eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
10هزار ویدیو
833 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سالروز حماسه آزادسازی قهرمان 🎥 شهر هویزه در تاریخ ۲۷ دی ۵۹ با کینه‌توزی صدام به اشغال ارتش تا دندان مسلح بعثی درآمد. 🔸اما سرانجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ ارتش صدام در مقابل عزم و اراده آهنین رزمندگان پا به فرار گذاشتند. 🆔 DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 موشن گرافی 🗓 ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱ - سالروز آزادسازی هویزه (مرحله دوم عملیات ) 🆔 DefaeMoqaddas
📷 حمل مجروحین جنگ توسط هلیکوپتر شنوک هوانیروز 🌴 دوران 🆔 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
⏳ روز جهانی خلبان 🛫 روزی که در تقویم جهانی برای قدردانی از خلبانان نامگذاری شده است. در ایران اما ت
💐💐💐 این گلها برای روزیست که مردانی که به کمک همرزمان با حملات برق آسا و بی امان خود ضربات سنگینی به ارتش متجاوز عراق وارد آوردند 📷 از راست: شهید یاسینی و شهید عباس دوران 🆔 @DefaeMoqaddas
📷 خلبانان اف-5 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در حال بررسی نقشه و حمله برای آزاد سازی خرمشهر ... 🌴 دوران ⏳ اردیبهشت ماه 1361 🆔 @DefaeMoqaddas✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
📷 جابجایی سنگین و تاکتیکی مجروحین توسط بالگردهای هوانیروز در عملیات آزاد سازی خرمشهر 🌴 دوران ⏳ اردیبهشت ماه 1361 🆔 @DefaeMoqaddas
📽 ستوان یکم شهید علیرضا حراف، معلم و خلبان دلاور کبرای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی 🚁 همو که همواره جلوتر از شاگردانش به مصاف دشمن می رفت🌹 🌴 دوران 🆔 @DefaeMoqaddas
🌷مردان آزادی خرمشهر... 🚁 تیزپروازان ارتش جمهوری اسلامی ایران 🌴 دوران 🆔 @DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 گردان خط شکن امیر المومنین علیه السلام (لشکر 14 امام حسین - ع) 📽 تصاویری از شهید احمد خسروی فرمانده دلاور گردان امیر المومنین (ع) 🌴 دوران 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس" بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 فرمانده ای که حضرت امام تلفنی از طریق قرارگاه با وی صحبت کردند و پیروزی ارتش را تبریک گفتند. 📽 امیر دلاور ارتش: سرتیپ آذر فر، فاتح عملیات کربلای هفت 🌴 دوران 1️⃣ قسمت اول 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
💠 فرمانده ای که حضرت امام تلفنی از طریق قرارگاه با وی صحبت کردند و پیروزی ارتش را تبریک گفتند. 📽 ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 فرمانده ای که حضرت امام تلفنی از طریق قرارگاه با وی صحبت کردند و پیروزی ارتش را تبریک گفتند. 📽 امیر دلاور ارتش: سرتیپ آذر فر، فاتح عملیات کربلای هفت 🌴 دوران 2️⃣ قسمت دوم 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
💠خاطره ای از شهید محمود کاوه یک اسیر گرفته بودیم از آن گردن کلفت ها. دو تا چیز را لازم داشتیم بدانیم، یکی اینکه بقیه کومله ها کجا رفته اند و دیگری این که با اسرای ما چه کردنده اند.اسیر لب از لب باز نمی کرد. می گفت:«گردنم رو هم بزنین، چیزی نمیگم.» محمود از راه رسید و جریان را برای او تعریف کردند. دست گذاشت روی شانه آن اسیر و شروع کرد با او قدم زدن. چند دقیقه ای نگذشت که برگشتند. محمود جایی را نشان داد و گفت:«اونجا را بکنید.» خودش هم با یک گروه رفت دنبال کومله ها،اسیر را هم برد. ما محلی را که شهید کاوه گفته بود کندیم، جنازه بچه هایی را که اسیر شده بودند،پیدا کردیم. — راوی: همرزم شهید 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
فرمانده بود امابرای گرفتن غذامث بقیه رزمنده هاتوی صف می ایستاد سرصف غذاهم جلویی هابه احترامش کنارمی رفتند می خواستنداوزودترغذاش روبگیره اوهم عصبانی می شد ول می کرد ومی رفت نوبتش هم که می رسید آشپزهاغذای بهتربراش می ریختند اوهم متوجه می شدومی دادبه پشت سریش... 🌷 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 فیلم - مصاحبه با شهید محمود کاوه ،فرمانده لشکر ویژه شهدا 🌴 دوران 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس
🌴 سید راستگو مرگ فقط یک دروازه است بین دو جهان بعضی از مردم از این دروازه با سختی و صعوبت عبور می کنند و بعضی به آسانی و راحتی از آن می گذرند.شهادت بهترین راه گذشتن و رسیدن به عالم ابدی است،چرا که شهادت یکی از عنایتهای پروردگار متعال است.هنگامی که شهید از دنیا می رود، یعنی از یک مکان به مکان دیگر منتقل می شود، مانند کسی است که با هدایای گرانبها به آسمان می رود، به این دلیل است که شهادت برای مسلمانان قیمت و ارزش بسیار دارد و حتی در میان امتهایی که به خدا ایمان ندارند، وقتی که مردم جان خود را برای وطن و هموطنان خود قربانی می‌کنند و برای هدفی که به آن ایمان دارند فدا می‌شوند، این موضوع ارزش تلقی می‌شود و آن را تحسین می‌کنند. 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس
📷 اسرای عراقی در کنار یک روحانی ایرانی در جشن پیروزی عملیات والفجر 8 شادی می کنند! @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
📷 اسرای عراقی در جشن پیروزی والفجر 8 عروسک صدام را دار می زنند! سال 1364 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
💠 طنزجبهه یکبار سعید خیلے از بچه‌ها ڪار ڪشید. فرمانده دستہ بود. شب برایش جشن پتو گرفتند. حسابے کتکش زدند. من هم ڪه دیدم نمے‌توانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تاشاید کمےڪمتر کتک بخورد! سعید هم نامردے نڪرد، بہ تلافےآن جشن پتو، نیم‌ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت. همہ بیدار شدند نماز خواندند!!! بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچه‌ها خوابند. بیدارشان ڪرد و گفت: اذان گفتند چرا خوابید؟ گفتند ما نماز خواندیم!!! گفت الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید؟؟ گفتند سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت من براے نمازشب اذان گفتم نه نماز صبح! 🌷شهید سعید شاهدے🌷 🆔 @DefaeMoqaddas
🌈 🌷 ▫️ زمستان سال 62 بود که خانواده از خواستند که تشکیل زندگی دهد. پدرش در نزدیکی منرلشان برای و خانه مناسبی خرید و دستی به سر و روی خانه کشید تا حجله گاه فرزند دلبندش محمود باشد. اما محمود میخندید و میگفت: این خانه مبارک صاحبش باشد.اما من دوست ندارم سندی از دنیا به نام من باشد. . دیماه 62بود که محمود خود را در (ع) و (س) انداخت و یقین داشت که آنها در میهمانی او شرکت میکنند... بساط جشن عروسی محمود در تالاری در تهران مهیا شد و میهمانان او بچه های رزمنده و بسیجی بودند...او اصرار داشت که با لباس را جشن بگیرد اما دست بردار نبود و به خواهش مادر کت و شلوار سفیدی به تن کرد...دو هفته بیشتر در کنار شریک زندگی اش نبود و ساکش را بست و خودش را به جبهه رساند. سردار شهید محمود بهرامی در تاریخ 7 اسفند ماه سال 62 در جزیره مجنون به شهادت رسید و پیکر مطهرش خردادماه سال 75 در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها به خاک رفت 🆔 @DefaeMoqaddas
🌈 شهید محمود بهرامی 🌷محمود آقا از وقتي كه نامزد بوديم مرتب در جبهه بودند و اولين شرط ايشان هم اين بود كه من مانع به جبهه رفتن او نشوم. من هم به او پاسخ دادم كه من خيلي دوست دارم در جبهه ها باشم ولي چون زن هستم اين امكان را ندارم. در مدت زمان يك ونيم سالي كه با او آشنا شدم وي8-7باربه جبهه رفت.ازدوري اوخيلي اذيت میشدم. تمام دغدغه من هم اين بود كه او سالم بر مي گردد يا خير. زمانيكه خبر شهادت او را به من دادند من تازه عروس بودم و يك هفته از ازدواج مان مي گذشت.من در مدرسه در حال تحصيل بودم كه پدرم به دنبالم آمد كه من را به خانه ببرد. تعجب كردم و گفتم شما هيچ وقت دنبال من نمي آمديد. پدرم در طول راه من را آماده كرد و گفت از محمود خبر داري؟من گفتم نه ..محمود آقا فقط يك نامه اي داده است. شک کردم و از پدرم پرسیدم ... شما خبری دارید؟ که پدرم در جواب گفت : دوستان محمود آقا خبر دادند كه گويا جراحت هايي در جبهه برداشته است. به پدرم گفتم آيا محمود شهيد شده؟ چون شما هيچ وقت دنبال من دم در مدرسه نمي آمديد.اینجا بود که پدرم خبر شهادت محمود رو دادند. —(راوی: همسر شهید) 🆔 @DefaeMoqaddas
🌴شادی و شادمانی توی جبهه برای خودش عالمی داشت 🔹رزمنده های جبهه همه جوون بودند. اگر به مسن ترها هم پیرمرد می‌گفتی بهشون برمی‌خورد و کنترل این همه جوون توی شادی ها کارشاقی بود. توی گردان تخریب بعضی از رفتارهایی که توی گردان های رزمی مباح بود حرام اعلام شده بود!!! البته شرعیش نه!!!! بلکه عشقی بود. ایام ولادت ائمه علیهم السلام توی مقرهای ما در مناطق عملیاتی مختلف غوغایی بود. البته مراعات حد و حدود شرعی و عرفی رو می‌کردیم. من خودم زیاد راغب نبودم توی مجالس جشن بخونم، انگار خدا من رو ساخته برای گریه انداختن ، الان هم همینطورم. به قول دوستان نافم رو با گریه برداشتند… روزهای اول بهار 65 مصادف با ولادت مولا امیرالمومنین(ع) بود و برای جشن ولادت مولا توی گردان مهمون داشتیم . این بار رزمندگان گردان تازه تاسیس حضرت زینب سلام الله علیها مهمان بچه های تخریب بودند و ما هم برای پذیرایی از مهمونهامون شله زرد پخته بودیم... شاید بعضی ها بگویند شله زرد چه ربطی به ولادت مولا داره.. خوب این به عقل ما رسید. شهید تابش مداح جلسه بود و من هم میونداری می‌کردم. اون روز مراسم ساعت 9 صبح و در فضای اطراف مزار شهدای الوارثین برگزار شد.. شهید سید مهدی اعتصامی همه کاره تبلیغات بود و با کمک شهید مجید رضایی جایگاه مراسم رو با تصاویر شهدای گردان آذین بندی کرد گلهای شقایق و زمین سبز اطراف مقر هم که فروردین ما مثل مخمل سبز خودنمایی می‌کرد در طراوت مجلس ولادت مولود کعبه موثر بود. قبل از مراسم بعضی ها تذکر می‌دادند که اولا دست نزنید و ثانیا هم دو انگشتی بزنید و من هم این رو به شهید تابش تاکید کردم ... اما نشد که نشد و این بار هم مجلس از دست در رفت و کف زدن های دو انگشتی تبدیل به کوبیدن دست ها به هم شد. شهید دهقان، شهید الهی،شهید زند، شهید خوش سیر، شهید مرادی سعی می‌کردند مجلس رو به دست بگیرند و شهید مراتی هم رو سر بقیه سوار می‌شد تا خودش رو به این جمع برسونه.. که بعد از شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده گردان تخریب شد هم با اونها همراه می‌شد و گاهاً هم به من که سعی می‌کردم جلسه رو کنترل کنم متذکر می‌شد که بگذار بچه ها راحت باشند.اداره مجلس جشن دو تا گردان واقعا سخت بود. روز ولادت مولا حسابی بچه ها شادی کردند.. وبعد هم چند تا مسابقه و چند تا جایزه پایان بخش این جلسه بزم وشادی بود.. واقعا شادی و شادمانی در فضای معنوی گردان ما جایگاه خودش رو داشت و تمام سعی براین بود که فضای شادابی برای جوان‌ها باشه.. رزمنده های جوان و نوجوان گردان ما در نهایت حیاء و ادب درخدمت مجلس شادی اهل بیت علیهم السلام بودند و جالب تر اینکه همین شلوغ کن ها مجلس ، نیمه شب صدای ضجه هاشون از خوف خدا همه فضای مقر رو پر می‌کرد.شهید پیام پوررازقی از کسانی بود که مدام به من و شهید تابش در رابطه با مجالس جشن تذکر می‌داد. البته پیام توی دلش هیچی نبود و ما هم عاشقانه اون رو دوست داشتیم و به تذکراتش عمل می‌کردیم اما بعضی وقت ها هم مجلس از دست در می‌رفت ... —(راوی: جعفرطهماسبی) @DefaeMoqaddas