eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
10.4هزار ویدیو
843 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ وحال وهوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن و ما نیست،سخن ازمردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند ادمین @mehretaban313
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
🌙 شب هایی که نوای « بِکَ یٰا الله »، طنین انداز جبهه‌ها شد و طلب شهادت، دعایِ رزمندگان ... #بحق_شهد
🌴 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ....▫️.▫️.▫️.▫️.▫️.▫️.... 🌗 تجلی «شب قدر» در شعر فارسی 💠 نه فقط اهل دعا را، همه را می‌بخشی 🌙 «شب قدر»، اصطلاح غریبی ست؛ ترکیبی عاشقانه، عارفانه و البته شاعرانه که مورد توجه شعرای متقدم و متأخر بوده و هست. خواجه شمس الدین حافظ شیرازی با وامگیری از آخرین آیه مبارکه سوره قدر می‌سراید: شب قدر است و طی شد نامه هجر سلام فیه حتی مطلع الفجر ⚪️ از او همچنین می‌خوانیم:👇👇 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند بيخود از شعشعه پرتو ذاتم كردند باده از جام تجلّى صفاتم دادند چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند بعد از اين روى من و آينه وصف جمال كه در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اينها به زكاتم دادند هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد كه بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند اين همه شهد و شكر كز سخنم مى ريزد اجر صبرى است كز آن شاخ نباتم دادند همّت حافظ و انفاسِ سحرخيزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌗 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ... 👆🎙 نقل خاطره از : حاج صادق آهنگران
دفاع مقدس
🌴 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند ....▫️.▫️.▫️.▫️.▫️.▫️.... 🌗 تجلی «شب قدر» در شعر فارسی 💠 نه فقط
وقتی شهدا نیز در سخنان و دست‌نوشته های خود از شعر حافظ یاد می کنند:👇 🌗 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند... ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🌷 شهید حمید جهانبخش در فرازی از وصیتنامه خود می نویسد: 🙏 . . . آری!! حال، چرا شهادت را انتخاب نمودم و به آن رسیده ام، در حالی که به زندگی مادی با تمام رویاها و آرزوهای طولانی پشت پا زده ام. حضرت علی (ع) می فرماید: من به مانند کسی هستم که در شب, از فرط تشنگی می سوزد و در صحرا بدنبال آب میگردد و هنگامی که آن را پیدا میکند سروری پیدا میکند و من از آن بیشتر برای شهادت در راه خدا شاد میشوم... ... و هنگام ضربت خوردن هم میفرماید: فزت و رب الکعبه یعنی به خدای کعبه من رستگار شدم. و حافظ میگوید: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند    اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود چه فرخنده شبی    آن شب قدر که این تازه براتم دادند واقعا آن لحظه چه لحظه ای برای من است! هنگامی که بر وصال پروردگارم و ائمه اطهار و انبیا و دوستان عزیزم نایل می شوم، آنانکه از من سبقت گرفته اند. پس در فراغم ناله نکنید و به خود آسیب و ضرر نرسانید چرا من به کامم رسیده ام و آن کامی است که آرزوی حضرت رسول(ص) و امیر مومنان و حضرت زهرا (س) و دیگر ائمه (ع) و دوستان خدا بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 «رستگار شدم...» 🌴 معنای حقیقی آن جمله‌ امیرالمومنین (ع) «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» ″من پیروز شده‌ام به پروردگار کعبه.″ حاج قاسم عزیز💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5782877566587114010.mp3
4.69M
🎧 وای محراب علی مقتل خونین علی ... 🎙حاج صادق آهنگران 🏴 شهادت امام المتقین, أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام تسلیت باد ... 🌗 در این شب عزیز قدر، از همگان التماس دعا و طلب حمد شفا دارم. کوچک همه، 🙏 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅ 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 علی امام ما است، یعنی چه؟ 🔹مصیبت اینجاست که اگر کسی بخواهد علی(ع) را از طریق ما و جامعه ما بشناسد، چطوری می‌خواهد علی(ع) را بشناسد؟ آیا ما واقعا شیعه علی هستیم؟! صحبت‌های امام موسی صدر درباره وضعیت جامعه و سیرت حضرت علی (ع) را 🎧
سخنرانی_امام_موسی_صدر_درباره_امام (2).mp3
6.14M
📢 صوت | سخنرانی امام موسی صدر 💠 پیرامون شخصیت امام علی(ع) ⏳ تاریخ سخنرانی: سال ۱۳۴۱ - کاشان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆🎙 سخن دکتر علی شریعتی خطاب به پیامبر (ع) و امیرالمومنین(ع) ... زمانه ای را که شریعتی به تصویر می کشد، گویا انعکاس شرایط و روزگار ماست!! ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ دکتر شریعتی: 🔆 علی، نمونه ی اعلایِ همه ی زیبایی هاست. . 💠 [علی] نمونه است، رهبر نیست; راهنماست، امام مبین است. امام مبین تنها رهبر اجتماع نیست، رهبر یک جامعه ای که مرا می خواهد رهبری بکند و ببرد به یک طرفی، نباید شکست بخورد; اما «نمونه ی متعالی مطلق» نباید چنین ضعفی را تحمل بکند; این است که می بینیم علی، قهرمانِ متعالیِ سخن گفتن و زیبا سخن گفتن و پاک سخن گفتن است. 💠 نمونه ی اعلی و متعالی شهامت و گستاخی در جنگ است; نمونه ی عالی پاکی روح در حد اساطیر و تخیل فرضی انسان در طول تاریخ است; نمونه ی اعلای محبت و رقت و لطافت روح است; نمونه ی عالی دوست داشتن در حد نمونه های اساطیری است; نمونه ی عالی عدل خشک دقیقی است که حتی برای مرد خوبی مانند عقیل - برادرش - قابل تحمل نیست; نمونه ی اعلای تحمل است که در جایی که تحمل نکردن، خیانت است; و نمونه ی اعلای همه ی زیبایی هایی است و همه ی فضائلی است که انشان همواره نیازمندش بوده و نداشته.
Ali Bonyangozare Vahdat - part 1.mp3
7.98M
⭕️سخنرانی دکتر علی شریعتی با عنوان «علی، بنیانگذار وحدت» . ▪️ قسمت ۱ . 🌿 🌿 🌿
Ali Bonyangozare Vahdat - part 2.mp3
7.35M
⭕️سخنرانی دکتر علی شریعتی با عنوان «علی، بنیانگذار وحدت» . ▪️ قسمت ۲ . 🌿 🌿 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از فرمان امام علی علیه السلام به مالک اشتر از زبان استاد شهید مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ویژگی یاران علی علیه‌السلام 🎙 استاد علی صفایی حائری (عین.صاد)
همراهی با ولی.mp3
478.4K
◀️ همراهی با ولی(ع) 🔻من اگر در زندگی‌ خود طرحی ندارم و زندگی‌ام پر شده از صداهایی که هر کدام من را به سمتی می‌کشانند، آیا در این زندگی مجالی برای حضور امام(ع) باقی می‌ماند؟ 🔻منی که در طرح زندگی خود، اهداف امامم(ع) را در نظر ندارم، چگونه انتظار دارم معیت و همراهی او نصیبم گردد؟ 🌱 زنده یاد استاد علی صفایی حائری (عین.صاد)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کوتاه از شهدای دلاور لشگر پُرافتخار نصر خراسان - سرداران گمنام عملیات خیبر 🌷 شهید ابوالفضل رفیعی 🌹شهید رمضانعلی عامل 🌴 دوران جنگ تحمیلی ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🌱 ۱۱ فروردین ۱۳۳۴ -- سالروز ولادت شهید ابوالفضل رفیعی🌷 -- جانشین لشکر ۵ نصر ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📄 شهید ابوالفضل رفیعی، به روایت محمدباقر قالیباف: 🔹ابوالفضل یک طلبه رزمنده و عملیاتی بود. چندین بار مجروح شده بود، در جبهه‌های کردستان تا جنوب. در یکی از مجروحیت‌ها پشت ابوالفضل پر شده بود از ترکش‌های ریز که در سطح پوست متوقف شده بودند. گفتم ابوالفضل شانس آوردی که ترکش‌های عمیق نیست وگرنه آبکش شده بودی. برگشت و گفت من اینطور شهید نمی‌شوم. من «ابوالفضل» هستم و قراری با خدا دارم. من باید برسم به فرات و علقمه. گذشت تا شب عملیات خیبر. دم غروب در آب‌راه «شط علی» آماده حرکت شده بودیم که صدایم کرد و گفت ببین باقر، امشب شب رفتن من است. من امشب به فرات می‌رسم و موعد قرارم با خدا امشب است. گفتم شوخی نکن. گفت مطمئنم که ما دیگر همدیگر را در این دنیا نخواهیم دید. همدیگر را محکم در آغوش گرفتیم. با لبخند گفت من بچه دارم اما خیلی دوست داشتم پسر دیگری می‌داشتم و نامش را الیاس می‌گذاشتم. به من قول بده که اگر بچه اولت پسر بود، نامش را الیاس بگذاری. قول دادم و رفت. 🔸ابوالفضل درست می گفت. آن شب آخرین دیدار ما در این دنیا بود. تا فرات رفت و برنگشت. من به قولم عمل کردم و نام پسر اولم را الیاس گذاشتم. سالها گذشت تا دوباره پیدایش کردیم. شهید ابوالفضل رفیعی معاون فرمانده لشکر ۵ نصر، که پیکرش به عنوان شهید گمنام در دانشگاه فردوسی مشهد به خاک سپرده شده بود، شناسایی شد خوشا به سعادت او که مجاهدت، شهادت، گمنامی و غربت را چشید و در قرب الهی متنعم است. خوشا بحال شهیدان‌مان که با خدای خود گفتگو‌ می‌کردند و با او وعده می‌گذاشتند و به وعده خدای‌شان ذره‌ای تردید نمی‌کردند. 🌷سردار شهید ابوالفضل رفیعی جانشین لشکر ۵ نصر تولد: ۱۱ فروردین ۱۳۳۴ در روستای سیج از توابع شهرستان کلات 🕊شهادت: ۱۲ اسفند ۶۲ عملیات خیبر، جزیره مجنون پیکر مطهر این پاسدار شهید در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰در دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان شهید گمنام به خاک سپرده شد که هویت پیکر مطهر او پس از گذشت ۳۴ سال از شهادتش و گذشت ۶ سال از تدفینش توسط آزمایش DNA شناسایی شد. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌷نیمه شبی از خواب برخواستم و نماز شب خواندم. صبح شهید رفیعی به من گفت: «اگر می‌خواهی با ما باشی، از خدا شهادت نخواسته باش زیر ما فعلاً کار داریم و تا جولان می‌خواهیم برویم، ما را که می‌بینی، کافی است، یک چشمک به خدا بزنیم.» 🌷مدتی بعد در عملیات خیبر حدود ده کیلومتر با الغدیر فاصله داشتیم. شهید رفیعی قدم‌های بلندی برمی‌داشت. خودم را به او رساندم و گفتم: «یعنی ممکن است اسیر شویم؟» نگاهی به من کرد و لبخندی زد که تیری به سرش اصابت کرد و با گفتن «یا حسین» به زمین افتاد. تیر به کلاه خورد، طرف دیگرش مثل یک غنچه باز شده بود. 🌷کنارش دراز کشیدم و صورت به صورتش چسباندم. با او حرف می‌زدم، خون داغ سرش حباب می‌شد و به صورتم می‌پاشید. حس کردم کالک عملیات را همراه دارد. آن را درآوردم. آرم سپاه را از روی سینه‌اش کندم. همه مدارک خود و او را چند متر آن طرف‌تر با نارنجک منفجر کردم. پی.ام.پی عراقی نزدیک شد و مرا اسیر کرد اما او چشمک را زده بود. 🌹خاطره ای به یاد شهید گرانقدر، ابوالفضل رفیعی سیج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سخنان شهید ابوالفضل رفیعی در جمع تشییع کنندگان پیکر شهید احمد ملک نژاد