eitaa logo
دفاع مقدس
4.4هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
13.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
39.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 از ، ... تا ....!!! . ✍ این روایتی کوتاهی ست ؛ از اعجوبه ی گردان حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا ؛ سردار ۱۹ ساله شهید ابراهیم جهانبین...🕊 (( نترس بود و شجااااع ؛ هیچ تیر و ترکش و سوت خمپاره ای قامتش را خم نمی‌کرد، ۱۴ ساله که بود رفت جبهه ، ۶ سال تو جبهه ها بود ؛ هفت مرتبه مجروح شد ؛ تا تیرماه ۱۳۶۷ که در جزیره ی مجنون با لبان تشنه و با تیر خلاص بعثی ها بشهادت رسید. ۹ سال بعد استخوان های پاکش را برای والدینش آوردند...)) . 💦🌊 ما را همگان به میشناسند نه به .... شهدای استان تمامی ندارد.یادمه پارسال که رفتیم سلمان شهر خدمت ؛ کوچه ی به نام کوچه ی (()) بود و هیچ نام و نشانی از در آن کوچه و پیدا نمیشد... . دوران دفاع مقدس
🌴 🍃 . ▪️اهل بودند. ۱۳۶۴ مادر به همراه دو دخترش آمده بودند تهران،‌محله گیشا ( کوی نصر) منزل یکی از بستگان.۱۳ خرداد ۱۳۶۴ که به ناگهان هواپیماهای رژیم بعث این محله از را کردند ، و مردم بیگناه را به خاک و خون کشاندند. رقیه خانم و دو دخترش هم در آن حادثه بشهادت رسیدند...( شادی روحشان صلوات) دوران جنگ تحمیلی زمانی که شهرهای ما آماج حملات هوایی و موشک باران دشمن بعثی میشد.🔥🔥.. و ما پدافند هوایی موثر به منظور مقابله نداشتیم!! (مقایسه کنیم با وضعیت فعلی نیروهای مسلح، که تحت تدابیر فرماندهی معظم کل قوا به نقطه ای رسیدیم که هیچ متجاوزی طرح حمله نظامی به آب و خاک کشور عزیزمان را در سر نمی پروراند...)
💢 چهل و دو سال پیش روز تو بشهادت رسید ، نه بچه ی بود نه اهل ...روستازاده ای بود از دل جنگل های خوش آب و هوای که با ریختن خون پاکش خاک را بوسیدنی کرد...🇮🇷🇮🇷🇮🇷 . 🌷شادی روح صلوات... .
🏘 . ▪️چقدر کوچه هایمان رنگ و بوی قشنگ و خدایی داشت.دهه‌ی شصت را می‌گویم. اهالی کوچه همه از حال هم با خبر، همه یکرنگ و یک تیپ و باصفا ، با شادی هم شاد و با غم هم ناراحت ، نه مشکلات آپارتمان نشینی داشتن ، نه مشکل پارک ماشین و سر و صدا...گله و شکایتی نبود ....چشم هم چشمی نبود، البته بود ، تو جبهه رفتن ، یکی اگه میرفت ، بقیه هم تصمیم به رفتن میگرفتند و باهم اعزام میشدند ...آخرش همه باهم رفیق و بچه محلشون رو بروی دوش می‌گرفتند و تا دروازه‌ی بهشت بدرقه می‌کردند و آروم زیر گوشش می‌گفتند: شفاعت مارو هم بکن همسایه...دیدار به قیامت(📝 احمدی اتویی) . 📷 پیکر ابراهیم نوریان ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
گفتمش زیباترین لبخند چیست؟ گفت: لبخندی که عشق گاهِ جان دادن بر لبِ مردان نشاند ... ۱۱ آبان ۱۳۶۱ --
⚪️ . تو جبهه به رضا آرپی جی مشهور بود . یک روز در یکی از پاتک های دشمن تانکی نزدیکش اومد . حمیدرضا در میان شهدا خودش را به شهید شدن زد به محض نزدیک شدن تانک نیم خیز بلند شد لوله تانک را گرفت و نارنجک را داخل تانک انداخت و آن را منفجر کرد. آرزویش پوشیدن لباس سبز مقدس پاسداری و به عضویت در آمدن در این نهاد مقدس بود چون شاغل در کارخانه نساجی بود سپاه قبول نکردند . به مادرش سفارش کرد بعد از شهادتش آرم سپاه را روی کفنش بگذارند که مادرش  به این سفارش عمل کرد. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
نگاه کن، کوچ پرستوها را تا به حال دیده بودی... 📷 || سال ۱۳۶۳ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ▪️ تلگرام https://t.me/DefaeMoqaddas2
دفاع مقدس
🎞 تقدیم به شهدای بابلی، شرکت‌کننده در عملیات مطلع الفجر
💢 آذرماه یادآور عملیات غرورآفرین مطلع الفجر در سال ۱۳۶۰ و روایت حماسه آفرینی‌های مرزداران غیور گیلانغرب، دومین شهر مقاوم کشور در زمین‌گیر کردن رژیم بعث عراق است. . در محور گیلانغرب درگیری با دشمن بعثی تا روشنی روز ادامه داشت و نیروهای عمل کننده در این محور با صلابت و رزمی بی مانند موفق شدند با تقدیم تعدادی شهید و مجروح، ارتفاع شیاکوه را به تصرف خود در آورند که در روز نخست تلاش رزمندگان اسلام در همین حد باقی ماند.بیستم آذر ماه ۱۳۶۰ مصادف با آغاز عملیات مطلع‌الفجر است. در نتیجه این عملیات ارتفاعات شیاکوه در گیلانغرب به تصرف رزمندگان درآمد و خسارت سنگینی به دشمن وارد شد. . 🚩 لازم به ذکر است در روز اول این ۳۷ تن از بچه های که اکثرا اهل بودند رسیدند.شادی روحشان ...
💌 . ✉️ ای مردم! تاکنون چقدر شاهد پرپر شدن پاره های تن مادران بوده اید. ببینید چه تحولی در خود داشته اید. بدانید طول کشیدن جنگ از اسرار حکمت الهی بوده و بدین معنی می باشد که بهانه را از امت خود بگیرد. اگر در خدمت جبهه نمی باشید در پشت جبهه از کسانی نباشید که بلندگوی رادیوهای بیگانه هستند.صحبت من با آنهایی بوده که هنوز باورشان نیست که اسلام و اسلامیت در خطر است و می گویند جبهه ها را بسیجی ها به خاطر گرفتن پول پر کرده اند. راستی مگر غیر از کفن تاکنون چیز اضافه با خود به دیار حق برده اند؟ مردم بدانید عزت همیشه در گرو سختی هاست. پس صابر باشید که خدا با صابرین است. . 🌊 بهزاد شهرستانی اهل و لشکر ویژه ۲۵ بود که در کربلای ۴ در سن ۱۶ سالگی رسید و پیکر پاکش ۱۵ سال بعد به بازگشت
دفاع مقدس
#نهم_دی سالروز شهادت صادق لشکر کربلا . ▪️ بار اولی که به جبهه می‌رفت، تازه جنگ شروع شده بود. در حال
🌷گذری بر زندگی عرفانی شهید صادق مزدستان 🌿 فرمانده تيپ دوم و گردان صاحب الزمان لشکر ۲۵ کربلا 🌱در سال 1335 در شهرستان مازندران متولد شد. او هفتمين فرزند اين خانواده بود. آنها در منزلی شخصی زندگی می کردند و از وضعيت مالی متوسطی برخوردار بودند. صادق کودکی پر جنب و جوش و فعال بود. 🔹برادرش، علی که جانباز جنگ تحميلی است در باره ی او می گوید : صادق از من کوچکتر بود و از کودکی علاقه زيادی به رابطه با ديگران داشت، يعنی غريبه و آشنا نمی شناخت و به همه محبت می کرد و با همه دوست بود. ارتباط نزديکی با مادر پدر بزرگش داشت وآنها هم علاقه مفرطی به وی داشتند. با آغاز دوران وضعيت اقتصادی خانواده وی بهتر شد و او در دبستان دهقان شهرستان به تحصيل پرداخت. 🔸دوره ی ابتدايی را بدون مشکلی به پايان برد.دراين سالها را کمتر در منزل انجام می داد.بلکه آنها را سرکلاس و در اوقات فراغت به اتمام می رساند. با يک بار خواندن، درس را فرا می گرفت. در تمام اين سالها ارتباط وی با ديگران بسيار خوب بود اما در برابر ايستادگی می کرد. بيشتر با افراد باگذشت و متواضع طرح دوستی می ريخت. 🔹اخلاق صادق با ديگر خانواده تفاوت داشت و وقتی با مشکلی مواجه می شد با کسی در ميان نمی گذاشت و اظهار عجز و نگرانی نمی کرد. اوقات فراغت را بيشتر با ،مطالعه کتاب می گذراند و گاهی اوقات نیز به پدرش درفروشگاه کمک می کرد. خود را در مقاطع راهنمايی و دبيرستان ادامه داد و ديپلم نظام قديم را در دبيرستان اديب قائمشهر اخذ کرد. او فردی پر جنب و جوش، اجتماعی و معاشرتی بود. به ندرت عصبانی می شدو بسيار رئوف بود. به هنگام گرفتاری به تفکر می نشست تا چاره کار رابيابد و اگر به نتيجه ای نمی رسيد به بزرگان فاميل مراجعه می کرد. برای بزرگان و فاميل احترام خاصی قائل بود. مدتی راننده تاکسی بود و از این راه زندگی خود را تامین می کرد. 🔸با آغاز نهضت اسلامی تحولی در وی پديد آمد و تمام اوقات خود را در خدمت انقلاب و انقلابيون قرار داد. در سن 20 سالگی مبارزات و مذهبی عليه رژيم طاغوت را شروع کرد و در اين راه لحظه ای آرام و قرار نداشت و برای به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی چشمگيری داشت. در اين زمان در درگيريها و عليه رژيم شاه حضور می يافت و ديگران را به حضور در صف توصيه می کرد. به تعليمات و دستورات دينی پايبند بود. 🔹با پيروزی انقلاب اسلامی و آغاز بحران کردستان، صادق برای سرکوب شورشهای ضد انقلاب علیه مردم وانقلاب اسلامی به کردستان رفت. پس از بازگشت از در تاسيس انجمن اسلامی مسعود دهقان در مهديه قائمشهر وديگر شهرهای شرکت فعال داشت. با آغاز جنگ تحميلی عراق عليه ايران، در تاريخ 2 آبان 1359 به سوی جبهه جنگ شتافت. 🔸صادق درگروه جنگهای نامنظم دکتر چمران شرکت داشت و در درکنار او جنگيد. پس از تشکيل به اين تيپ آمد و در مدت زمانی اندک به سبب لياقت و شجاعت فرماندهی گروهان و سپس گردان صاحب الزمان (عج) از تيپ کربلا عهده دار شد. در فتح المبين، بيت المقدس و رمضان حضور داشت و چند بار مجروح شد ولی همچنان در حساس ترين مناطق حاضر بود. در عمليات نقش مهمی را ايفا کرد تا جايي که به فاتح عمليات محرم شهرت يافت و مفتخر به دريافت پاداشی از حضرت امام (ره) گرديد. 🔹مزدستان به فرماندهی به عنوان يک می نگريست و به چيزديگری غير از شهادت در راه خدا نمی انديشيد. يکبار از ناحيه گردن و گوش زخمی شد وقتی با سر و گردن باند پيچی شده به آمد و در جواب نگرانيهای خانواده گفت: «فقط يک خراش کوچک است.» همواره از ريا دوری می جست. در 27 آذر 1361 با خانم گيسو صالح پور ازدواج کرد. دو روز بعد از ازدواج به اتفاق همسر برای زيارت مرقد امام رضا (ع) به مشهد مقدس رفتند. 🔸در آنجا صادق به گفت: «اگر اين بار افتخار در جبهه نصيبم نشد خانه ای اجاره می کنم و با هم زندگی مشترک خود را آغاز می کنيم. » پس از بازگشت از به مناطق عملياتی رهسپار شد. او که لشکر 25 کربلا را به عهده داشت در منطقه فکه در يک عمليات در خط مرزی عين خوش و در جنگل عمقر در اثر صابت ترکش مين والمر به ناحيه سر در تاريخ 9 دی 1361 به رسيد. درحالی که تنها دوازده روز از ازدواجش می گذشت. 🌺 جنازه در گلزار به خاک سپرده شد. شش ماه بعد در نيمه سال 1362 در منطقه عملياتی پنجوين به شدت مجروح شد و يک چشم و بخشی از استخوانهای کاسه چشم ديگرش را از دست داد. يک سال بعد برادر ديگرش در عمليات والفجر 6 در منطقه در اسفند ماه 1362 بر اثر انفجار، شهيد و پیکرش متلاشی و مفقود الاثر شد.
🌷 | شهید محمد عبادیان ▫️متولد بهشهر، مازندران (سال۱۳۳۱)- از اوان کودکی قرآن خواندن را آموخت- به علت تغییر شرایط شغلی پدر، به تهران مهاجرت نمود. در دوران طاغوت بر علیه ظلم و ستم رژیم پهلوی دست به مبارزه زد. با آغاز نا آرامی در شمالغرب کشور از طرف واحد بسیج محل کارش (کارخانه کفش ملی ) عازم سردشت شد. او همچنین در واحد نظارت و پیشگیری منطقه مرکزی و نیز واحد نظارت وپیگیری به انجام وظیفه پرداخت. سپس به دستور شهید همت مسئولیت تدارکات را به عهده گرفت و در عملیاتهای ، ، ، ، ، و مسئول مهندسی رزمی لشکر شد. 🌱🌷🌷🌷🌱ا 📝 قسمتی از وصیت نامه: "اگر بعد از من میخواهید راه بنده را ادامه دهید و روح من از شما راضی و خوشنود باشد همیشه در خط اسلام و در خط ولایت فقیه که همان خط اسلام است حرکت بکنید. همیشه در این راه کوشا باشید تا دهها هزار شهیدی که داده ایم راهشان را ادامه دهیم." ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
👆📷 🌷 شهید ارتشی، جاویدالاثر عیسی قربانی 🌿 لشکر 88 زاهدان نام پدر : ابوطالب نام مادر :آقا باجی داودی متولد: روستای هلال کلا ، بخش لاله آباد- بابل مازندران :1345/06/05 🕊 شهادت: سومار - 1365/10/23 عملیات کربلای شش ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌴 🍃 . ▪️اهل بودند. ۱۳۶۴ مادر به همراه دو دخترش آمده بودند تهران،‌محله گیشا ( کوی نصر) منزل یکی از بستگان.۱۳ خرداد ۱۳۶۴ که به ناگهان هواپیماهای رژیم بعث این محله از را کردند ، و مردم بیگناه را به خاک و خون کشاندند. رقیه خانم و دو دخترش هم در آن حادثه بشهادت رسیدند...( شادی روحشان صلوات) دوران جنگ تحمیلی زمانی که شهرهای ما آماج حملات هوایی و موشک باران دشمن بعثی میشد.🔥🔥.. و ما پدافند هوایی موثر به منظور مقابله نداشتیم!! (مقایسه کنیم با وضعیت فعلی نیروهای مسلح، که تحت تدابیر فرماندهی معظم کل قوا به نقطه ای رسیدیم که هیچ متجاوزی طرح حمله نظامی به آب و خاک کشور عزیزمان را در سر نمی پروراند...)