نهم اسفند ۱۳۶۲
#عملیات_خیبر
سالروز شهادت سردار بی ادعای سپاه اسلام
فرماندۀ با اخلاص و بی نشان #گردان_حبیب_ابن_مظاهر
#جاویدالاثر #شهید_عمران_پستی
▫️ولادت ۱۳۳۸ ، #هشتجین_خلخال
شاگرد ممتاز در دوره ابتدایی و راهنمایی
دیپلم رشتۀ ریاضی فیزیک سال ۱۳۵۷
دانشجوی رشتۀ جامعه شناسی
حرکتهای انقلابی، پخش اعلامیه و ایجاد شور و انگیزه در بین جوانان برای مبارزات سیاسی علیه رژیم طاغوت
بازگشت به تهران و ایفای نقشی حساس در #تسخیر_لانه_جاسوسی
عضویت در #سپاه سال ۱۳۵۸
تشکیل جهاد سازندگی در #خلخال
عزیمت به #جبهه با آغاز جنگ تحمیلی
معاون گروهانی از گردان جعفر طیار بود و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی ، والفجر 1 و والفجر 4
مسئول تشکیل #گردان_حبیب به دستور #حاج_ابراهیم_همت
رشادت فراوان و بی نظیر در #پنجوین در عملیات #والفجر_چهار
مجروحیت در عملیات #والفجر۶
ازدواج با یک دختر مؤمن پاسدار در بهمن ۱۳۶۲ و خوانده شدن خطبه عقد توسط مقام معظم رهبری
عزیمت بعد از یک هفته پس از ازدواج
فرماندهی گردان #حبیب از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
فرماندهی صمیمی و صادق ، حضوری خالصانه در بین نیروها با همۀ فراز و نشیب های عملیات
شعار هر چه خدا خواست همان می شود را چنان در میان نیروهایش جا انداخته بود که در هر موقعیتی ،آن را با صدای بلند تکرار می کردند. #عمران در جمع نیروهایش و سایر رزمندگان به « فرمانده عبد الله» معروف بود .او محبوب همه #بسیجی ها بود به طوری که وقتی در بین آنها حاضر می شد همه یکصدا فریاد می زدند «صل علی محمد ، فرمانده گردان خوش آمد.»
در عملیات خیبر در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۶۲، گردان حبیب ابن مظاهر تحت فرماندهی «عمران» در منطقه عملیاتی #طلائیه به محاصره دشمن افتاد و بالگرد های دشمن روی #پل_طلائیه ٬ رزمندگان را به رگبار بستند. #عمران_پستی مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت ولی با وجود جراحت ، #الله_اکبر گویان نیروهایش را به پیشروی فرا خواند و به معاونش دستور حرکت داد که گردان به پیشروی خود ادامه دهد ولی پس از چند ساعت که مجبور به عقب نشینی شد اثری از #فرمانده به دست نیامد و او از آن زمان #مفقود_الاثر است.
🌿 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۵"
https://chat.whatsapp.com/CDMT6a2iBUgJBCNZAWFI00
🎋 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌾 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📷 عکس بالا:
🌿4 اسفند ۱۳۶۲
#دشت_جفیر
اردوگاه صحرایی #گردان_حبیب_ابن_مظاهر
▫️ از راست: مجید عزیزی (پیک گردان) ، #شهید_حمیدرضا_زرچینی (معاون دوم گردان) ، منوچهر (رسول) بدیع عارض (نیروی آزاد) ، جاویدالاثر #شهید_عمران_پستی هشتجین (فرمانده گردان) ، سید علیرضا میرمحمد صادقی (معاون اول گردان) ، ناشناس، #سردار_گلعلی_بابایی (مسئول پرسنلی گردان)
ا▫️▪️▫️▪️▫️
📷 عکس پایین:
🌿 6 اسفند ۱۳۶۲
سه راهی فتح
پیست پرواز هلی کوپترهای CH-47 شینوک هوانیروز، برای هلی بُرن نیروها به جزیرۀ جنوبی مجنون.
فرمانده گردان #حبیب ( #شهید_عمران_پستی ) هنگام ورود به عملیات، این شال زردرنگ را که #سوغات_کربلا بود به کمرش بست و به همراه شمار زیادی از نیروهایش راهی #کربلا شد.
🌷عمران پستی و معاون او حمیدرضا زرچینی در تاریخ نهم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه به شهادت رسیدند💕
🌿 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۵"
https://chat.whatsapp.com/CDMT6a2iBUgJBCNZAWFI00
🎋 تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
🌾 ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📷 عکس بالا:
🌿4 اسفند ۱۳۶۲
#دشت_جفیر
اردوگاه صحرایی #گردان_حبیب_ابن_مظاهر
▫️ از راست: مجید عزیزی (پیک گردان) ، #شهید_حمیدرضا_زرچینی (معاون دوم گردان) ، منوچهر (رسول) بدیع عارض (نیروی آزاد) ، جاویدالاثر #شهید_عمران_پستی هشتجین (فرمانده گردان) ، سید علیرضا میرمحمد صادقی (معاون اول گردان) ، ناشناس، #سردار_گلعلی_بابایی (مسئول پرسنلی گردان)
ا▫️▪️▫️▪️▫️
📷 عکس پایین:
🌿 6 اسفند ۱۳۶۲
سه راهی فتح
پیست پرواز هلی کوپترهای CH-47 شینوک هوانیروز، برای هلی بُرن نیروها به جزیرۀ جنوبی مجنون.
فرمانده گردان #حبیب ( #شهید_عمران_پستی ) هنگام ورود به عملیات، این شال زردرنگ را که #سوغات_کربلا بود به کمرش بست و به همراه شمار زیادی از نیروهایش راهی #کربلا شد.
🌷عمران پستی و معاون او حمیدرضا زرچینی در تاریخ نهم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه به شهادت رسیدند💕
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است
۹ اسفند ۱۳۶۲
#عملیات_خیبر
سالروز شهادت سردار بی ادعای سپاه اسلام
فرماندۀ با اخلاص و بی نشان #گردان_حبیب_ابن_مظاهر
#جاویدالاثر #شهید_عمران_پستی
▫️ولادت ۱۳۳۸ ، #هشتجین_خلخال
شاگرد ممتاز در دوره ابتدایی و راهنمایی
دیپلم رشتۀ ریاضی فیزیک سال ۱۳۵۷
دانشجوی رشتۀ جامعه شناسی
حرکتهای انقلابی، پخش اعلامیه و ایجاد شور و انگیزه در بین جوانان برای مبارزات سیاسی علیه رژیم طاغوت
بازگشت به تهران و ایفای نقشی حساس در #تسخیر_لانه_جاسوسی
عضویت در #سپاه سال ۱۳۵۸
تشکیل جهاد سازندگی در #خلخال
عزیمت به #جبهه با آغاز جنگ تحمیلی
معاون گروهانی از گردان جعفر طیار بود و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی ، والفجر 1 و والفجر 4
مسئول تشکیل #گردان_حبیب به دستور #حاج_ابراهیم_همت
رشادت فراوان و بی نظیر در #پنجوین در عملیات #والفجر_چهار
مجروحیت در عملیات #والفجر۶
ازدواج با یک دختر مؤمن پاسدار در بهمن ۱۳۶۲ و خوانده شدن خطبه عقد توسط مقام معظم رهبری
عزیمت بعد از یک هفته پس از ازدواج
فرماندهی گردان #حبیب از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
فرماندهی صمیمی و صادق ، حضوری خالصانه در بین نیروها با همۀ فراز و نشیب های عملیات
شعار هر چه خدا خواست همان می شود را چنان در میان نیروهایش جا انداخته بود که در هر موقعیتی ،آن را با صدای بلند تکرار می کردند. #عمران در جمع نیروهایش و سایر رزمندگان به « فرمانده عبد الله» معروف بود .او محبوب همه #بسیجی ها بود به طوری که وقتی در بین آنها حاضر می شد همه یکصدا فریاد می زدند «صل علی محمد ، فرمانده گردان خوش آمد.»
در عملیات خیبر در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۶۲، گردان حبیب ابن مظاهر تحت فرماندهی «عمران» در منطقه عملیاتی #طلائیه به محاصره دشمن افتاد و بالگرد های دشمن روی #پل_طلائیه ٬ رزمندگان را به رگبار بستند. #عمران_پستی مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت ولی با وجود جراحت ، #الله_اکبر گویان نیروهایش را به پیشروی فرا خواند و به معاونش دستور حرکت داد که گردان به پیشروی خود ادامه دهد ولی پس از چند ساعت که مجبور به عقب نشینی شد اثری از #فرمانده به دست نیامد و او از آن زمان #مفقود_الاثر است.
#کانال_دفاع_مقدس
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡گروه واتساپ دفاع مقدس
دفاع مقدس
🌴روز ۱۲ فروردین ۱۳۶۱ - سه روز بعد از پایان عملیات #فتح_المبین - پادگان دوکوهه 🌿 نیروهای تیپ محمدر
💠 خاطره بیسیم چی شهید حسین قجه ای، فرمانده گردان سلمان از تیپ محمدرسول الله(ص) - عملیات فتح المبین
🌴 #حاج_احمد در محاصره بسیجی ها😊
▫️ سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط #حاج_احمد_متوسلیان به فرماندهان گردان های #حبیب ، #حمزه و #سلمان ابلاغ شد.
رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات #علی_گره_زد را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند.
غنائم این فتح آسمانی عبارت بودند از: ۱۸۰ قبضه توپ، شامل ۸ قبضه توپ دوربُرد ۱۸۳ میلیمتری که دشمن با آنها ناجوانمردانه ۱۸ ماه متمادی، مردم شهرهای بی دفاع #دزفول و #شوش را زیر آتش می گرفت؛ همچنین، ده ها قبضه توپ ۱۲۲ و ۱۳۰ میلیمتری، همراه با تعداد کثیری زاغه های مملو از مهمات این توپخانۀ مجهز.
با سر زدن خورشید روز دوم فروردین، بلافاصله #حاج_احمد به همراه فرماندۀ قرارگاه عملیاتی #نصر ؛ #حسن_باقری ، جهت بررسی و مشاهدۀ وضعیت معجزه آسای نبرد، روانۀ مواضع تازه تسخیر شدۀ نیروهای تیپ شدند. یکی از رزمندگان گردان سلمان از آن لحظات اینچنین روایت می کند:
🔹«... صبح روز دوم عید، بعد از آزادسازی ارتفاعات #علی_گره_زد ، من به عنوان #بیسیم_چی برادر #حسین_قجه_ای ؛ فرماندۀ گردان سلمان در منطقه حضور داشتم. در مجاورت ما، گردان های حبیب و حمزه بودند. خبر رسید که #حاج_احمد با #حسن_باقری ، سوار یک استیشن سفید لندرور، آمده اند برای بازدید، منتها اول رفته اند به موضع گردان حمزه.
این خبر که به گردان ما رسید، بچه ها غوغا کردند. دم به دقیقه به #حسین_قجه_ای فشار می آوردند که چرا #حاج_احمد نیامده به ما سر بزند؟ بچه ها فقط می خواستند یک نظر «حاج احمد» را ببینند.
به ناچار با #قجه_ای رفتیم بغل جادۀ «عین خوش - دزفول» و کنار یک پل، #حاج_احمد را پیدا کردیم. حسین، #حاجی را کنار کشید و گفت: « #حاجی ! تو رو خدا بیا و سری به بچه های ما بزن.»
#حاج_احمد گفت: «خاطر جمع باشید، میام.»
حسین گفت: «نه! همین الآن بیا. این بچه ها منو ذلّه کردن!»
بالاخره #حاجی رضایت داد و آمد. وقتی رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بود که بچه ها ریختند دور ماشین. #حاج_احمد که به دستگیرۀ درِ ماشین چسبیده بود، دیگر نتوانست در مقابل آن همه فشار مقاومت کند. به زور از ماشین جدایش کردند، بغلش کردند، بوسه بارانش کردند. بعد روی دست بلندش کردند و پی در پی برای سلامتیش صلوات فرستادند.
قجه ای به شوخی به من گفت: «این بچه تهرونیا چقدر بیکارن!» 😂
📚کتاب: #آذرخش_مهاجر
-------------------------------------------
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
/🔰#حبیب ؛ اسم رمز حاج قاسم سلیمانی در عملیات ها
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
۹ اسفند ۱۳۶۲
#عملیات_خیبر
سالروز شهادت سردار بی ادعای سپاه اسلام
فرماندۀ با اخلاص و بی نشان #گردان_حبیب_ابن_مظاهر
#جاویدالاثر #شهید_عمران_پستی
▫️ولادت ۱۳۳۸ ، #هشتجین_خلخال
شاگرد ممتاز در دوره ابتدایی و راهنمایی
دیپلم رشتۀ ریاضی فیزیک سال ۱۳۵۷
دانشجوی رشتۀ جامعه شناسی
حرکتهای انقلابی، پخش اعلامیه و ایجاد شور و انگیزه در بین جوانان برای مبارزات سیاسی علیه رژیم طاغوت
بازگشت به تهران و ایفای نقشی حساس در #تسخیر_لانه_جاسوسی
عضویت در #سپاه سال ۱۳۵۸
تشکیل جهاد سازندگی در #خلخال
عزیمت به #جبهه با آغاز جنگ تحمیلی
معاون گروهانی از گردان جعفر طیار بود و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی ، والفجر 1 و والفجر 4
مسئول تشکیل #گردان_حبیب به دستور #حاج_ابراهیم_همت
رشادت فراوان و بی نظیر در #پنجوین در عملیات #والفجر_چهار
مجروحیت در عملیات #والفجر۶
ازدواج با یک دختر مؤمن پاسدار در بهمن ۱۳۶۲ و خوانده شدن خطبه عقد توسط مقام معظم رهبری
عزیمت بعد از یک هفته پس از ازدواج
فرماندهی گردان #حبیب از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
فرماندهی صمیمی و صادق ، حضوری خالصانه در بین نیروها با همۀ فراز و نشیب های عملیات
شعار هر چه خدا خواست همان می شود را چنان در میان نیروهایش جا انداخته بود که در هر موقعیتی ،آن را با صدای بلند تکرار می کردند. #عمران در جمع نیروهایش و سایر رزمندگان به « فرمانده عبد الله» معروف بود .او محبوب همه #بسیجی ها بود به طوری که وقتی در بین آنها حاضر می شد همه یکصدا فریاد می زدند «صل علی محمد ، فرمانده گردان خوش آمد.»
در عملیات خیبر در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۶۲، گردان حبیب ابن مظاهر تحت فرماندهی «عمران» در منطقه عملیاتی #طلائیه به محاصره دشمن افتاد و بالگرد های دشمن روی #پل_طلائیه ٬ رزمندگان را به رگبار بستند. #عمران_پستی مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت ولی با وجود جراحت ، #الله_اکبر گویان نیروهایش را به پیشروی فرا خواند و به معاونش دستور حرکت داد که گردان به پیشروی خود ادامه دهد ولی پس از چند ساعت که مجبور به عقب نشینی شد اثری از #فرمانده به دست نیامد و او از آن زمان #مفقود_الاثر است.
#کانال_دفاع_مقدس
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📗کتاب #عملیات_فتح_المبین 🔹فروردین ماه 1361 - عملیات ظفرمند فتح المبین در جبهه جنوب -------------
💠 خاطره بیسیم چی شهید حسین قجه ای، فرمانده گردان سلمان از تیپ محمدرسول الله(ص) - عملیات فتح المبین
🌴 #حاج_احمد در محاصره بسیجی ها😊
▫️ سرانجام ساعت ۴ بامداد روز دوشنبه، دوم فروردین ۱۳۶۱ ، دستور یورش به مواضع توپخانۀ سپاه چهارم دشمن توسط #حاج_احمد_متوسلیان به فرماندهان گردان های #حبیب ، #حمزه و #سلمان ابلاغ شد.
رزمندگان این سه گردان در پی یک درگیری برق آسا، مقر توپخانۀ سپاه چهارم ارتش عراق در ارتفاعات #علی_گره_زد را به همراه تمامی آتشبارهای آنجا، یکجا به تصرف خویش درآوردند.
غنائم این فتح آسمانی عبارت بودند از: ۱۸۰ قبضه توپ، شامل ۸ قبضه توپ دوربُرد ۱۸۳ میلیمتری که دشمن با آنها ناجوانمردانه ۱۸ ماه متمادی، مردم شهرهای بی دفاع #دزفول و #شوش را زیر آتش می گرفت؛ همچنین، ده ها قبضه توپ ۱۲۲ و ۱۳۰ میلیمتری، همراه با تعداد کثیری زاغه های مملو از مهمات این توپخانۀ مجهز.
با سر زدن خورشید روز دوم فروردین، بلافاصله #حاج_احمد به همراه فرماندۀ قرارگاه عملیاتی #نصر ؛ #حسن_باقری ، جهت بررسی و مشاهدۀ وضعیت معجزه آسای نبرد، روانۀ مواضع تازه تسخیر شدۀ نیروهای تیپ شدند. یکی از رزمندگان گردان سلمان از آن لحظات اینچنین روایت می کند:
🔹«... صبح روز دوم عید، بعد از آزادسازی ارتفاعات #علی_گره_زد ، من به عنوان #بیسیم_چی برادر #حسین_قجه_ای ؛ فرماندۀ گردان سلمان در منطقه حضور داشتم. در مجاورت ما، گردان های حبیب و حمزه بودند. خبر رسید که #حاج_احمد با #حسن_باقری ، سوار یک استیشن سفید لندرور، آمده اند برای بازدید، منتها اول رفته اند به موضع گردان حمزه.
این خبر که به گردان ما رسید، بچه ها غوغا کردند. دم به دقیقه به #حسین_قجه_ای فشار می آوردند که چرا #حاج_احمد نیامده به ما سر بزند؟ بچه ها فقط می خواستند یک نظر «حاج احمد» را ببینند.
به ناچار با #قجه_ای رفتیم بغل جادۀ «عین خوش - دزفول» و کنار یک پل، #حاج_احمد را پیدا کردیم. حسین، #حاجی را کنار کشید و گفت: « #حاجی ! تو رو خدا بیا و سری به بچه های ما بزن.»
#حاج_احمد گفت: «خاطر جمع باشید، میام.»
حسین گفت: «نه! همین الآن بیا. این بچه ها منو ذلّه کردن!»
بالاخره #حاجی رضایت داد و آمد. وقتی رسیدیم، هنوز از ماشین پیاده نشده بود که بچه ها ریختند دور ماشین. #حاج_احمد که به دستگیرۀ درِ ماشین چسبیده بود، دیگر نتوانست در مقابل آن همه فشار مقاومت کند. به زور از ماشین جدایش کردند، بغلش کردند، بوسه بارانش کردند. بعد روی دست بلندش کردند و پی در پی برای سلامتیش صلوات فرستادند.
قجه ای به شوخی به من گفت: «این بچه تهرونیا چقدر بیکارن!» 😂
📚کتاب: #آذرخش_مهاجر
-------------------------------------------
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊