فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم | مصاحبه شهید محمدرضا دستواره ، معاون لشگر 27 در زمان جنگ
🎤 سخن شهید دستواره راجع به پبشروی نیروها تیپ به سمت شلمچه و خین در طی عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر)
او در این مصاحبه از تدبیر و مدیریت شهید همت می گوید، زمانیکه که فرمانده سپاه قدر بود و نیز ساماندهی تشکیلات تیپ محمد رسول الله (ص) و تبدیل آن به لشگر
🌴 دوران دفاع مقدس
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🎥 #فیلم | مصاحبه شهید محمدرضا دستواره ، معاون لشگر 27 در زمان جنگ 🎤 سخن شهید دستواره راجع به پبشرو
❂○° امدادهای غیبی °○❂
💠 خاطرهای از شهيد «سيّد محمّدرضا دستواره»، قائممقام فرماندهي لشكر 27 محمدرسول الله(ص):
🔸«... قبل از شروع عمليات بيتالمقدس(آزادسازی خرمشهر)، مسئوليت واحد پرسنلي تيپ 27 را به عهده داشتم. به خاطر دارم غروب روزي كه قرار بود عمليات شروع بشود، نزد #حاج_احمد_متوسليان(فرمانده تیپ) رفتم و از او تقاضا كردم اجازه بدهد به عنوان يك نيروي سادة رزمي، همراه رزمندگان عملكننده بروم به عمليات. وی بعد از اصرار زياد من اجازه داد. اين شد كه رفتم به غرب رودخانه كارون و آن شب در خدمت شهيد #رضا_چراغی كه آن زمان فرماندهي گردان حمزه را به عهده داشت، حركت كرديم و رفتيم جلو، فراموش نميكنم كه وقتي به آن خاكريزهاي سراسري شمالي ـ جنوبي دشمن نزديك ميشديم، سگهاي نگهبان تعليم ديدة دشمن، مرتب پارس ميكردند، اما هيچ چشم بينا و هيچ گوش شنوايي از طرف بعثيون كافر وجود نداشت كه متوجه حركت و عبور ما از آن خاكريزها بشود.
🔹حدود 2 كيلومتري جادة اهواز به خرمشهر كه رسيديم،حاج احمد از طریق بيسيم، رمز شروع درگيري و آغاز عمليات را اعلام کرد. در آن لحظات، من به اتفاق شهيد چراغي، در سر ستون گردان حمزه بوديم. هيچ كسي جلوتر از من و چراغي در ستون گردان نبود. گردان حمزه در بين پنج گردان تكور محور عملياتي سلمان، جلوترين گردان بود و بنده، چراغي و نصرت قريب و سايرين در سر ستون بوديم.
🔺موقعي كه خواستيم رمز را به نيروهایمان اعلام كنيم، شاهد اتفاق عجيبي شديم: من تا همين امروز هم اين معما برايم حل نشده كه آخر چه كسي جلوتر از ما قرار داشت كه آن طور شديد، صداي فريادهاي انبوه اللهاكبر، يا زهرا (س) و يا عليبن ابيطالب (ع) و يا حسين (ع)، جلوتر از ما شنيده ميشد!
▪️در آن لحظات، هرچه فكر كردم، ديدم خدايا، ما كه جلوتر از همة نيروها هستيم، نيروها در پشت سر ما هستند و تيراندازي و فريادهاي آنها از پشت سر ما به گوش ميرسد. اين صداهايي كه از مقابلمان شنيده ميشوند؛ اين فريادهاي پرشوري كه مثل شعارهاي مردم در تظاهرات قبل از پيروزي انقلاب است، از جانب چه كسي است؟! وقتي كه به دژ دشمن بر روي جاده اهواز ـ خرمشهر رسيديم، آنجا ديديم هيچ كس جز خود ما حضور ندارد و ساير نيروهاي بسيجي از پشت سر ما دارند ميآيند.
🔸بر روی دژ با كمال حيرت ديديم كلي از سنگرهاي دشمن متلاشي شدهاند، بسياري از نيروهاي مزدور بعثي وحشتزده پا به فرار گذاشته بودند. من اين نكته را با تمام وجودم احساس و لمس کردم كه آن صداها، صداي ملائكةالله بود؛ ملائك بودند كه در جلوي ما به گفتن تكبير و ذكر يا زهرا (س) و يا حسين (ع) پرداخته بودند و جنود الهي به امداد و كمك ما آمده بودند.
▫️اين خاطره، همين طور برايمان باقي ماند و انشاءالله اصل و صورت واقعي اين قضيه در قيامت براي ما روشن و نمايان شود.»
📚 برگرفته از کتاب «نبردهای جنوب اهواز»، نوشته گلعلی بابایی
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
🌷۱۳ تیرماه ۶۵- سالروز شهادت محمدرضا دستواره(جانشین لشکر 27 محمدرسولالله-ص)
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
▫️خبر شهادت پسر همسایه
تابستان 1364 - تهران
یکی از روزها که برای مرخصی آمده بودیم تهران، رفتیم دم خانه محمدرضا تعقلی در نازی آباد. حرف محمد دستواره و بازیهایش به میان آمد. محمدرضا گفت که یک سر برویم دم خانهشان.
سوار بر موتور، رفتیم به کوچههای تنگ علیآباد در جنوب تهران و خانه آنها را پیدا کردیم. سیدحسین، کوچکترین پسر خانواده در را باز کرد. حسین که مقداری حالت داشمشدی داشت، مثلا خواست قیافه بگیرد و خیلی سنگین و با تکبر داد زد
- داش ممّد، بیا دم در ریفیقات کارت دارن.
که من خندیدم و گفتم: بهبه داداشمون یه پا لاته ها.
که نگاه تندی انداخت و رفت داخل.
محمد که آمد دم در، گیر داد برویم تو. هرچه گفتیم نه، قبول نکرد. خانهای نقلی و داغان که ظاهرا طبقه پایین آن متعلق به حاج رضا دستواره بود که با زن و بچهاش آنجا زندگی میکرد.
به طبقه بالا رفتیم که پدر و مادرشان هم آمدند نشستند. حسین با همان قیافه سنگین آمد کنار محمد نشست. حاج خانم میان صحبتهایش، نگاهی به محمد انداخت و گفت:
- اینم که آبروی ما رو توی محل برده.
وقتی پرسیدیم چی شده؟ خود محمد گفت:
- هیچی بابا. حوصلهام سررفته بود، گفتم یه کاری کنم یه کم بخندیم. رفتم دم خونه عباس همسایه روبهروییمون و گفتم: میبخشید حاج خانم، عباس خونه است؟ که ننهاش گفت: "نه، عباس آقا جبهه است"
که منم گفتم:
"نه آبجی. عباستون شهید شده، فردا هم جنازهش رو میآرن تهران."
همه محل از این شوخی محمد ریخته بود به هم، ولی او خونسرد گفت:
خب حالا خواستیم یه ذره بخندیم.
سیدمحمدرضا دستواره متولد: 1 بهمن 1338 شهادت: 13 تیر 1365 عملیات کربلای 1 مهران. مزار: بهشتزهرا (س) قطعه 26 ردیف 89 شماره 50
سیدمحمد دستواره متولد: 6 اردیبهشت 1343 شهادت: 20 دی 1365 عملیات کربلای ۵ شلمچه. مزار: بهشتزهرا (س) قطعه 26 ردیف 90 مکرر شماره 50
سیدحسین دستواره متولد: 28 فروردین 1348 شهادت: 29 خرداد 1365 منطقه مهران. مزار: بهشتزهرا (س) قطعه 26 ردیف 90 شماره 50
محمدرضا تعقلی متولد: 6 اردیبهشت 1348 شهادت: سهشنبه 27 اسفند 1364 عملیات والفجر 8 در جاده فاو. مزار: بهشتزهرا (س) قطعه 26 ردیف 98 شماره 3
( داودآبادی)
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
هدایت شده از پایداری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 بیانات شهید سلیمانی درباره پیام حج امام خمینی(ره)
ای نشستگان در مقابل خانه خدا، به ایستادگان در مقابل دشمنان خدا دعا کنید...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⚪️ گروه واتساپ #پایداری
https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl
تلگرام
https://t.me/farhange_paydari
ایتا
https://eitaa.com/farhange_paydari
📷👆 پادگان زَبَدانی- سوریه
🔹 اصرار همراهان حاج احمد متوسلیان بیثمر ماند و او همچنان مصرّ به انجام مأموریت بیروت بود.
در تصویر، احمد متوسلیان، ابراهیم همت، تقی رستگار مقدم، سعید قاسمی ... دیده می شوند
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
📆 ۱۴ تیر ۱۳۶۱ - سالگرد ربوده شدن حاج احمدمتوسلیان و ۳ تن ازهمراهان توسط مزدوران اسرائیل در لبنان
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📷👆 پادگان زَبَدانی- سوریه 🔹 اصرار همراهان حاج احمد متوسلیان بیثمر ماند و او همچنان مصرّ به انجام
💠 #آخرین_دیدار
🔶 صبح روز دوشنبه #چهاردهم_تیرماه_۱۳۶۱ ، #سید_محسن_موسوی، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان ، به پادگان زبدانی آمد و خواستار ملاقات با #حاج_احمد شد. موسوی به #متوسلیان گفت: «نیروهای #فالانژ و #اسرائیلی ها ، سفارتمان را #محاصره کرده اند و اگر داخل سفارت شوند، همۀ #اسناد_محرمانه #دیپلماتیک به دستشان میافتد. باید سریع برویم و منهدم شان کنیم.» #متوسلیان بلافاصله آمادۀ رفتن شد. گروهی از نیروها از او خواستند تا این #مأموریت را به آنها واگذار کند؛ امّا #متوسلیان با لحنی ملایم گفت: «نه #برادر ها! خودم باید بروم. شماها آماده باشید که هرچه زودتر برگردید تهران.»
(به نقل از کتاب #همپای_صاعقه ،ص۷۹۶)
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
🔶 #سعید_قاسمی ؛ در مورد رفتن #حاج_احمد به #بیروت می گوید: .
... با شهید #همت رفتیم پیش حاجی تا بلکه بتوانیم منصرفش کنیم. #حاج_احمد ملبّس به لباس فرم #سپاه بود. گفتم: « حاج آقا، ما کوچک شماییم، بگذار ما به جای شما به این #مأموریت برویم.
#حاج_همت با اینکه خیلی ناراحت بود، سعی می کرد جلوی حاجی لبخند بزند. او هم اصرار کرد؛ امّا انگار نه انگار؛ اصلاً به التماس های ما توجهی نکرد. فقط آن نگاه عمیق و گیرای خودش را برای آخرین بار به ما هدیه کرد و با لحن شمردۀ همیشگی اش گفت: «حضرت امام به بنده امر کرده اند گزارشی از وضعیت شیعیان جنوب بیروت را تهیه کنم و برای ایشان ببرم؛ لذا بهتر است خودم به این مأموریت بروم. بعد در حالی که دستم را می فشرد، گفت:
« برادر سعید، دلتان با خدا باشد. به او توکل کنید. هرچه مشیت خداوند باشد، همان می شود. #خداحافظ
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🥀 حاج احمد متوسلیان یک بسیجیِ شاعر بود و زندگیاش شعر بلندی بود که در قافیه فلسطین تمام شد،
او آنقدر بزرگ بود که همهاش سهم ما نمیشد،
خدا قدری از بزرگیاش را به همسایگان مدیترانه هدیه داد تا سرزمینشان را تطهیر کنند،
تا سربلندی را بیاموزند و از شهادت طفره نروند و با عاشقی کنار بیایند.
همو که می گفت:
این راه رفتنی است...
هر کس مرد این راه است بسم الله ..
ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و آن را به نابودی خواهیم کشاند ..
#نحن_الغالبون
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🥀 حاج احمد متوسلیان یک بسیجیِ شاعر بود و زندگیاش شعر بلندی بود که در قافیه فلسطین تمام شد، او آنقدر
✍️دلنوشته گلعلی بابایی برای فرمانده جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
" هوالمحبوب"
☆شهریار بیباکی☆
به بهانه چهلمین سالگرد ربایش احمد متوسلیان و سه همراه مظلومش.
ای مرد هزار سنگر، ای احمد!
وی نوح بریده لنگر، ای احمد!
ای شهره به شهریار بیباکی!
تعریف تو اقتدار و چالاکی
ای نام تو، نام نامیِ احمد
در مذهب عشق، حامی احمد
ای در یَمِ خون خود شنا کرده
جان در رَه دین حق فدا کرده
سر حلقة سالکان مرگ آگاه
فرمانده لشکر رسولالله
سرمشق بسیجیان ایرانی
آبادی صد هزار ویرانی
.....................
ای گمشدة حصار پیچیده
وی ماه به شام تار پیچیده!
دستان کدام فتنه رویت را
در "هالهای از غبار" پیچیده؟!
هر آنچه که من ناچیز میخواستم در وصف آن "شهریار بیباکیها" بگویم در مثنوی بلند شاعر بسیجی زنده یاد محمدرضا آقاسی آمده است و من عاجز از وصف آن "شیر در زنجیر"؛ احمد متوسلیان، به این چند خط بسنده میکنم و از مردی میگویم که وقتی پرچم لشکرش را با نام نامی محمدرسولالله (ص) بر فراز قلههای شرف به اهتزاز در آورد، مایه قوت قلب مدافعان میهن اسلامی در جبههها و ابتلای ژنرالهای دشمن متجاوز به رعشه مرگ شد.
لشکری که در «دوکوهه» ولادت یافت؛ در «فتحالمبین» سلاح به دست گرفت و کمر سپاه چهارم ارتش بعث را در جبهه شمال خوزستان با سرپنجه حیدری بسیجی هایش در هم شکست؛ در نبرد «الی بیتالمقدس» به سان بارانی از آذرخش و آهن بر فرق حرامیان اشغالگر فرود آمد و پوزه پلید سپاه سوم ارتش بعث را در جبهههای غرب کارون، دشت شلمچه و سرانجام خرمشهر به خاک مذّلت مالید.
میخواهم از پهلوانی یاد کنم که به تأسی از امام و مولایش؛ حضرت امام خمینی(ره)، شریک غم مظلومان جهان بود و برای اثبات این مدعا در ژوئن 1982(خرداد 1361) به عنوان فرمانده لوای فخرآفرین «قوای محمدرسولالله(ص)» عازم کرانههای مه گرفته مدیترانه شد تا داد مظلومان آن دیار را از دشمن صهیونیستی بستاند. امّا افسوس که در جریان یک فتنة بزرگ، ظهر روز دوشنبه چهاردهم تیرماه 1361 خودروی حامل او و سه همراهش؛ سید محسن موسوی، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان توسط شبه نظامیان مارونی؛ متحد اسرائیل در پست بازرسی «برباره» متوقف و هر چهار سرنشین این خودرو به نقطه نامعلومی برده شدند و هنوز خبری از آنها به دست نیامده است. نه تنها خبری به دست نیامد، بلکه طی این ۳۹ سال هیچ اقدام در خوری نه از سوی مراجع ذی صلاح و نه از طرف مدعیان دروغین حقوق بشر انجام نگرفت.
به امید فرارسیدن آن روز که سرانجام «جعبه سیاه» واقعه مبهم ربایش احمد متوسلیان و سه همراه او پیدا و رمز گشایی شود.
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
محمدرضا_آقاسی_اشعار_دروصف_احمدمتوسلیان.mp3
1.34M
📢 صوت | شعرخوانی محمدرضا آقاسی
▫️ در وصف جاویدالاثر احمد متوسلیان
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
کتاب کمین جولای 82.pdf
2.94M
📆 ۱۴ تیر ۱۳۶۱ - سالگرد ربوده شدن حاج احمدمتوسلیان و ۳ تن از همراهان توسط مزدوران اسرائیل در لبنان
📚 نسخه PDF| کتاب: "کمپین جولای 82" - نویسنده: حمید داوودآبادی
🔹شرح ماجرای ربوده شدن متوسلیان و ...
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو رفتی و گفتی که شرف مرز ندارد..!
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
تو رفتی و گفتی که شرف مرز ندارد..!
دفاع مقدس
تو رفتی و گفتی که شرف مرز ندارد..! 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmi
به مناسبت سالروز ربوده شدن حاج احمد متوسلیان؛
«سفارت میخواست از طریق سیاسی مسئله را حل کند. ما میگفتیم الآن نزدیک ۴۰ روز گذشته است. چرا هیچ کاری نکردهاید؟ اگر میخواستید احمد را آزاد کنید، تا الآن این کار را کرده بودید.»
«همزمان با پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات فتحالمبین، زمزمههای تجاوز احتمالی ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان شنیده میشد. تجاوزی که اندکی بعد از عملیات پیروزمندانه بیتالمقدس، به وقوع پیوست.
با توجه به این وضعیت شورای عالی دفاع تصمیم گرفت تا تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) از سپاه و تیپ ۵۸ ذوالفقار از ارتش را به سوریه اعزام کند.
به دنبال این تصمیم، ابتدا احمد متوسلیان به همراه تعدادی از کادر اصلی تیپ ۲۷ عازم سوریه شدند و در حومه دمشق، در پادگان زبدانی مستقر شدند. سپس گروههای اطلاعاتی تشکیل شدند و مواضع رژیم صهیونیستی را در دره بقاع شناسایی کردند.
همزمان نیز جلساتی با فرماندهان سوری برگزار شد که نتیجه مهمی در پی نداشت. از این رو فرمانده تیپ، سوم تیر ۱۳۶۱ به تهران بازگشت تا کسب تکلیف کند.
صبح روز دوشنبه ۱۴ تیر ۱۳۶۱، با خبری که از محاصره سفارت ایران در لبنان رسید، فرمانده تیپ به همراه سید محسن موسوی کاردار ایران، یک خبرنگار و راننده عازم لبنان شدند. دیپلماتهای ایرانی به دلیل محاصره بودن بیروت بهناچار عازم بعلبک شدند اما بنا به ضرورتی که وجود داشت، مسیر خود را تغییر دادند و به سمت بیروت رفتند.
این در حالی بود که به جز مسیر طرابلس که در اختیار فالانژها بود، بقیه راهها تحت تسلط ارتش رژیم صهیونیستی قرار داشت. از این رو نیروهای ایرانی مسیر طرابلس را برای ورود به بیروت انتخاب کردند، اما خودروی آنان ساعت ۱۲ ظهر همان روز هنگام ورود به بیروت در پست ایست و بازرسی مزدوران حزب فالانژ که «ایست البرباره» نام داشت، به دست فالانژها ربوده شد و هر چهار نفر اسیر شدند.» [۱]
روایت سردار شهید احمد غلامی:
«مناطق مسیحی نشین که فالانژها حضور داشتند، برای نیروهای ما خطرناک بود. فالانژها هنگام عبور نیروهایمان در مسیر لبنان به سمت مرکزمان در بعلبک (اندکی قبل از ربوده شدن حاج احمد و همراهانش) یکی از آنها به نام اکبر هاشمی که بعداً به عنوان فرمانده یکی از گردانهای لشکر ۲۷ در عملیات والفجر مقدماتی شهید شد و صمدی که از بسیجیها بود را گرفتند.
آنها داشتند با موتور به بعلبک میرفتند که بهاشتباه در مسیر شهر زحله قرار گرفتند و فالانژها آنها را ربودند. ماه دوم حضورمان در آنجا، من و کاظم رستگار که معاون کوچک محسنی شده بود، جلسهای گذاشتیم و گفتیم این جادهها برای ما معضلی شده است.
میتوانیم نیرو بیاوریم و کاری انجام دهیم. اطلاعات (جنبش) امل در بعلبک مقر داشت. ما با یک مترجم از بچههای خودمان که طلبه بود و بعداً فهمیدیم پسر لاجوردی است، پیش بچههای سازمان امل رفتیم و با یک نفر از آنها به نام ابوالفضل که به او ابوالفضل کاسترو میگفتند، صحبت کردیم.
آقای رستگار گفت: «ما چند نفر از فالانژها را میگیریم و با نیروهای خودمان عوض میکنیم.» ابوالفضل گفت: «نمیخواهد. به آنها بگوئید اگر نیروهای ما را آزاد نکنید میآییم زحله را خراب میکنیم.» زحله مرکز سیاسی حزب فالانژ بود.
رفتیم منطقه را شناسایی کردیم. از روی تپهها دید میزدیم و فعالیتهایی انجام میدادیم که بدانند تصمیم ما جدی است. به هر حال نقشه ما گرفت و ۳۶ ساعت بیشتر طول نکشید که دو نفر از نیروهایمان را آوردند و جلوی مقرمان پیاده کردند.
کوتاهی در آزادی احمد متوسلیان
در قضیه حاج احمد مسئولان سفارتخانه در لبنان به ما گفتند شما دست نگه دارید. ما از طریق سیاسی او را آزاد میکنیم.
همان موقع بچههای امل که در بیروت بودند و بعداً به حزبالله تبدیل شدند، چند نفر را گرفتند. فهمیده بودند فالانژها متوسلیان را گرفتهاند و شیعیان خیلی ناراحت شدهاند. میخواستند اسیرها را با احمد تبادل کنند.
بیشتر آنها دانشجو بودند و در دانشگاه آمریکایی بیروت درس میخواندند. آنها رئیس دانشگاه، دو آمریکایی دیگر و چند نفر دیگر از روسای حزب فالانژ را گرفته بودند.
خیلیهایشان را بعداً آزاد کردند. این موضوع به گوش مسئولان سفارت ما هم رسید. آنجا بین ما و سفارت اختلافنظر به وجود آمد. سفارت میخواست از طریق سیاسی مسئله را حل کند.
ما میگفتیم الآن نزدیک چهل روز گذشته است. چرا هیچ کاری نکردهاید؟ شما اگر میخواستید احمد را آزاد کنید، تا الآن این کار را کرده بودید. گفتیم شما زورتان نمیرسد.
این تنش بین ما و سفارت بود تا بالاخره آنها در قضیه اکبر هاشمی و صمدی تسلیم نظر ما شدند و در نهایت، ما با شیوه خودمان بچهها را آزاد کردیم.» [۲]
حکایتهای تلخ و شیرین از سرنوشت حاج احمد و همراهانش
دفاع مقدس
به مناسبت سالروز ربوده شدن حاج احمد متوسلیان؛ «سفارت میخواست از طریق سیاسی مسئله را حل کند. ما می
«در بهمن ۱۳۸۷ سمیر جعجع که فرماندهی نیروهای فالانژ را هنگام ربودن چهار دیپلمات ایرانی بر عهده داشت، برای اولین بار اعتراف کرد که دیپلماتهای ایرانی در ایست البرباره ربودهشدهاند ولی بعد در مکانی که وی مدعی بود از آن اطلاعی ندارد، کشتهشدهاند.
سردار حسین دهقان، وزیر پیشین دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، سوم خرداد ۱۳۹۵ خبر داد یک زندانی یونانی آزاد شده از زندانهای رژیم صهیونیستی با مراجعه به سفارت ایران در یونان ادعا کرده که هر چهار ایرانی را در زندانهای این رژیم دیده است. طبق این گزارش، احمد متوسلیان و دیپلماتهای ربودهشده ایرانی زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند.» [۳]
منابع
[۱]شیری، حجت، اطلس لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در دوران دفاع مقدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، سال ۱۴۰۰، صفحه ۷۶
[۲]مژدهی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس؛ روایت ناتمام؛ احمد غلامی (از ری تا شام)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۸ صفحات ۳۱۳، ۳۱۴، ۳۱۵
[۳]شیری، حجت، اطلس لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در دوران دفاع مقدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، سال ۱۴۰۰، صفحات ۷۶، ۷۷
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷 شهید سیدمحمدرضا دستواره
در جمع رزمندگان گردان تخریب
📷 در تصویر شهید دین شعاری
فرمانده گردان تخریب لشکر ۲۷ در سمت راست او
دیده میشود.
ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱
🌷 ۱۳ تیر ۱۳۶۵ -سالروز شهادت محمدرضادستواره- از یاران و همراهان حاج احمد متوسلیان و قائم مقام لشکر27 محمد رسولالله(ص)
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌷 شهید سیدمحمدرضا دستواره در جمع رزمندگان گردان تخریب 📷 در تصویر شهید دین شعاری فرمانده گردان تخر
💠 به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید سید محمدرضا دستواره
🌷 شجاعت شهید دستواره در هدایت اتوبوسهای اعزامی به جبهه
▫️شهید غلامی در مورد شهید دستواره گفت: «وقتی متوجه شد رانندهها دیگر نمیخواهند جلوتر بروند، خودش سوار یکی از اتوبوسها شد، راننده را کنار زد و نشست پشت فرمان و اتوبوسهای دیگر را هم به رانندههای پاسدار سپرد.»
📄 شهید سید محمدرضا دستواره ۱۸ اسفند ۱۳۳۸ مصادف با ماه مبارک شعبان در گود مرادی واقع در جنوب تهران دیده به جهان گشود.
وی با وجود داشتن مشکلات مالی سه سال راهنمایی را در مدرسه شاه واقع در باغ آذری گذراند. سپس وارد مقطع دبیرستان شد اما به دلیل فشار زندگی و فقر برای کمک به معیشت خانواده ترک تحصیل کرد و در یک کارگاه خیاطی در بازار تهران مشغول به کار شد.
مدتی بعد دوباره به تحصیل ادامه داد و در کنار آن، کار کرد تا چرخ زندگیشان هم بچرخد و سرانجام موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته اقتصاد شد. سال ۱۳۵۶ با شروع اولین جرقههای انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) همراه دوستانش در خیابان شوش و اطراف آن علیه رژیم شاه دستههای تظاهرات راه میانداخت و خود یکی از نیروهای پیشرو بود که متن شعارها را آماده میکرد.
دستواره در آبان ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و بهعنوان عضو سپاه تهران در پادگان ولی عصر (عج) مشغول به خدمت شد. دوره آموزشی را نیز در پادگان امام حسین (ع) گذراند و بعد از پایان دوره آموزشی که همزمان با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا بود، همراه دانشجویان پیرو خط امام به حفاظت از لانه جاسوسی پرداخت.
وی مدتی بعد به مناطق غرب کشور اعزام شد و در روانسر به پاسداری از انقلاب پرداخت. سپس برای اجرای عملیاتی به شهرستان پاوه رفت و به احمد متوسلیان، رضا چراغی و حسن زمانی ملحق شد. در سلسله عملیاتهایی که برای تأمین شهرستان مریوان انجام گرفت همچنین در پاکسازی روستاهای مریوان از وجود گروههای ضدانقلاب و خارج کردن کوههای سر به فلک کشیده مریوان از دست شورشگران، کارنامه موفقی از او بر جای مانده است.
او در تشکیل سپاه مریوان نقش مؤثری داشت و تا پایان مهر ۱۳۵۹ یعنی تا یک ماه بعد از هجوم سراسری ارتش عراق در مریوان حضور داشت. سپس به مناطق عملیاتی گیلان غرب رفت و برای شناسایی منطقه و مینگذاری، تپههای مشرف به مرز ایران و عراق را بررسی کرد.
مدتی هم بهعنوان فرمانده پاسگاه شهدا در منطقه دزلی فعالیت داشت تا اینکه در عملیات «کاوه زهرا» که حد فاصل شهرستان مریوان و پاوه انجام گرفت، مجروح و حدود هفت ماه بستری شد.
وی بعد از بهبودی همراه احمد متوسلیان، محمود شهبازی و حاج همت تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) را تشکیل داد و بهعنوان مسئول نیروی انسانی تیپ انتخاب شد. بعد از شهادت «ابراهیم همت» در عملیات خیبر (عباس کریمی، فرماندهی لشکر ۲۷ را بر عهده گرفت) جانشین فرمانده لشکر شد و تا زمان فرماندهی محمد کوثری بر لشکر ۲۷ که در پی شهادت عباس کریمی در عملیات بدر، عهدهدار این سمت شد، همچنان در سمت جانشینی فرمانده لشکر باقی ماند.
وی در نبردهای بدر، والفجر ۸ و کربلای ۱ نیز در سمت معاون اول، قائممقام و جانشین فرمانده لشکر نقش بسیار مؤثری ایفا کرد.
سرانجام سید محمدرضا دستواره پس از مجاهدتهای فراوان در کردستان و هنگام پاکسازی شهرستانهای مریوان و پاوه و نقشآفرینی در همه نبردهای یگان محمد رسولالله (ص) از فتحالمبین تا کربلای ۱، در سپیدهدم جمعه ۱۳ تیر ۱۳۶۵، در عملیات کربلای ۱، پائین ارتفاعات قلاویزان بر اثر اصابت گلوله خمپاره ۱۲۰ در کنارش، به شهادت رسید. [۱]
در ادامه خاطراتی از این شهید را میخوانید.
گریه دستواره برای رفتن به منطقه
راوی: سردار شهید احمد غلامی
«ما در شهرهای بانه، سنندج و مریوان نیرو داشتیم و میبایست پیش نیروهایمان حضور پیدا میکردیم. هر زمان پیش نیروها میرفتیم، چند روز میماندیم. یکی، دو نوبت برای پاکسازی با آنها رفتم که ببینم مشکلاتشان چیست. بعد به تهران برگشتیم و مشکل اعزام نیرو را حل کردیم، چون نیروها را باید در فاصلههای معینی عوض میکردیم.
گاهی هم خود فرماندهان از آنجا میآمدند و درخواست نیروی بیشتری میکردند یا نیروهایمان مجروح میشدند مثل رضا دستواره که در مریوان مجروح شد. ما نمیگذاشتیم به منطقه برود. دستواره گریه میکرد.
گفتم با این پا نمیتوانی کاری بکنی. گفت: نه، من حاضرم آنجا بروم. میروم کار اداری میکنم. تعهد داد کار رزمی نکند.» [۲]
من عقب نمیروم
«در جریان عملیات بدر، سید رضا دستواره که پس از شهادت عباس کریمی (فرمانده لشکر ۲۷ حضرت محمد رسولالله (ص)) به طور موقت فرماندهی این یگان را عهدهدار بود برای گزارش آخرین وضعیت لشکر ۲۷ در قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) حاضر شد.
دفاع مقدس
💠 به مناسبت سالروز شهادت سردار شهید سید محمدرضا دستواره 🌷 شجاعت شهید دستواره در هدایت اتوبوسهای ا
دستواره که از ناحیه پهلو ترکش خورده بود و بر اثر شدت جراحت، توان زیادی برای حرف زدن نداشت، گفت: «مسئول واحد اطلاعات عملیات و تقریباً همه نیروهای کادر این واحد زخمی شدهاند و کادر لشکر نیز اغلب زخمی هستند.» وی با وجود جراحات شدید به محسن رضایی گفت «من عقب نمیروم، میمانم و کاری میکنم.»» [۳]
وقتیکه شهید دستواره راننده اتوبوس شد
قاسم صادقی؛ کادر آزاد گردان حبیب بن مظاهر در توصیف حواشی ستون کشی بیسابقه لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در جریان عملیات والفجر چهارم در آبان سال ۱۳۶۲ میگوید: «بیرون شهر اسلامآباد غرب، ستون گردان ما به ستون اصلی لشکر ملحق شد. از آنجا به سمت کرمانشاه حرکت کردیم، بعد هم رفتیم به سمت سنندج و دستآخر به مریوان رسیدیم.
شب را در مریوان خوابیدیم. صبح؛ سوار بر اتوبوسهای پلاک شخصی که به گردان مامور شده بودند، به سمت دشت شیلر حرکت کردیم. هنوز مسافت زیادی از دریاچه زریوار مریوان دور نشده بودیم، که چند گلوله توپ سرگردان، زمین اطراف جاده را شکافتند. همین باعث شد تا رانندههای اتوبوسها بترسند و از ادامه مسیر خودداری کنند.
راهنمای ستون ما حاج رضا دستواره، فرمانده تیپ ۳ ابوذر بود که سوار بر یک موتورسیکلت هوندا تریل، جلوی ستون حرکت میکرد. وقتی او متوجه شد رانندهها دیگر نمیخواهند جلوتر بروند، اول از آنها خواهش کرد، اما وقتی دید گوششان بدهکار نیست، خودش سوار یکی از اتوبوسها شد، راننده را کنار زد و نشست پشت فرمان و اتوبوسهای دیگر را هم به رانندههای پاسدار سپرد و دستور حرکت داد. با همین اقدام قاطع حاج رضا، رانندههای اتوبوسها دنبال ماشینهایشان راه افتادند.» [۴]
منابع
[۱]شیری، حجت، اطلس لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، سال ۱۴۰۰، صفحه ۱۹۷
[۲]مژدهی، علی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس؛ از ری تا شام، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۸، صفحات ۹۱ و ۹۲
[۳]جمعی از نویسندگان، روزشمار جنگ ایران و عراق؛ بازگشت به هور (کتاب سی و پنجم)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحه ۷۰۷
[۴]بابائی، گلعلی، کوهستان آتش، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نشر بیستوهفت، چاپ اول، سال ۱۳۹۹، صفحه ۳۹۹
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📃#بریده_جراید - #اطلاعات - 14 تیر 1360
🔹 واحدهای نظامی ایران با سرکوب 3 ضدحمله عراق در نوسود به مرز رسید
💠 ناخدا افضلی: خط آمریکا در زمان کن.نی ایجاد جنگ داخلی در ایران است.
▫️ (بهرام افضلی عضو حزب کمونیست توده که با نفوذ خود به مقامات بالای نظامی رسید و فرمانده نیروی دریایی ارتش شد!! - او سرانجام به اتهام جاسوسی برای شوروی سابق - ابرقدرت شرق- دستگیر، محاکمه و به اعدام محکوم شد-۱۳۶۲)
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🗓 ۱۵ تیر ۱۳۵۹ - سالروز تخریب بیمارستان قصر شیرین توسط ارتش عراق
🔹بیمارستان۱۴۴ تختخوابی و تازه تأسیس واقع در حاشیه غربی جاده قصرشیرین-خسروی با هجوم دشمن بعثی به تصرف آنان درآمد. این مکان ۲۱ ماه در اشغال دشمن بود. آنها پیش از عقب نشینی به منظور اثبات خوی تجاوزگری خود، در پای ستونهای بیمارستان مواد منفجره کار گذاشته و آن را تخریب کردند.
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
⏳ #اوایل_جنگ
💠 تصرّف #قصر_شیرین در روزهای آغازین تجاوز ارتش عراق به خاک ایران
🔺 خیابانهای شهر، زیر چکمههای سربازان دشمن
🔹 نصب تصاویر صدام بر در و دیوار شهر
📆ا مهرماه #سال_1359
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
شعر آوارگان - به زبان کُردی.mp3
5.31M
🗓 ۱۵ تیر ۵۹ - سالروز هجوم ارتش صدام به قصرشیرین
📢شعر آوارگان #قصر_شیرین و #سر_پل_ذهاب به زبان شیرین کُردی
─ پس از تجاوز عراق به خاک میهن، مردم مناطق جنگزده، خانه و کاشانه خود را از دست داده و آواره شدند
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 آزادی مهران
🌷 با روایت مرتضی آوینی
🗓 ۹ تا ۱۹ تیرماه ۱۳۶۵ - سالگرد عملیات کربلای یک
#کلیپ
#نماهنگ
#مهران
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas