خب، ببینم تو که 25 سال روی این پرونده کار کردی، به چه نتیجه ای رسیدی؟!
آرام گفتم:
"به این رسیدم که همون روز اول همشون شهید شده اند."
با لحنی ملایم گفت:
"درسته. دقیقا. تا همون شب اول همشون شهید شدند."
با تعجب گفتم:
"پس این حرفها که بعضیا می زنند که زنده اند و در زندان های اسرائیل هستند چیه؟"
لبخند تلخی زد و گفت:
"این حرف ها رو ول کن."
و ادامه داد: خب دیگه به چی رسیدی؟
جرات نمی کردم بگویم. نه این که از حاج قاسم بترسم، نه اصلا. بلکه از ادعای خود هراس داشتم. دهانم را به گوشش نزدیک کردم تا آن که بغلش نشسته بود، نشنود.
...
و صحبت ادامه داشت و من، ساکت، ولی مات و مبهوت، مانده بودم!
(داودآبادی)
🆔 @shahid_qasem_soleimani ✔️JOIN
✅ به کانال "شهید حاج قاسم سلیمانی" بپیوندید
شعرخوانی مرحوم محمد رضا آقاسی در وصف جاویدالاثر سردار حاج احمد متوسلیان:
گر کشته و گر اسیری ای احمد! * در خاطر من نمیری ای احمد!
تا چرخ به دور خویش می چرخد * بر مصر دلم امیری ای احمد!
ای با نفس امام خو کرده * زان رایحه کسب آبرو کرده
سرمست ز باده ی کلام او * توفیق شهادت آرزو کرده
یک قوم تو را شهید می خوانند * یک قوم تو را اسیر می دانند
اما چه کنم؟ که ناجوانمردان * تصویر تو را ز خویش می رانند
ای بلبل در چمن نگنجیده ! * ای یوسف در وطن نگنجیده!
ای نور دو چشم پیر کنعانی * زندانی در بدن نگنجیده
تو کیستی ؟ آن که نور نوشیده * پیراهنی از حضور پوشیده
تندیسه غیرت و جوانمردی * بر ظلمت شام غم خروشیده
من کیستم؟ آن که در وطن مانده * بند حجاب خویشتن مانده
چشمی به در امید خشکیده * در حسرت بوی پیرهن مانده
ای زمزم کوثری مرا دریاب * وی پنجه حیدری مرا دریاب
دستانم هر تپش عطش دارد * وی لطف برادری مرا دریاب
دریاب که بی تو سخت درماندم * در مصر غم تو در به در ماندم
از پیرهنت حوالتی بفرست * بی برگ عبور، پشت در ماندم
ای جبهه به خاک جبهه ها سوده * در معرکه ها دمی نیاسوده
وی اسوه ی استقامت و ایثار * در مصر شکنجه ها نفرسوده
ای گمشده حصار پیچیده * وی ماه به شام تار پیچیده!
دستان کدام فتنه رویت را * در پرده ای از غبار پیچیده