eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
10.8هزار ویدیو
903 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
خوزستان، مسجد سلیمان، دهه‌ی ۲۰
🌼«حاج محب» سمعاً و طاعتاً مرید «حاج قاسم» بود ✍️قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد که تصویب شد، با وجود این‌که جنگ پایان یافته و تعدادی از رزمندگان مرز‌ها را ترک کرده بودند، «حاج محب» با توجه به حساسیتی که هنوز در مرز‌ها وجود داشت، در منطقه ماند و با نیرو‌های خود در «خرمشهر» حضور داشت، تا این‌که متوجه یک‌سری تحرکاتی از سوی دشمن بعثی شد؛ بنابراین موضوع را سریعاً با شهید «قاسم سلیمانی» فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله (ع) در میان گذاشت و «حاج قاسم» هم به وی تأکید کرد که دقت کن و ببین تحرکات دشمن چگونه است و...؛ بر این اساس «حاج محب» متوجه شد که دشمن از خلوتی مرز‌ها سوءاستفاده کرده و می‌خواهد مجدداً خرمشهر را اشغال کند؛ بنابراین به‌همراه رزمندگان مقاومت کرده و از پیشروی نیرو‌های بعثی جلوگیری کرد و به‌اصطلاح خودشان، با دست خالی آن‌قدر جنگیدند که بعثی‌ها مجبور شدند تا نیرو‌های ایرانی را با تانک و هلی‌کوپتر محاصره کرده و سپس به اسارت در بیاورند و «حاج محب» هم جزو رزمندگانی بود که به اسارت یعثی‌ها درآمدند. «حاج محب» مدت‌ها در اردوگاه‌های ۱۷ و ۱۸، اسیر مفقوالأثر بود و زیر سخت‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین شکنجه‌ها قرار داشت، تا این‌که بعد از تبادل اسرا، متوجه شدیم که وی زنده است. بعد از این‌که «حاج محب» از اسارت برگشت، سردار شهید حاج «قاسم سلیمانی» با توجه به شناختی که از وی داشت، او را وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کرده و سپس به‌عنوان جانشین تیپ «سلمان فارسی» در استان سیستان و بلوچستان منصوب کرد؛ «حاج قاسم» شناخت کاملی روی «حاج محب» داشت و «حاج محب» هم سمعاً و طاعتاً مرید «حاج قاسم» بود. وی با تحمل عوارض ناشی از شکنجه‌های دوران اسارت و همچنین اثرات گاز‌های شیمیایی غربی‌ها که به صدام هدیه داده بودند، استقامت کرد و سرانجام سال ۱۳۹۶ همزمان با روز ولادت جانباز دشت کربلا، چشم از دنیای فانی فرو بست و آسمانی شد. «حاج قاسم» وقتی برای شرکت در مراسم تشییع «حاج محب» به سیستان و بلوچستان آمده بود، از آن‌جایی که همیشه دغدغه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را داشت، به خانواده حاج محب تأکید کرد که «حاج محب باید از گمنامی دربیاید»؛ چراکه به عقیده سیدالشهدای مقاومت، فرماندهی «حاج محب» تازه شروع شده بود؛ قوی‌تر و زنده‌تر از قبل.
ستارگان آسمان گمنامی شهدای اطلاعات و عملیات لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهدا {علیه السلام} کربلایی ها از راست = "شهید احمد رضا عراقی" شهادت = عملیات کربلای ۸ "شهید ناصر دوّاری" مجروحیت = عملیات کربلای ۲ شهادت = حدود یک ماه بعد "شهید مهدی خسرونژاد" شهادت = عملیات کربلای ۵ "شهید عیسی کره ای" شهادت = عملیات کربلای ۴ "شهید غلامرضا کیانپور" شهادت = عملیات کربلای ۵ عکس مربوط به عیادت رزمندگان واحد اطلاعات و عملیات لشگر ۱۰ حضرت سیدالشهدا {علیه السلام} از شهید ناصر دواری است که مدتی بعد از این عکس به مقام شهادت رسید کمتر از چند ماه بعد همرزمانی نیز که به عیادت او آمده بودند شهید شدند و به دیدارش شتافتند و جمعشان در بهشت دوباره جمع شد روحمان با یادشان شاد
🔹 سلاح‌های غنیمتی ⏳ دوران 🌿 ایلام، چنگوله، منطقه عملیاتی والفجر ۵ ، بهمن ماه ۱۳۶۲ ▫️چنگوله شهر کوچکی در 45 کیلومتری مهران واقع در نوار مرزی ایران و عراق 📷 عکاس: امیر روشنایی
🔴برخورد حاج حسین خرازی با بسیجی که او را راه نداد
ما آیه فتح را ز قرآن خواندیم در جبهه نماز سرخ ایمان خواندیم سال ۱۳۶۲ محور مریوان - ابتدای دشت شیلر ،ارتفاعات کانی مانگا یاد و خاطره از سمت چپ: ۱.شهید حسین بهرامی (اخوی شهیدان رضا و مهدی بهرامی) ۲.شهید علیرضا کلهر ۳.برادر بزرگوار آقای دکتر مرادیان گردان مقداد لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"شهیدان را شهیدان میشناسند" "گردان زهیر" ا🇮🇷به یاد سردار شهید داود حیدری فرمانده دلاور گردان زهیر لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) که در عملیات کربلای ۵ آسمانی شد و به یاد سردار شهید حاج علی اصغر صادقی که مسئولیت گردان را بر عهده گرفت و در عملیات بیت المقدس ۲ به شهادت رسید. تصاویری ازسردار شهیدحاج علی اصغر صادقی ، و دلاوران گردان زهیر لشکر ۱۰ حضرت سید الشهدا (ع) عملیات کربلای ۵ 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
🔸شهید شوشتری ، جانشین فرمانده نیروی زمینی ساپاه، نزدیک ۲ساعت یک سرباز وظیفه مقابل یکی از مقرهای سپاه در منطقه دلگان سیستان و بلوچستان نگهش داشت به این جهت که حکم ماموریت همراهش نبود و سرباز نمیشناختش، بعد همان سرباز را ۱۰روز مرخصی تشویقی داد.
حاجی مهیاری و تانک عراقی چهارشنبه30تیر1361 شب عیدفطر شلمچه،عملیات رمضان حاج مهیاری از پیرمردهای‌ باصفای‌ گردان‌ حبیب بود که‌ بالهجۀ‌ غلیظ‌ اصفهانیش‌،لازم‌ نبود بپرسی‌ بچۀ کجاست‌.آن‌ هم به‌ یک‌ پیرمرد با آن‌ سن‌وسال و آن‌ حاضرجوابی‌ و تندی‌ بگی‌:حاجی ‌جون‌ بچۀ کجایی‌؟ اگرهم‌ جرأت‌ می‌کردی‌ و می‌پرسیدی‌،اخم‌ می‌کرد و درحالی‌ که‌ مثلاً عصبانی ‌شده‌ بود،می‌گفت‌: -بچه‌ خودتی‌ فسقلی.‌با پنجاه‌ شصت‌ سال‌ سنم‌ به‌ من‌ می‌گی‌ بچه‌؟ حاجی مهیاری درعملیات رمضان گُلی کاشت که وِردِ زبان همۀ‌ بچه‌ها شد.شنیدن ماجراهای حاجی،از زبان خودش شیرین‌تر بود.وقتی از او پرسیدم،گفت: "صبح روز عملیات،وقتی رسیدیم به کانال پرورش ‌ماهی،خیلی خسته بودم،رفتم توی سایۀ یه تانک که کنار خاکریز بود،استراحت کنم. همین که نشستم کنارش،متوجه شدم از توی اون سر و صدا میاد.اول فکر کردم بچه‌های خودمون هستند.به‌زور از تانک رفتم بالا.درش باز بود.توش رو که نگاه کردم،دیدم سه تا نرّه‌ خر عراقی دارن با هم‌دیگه زِرزِر می‌کنند. سریع یه نارنجک از کمرم درآوردم و ضامنش رو کشیدم.همین که خواستم بندازم توش،دیدم من با این سن‌وسال که نمی‌تونم بپرم پایین و در برم.راستش تانکه هم از این "تی-72"‌ها بود.نویِ نو هم بود.دلم نیومد بترکونمش. از همون بالا داد زدم و اون بدبختا که ترسیده بودن،شروع کردن به"دخیل الخمینی"(پناه می برم به خمینی) گفتن.بهشون حالی کردم که سرخر رو کج کنند و بیان طرف خاکریز خودمون. آوردم تحویل‌شون دادم." وقتی پرسیدم: "با نارنجک چیکار‌ کردی؟" گفت:"هیچی.چیکار‌ باید می‌کردم؟حیف بود بتّرکه.ضامنش رو زدم سر جاش و گذاشتم کمرم." حاج"علی‌اکبر ژاله ‌مهیاری"پیر جبهه‌ها،پدر شهید"علیرضا ژاله مهیاری"،سرانجامش این بود که تا پایان جنگ مردانه و غیرتمندانه حضور پیدا کند. فرزندش می‌گفت:"جنگ که تمام شد،پدرم همواره حسرت زیارت کربلا را می‌خورد تا این‌که چند سالی بعد پایان جنگ،روز 27 فروردین 1371 در آرزوی کربلا،جان به جان‌آفرین تسلیم کرد و در بهشت‌زهرا (س)قطعۀ 55 ردیف 101 شمارۀ 4 آرام گرفت. نقل از کتاب:تبسمهای جبهه
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اشاره حاج قاسم به قرارگیری در یک قدمی شهادت در فتح بستان و سیزدهم سال۱۳۶۱ در دست‌نوشته خود به فرزندش